5e6a9128575ac686023ed638_5764237086445415187.mp3
1.45M
🎧مداحی شهدایی
🔸وقتی دلم پر میزنه
🔹باز #شهدا رو میخواد
🎤مداح: #رمضانی
💢مقام معظم رهبری: #شهادت، يعنى وارد شدن در حریم خلوت الهی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز پنج شنبه یادی
کنیم از عزیزانی گرامی
که با رفتنشان فقط
یک خاطره برای ما شدند
خاطراتی که برایت زیباترین
خوشی دنیا را داشت.
یادشان گرامی و روحشان شاد♥️🥀🌺
❣🍀
هدایت شده از 🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
طفل بوَد، در نظر پیر عشق
هرکه نگردد سپر تیر عشق
🌷معرفی شهید #دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_علیرضا_الهیاری_خندان
🎂زمینی شدن : 1335، اسدآباد (علی آباد ایوراع)
🕊آسمانی شدن : 1359، استخبارات بغداد
💠ارائه : جناب جامانده شهدا
📆پنجشنبه 99.01.14
⏰ساعت 21:30
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
وقتی با یک شهیدی خو میگیریم
اولش همش شک و تردید،داریم که🤔
نکنه یک رابطه ی یک طرفه است
نکنه منو نمیبینه 😔
انقد دوستای پاک و مخلص داره که اصلا من گناهکاربه چشمش نمیام😓
یک خرده که میگذره شک میکنی به رابطه
میپرسی اصلا اون منو میبینه☹
اصلا منو به عنوان دوستش یا برادر وخواهرش قبول داره؟!
عکسشو میگیری روبه روت😓
بهش میگی اگه توهم منو به عنوان دوستت قبول داری یه نشونه بفرست
بزار بفهمم تو هم میخای رابطمون حفظ بشه
وقتی که یک نشونه ازش دیدی،بهش ایمان میاری
دنبال وقت خالی میگردی که بهش نگاه کنی و حرف بزنی باهاش
دلت که میگیره به خودش میگی
میگی داداشی دلم از زمینیا شکسته😢
خودت نگام کن
اصلا حس میکنی که داره نگات میکنه.
با یک لبخند کنج لبش،
میگه من هستم😊
ازاون موقع به بعد دیگه اون آدم سابق نیستی.
اطرافیانت تغییرات رو در تو احساس میکنن.حرف و کنایه و نیش بقیه واست بی اهمیت میشه😌
توی دلتون واسشون دعا میکنی و میگی داداشی دعا کن اینا هم یک روزی مثل من اسیر شهدا بشن و حال امروز منو بفهمن
میدونی ،میخوام یک چیزی بگم
همه ی ما ازوقتی دوست وبرادر شهیدمون وارد زندگیمون شده حالمون خوب شده
و این حال خوب رو اول از همه مدیون خدا و بعد شهدا هستیم
#رفیــقخاصحــاجقاسم
🌷🌷🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 بریم زیر بارون حرم کربلا 💚
🌾قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
مداح : حسین شریفی
#امشب_شب_جمعه_است 🕊
نمیدانم کمیل را کجا میخوانی!
نجف،کربلا،شاید هم در تاریکی بقیع😔
🌹آقای من...
🔘امشب کمیل را هر کجا خواندی به این فراز از دعا که رسیدی یاد من هم کن:
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء...
🌹آری آقای خوبم...
⚡️کاش گناهانم می گذاشت دعاهایم از سقف دهانم بالاتر روند تا آسمانها .....
و به اجابت برسند که زیاد دعا کرده ام...
🌹آری آقای خوبم..
⛔️ زندانی شده ام.زندانی نفس، زندانی گناهانم ،زندانی دنیا......
و من را بگو که می خواهم یارت باشم...
🌹آقای خوبم...
کمیل خواندی یادمان کن امشب... 😭😭😭
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
سلام
شبتون بخیر
دوستان، مهمانان شهدا.
باتوجه به شهادت جانباز معزز اسلام، شهید میرزامحمد سلگی به دلیل جراحت شیمیایی؛ که امشب مراسم تدفین غریبانه ایشون هم انجام شد؛ نماز لیله الدفن رو در صورت امکان بخونید.
نام حاج میرزا محمد
فرزند علی محمد
التماس دعا
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🌷🍃🌷🍃🌷
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۹۸قسمت دوم
💠۴.بعثت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و سختى هاى جاهليّت
سپاس خداوند سبحان حضرت محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را هنگامى مبعوث فرمود: كه دنيا به مراحل پايانى رسيده، نشانه هاى آخرت نزديك، و رونق آن به تاريكى گراييده و اهل خود را به پاداشته، جاى آن ناهموار، آماده نيستى و نابودى، زمانش در شرف پايان، و نشانه هاى نابودى آن آشكار، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگى آن شكسته، و اسباب حيات در هم ريخته، پرچمهاى دنيا پوسيده، و پرده هايش دريده، و عمرها به كوتاهى رسيده بود.
در اين هنگام خداوند پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را ابلاغ كننده رسالت، افتخار آفرين امّت، چونان باران بهارى براى تشنگان حقيقت آن روزگاران، مايه سربلندى مسلمانان، و عزّت و شرافت يارانش قرار داد.
💠5.ارزش ها و ويژگى هاى قرآن
سپس قرآن را بر او نازل فرمود: قرآن نورى است كه خاموشى ندارد، چراغى است كه درخشندگى آن زوال نپذيرد،
دريايى است كه ژرفاى آن درك نشود، راهى است كه رونده آن گمراه نگردد، شعله اى است كه نور آن تاريك نشود، جدا كننده حق و باطلى است كه درخشش برهانش خاموش نگردد، بنايى است كه ستون هاى آن خراب نشود، شفا دهنده اى است كه بيمارى هاى وحشت انگيز را بزدايد، قدرتى است كه ياورانش شكست ندارند، و حقّى است كه يارى كنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ايمان و اصل آن است، چشمه هاى دانش و درياهاى علوم است، سرچشمه عدالت، و نهر جارى دل است، پايه هاى اسلام و ستون هاى محكم آن است، نهرهاى جارى زلال حقيقت، و سرزمين هاى آن است. دريايى است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند كشيد، و چشمه اى است كه آبش كمى ندارد، محل برداشت آبى است كه هرچه از آن برگيرند كاهش نمى يابد، منزلى است كه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد، و نشانه هايى است كه روندگان از آن غفلت نمى كنند، كوهسار زيبايى است كه از آن نمى گذرند. خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقيهان، و راه گسترده و وسيع براى صالحان قرار داده است. قرآن دارويى است كه با آن بيمارى وجود ندارد، نورى است كه با آن تاريكى يافت نمى شود، ريسمانى است كه رشته هاى آن محكم، پناهگاهى است كه قلّه آن بلند، و توان و قدرتى است براى آن كه قرآن را برگزيند، محل امنى است براى هر كس كه وارد آن شود، راهنمايى است تا از او پيروى كند، وسيله انجام وظيفه است براى آن كه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانى است بر آن كس كه با آن سخن بگويد، عامل پيروزى است براى آن كس كه با آن استدلال كند، نجات دهنده است براى آن كس كه حافظ آن باشد و به آن عمل كند، و راهبر آن كه آن را به كار گيرد، و نشانه هدايت است براى آن كس كه در او بنگرد، سپر نگهدارنده است براى آن كس كه با آن خود را بپوشاند، و دانش كسى است كه آن را به خاطر بسپارد، و حديث كسى است كه از آن روايت كند، و فرمان كسى است كه با آن قضاوت كند.
🌴🌴🌴
۳۰
🌺🌺واما ادامه داستان👇👇🌺🌺
قدری... قدری صحبت خصوصی
- نمی خواست جواب روشنی بدهد.
- حداقل بگویید در چه موردی صحبت کردید؟
- پاسخی نداد .
-پرسیدم در باره خودتان- عالم غیب یا مبحث دیگری؟
- باز جوابی نداد .
-پیامتان دریافت شد. سوالم را پس میگیرم. بقیه ماجرا را تعریف کنید.
-صدای روحانی به صورت محبت آمیز گفت که من موقتاً مهمانش هستم یعنی قرار است دوباره به زندگی مادی برگردم. بعد از این که چیزهایی را دیدم و شنیدم ازش پرسیدم چقدر طول میکشد تا برگردم؟
- جواب داد زیاد طول نمی کشد . من هیچ میلی به برگشتن نداشتم اما نگران والدین بودم. حتماً کار گر ها به پدر و مادرم خبر می دادند که چه اتفاقی برایم افتاده . مطمئناً آن دو با شنیدن جریان خیلی مضطرب می شدند پیش خودم گفتم آیا تا حالا با خبر شده اند؟
صدای روحانی گفت اگر مایل باشی می توانی به پدر و مادرت سر بزنیم.
- پرسیدم می توانم ؟
جواب داد البته که می توانیم
۳۱
برای چند لحظه همه جا تاریک شد سپس خودم را در خانه پدر و مادرم دیدم .داخل کوچکترین اتاق خانه نشسته بودند. مادرم نزدیک سماور روی تشکچه مخصوص خودش بود .پدرم در گوشه سمت راست اتاق در حالی که به حرفهای مادرم گوش می داد ،داشت پیچ های رادیو را می بست.
ماجرایی را که در جلسه قرائت قرآن پیش آمده بود جز به جز تعریف میکرد.
مادرم پای ثابت جلسات قرائت بود. میتوانم بگویم که حداقل نیمی از قرآن را از حفظ میخواند. با نوک انگشت دو ضربه آرام به لبه میز زدم .
- که ماجرایی در جلسه قرآن اتفاق افتاده بود؟
۳۲
- وسط جلسه یکی از خانمها سکته کرده بود سکته مغزی این چیزی بود که مادرم داشت به پدرم می گفت در میان صحبت ، پدرم دور و برش را نگاه میکرد لبهایش را بهم فشار می داد و چند بار روی قالی دست کشید دانستند. پیچ کوچکی را گم کرده و دارد دنبالش میگردد مادرم از او پرسید دنبال چه میگردی؟
پدرم جواب داد یکی از پیچها....
من داشتم آن پیچ را می دیدم بی اختیار دستم را به سوی پیش دراز کردم. و گفتم اینجاست. تا گفتم پدر نگاهش به سمت پیچ چرخاند انگار صدایم را شنیده باشد .یا متوجه اشاره دستم شده باشد. لبخند زنان به مادر گفت دیدمش و پیچ را برداشت.
۳۳
- همان وقت زنگ تلفن به صدا در آمد میدانستم چه کسی دارد زنگ میزند کاملا میدانستم.
-چه کسی زنگ میزد؟
- یکی از کارگرهای ساختمان بود
- همان ساختمانی که از سقوط کرده بودید ؟
- بله آن کارگر مردی میانسال به اسم اسماعیل بود و میخواست جریان را به پدر و مادرم اطلاع دهد. دیگر دوست نداشتم آنجا باشم نمیخواستم والدینم در حین شنیدن خبر ببینم . تماشای چنین صحنهای متنفر بودم.
چند سال قبل از برادر کوچکم رضا بر اثر تصادف فوت کرده بود. من در خانه پدرم بودم وقتی دوستش تلفن کرد و خبر را داد آن روز دیدم که چطور مادرم ویران شد و چطور کمر پدرم تا خورد😞
۳۴
- صدایش در بغضی فزاینده شکست و در خاطرات تلخ فرورفت کمی به او مهلت دادم و آن وقت....
- خب من خواستید والدین تان را موقع شنیدن خبر نبینید .
- ضمناً به یاد رضا افتادم دلم برایش تنگ شده بود به طرزی بیسابقه دوست داشتم در قبرستان باشم کنار آرامگاهش.
همان وقت صدای روحانی گفت میل داری به قبرستان بروی مانعی نیست .
- از او پرسیدم چطور بروم؟
- گفت فقط کافی است که تصمیم بگیریم. و همینکه تصمیم گرفتم دیدم قبرستان هستم.
لطفاً این توضیح کوتاه را بشنوید (قبرستان شهر ما در اطراف مرقد یک امامزاده واقع شده مرقدی با یک گنبد بزرگ مثل خیلی از مکان های مقدس)
۳۵
- آهان
خلاصه دیدم در قبرستان هستم روبروی قبر رضا که در فاصله کمی از حریم امامزاده قرار داشت .ایستاده بودم و داشتم به سنگ قبرش نگاه میکردم لاشه ی گنجشکی روی سنگ قبر افتاده بود.
دفعتاًً متوجه شدم که خالهام دارد به سوی قبر می آید دانستم که او در اصل برای خرید دارو از خانه بیرون آمده. مقابل قبرستان که رسیده به خودش گفته خوب است بروم فاتحهای برای رضا بخوانم علاقه زیادی به رضا داشت. به هر حال وقتی که خاله نزدیک قبر رسید گنجشک مرده را دید خم شد گوشه ای از بال پرنده را گرفت و لاشه را از روی سنگ برداشت و به طرف یک درخت سر پرتاب کرد.
۳۶
بعد کنار قبر چمباتمه زد نوک انگشتان دست راستش را برای خواندن فاتحه روی قبر گذاشت .
آهی کشید و مشغول خواندن فاتحه شد.
نکته قابل توجه در مدتی که فاتحه می خواند شعاع های نور از نوک انگشتانش بیرون می آمد و وارد قبر می شد و بدیهی است که او شعاع های نور را نمی دید. فقط من میدیدم بعد از خواندن فاتحه دستهایش را به سمت آسمان بالا برد تا برای رضا دعا کند. در حین دعا باز هم نور از سر انگشتانش خارج می شد.
طبیعتاً این بار به جای اینکه نور در زمین فرو رود به آسمان میرفت .عاقبت خاله ام کف دست هایش را روی صورتش کشید و برخاست و به سوی دروازه قبرستان به راه افتاد. به محض رفتنش خواستم
داخل قبر رضا را ببینم😳
۳۷
- به خودم گفتم چرا او خواسته که داخل قبر برادرش را ببیند .مگر چه چیز جالبی در آن گودال کوچک و ترسناک و نفرت انگیز بود وجود داشته .
- نگاه تندی به من انداخت و گفت آن گودال اصلاً کوچک و ترسناک نفرت انگیز نبود .🙊بلافاصله لب های خطا کارش را به هم دوخت و در خودش گره خورد هر دو در سکوتی سنگین به یکدیگر خیره شدیم. او با حیرت و با ندامت و اضطراب و من از اینکه او توانست فکرم را بخواند ،جا خورده بودم. او از اینکه غفلتا قدرت روحی اش را برملا کرد پشیمان بود بعد از آن خاموشی من به او گفتم از شما می توانید افکار دیگران را بخوانید؟😱
۳۸
- حسین شگفت زده از من سوال کرد:
-درست شنیدم؟! مهندس افکار دیگران را میخواند ؟ واقعاً ؟!
جواب دادم:
- بله .کاملاً صدای درونم را شنید. ناخودآگاه خودش را لو داد مهندس جویده جویده گفت:
من... من فقط حرف زدم که..... خیلی خوب.حق ندارم دروغ بگویم اقرار می کنم. نه همیشه، بعضی وقتها می توانم ضمیر دیگران را بخوانم.
- قطعاً قبل از تجربه مرگ قادر به چنین کاری نبودید .بودید ؟
- نه
- و صدای افسرده اش، حالتی خواهش گرانه به خود گرفت و گفت: اجازه... اجازه بدهید که این موضوع بگذریم.
اگر من اجازه میدادم حسین نمیداد او با حرارت به مهندس گفت نباید روی این موضوع سرپوش گذاشت .ابدا.
ً ما قبلاً هم با کسانی که بعد از تجربه مرگ دارای قدرت های خاصی شدهاند دیدار کردیم همه در مورد توانمندی های خود حرف زده اند شما هم حرف بزنید
لحظه به خاطر خدا مهندس کمک کنید تا در این باره بیشتر بدانیم .ضروری است، و بسیار ضروری است. که خوانندگان کتاب دقیقاً در جریان قرار بگیرند.
۳۹
مدتی طولانی به مهندس آویزان شد و کوشید خواستهاش را بر او تحمیل کند. سرانجام جملات تحریک کننده حسین موثر واقع شد .مهندس خسته از مقاومت و با اکراه گفت............
[ در این قسمت به بعضی از توانمندی های خود از جمله ذهن خوانی محاسبه سریع حاصل ضرب یا تقسیم اعداد اشاره می کند و نویسنده و دوستش بارها او را امتحان می کنند که با توجه به حوصله خوانندگان از آوردن جزئیات آن خودداری می کنیم]
..... - خوب ماجرا تان را تا آنجا تعریف کردید که خواستید داخل قبر برادرتان را ببینید درست است؟
بله. و متعاقب آن احساس کردم نیرویی مرا با شدت و با سرعت زیاد به درون قبر مکید.
- به طور دقیق همین احساس را داشتید ؟احساس مکیده شدن؟
بله .
- بعد ؟
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
برادر بسیجی مصطفی پیران ، که در ماموریت کنترل و غربالگری ورودی شهر کرج(پل فردیس) حضور داشتن، ۱۳ فروردین ۹۹، بر اثر حادثه دلخراش تصادف با موتور سیکلت به بیمارستان منتقل و مورد عمل جراحی قرار می گیرد. با توجه به مثبت شدن تست کرونای نام برده و پایین آمدن اکسیژن خون جان عزیز و نازنینشو تقدیم امنیت و سلامت کرد.
#اینمسیرمردمیخواهد🦋
🌷🌷🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز_جبهه 😂
🎥مصاحبه شیرین و دیدنی شهید بیطرفان(معروف به دائی محمد) از گردان کوثر لشکر ۱۷علی بن ابی طالب قم بالهجه شیرین قمی😁
🌷🌷🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
🌺متن صلوات شعبانیه🌺
🌸هر روز شعبان در وقت زوال [وقت ظهر شرعى] و در شب نيمه آن اين صلوات را كه از حضرت زين العابدين عليه السّلام روايت شده بخواند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلايَتَهُمْ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ، بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ شَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيَيْتَنِي تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ ] يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعا لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ
اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعا مُشَفَّعا وَ طَرِيقا إِلَيْكَ مَهْيَعا وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعا حَتَّى أَلْقَاكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِيا وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات