eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
ما یه زن برادر داریم که مادرش یه وقتایی از روستا براشون شیرو ماست می فرستاد. محمد تقی که بسیار دلرحم بود و هرجاهم مهمان میشد دقت می کرد که خرج اضافی برای صاحبخونه نداشته باشه و خیلی ریز بین بود. یبار رفتیم خونه ی همین زن برادرم مهمون شدیم. دیدیم محمدتقی سوال کرد زن داداش این ماستا رو مادرتون فرستادند یا خریدید؟ گفت: نه خریدیم ، محمدتقی از اون ماست نخورد بعد که علتش و پرسیدیم؛ گفت: اگر مادرت فرستاده بود می خوردم چون براش پولی ندادید ولی برای این ماست پول دادید گذاشتم باشه خودتون میل کنید. و اینهمه دقت و تواضع و جوانمردی محمدتقی آدم و به شگفت می آورد که تا چه حد دلسوز همه بود حتی حاضر نمیشد حضورش باعث زحمت اضافی برای کسی باشه. و این رفتاراش الگو بود که به همه ی ما درس می داد می گفت: وقتی می روید مهمونی مراقب آبروی صاحبخونه باشید بلکه اونا فقط با در آمدی که دارند با عیالواری که دارند همینقدر مواد غذایی تو منزلشون باشه و اگر ما پرخوری کنیم دردسر سر صاحبخونه میزاریم و شاید وعده ی بعد اونا مجبور باشند کم غذای خودشون بزارند و گرسنه بمونند. بخاطر اینکه مجبور شدند آبروداری کنند و مهمانداری مارو بکنند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمدتقی چون چندتا بچه قدو نیم قد داشت تا هر چه که در منزل بود کمک حال خانمش بود و خدا میدونه از هیچ کاری کوتاهی نمی کرد هم تو آشپزی ؛ هم تو گردگیری منزل ؛ رخت شستن ؛ مهمانداری ؛ بچه داری ؛ مریض داری ؛ یعنی از هر کاری که فکرشو بکنید تو منزل کمک‌ می کرد حتی یبار خانمش بیمار شده بود رفت یه ماشین لباسشویی براش خرید تا عیالواری کمتر خسته بشه و یه مدتی یکی از بچه هاش مریض شده بود پرستاری این بچه رو می کرد که خانمش اذیت نشه و همه جوره حرمت خانواده رو داشت و به کوچیک و بزرگ احترام میزاشت و خیلی قدر زن و فرزندشو داشت و همیشه قدر دان زحمات همسرش بود. اونسالها از تلوزیون همیشه آدمای آفریقایی که از فقر زیاد پوست و استخون شده بودند و بخاطر سوء تغذیه شکمهاشون ورم کرده بود نشون میداد. یبار که داشت تلوزیون اینا رو پخش می کرد ما سر سفره نشسته بودیم. دیدیم محمدتقی غذا خوبا رو با نون هایی که در جانونی بود بیرون آورد و قسمتهای خوبشو بین همه تقسیم کرد و خودش شروع کرد کناره ها و خورده نونها رو بخوره ؛ بهس گفتیم داداش چرا اینکار رو کردی قسمتهای خوب نون و دادید به ما بخوریم خودتون دارید کنار نون می خورید؟ غذا به این خوشمزگی سر سفرست چرا نون خورده می خوری؟ اشاره کرد به گرسنگان آفریقایی گفت: اینا رو نمی بینید؛ من چطور نون بخورم ؛ نون هست من خودم اینا رو می بینم نون از گلوم پائین نمیره فردای قیامت باید جواب خدارا بدم. ما با شکم پر زندگی کنیم بعد این بندگان خدا حتی یه تکه نون خشکم ندارند که بخورند. همیشه عادت داشت اگر غذایی از وعده ی قبل اضافه تو یخچال بود اونا رو گرم کنه بخوره تا هم اصراف نشه هم به غذاهای رنگو وارنگ و تازه عادت نکنه و به خودش در این مورد همیشه سخت می گرفت که شکم پرست و زیاده خواه نشه و یاد قیامت از خاطرش دور نشه و با فقرا با این کار همدردی می کرد. و خیلی متواضع بود هرچه که رزقش بود می خورد و هیچ وقت تو غذا خوردن ایراد نمی گرفت بنده ی شکر گذار خدا بود. و هیچ وقت نمی گفت: امروز من هوس فلان غذا رو کردم برام بپزید و این اخلاص و تواضعش از ایشون یک شیعه ی واقعی علی ساخته بود.‌ و علی وار زندگی می کرد. تنها چیزی که خیلی دوست داشت شیرینی نخودچی و شیرینی کلکی بود. ما یه زن برادر داریم که مادرش یه وقتایی از روستا براشون شیرو ماست می فرستاد. محمد تقی که بسیار دلرحم بود و هرجاهم مهمان میشد دقت می کرد که خرج اضافی برای صاحبخونه نداشته باشه و خیلی ریز بین بود. یبار رفتیم خونه ی همین زن برادرم مهمون شدیم. دیدیم محمدتقی سوال کرد زن داداش این ماستا رو مادرتون فرستادند یا خریدید؟ گفت: نه خریدیم ، محمدتقی از اون ماست نخورد بعد که علتش و پرسیدیم؛ گفت: اگر مادرت فرستاده بود می خوردم چون براش پولی ندادید ولی برای این ماست پول دادید گذاشتم باشه خودتون میل کنید. و اینهمه دقت و تواضع و جوانمردی محمدتقی آدم و به شگفت می آورد که تا چه حد دلسوز همه بود حتی حاضر نمیشد حضورش باعث زحمت اضافی برای کسی باشه. و این رفتاراش الگو بود که به همه ی ما درس می داد وقتی میرید مهمونی مراقب باشید آبرودار صاحبخونه باشید بلکه اونا فقط با در آمدی که دارند یا عیالواری که دارند همینقدر مواد غذایی تو منزلشونه و اگر ما پرخوری کنیم دردسر سر صاحبخونه میراریم و شاید وعده ی بعد اونا مجبور باشند کم خودشون بزارند و گرسنه بمونند. بخاطر اینکه مجبور شدند آبروداری کنند و مهمانداری مارو کنند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمدتقی چون چندتا بچه قدو نیم قد داشت تا هر چه که در منزل بود کمک حال خانمش بود و خدا میدونه از هیچ کاری کوتاهی نمی کرد هم تو آشپزی ؛ هم تو گردگیری منزل ؛ رخت شستن ؛ مهمانداری ؛ بچه داری ؛ مریض داری ؛ یعنی از هر کاری که فکرشو بکنید تو منزل کمک‌ می کرد حتی یبار خانمش بیمار شده بود رفت یه ماشین لباسشویی براش خرید تا عیالواری کمتر خسته بشه و یه مدتی یکی از بچه هاش مریض شده بود پرستاری این بچه رو می کرد که خانمش اذیت نشه و همه جوره حرمت خانواده رو داشت و به کوچیک و بزرگ احترام میزاشت و خیلی قدر زن و فرزندشو داشت و همیشه قدر دان زحمات همسرش بود. 🌹 اونسالها از تلوزیون همیشه آدمای آفریقایی که از فقر زیاد پوست و استخون شده بودند و بخاطر سوء تغذیه شکمهاشون ورم کرده بود نشون میداد. یبار که داشت تلوزیون اینا رو پخش می کرد ما سر سفره نشسته بودیم. دیدیم محمدتقی غذا خوبا رو با نون هایی که در جانونی بود بیرون آورد و قسمتهای خوبشو بین همه تقسیم کرد و خودش شروع کرد کناره ها و خورده نونها رو بخوره ؛ بهس گفتیم داداش چرا اینکار رو کردی قسمتهای خوب نون و دادید به ما بخوریم خودتون دارید کنار نون می خورید؟ غذا به این خوشمزگی سر سفرست چرا نون خورده می خوری؟ اشاره کرد به گرسنگان آفریقایی گفت: اینا رو نمی بینید؛ من چطور نون بخورم ؛ نون هست من خودم اینا رو می بینم نون از گلوم پائین نمیره فردای قیامت باید جواب خدارا بدم. ما با شکم پر زندگی کنیم بعد این بندگان خدا حتی یه تکه نون خشکم ندارند که بخورند. همیشه عادت داشت اگر غذایی از وعده ی قبل اضافه تو یخچال بود اونا رو گرم کنه بخوره تا هم اصراف نشه هم به غذاهای رنگو وارنگ و تازه عادت نکنه و به خودش در این مورد همیشه سخت می گرفت که شکم پرست و زیاده خواه نشه و یاد قیامت از خاطرش دور نشه و با فقرا با این کار همدردی می کرد. و خیلی متواضع بود هرچه که رزقش بود می خورد و هیچ وقت تو غذا خوردن ایراد نمی گرفت بنده ی شکر گذار خدا بود. و هیچ وقت نمی گفت: امروز من هوس فلان غذا رو کردم برام بپزید و این اخلاص و تواضعش از ایشون یک شیعه ی واقعی علی ساخته بود.‌ و علی وار زندگی می کرد. تنها چیزی که خیلی دوست داشت شیرینی نخودچی و شیرینی کلکی بود. ما یه زن برادر داریم که مادرش یه وقتایی از روستا براشون شیرو ماست می فرستاد. محمد تقی که بسیار دلرحم بود و هرجاهم مهمان میشد دقت می کرد که خرج اضافی برای صاحبخونه نداشته باشه و خیلی ریز بین بود. یبار رفتیم خونه ی همین زن برادرم مهمون شدیم. دیدیم محمدتقی سوال کرد زن داداش این ماستا رو مادرتون فرستادند یا خریدید؟ گفت: نه خریدیم ، محمدتقی از اون ماست نخورد بعد که علتش و پرسیدیم؛ گفت: اگر مادرت فرستاده بود می خوردم چون براش پولی ندادید ولی برای این ماست پول دادید گذاشتم باشه خودتون میل کنید. و اینهمه دقت و تواضع و جوانمردی محمدتقی آدم و به شگفت می آورد که تا چه حد دلسوز همه بود حتی حاضر نمیشد حضورش باعث زحمت اضافی برای کسی باشه. و این رفتاراش الگو بود که به همه ی ما درس می داد وقتی میرید مهمونی مراقب باشید آبرودار صاحبخونه باشید بلکه اونا فقط با در آمدی که دارند یا عیالواری که دارند همینقدر مواد غذایی تو منزلشونه و اگر ما پرخوری کنیم دردسر سر صاحبخونه میراریم و شاید وعده ی بعد اونا مجبور باشند کم خودشون بزارند و گرسنه بمونند. بخاطر اینکه مجبور شدند آبروداری کنند و مهمانداری مارو کنند. 🍃🌺🌼🍃 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398