eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
#کتاب_حر_انقلاب_اسلامی🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷🕊 فصل هفتم..( قسمت سوم )
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل هفتم..( قسمت چهارم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 سال ها از دوران دفاع مقدس گذشت من تا روزهای آخر در جنگ در میادین نبرد حضور داشتم با بسیاری از فرماندهان بزرگ همراه بودم اما خاطرات گروه فدائیان اسلام و شاهرخ را هیچ گاه فراموش نمی کنم بعد از ۳۳ سال دوباره راهی آبادان شدم با برخی دوستان صحبت کردم قرار شد یادمان شاهرخ را برای کاروان راهیان نور راه اندازی کنیم. لذا با دوستان و باقی مانده نیروهایی که از آن دوران مانده بودند تصمیم گرفتیم در نوروز ۱۳۹۳ راهی جنوب شدیم. صبح روز حرکت برادر یزدان شناس را دیدم ایشان از دانشجویان خارج از کشور بودکه با شروع جنگ به ایران آمد و در همان عملیات ۱۷ آذر جانباز شد بعد از آن دیگر آن مناطق را ندیده بود. برادر یزدان شناس به من گفت: باید ماجرایی را برایت بگویم. جلوتر رفتم و گفتم: بفرمایید ایشان در جلوی جمع گفت: من یقین دارم که این سفر ما با کمک و عنایت شهدا به خصوص شهید شاهرخ ضرغام است. مطمئن باش همه چیز این سفر با عنایت شهداست. بعد ادامه داد: دیشب در عالم خواب مشاهده کردم که داخل همین اتوبوس هستیم همه بودیم و می خواستیم حرکت کنیم بعد شاهرخ وارد شد و با ما سلام و احوال پرسی کرد و گفت: بچه ها چیزی کم و کسر ندارید؟! ایشان داد: آقای صادقی مطمئن باش همه چیز را خود شهدا هماهنگ می کنند. رات می گفت: در آن سفر اتفاقات عجیبی افتاد یادم هست که برای دریافت مقداری وسایل به سراغ یکی از فرماندهان در منطقه خوزستان رفتم. ایشان وسایلی که می خواستم را سریع آماده کرد بعد با تعجب نگاهم کرد و گفت: من به این راحتی این وسایل را به کسی نمی دهم نمی دانم چرا برای شما زبانم بند آمد و هر چه خواستی تحویل دادم لبخندی زدم و گفتم: شخص دیگری کار ما را هماهنگ کرده بعد هم درباره شهید شاهرخ ضرغام برایش توضیح دادم. آن سفر برای من خیلی عجیب بود. رفقای ما مشغول شدند تا خاکریزها و سنگرهای آن زمان را باسازی کنند. یکی از دوستانی که خالصانه در آن بیابان فعالیت می کرد از افراد خالص گرده شاهرخ بود این شخص برای من یک الگو بوده و هست او کسی بودکه با برادرش در قبل از انقلاب یک مشروب فروشی داشتند شاهرخ هم با آن ها رفیق بود و مشتری مغازه آن ها به حساب می آمد با شروع حوادث انقلاب تحت تاثیر شاهرخ تمام گذشته خود را پاک رد اما برادرش... برادر او با پیروزی انقلاب اعدام شد اما خودش به همراه شاهرخ در تمام عرصه های انقلاب حضور داشت او سال ها در جبهه ها حضور داشت. یادم نمی رود که در زیر آفتاب گرم خوزستان این بنده خدا به عشق شهدا بیل می زد و سنگرهای آن روزگار را برای کاروان راهیان نور بازسازی می کرد. یک بار که تمام رفقا مشغول کار بودیم ایشان بی مقدمه سرش را بالا آورد و با صدای بلند گفت: شاهرخ کجایی ؟ به داد ما برس هوا گرمه ما به عشق شما اومدیم و.... من هم مثل دیگران لبخند زدم اما چند لحظه ای نگذشت که هوا ابری شد سایه روی سر ما افتاد نسیم خنکی وزیدن گرفت تمام نفرات با تعجب به این شخص نگاه می کردیم تا چند ساعت کار ما طول کشید با اتمام کار ، هوا دوباره آفتابی شد آن روزها با کمک رزمندگان قدیمی و با عنایت شهدا یادمان شاهرخ و چهارصد فدائیان اسلام در منطقه شاهرخ واقع در دشت ذوالفقاری آبادان ، کیلومتر نه جاده قفاص رو به روی سادات ایجاد شد تا آینگدان بدانند که این امنیت و آزادی امروز ما ازکجا به دست آمده است. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
..! میدانم که تو مشتری جان و خون کسانی هستی که از مال و فرزند و لذت‌های دنیوی می‌گذرند و به سوی تو می‌آیند.. 🌷🕊 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
چو خیال تو در آید به دلم رقص کنان چه خیالات دگر، مست در آید به میان ... ..
قبل از به دنیا آمدن آقا مهدی حالت‌های معنوی خاصی برای من رخ می‌داد که طبیعی نبودند و احساس می‌کردم که فرزندی که قرار است به دنیا بیاید بسیار مورد توجه و لطف اهل بیت است. سه ماه مانده بود که مهدی به دنیا بیاد خواب امام خمینی (ره) را دیدم و ایشان لباسی برای فرزندم آورده بود و گفتند زمانی که فرزندت به دنیا آمد این لباس را تنش کنید. چند ماه بعد، یعنی دوهفته مانده به دنیا آمدن مهدی خواب دیدم چند زن با چادرهای عربی مشغول تمیز کردن خانه‌ام هستند و با کلی اصرار از آن‌ها خواستم که زحمت نکشند و اجازه بدهند که خودم خانه را تمیز کنم، در جواب اصرار من گفتند: «فرزندی که قرار است به دنیا بیایید فرزند ماست و ما برای کمک به تو آمده‌ایم.» وقتی که از خواب بیدار شدم با خودم گفتم این خانم‌ها باید از اهل بیت امام حسین (ع) باشند و برای مهدی من آمده بودند. اتفاقات قبل از به دنیا آمدن آقا مهدی آنقدر عجیب بود که یقین کرده بودم که اهل بیت برای کار مهمی انتخابش کردند. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
مادر شهید: شجاعت و دلیری‌های مثال‌زدنی مهدی، دلیلی شد تا او را با نام «شیر سامرا» بشناسند. در عملیات‌هایی که در سامرا و نواحی آن انجام می‌شد، هرجا نیروها تحت فشار قرار می‌گرفتند و به تنگنا می‌رسیدند، از مهدی می‌خواستند تا با نیروهایش به کمک آنها برود و غائله را ختم کند. مهدی خط‌شکن بود، همیشه در وسط میدان معرکه بود. می‌گفت: «ما باید اولین نفر در جلو و خط‌مقدم نبرد باشیم تا هر زمان به بچه‌ها گفتیم بیایند ما را ببینن» مهدی همیشه به من می‌گفت: مادر دعا کنید عاقبت به خیر شوم چرا که در قوه قضاییه برای پرونده‌های برخی آقا زاده‌ها به من پیشنهاد رشوه میدهند و می‌گویند در بهترین جای تهران خانه‌ی هزار متری با تجهیزات کامل در اختیارت می‌گذاریم فقط پرونده را مختومه کن! 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
شهید مهدی نوروزی در ۱۵ خرداد ۱۳۶۱ مصادف با نیمه شعبان به دنیا آمد. چندین مرتبه جهت مبارزه با وهابیت تکفیری به عراق اعزام شد و هنگامی‌که فرماندهان سپاه قدس نبوغ نظامی و شجاعت کم‌نظیر او را دیدند، به‌عنوان فرمانده چند عملیات انتخابش کردند که هیچ‌کدام با شکست مواجه نشد و در آخر به‌عنوان فرمانده عملیات ویژه سامرا منصوب شد و در همین مقام به فیض شهادت نائل آمد. وی در روز شهادت امام صادق (علیه‌السلام) برای سومین بار راهی میدان جهاد شد و در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۳ مصادف با روز میلاد رسول گرامی اسلام و رئیس مکتب شیعه جام شهادت را نوشید. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
شهید مهدی نوروزی چند صباحی قبل از شهادتش در سامرا، تنها فرزند و کودک شیرخواره خود «محمدهادی نوروزی» را در آغوش گرفته و وصیت خود با او را میان خانواده و در مقابل دوربین بیان می‌کند. فیلم و متن این وصایا و دعاهای پدرانه شهید مدافع حرمین سامرا در آستانه اربعین شهید برای نخستین بار منتشر می‌شود که در ادامه می‌آید: «اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین (علیه‌السلام) است. انشاالله آمده است انتقام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل‌بیت (علیه‌السلام) باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد.» 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb
مادر شهید: علاقه‌ی خاصی به رهبری داشت. برای سلامتی آقا صدقه کنار می‌گذاشت و همیشه می‌گفت:«سید علی تنهاست». اهل شعار نبود تمام سعی خود را می‌کرد تا با عمل خود باری از دوش رهبری بردارد. دنبال این بود که ببیند آقا چه می‌گوید تا همان را انجام دهد. خواهر شهید: زمانی که آقا مهدی از دیدار رهبری برگشتند،گفتند صورت آقا پر از نور است. همیشه هم این جمله روی زبانش بود که «سید علی خامنه‌ای نائب بر حق امام زمان است» و اگر امر کند که سرمان را بدهیم نباید دریغ کنیم. در همین دیدار به آقا می‌گویند که پدر و مادرم به فدای شما برایم دعا کنید که شهید شوم و آقا هم در جوابشان فرموده بودند: «ما به شما نیاز داریم ان شاالله عاقبت به خیر شوید.» 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
مادر شهید: به کربلا سفر کرده بودیم و مهدی نیز به عنوان مدافع حرم آنجا بود؛ داخل حرم امام حسین (ع) به من گفت: «مادر یادت نره زیر قبه دعا کنید که آقا شهادتم رو امضا کنه». منم اولین دعایی که کردم به آقا گفتم: «این مهدی ما شهادت میخواد شهادتش رو امضا کن و قبولش کن». در مسیر بازگشت ما را تا مرز همراهی کرد و بعد از آن نگران اوضاع سامرا بود. خودش دیگر وارد خاک ایران نشد چون ممنوع خروج‌اش کرده بودند که نتواند به عراق و سوریه برود، اما بعد از پیاده روی اربعین که مجوز داشت از ایران خارج بشود دیگر وارد کشور نشد و در عراق مانده بود. مرا به برادرش سپرد. موقع خداحافظی حال بسیار عجیبی داشت انگار هر دو احساس می‌کردیم که آخرین دیدار است‌. چند لحظه فقط او را نگاه کردم و با گریه روضه «جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید...» را برایش زمزمه کردم. یک ماه بعد از آن خداحافظی خبر شهادتش را آوردند. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
نام و نام خانوادگی: شهید مهدی نوروزی نام پدر: بیژن فرمانده عملیات ویژه سامرا لقب: اسد السامراء شیر سامرا تاریخ تولد: ۱۳۶۱/۳/۱۵ محل تولد: کرمانشاه وضعیت تأهل: متأهل فرندان: یک فرزند پسر بنام محمدهادی تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۲۰ محل شهادت: العوینات در حومه‌ی سامرا 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
شهیدمهدی نوروزی 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت یا زینب @yazinb3
مدافعان حرم ۱ دیدار پس از غروب (شهید مهدی نوروزی) ناشرروایت فتح نویسنده منصوره قنادیان در این کتاب محوریت با سخنان همسر شهید است که در قالب مصاحبه از وی، گردآوری و تنظیم شده است. در این اثر، ویژگی های شخصیتی این شهید از زاویه دید همسر شهید روایت می شود. قرار است در کتاب های آینده، وجوه دیگری از شخصیت این شهید بزرگوار در گفت وگو با همرزمان و دوستان وی، پرداخته و منتشر شود. شهید نوروزی از فعالان میدانی مقابله با فتنه ۸۸بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم امامین عسکریین(علیه‌السلام) عازم شده و به شهادت رسیده بود. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت ... @yazinb3
هزاران نفر از هواداران مقتدی صدر در شهرهای سامرا بغداد و نجف اشرف تا بن دندان مسلح به خیابانها ریخته اند. باز مقتدی صدر دیوانه شده
🌴 #یازینب...
هزاران نفر از هواداران مقتدی صدر در شهرهای سامرا بغداد و نجف اشرف تا بن دندان مسلح به خیابانها ریخته
حساب کاربری صالح محمد العراقی که گفته میشه خود مقتدی صدره که با اسم مستعار فعاله مدعی شده بعثیها و داعشیها و اوباش وابسته به سفارتخانه ها یک اجتماع خطرناکی برای کربلا نجف و بغداد برگزار کردند و قصد و غرضهای خطرناکی دارن به هواداران صدر گفته هوشیار باشین!