eitaa logo
📃دیوار احادیث📃
17 دنبال‌کننده
40 عکس
28 ویدیو
0 فایل
#فقط؛ احاديث حضرات چهارده معصوم عليه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋👇🏻🕋 🕋👇🏻🕋
به نام خدا از زبان علیه السلام هرکس به اندازه فهم خود از دریای بی‌نهایت مفاهیم و بهره می‌برد، این واقعیتی است که همه اندیشمندان اسلامی در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، یک فرد کم‌سواد هم از حج بهره می‌برد و بی‌نصیب باز نمی‌گردد، یک اندیشمند و متفکر دینی هم بهره خاص خود را از حج می‌برد می‌توان از این واقعیت دو برداشت متفاوت داشت؛ یکی اینکه اجازه دهیم هر کسی به اندازه فهم خود از حقیقت حج بهره ببرد و یک برداشت دیگر هم این است که آموزه‌هایی را در این راستا ترویج کنیم تا درک مخاطب بالا رفته و بتوانند هر چه بیشتر از واقعیت بهره‌مند شوند روایات متعدد در مورد حج، نشان دهنده تلاش ائمه اطهار برای بالا بردن فهم مردم از واقعیات حج است، یکی از این روایات ارزشمند، روایتی از امام سجاد(ع) است که در پرسش و پاسخ با مطرح شده است در این ارزشمند حضرت سجاد(ع)، یک‌به‌یک را شمرده و اسرار، باطن و حقیقت عملی آن مناسک را عنوان می‌کنند و از شبلی که در حقیقت می‌تواند نمادی از هر شیعه حج‌گزار باشد، سؤال می‌کند، آیا در هنگام انجام این اعمال به حقیقت آن هم توجه کرده‌ای؟ پاسخ این صحابه به بیشتر یا حتی همه سؤال‌های حضرت سجاد(ع)، منفی است؛ اما نکته ارزشمند این حدیث در این رویداد است که شبلی پس از آموختن اسرار حج، سال بعد با و آگاهی سفر حج را آنچنان که شایسته است از نو انجام می‌دهد بهره‌گیری از مفاهیم ارزشمند حدیث شبلی می‌تواند زمینه‌ساز ارتقای آگاهی و بصیرت در زمینه باشد حرم امن الهی و سرزمین حج، خصوصیات و ویژگی‏هایی دارد که هیچ نقطه ‏ای از زمین چنین ویژگی‏هایی ندارد در این سرزمین نمی‏توان بدون از گذشت و وارد و گردید گرچه برخی از امور، موقتاً و در حال احرام بر انسان حرام است،(۳) ولی برخی از امور مطلقاً حرام است مطابق بیان امام سجاد(ع)، در ، حج‏‌گزار باید هنگام احرام بستن کند هر چه را خدا بر وی حرام کرده، او هم بر خود تحریم کند(۴) منظور همه است، پس احرام در میقات یعنی خدایا من تعهد می‏‌کنم که همه محرمات را بر خود تحریم کرده، برای همیشه آن‏ها را ترک کنم(۳) نظر به اینکه در موارد متعددی در این کتاب به حدیث معروف شبلی اشاره شده لذا در این بخش متن کامل حدیث شبلی نقل می‌‏شود(۵) بخش اول لَما رَجَعَ مَولانا زَیْنُ العابِدینَ (علیه السلام) مِن الحَجِّ اسْتَقْبَلَهُ الشِبْلیُّ فَقالَ(ع) له: حَجَجْتَ یا شِبلیُّ؟ قالَ: نَعَمْ یا ابْنَ رَسُولِ اللّه‏ِ فَقال(ع): اَنَزَلْتَ المیقاتَ وَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ الثِّیابِ وَ اغْتسَلْتَ؟ قالَ: نَعَم قالَ(ع): فَحینَ نَزَلْتَ المیقاتَ نَوَیْتَ اَنَّکَ خَلَعْتَ ثَوْبَ الْمَعْصِیَةِ وَ لَبِسْتَ ثَوْبَ الطاعَة؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ تَجَرَّدْتَ عَنْ مَخِیطِ ثِیابِکَ نَوَیْتَ اَنَّکَ تَجَرَّدْتَمِنَ الِّریاء وَ النِّفاقِ وَ الدُّخُولِ فی الشُّبَهاتِ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ اغْتَسَلْتَ نَویْتَ اَنَّکَ اغْتَسَلْتَ مِنَ الْخَطایا وَ الذُّنُوبِ؟ قالَ: لا قال(ع)َ: قالَ فما نَزَلْتَ المیقاتَ وَ لا تَجَرَّدْتَ عَن مَخیطِ الثِّیابِ وَ لا اغْتَسَلْتَ : هنگامی که علیه السلام از سفر بازگشت شخصی به نام که او نیز حج گزارده بود، به استقبال امام شتافت امام(ع) از او پرسید: ای شبلی! آیا حج گزاردی؟ شبلی گفت: آری فرزند پیامبر! امام(ع) فرمود: آیا به (۶) فرود آمدی و جامه‏ های دوخته(۷)را از تن درآوردی و غسل کردی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آن گاه که به میقات فرود آمدی و جامه ‏هایت را درآورده، کردی و خواستی بپوشی آیا چنین نیت کردی که را نیز از خویشتن دورگردانی و را در برکنی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که جامه ‏های دوخته را از تن بیرون می‏آوردی، آیا قصد کردی که از و و امور شبهه‏ ناک نیز به درآیی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که آلودگی‏‌های بدن خویش را با غسل می‏زدودی، آیا در این اندیشه بودی که خویشتن را نیز از رذیلت‏ها و گناهان بشویی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه به میقات فرود آمده‏ ای و نه از لباس دوخته جدا شده ‏ای و نه غسل کرده‏ ای! ص ۱ از ۶ صفحه
ترجمه: سپس امام(ع) به فرمود: به رسیدی و ‏ها را سنگسار کردی و موهای سرت را زدودی و قربانی کردی و در نماز گزاردی و به بازگشتی و انجام دادی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: هنگام رسیدن به منا و ‏ها؛ آیا چنین اندیشیدی که به هدف خویش رسیده‏ ای و خداوند، خواسته‌‏هایت را برآورده است؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام سنگسار جمره‏ ها، اندیشه ‏ات این بود که دشمنت، و یاران او را سنگسار می‏کنی و به وسیله ارجمندت آنها را از خود می‏رانی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه ‏ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏ها پاک می‏کنی و آنچه را از مردمان برعهده ‏داری، بر می‏داری و از گناهان و آلودگی‏ها بیرون می‏آیی؛ همانند روزیکه از زاده شده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن در ، چنین اندیشیدی که از هیچ کس و هیچ چیز نداری و جز از خداوند و گناهانت نمی‏ترسی و به هیچ کس و هیچ چیز، مگر رحمت خداوند، امید نداری؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی را ببُری و از سنت و سیره ابراهیم(ع) پیروی کنی؛ که با کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به بازگشتی و طواف‌افاضه را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده ‏ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده ‏ای و به محبت وی چنگ زده ‏ای و فرمان‏های واجب او راانجام داده‏ ای و به ‏ و نزدیکی به خداوند دست یافته ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام سجاد (ع) به او فرمود : پس، به نرسیده ‏ای، و جَمره‌‏ها را سنگسار نکرده‌‏ای وموهایت را نزدوده ‌ای و قربانی نکرده ‌ای و و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده‏‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده‌‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‌‏ای! بازگرد که نگزارده‌‏ای! در این هنگام به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیر خویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست واز آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشتر معارف و علوم و رموز حج پرداخت [ و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گُزارد ] - علی اکبر مظاهری پی نوشت ها: ۱. - ج دهم ص ۱۶۶ شبلی کیست؟ الف ـ افراد متعددی به شبلی ملقب بوده ‏اند که نزدیک‏ترین آن‏ها به عصر ائمه علیهم ‏السلام، ابوبکر، دُلف بن جحد است، که تقریباً دو قرن پس از شهادت امام سجاد (ع) به دنیا آمده است از این رو هیچ یک از شبلی ‏ها نمی‏توانند مستقیماً از امام سجاد(ع) روایت کنند ب ـ چون این حدیث به سبک و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم نیست، لذا گفته شده که ممکن است این روایت، سخنان بعضی از عرفا بوده که به تدریج به امام سجاد(ع) نسبت داده شده است، لکن این گونه روایات نه تنها مخالف با سایر روایات نیست، بلکه هماهنگ با سایر معارف اسلامی هم هست لذا کاستی در سند، مانع استفاده از متن بلند و نورانی آن نیست ج ـ ترتیب برخی مناسک در این روایت برابر ترتیب فقهی نیست، زیرا امام سجاد (ع) در این حدیث، درصدد بیان احکام حج و تکالیف ظاهری حج‏گزاران نبوده است ، ص ۳۴۴ ۲. مانند کندن مو، نگاه کردن به آینه، صید کردن و عطر زدن و… ۳. قال: فحین‌ احرمت، نویت انک حرمت علی نفسک کل محرم حرمه اللّه‏ عزوجل ۴. ، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۳ ۵. این متن از کتاب شرح النخبه از سید عبداللّه‏ سبط محدث جزایری نقل شده است، ضمن این‏که اصل متن در کتاب ص ۳۴۴ ـ ۳۴۷نیز آمده است ۶. مکانی است که اعمال حج از آنجا آغاز می‏گردد ۷. لباس احرام باید نادوخته(خیاطی‌نشده) باشد ۸. سنگی سیاه که در یکی از گوشه ‌های کعبه قرار دارد ۹. صحرایی است به طول ۱۲ و عرض ۵/۶ کیلومتر، در فاصله ۲۱ کیلومتری شمال مکه ۱۰. کوهی در صحرای عرفات ۱۱. مکانی در نزدیکی عرفات و دارای مسجدی به نام حضرت ابراهیم (ع)، یا نمره نام‏گذاری شده است ۱۲. سنگسار گاه‏ها، سنگسار کردن شیطان و اهریمنان ۱۳. منطق‌ه‏ای در صحرای عرفات، با علامت‏های مخصوص ۱۴. علامت‏هایی است برای تعیین حدود حرم ۱۵. نام صحرایی است ۱۶. کوهی است در وادی مزدلفه ص ۶ از ۶ صفحه التماس دعا
به نام خدا هنگامی که علیه‌السلام از سفر بازگشت شخصی به نام که او نیز حج گزارده بود، به استقبال امام شتافت امام علیه السلام از او پرسید: ای شبلی! آیا حج گزاردی؟ شبلی گفت: آری فرزند پیامبر! امام (ع) فرمود: آیا به فرود آمدی و جامه ‌های دوخته را از تن درآوردی و کردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آن گاه که به میقات فرود آمدی و جامه‌هایت را درآورده، کردی و خواستی بپوشی آیا چنین نیت کردی که را نیز از خویشتن دورگردانی و را در برکنی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که جامه ‏های دوخته را از تن بیرون می‏آوردی، آیا قصد کردی که از و و امور شبهه ‏ناک نیز به درآیی ؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که آلودگی‏های بدن خویش را با می‏زدودی، آیا در این اندیشه بودی که خویشتن را نیز از رذیلت‏ها و گناهان بشویی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه به میقات فرود آمده ‏ای و نه از لباس دوخته جدا شده ‏ای و نه غسل کرده ‏ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا نظافت کردی و شدی، (لباس احرام پوشیدی) و کردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آن‏گاه که نظافت می‏کردی و احرام می‏بستی و نیّت حج می‏نمودی، آیاقصدت این بود که با نور توبه و بازگشتی خالصانه به سوی خداوند، پلیدی‏ها وگناهان جانت را نیز بزدایی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام در این اندیشه بودی که علاوه بر آنچه در حال اِحرام، بر تو می‏گردد (هر چه را خداوند) برای همیشه حرام فرموده است نیز بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه ! امام (ع) فرمود: هنگام بستن پیمان حج، اندیشیدی که هر قید و بند غیر خدایی را از خویشتن بگشایی و تنها در گرو پیمان خداوند باشی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه نظافت کردی و نه مُحرم شده ‏ای و نه پیمان حج بسته ‏ای! امام (ع) به او فرمود: آیا به که وارد شدی، دو رکعت گزاردی و گفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام ورود به میقات، نیت و اندیشه‏ ات نایل شدن به زیارت خداوند و وصول به لقای پروردگار بود؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که نماز احرام می‏‌خواندی، آیا نیت کردی که به وسیله نماز، که بهترین اعمال و برترین حسنات بندگان است، به خداوند نزدیک شوی و به او تقرب جویی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که لبیک می‏گفتی، نیت و اندیشه ‏ات این بود که زبانت را تنها به طاعات خداوند بگشایی و از همه گناهان فروبندی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: نه به میقات وارد شده ‏ای و نه نماز گزارده ‏ای و نه لبیک گفته‏ ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به وارد شدی و را دیدی و نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آن هنگام که به حرم وارد شدی، قصد کردی که از مسلمانان و ملت اسلام و بی حرمتی به آبرو و شخصیت آنان را بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که به رسیدی، چنین اندیشیدی و این گونه نیت کردی که تنها به قصد خداوند آمده ‏ای (نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!) شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه به حرم وارد شده ‏ای و نه کعبه را دیده ‏ای و نه نمازگزارده‏ ای! سپس امام (ع) فرمود: آیا کعبه را کردی و ارکان آن را مسّ نمودی و به جا آوردی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام سعی، چنین نیت کردی که به سوی خداوند می‏‌گریزی و به او پناه می‏بری و اوست که آگاه به نهان ‏هاست، و بر این نیت و اندیشه ‏ات آگاه است؟ (و تو را پناه می‏دهد)؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه طواف کرده ‏ای و نه ارکان را مسّ نموده ‏ای و نه سعی به جا آورده ‏ای! سپس امام (ع) به شبلی فرمود: با مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در علیه السلام ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری در این هنگام، امام (ع) فریادی سوزناک برآورد و حالتی به اودست داد که نزدیک بود از دنیا برود (و روح مطهرش از شوق و خشیت خداوند، به ملکوت آسمان‏ها پرواز کند)! سپس (به خود آمد و به ناله) گفت: آه...! آه…! و آن گاه فرمود: کسی که با حجر الاسود مصافحه کند وبه آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه سازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی ودستی را که در دست خداوند نهاده‏ ای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلوده ‏اند ص ۱ از ۳ صفحه
سپس امام (ع) به شبلی فرمود: به رسیدی و ‌ها را سنگسار کردی و موهای سرت را زدودی و قربانی کردی و در نماز گزاردی و به مکه بازگشتی و انجام دادی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام رسیدن به منا و سنگسارجمره ‏ها؛ آیا چنین اندیشیدی که به هدف خویش رسیده‏ ای و خداوند، خواسته ‏هایت را برآورده است؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام سنگسار جمره‌‏ها، اندیشه‌‏ات این بود که دشمنت، شیطان و یاران او را سنگسار می‏کنی و به وسیله حج ارجمندت آنها را از خود می‏رانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه‏ ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏ها پاک می‏کنی و آنچه را از مردمان برعهده‏ داری، بر می‏داری و از گناهان و آلودگی‏ها بیرون می‏آیی؛ همانند روزیکه از مادر زاده شده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن در مسجد خیف، چنین اندیشیدی که از هیچ کس و هیچ چیز نداری و جز از خداوند و گناهانت نمی‏ترسی و به هیچ کس و هیچ چیز، مگر رحمت خداوند، امید نداری؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی طمع را ببری و از سنت و سیره ابراهیم‌علیه‌السلام پیروی کنی؛ که با قربانی کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به مکه بازگشتی و را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده‏‌ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده‏‌ای و به محبت وی چنگ زده‌‏ای و فرمان‏های واجب او راانجام داده‌‏ای و به ‏ و نزدیکی به خداوند دست یافته ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام سجاد علیه السلام به او فرمود: پس، به منا نرسیده ‏ای، و جمره‏ ها را سنگسار نکرده ‏ای وموهایت را نزدوده‌‏ای و قربانی نکرده‏‌ای و مناسک و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده ‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده ‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‏‌ای! بازگرد که نگزارده‌‏ای! در این هنگام به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیرخویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست واز آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشترمعارف و علوم و رموز حج پرداخت و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گزارد... ص ۳ از ۳ صفحه
🕋👆🏻🕋 🕋👆🏻🕋