eitaa logo
داستان دفاع مقدس، نکته، نقد
142 دنبال‌کننده
422 عکس
5 ویدیو
0 فایل
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند... شهید سید مرتضی آوینی تماس با من @ghasem_vardiani
مشاهده در ایتا
دانلود
- ✳️ مواردی که از دیدگاه من مخل شکوفایی ادبیات داستانی دفاع مقدس هستند. 2️⃣ دوم در باید بیشتر و واقعی‌تر به پرداخته شود. شخصیتی انسانی- و نه اسطوره‌ای- که رفته رفته در طول داستان به کمال می‌رسد و ملموس و دست یافتنی است. ما در بیشتر کتاب‌های این حوزه با یک یا برخورد می‌کنیم. نویسنده جرات و جسارت لازم برای بیان بعضی از ویژگی‌های شخصیت را یا ندارد و یا بیان آن را درست نمی‌داند. به همین دلیل این شخصیت‌ها را از همان ابتدای ماجرا در درجه‌ای از کمال انسانی معرفی می‌کند و چنان آن‌ها را متعالی جلوه می‌دهد که دور از دسترس بوده و نمی‌تواند با آن کند و الگو بگیرد. در اکثر داستان‌های این حوزه خواننده خودش را با یک تیپ مواجه می‌بیند نه یک شخصیت. در بعضی از های دفاع مقدسی- که نام نمی‌برم- عوامل خیلی تلاش کرده‌اند که این و تکامل و حرکت رو به کمال شخصیت تصویر شود اما متاسفانه موفق نشده‌اند. برای فرار از تبدیل نشدن شخصیت به تیپ، ناچار شخصیت‌هایی کلیشه‌ای و سفید و سیاه را در اطراف شخصیت اصلی قرار داده‌اند تا به تکوین شخصیت کمک کنند؛ اما این ترفند جوابگو نیست و باعث می‌شود سیر طبیعی خودش را طی نکند و تغییر و استحاله شخصیت در فاصله زمانی کوتاهی صورت بگیرد و برای باورپذیر نباشد. متاسفانه در بعضی از داستان‌ها همین تلاش هم دیده نمی‌شود و تیپ جای شخصیت را می‌گیرد و داستان جذابیت خودش را از دست می‌دهد. نکته سوم👈 https://eitaa.com/Vardiani_Writing/71 ✒️ https://eitaa.com/Vardiani_Writing
. ✳️ بعضی از عواملی که مخل شکوفایی ادبیات داستانی دفاع مقدس هستند. 1️⃣ باید در تعادل ارزش‌ها و اندیشه‌ها وجود داشته باشد. یعنی باید طوری نوشت که مخاطب متوجه جهت‌گیری نویسنده نشود. نباید با ارزش‌ها و خط فکری خودش به داستان نگاه کند. مخاطب ممکن است ارزش‌های نویسنده را قبول نداشته باشد، با آن‌ها آشنا نباشد و شاید نگاه نویسنده را در تقابل با نگاه خودش ببیند. کار نویسنده هنرمند و باهوش این است که به‌صورت کاملا نامحسوس و با استفاده به جا از عناصر و عبارات و واژگان، مخاطب را به سمت پیام داستان بکشد، حرفش را بزند و اعتقاد و ارزش‌های خودش را به خواننده بباوراند در غیر این‌صورت خواننده در همان سطرهای اول متوجه می‌شود که نویسنده دارد از اندیشه و ارزش‌های خود طرفداری می‌کند و اینجاست که ممکن است جبهه بگیرد و به جای همراهی با نویسنده و ماجراهای داستان با آن زاویه پیدا کند و یا کلا از خواندن کتاب منصرف شود. 2️⃣ در باید بیشتر و واقعی‌تر به پرداخته شود. شخصیتی انسانی- و نه اسطوره‌ای- که رفته رفته در طول داستان به کمال می‌رسد و ملموس و دست یافتنی است. ما در بیشتر کتاب‌های این حوزه با یک یا برخورد می‌کنیم. نویسنده جرات و جسارت لازم برای بیان بعضی از ویژگی‌های شخصیت را یا ندارد و یا بیان آن را درست نمی‌داند. به همین دلیل این شخصیت‌ها را از همان ابتدای ماجرا در درجه‌ای از کمال انسانی معرفی می‌کند و چنان آن‌ها را متعالی جلوه می‌دهد که دور از دسترس بوده و نمی‌تواند با آن کند و الگو بگیرد. در اکثر داستان‌های این حوزه خواننده خودش را با یک تیپ مواجه می‌بیند نه یک شخصیت. در بعضی از های دفاع مقدسی- که نام نمی‌برم- عوامل خیلی تلاش کرده‌اند که این و تکامل و حرکت رو به کمال شخصیت تصویر شود اما متاسفانه موفق نشده‌اند. برای فرار از تبدیل نشدن شخصیت به تیپ، ناچار شخصیت‌هایی کلیشه‌ای و سفید و سیاه را در اطراف شخصیت اصلی قرار داده‌اند تا به تکوین شخصیت کمک کنند؛ اما این ترفند جوابگو نیست و باعث می‌شود سیر طبیعی خودش را طی نکند و تغییر و استحاله شخصیت در فاصله زمانی کوتاهی صورت بگیرد و برای باورپذیر نباشد. متاسفانه در بعضی از داستان‌ها همین تلاش هم دیده نمی‌شود و تیپ جای شخصیت را می‌گیرد و داستان جذابیت خودش را از دست می‌دهد. 3️⃣ سوق پیدا کردن به سمت فضایی خشن و مذکر، فضایی که کمتر در آن به روابط عاطفی پرداخته می‌شود، تعادل ندارد و با ماجراهای مناسب تلطیف نمی‌شود. فضایی که در درون خود ماجراهایی را جا داده که دایم در یک خط مشخص در حال حرکت هستند. ارتباطات عاطفی با مادر و همسر و فرزندان در به صورت کاملا کلیشه‌ای و کادربندی شده، کمرنگ و پراکنده است. البته در این مورد کارهایی انجام شده اما کافی نیست. خود من برای گریز از این حالت، در رمان «متخصص» و رمان «پروانه‌ها زیر باران»، فصل اول را با همسر و فرزندان شخصیت در یک حالت و بدون حضور شخصیت آغاز کردم و کوشیدم در سراسر رمان، که لازمه داستانی است که به می‌پردازد و و عطوفت در کنار هم وجود داشته باشد تا اثر از این جهت به برسد. 4️⃣ و پایانی مورد بعدی های سلیقه‌ای و غیر فنی است. گاهی اعمال این سلیقه‌ها به کار لطمه می‌زند و ارزش هنری کار را پایین می‌آورد و باعث می‌شود اثر، یکدستی و ساختاری خودش را از دست بدهد. باید نگاه جدیدی به ممیزی در این حوزه داشت و سلیقه مخاطب را هم در نظر گرفت. البته منظور این نیست که سطح را در حد عام پایین بیاوریم برعکس باید نگاه و مخاطب را ارتقا داد اما حذف سلیقه مخاطب و اعمال سلیقه‌ای خاص هم باعث کم شدن مخاطب خواهد شد. •┈┈••✾•💠•✾••┈┈• 🔸همراه شما در کانال ❇️ داستان دفاع مقدس، نکته، نقد 🔸لینک ارتباط @ghasem_vardiani .