🌾🌾🌾🌸#پارت6🌸🌾🌾🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت گذشته داستان درباره استفاده ازبیت المال بود...
ادامه داستان
در همان زمان ، یکی از دوستان همکارم را دیدم.ایشان از بچه های با اخلاص و مومن در مجموعه دوستان ما بود.
او مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند.اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره در جیب خودش گذاشت.
او یک روز بعد در اثر یک سانحه تصادف رانندگی درگذشت.حالا وقتی مرا در آن وادی دید به سراغم آمد و گفت: خانواده من فکر کردند که این پول برای من است.و آن را هزینه کرده اند .تورو خدا برو و به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برسانند
من اینجا گرفتارم .تورو خدا برای من کاری بکن.تازه فهمیدم که چرا برخی بزرگان اینقدر در مورد بیت المال حساس هستند.راست میگویند که مرگ خبر نمیکند.
در سیره پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل است: روزی حرکت از سرزمین خیبر ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت کرد و همان دم شهید شد.یارانش همگی گفتند : بهشت بر او گوارا باد.
خبر به پیامبر ص رسید: ایشان فرمودند: من با شما هم عقیده نیستم.زیرا عبایی که بر تن او بود از بیت المال بود.و او آنها را بی اجازه برده و روز قیامت به صورت آتش اورا احاطه خواهد کرد.در این لحظه یکی از یاران حضرت گفت: من دو بند کفش بی اجازه برداشته ام.حضرت فرمود: آن را برگردان و گرنه روز قیامت به صورت آتش در پای تو قرار میگیرد
روزی در دوران جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم.کلاسهای روزانه تمام شد.و برنامه اردو به شب رسید.نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم.بیشتر نیروها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند، من و یکی از رفقا میرفتیم و با اذیت کردن، آنها را از خواب بیدار میکردیم.
برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردن
شب دوم اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم.
وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر جای من خوابیده!!
من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم با دو عدد پتو برای خودم یک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده، فکر کردم یکی از بچه ها میخواد منو اذیت کنه، لذا همینطور که پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم
یکباره دیدم حاج آقا..که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید😧 و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟چی شد؟
وحشت کردم.سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه منو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای حاضر و آماده برای شماست! حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت :الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
اومدم جلو و گفتم: حاج آقا غلط کردم ببخشید.من با کسی دیگه شمارو اشتباه گرفتم.اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه ضربه شدید باشه.
خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم.بعد به حاج آقا گفتم: شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو ماشین میخوابم.فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم
💝دوستان حتما قرائت بفرمائید💝
🌺زیارت_امام_زمان علیه السلام🌺
💞💞هر روز بعد از نماز صبح💞💞
اَللَّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ،
عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها،
وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدَيَّ وَوَُلَْدي،
وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ،
وَمُنْتَهي رِضاهُ، وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ🌙
🌙اَللَّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم،
عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي
اَللَّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ، وَفَضَّلْتَني بِهذِهِ الْفَضيلَةِ،
وَخَصَصْتَني بِهذِهِ النِّعْمَةِ🌙
🌙فَصَلِّ عَلي مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ،
وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْياعِهِ وَالذّآبّينَ عَنْهُ،
وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طـائِعاً غَيْرَ مُكْرَه
فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ،
فَقُلْتَ صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ،
عَلي طـاعَتِكَ وَطـاعَةِ رَسوُلِكَ وَآلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
اَللَّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلي يَوْمِ الْقِيمَةِ.🌙
🌙 علاّمه مجلسي در بحار فرموده بعد از اين زيارت دست راست را به دست چپ بزند مثل زدن در بيعت
💝مفاتیح الجنان قبل از دعای عهد🌺
🌤اللهم عجل لولیک الفرج🌤
💝💝💝💝💝💝💝
💐💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺🌺
🌻🌻🌻🌻
🌸🌸🌸
💝
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
💝دوستان حتما قرائت بفرمائید💝
🌺زیارت_امام_زمان علیه السلام🌺
💞💞هر روز بعد از نماز صبح💞💞
اَللَّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ،
عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها،
وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدَيَّ وَوَُلَْدي،
وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ،
وَمُنْتَهي رِضاهُ، وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ🌙
🌙اَللَّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم،
عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي
اَللَّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ، وَفَضَّلْتَني بِهذِهِ الْفَضيلَةِ،
وَخَصَصْتَني بِهذِهِ النِّعْمَةِ🌙
🌙فَصَلِّ عَلي مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ،
وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْياعِهِ وَالذّآبّينَ عَنْهُ،
وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طـائِعاً غَيْرَ مُكْرَه
فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ،
فَقُلْتَ صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ،
عَلي طـاعَتِكَ وَطـاعَةِ رَسوُلِكَ وَآلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
اَللَّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلي يَوْمِ الْقِيمَةِ.🌙
🌙 علاّمه مجلسي در بحار فرموده بعد از اين زيارت دست راست را به دست چپ بزند مثل زدن در بيعت
💝مفاتیح الجنان قبل از دعای عهد🌺
🌤اللهم عجل لولیک الفرج🌤
💝💝💝💝💝💝💝
💐💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺🌺
🌻🌻🌻🌻
🌸🌸🌸
💝
☀️☀️☀️
#خطبه_۱۹۲ قسمت دوم
💠4.هشدار از دشمنى هاى شيطان
اى بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيمارى خود مبتلا سازد، و با نداى خود شما را به حركت در آورد، و با لشكرهاى پياده و سواره خود بر شما بتازد به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكى براى شكار شما بر چلّه كمان گذارده، و تا حد توان كشيده، و از نزديك ترين مكان شما را هدف قرار داده است، و خطاب به خدا گفته: «پروردگارا به سبب آن كه مرا دور كردى، دنيا را در چشمهايشان جلوه مى دهم، و همه را گمراه خواهم كرد» امّا تيرى در تاريكى ها، و سنگى بدون نشانه روى رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندى، و برادران تعصّب و خود خواهى، و سواران مركب جهالت و خود پرستى، او را تصديق كردند. افراد سركش شما تسليم شيطان شدند، و طمع ورزى او را در شما كارگر افتاد، و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد، و حكومت شيطان بر شما استوار شد، و با لشكر خويش به شما يورش برد، و شما را به ذلّت سقوط كشانيد، و شما را به مرز كشتار و خونريزى كشاند، و شما را با فروكردن نيزه در چشم ها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد، تا شما را به سوى آتشى بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد. پس شيطان بزرگ ترين مانع براى ديندارى، و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد براى دنياى شماست شيطان از كسانى كه دشمن سر سخت شما هستند و براى در هم شكستنشان كمر بسته ايد خطرناك تر است.
مردم آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد، و ارتباط خود را با او قطع كنيد. به خدا سوگند، شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت، و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عيب گرفت، و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد، و با لشكر پياده راه شما را بست، كه هر كجا شما را بيابند شكار مى كنند، و دست و پاى شما را قطع مى كنند، نه مى توانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد، و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد. زيرا كمين گاه شيطان ذلّت آور، تنگ و تاريك، مرگ آور،
و جولانگاه بلا و سختى هاست، پس شراره هاى تعصّب و كينه هاى جاهلى را در قلب خود خاموش سازيد، كه تكبّر و خود پرستى در دل مسلمان از آفت هاى شيطان، غرورها، و كشش ها و وسوسه هاى اوست. تاج تواضع و فروتنى را بر سر نهيد، و تكبر و خود پسندى را زير پا بگذاريد، و حلقه هاى زنجير خود بزرگ بينى را از گردن باز كنيد، و تواضع و فروتنى را سنگر ميان خود و شيطان و لشكريانش قرار دهيد، زيرا شيطان از هر گروهى لشكريان و يارانى سواره و پياده دارد. و شما همانا قابيل نباشيد كه بر برادرش تكبّر كرد، خدا او را برترى نداد، خويشتن را بزرگ مى پنداشت، و حسادت او را به دشمنى واداشت، تعصّب آتش كينه در دلش شعله ور كرد، و شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد، و سر انجام پشيمان شد، و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد.
🌴🌴🌴
همون شب من در حین تمرین در باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست.اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود.جوان پشت میز گفت: آن عقرب مامور بود که تورا بکشد.اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تورا به عقب انداخت.
همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم.
عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت: فلانی که همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره.هیچی برا خوردن ندارن.اجازه میدی از پولهایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم.گفتم: آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید موتور.اما عیب نداره هرچقدر میخوای بهشون بده
*جوان گفت: صدقه مرگ تورا عقب انداخت.اما آن روحانی که لگد خورد ایشون در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه لگد تورا میخورد ولی به نفرین او پای تو هم در روز بعد شکست!!!*
*اما به من گفته شد که ⬅️صدقات ، ⬅️صله رحم،⬅️ نماز جماعت ⬅️و زیارت اهل بیت علیهم السلام⬅️ و حضور در جلسات دینی⬅️ و هر کاری که برای رضای خدا انجام دهی جزو عمرت حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر میگردد.*
*یا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده اند: صدقه دادن هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه دهنده از مرگ بد رهایی می یابد.*
*البته این نکته را باید ذکر کنم که من در آنجا مدت عمر خود را دیدم که چیز زیادی از آن نمانده بود.*
بعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد و آیه ۲۹ سوره فاطر رو خوند:
کسانیکه کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز را بر ما میدارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق میکنند ، تجارت پرسودی را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.
ادامه دارد....
✳️ یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و کوفته ولو شدم روی زمین.
✳️ فکر میکردم عبدالحسین هم میخوابد. جورابهایش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خستهتر باشد. احتمالش را هم نمیدادم حالی برای خواند نماز شب داشته باشد.
✳️خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را میکردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهی فرماندهی محور پیدا میشود. آنوقت باز باید میرفتیم دیدگاه و میرفتیم پشت دوربین. خدا میدانست کی برگردیم.
✳️پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که.رفتم توی چادر و دراز کشیدم. زود خوابم برد.
✳️اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظهای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز باحالی خوانده است.
📍 امروز سالروز شهادت شهید عبدالحسین برونسی است.
🌷🌷🌷
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۹۲ قسمت سوم
💠5.پرهيز از تكبّر و اخلاق جاهلى
آگاه باشيد در سركشى و ستم زياده روى كرديد، و در زمين در دشمنى با خداوند فساد به راه انداختيد، و آشكارا با بندگان خدا به نبرد پرداختيد. خدا را خدا را از تكبّر و خودپسندى، و از تفاخر جاهلى بر حذر باشيد، كه جايگاه بغض و كينه و رشد وسوسه هاى شيطانى است، كه ملّتهاى گذشته، و امّتهاى پيشين را فريب داده است، تا آنجا كه در تاريكى هاى جهالت فرو رفتند، و در پرتگاه هلاكت سقوط كردند، و به آسانى به همان جايى كه شيطان مى خواست كشانده شدند. كبر و خود پسندى چيزى است كه قلب هاى متكبّران را همانند كرده تا قرن ها به تضاد و خونريزى گذراندند، و سينه ها از كينه ها تنگى گرفت.
💠6.پرهيز از سران متكبّر و خود پسند
آگاه باشيد زنهار زنهار از پيروى و فرمانبردارى سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود مى نازند، و خود را بالاتر از آنچه كه هستند مى پندارند، و كارهاى نادرست را به خدا نسبت مى دهند، و نعمت هاى گسترده خدا را انكار مى كنند، تا با خواسته هاى پروردگارى مبارزه كنند، و نعمت هاى او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلى، و ستون هاى فتنه، و شمشيرهاى تفاخر جاهليّت هستند. پس، از خدا پروا كنيد، و با نعمت هاى خدادادى درگير نشويد، و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد، و از فرومايگان اطاعت نكنيد، آنان كه تيرگى شان را با صفاى خود نوشيديد، و بيمارى شان را با سلامت خود درهم آميخته ايد، و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد، در حالى كه آنان ريشه همه فسق ها و انحرافات و همراه انواع گناهانند.
شيطان آنها را براى گمراه كردن مردم، مركب هاى رام قرار داد، و از آنان لشكرى براى هجوم به مردم ساخت، و براى دزديدن عقل هاى شما آنان را سخنگوى خود برگزيد، كه شما را هدف تيرهاى خويش، و پايمال قدم هاى خود، و دستاويز وسوسه هاى خود گردانيد.
🌴🌴🌴
🌾🌾🌾🌸#پارت7🌸🌾🌾🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
*این داستان: *گره گشایی*
بیشتر مردم از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور میکنند.اگر انسان بتونه قدمی کوچک در حل گرفتاری بندگان خدا برداره اثر اون رو در این جهان و در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید.
در بررسی اعمال خود، مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود.مثلا شخصی از من آدرس میخواست.من اورا کامل راهنمایی کردم.او هم دعا کرد و رفت.
من نتیجه دعای اورا به خوبی در نامه عملم مشاهده کردم!.
یا اینکه وقتی کاری برای رضای خدا و حل مشکل مردم انجام میدادم اثر آن را در زندگی روزمره ام مشاهده میشد
من در آن سوی هستی ، بستگان و اموات خودم را دیدم. آنها از من بخاطر دعاهای آن پیرزن و صلواتهایی که برایشان فرستاد، حسابی تشکر کردند.این را هم بگویم که صلوات ، واقعا ذکر و دعای معجزه گری است.آن قدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم
اینکه ما در طی روز ، حوادثی را از سر میگذرانیم و میگوییم خوب شد اینطور نشد.یا میگوییم : خدارو شکر که از این بدتر نشد، به خاطر دعای خیر افرادی است که مشکلی از آنها برطرف کردیم.
من هروز برای رسیدن به محل کار ، مسیری طولانی را در اتوبان طی میکنم.همیشه در طی مسیر، اگر ببینم کسی منتظر ماشین است حتما اورا سوار میکنم.یک روز هوا بارانی بود.با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و اورا سوار کردم.ساک وسایل پیرزن گلی شده و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی نگفتم.پیرزن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد.بعد هم خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم : هرچه میخواهی بدهی برای اموات ما صلوات بفرست.
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
🌺گره گشایی از کار مومن از هفتاد بار حج خانه خداوند بالاتر است*🌺
ثمرات این گره گشایی آنجا بسیار ملموس بود.بیشتر این ثمرات در زندگی دنیایی اتفاق می افتد.یعنی وقتی انسان در این دنیا خودش را به خاطر دیگران به سختی می اندازد اثرش را بیشتر در همین دنیا مشاهده خواهد کرد.
یادم می آید که در دوران دبیرستان بیشتر شبها در مسجد و بسیج بودم.جلسات قرآن و هیئت که تمام میشد در واحد بسیج بودم و حتی برخی شبها تا صبح می ماندم و صبح به مدرسه میرفتم.
یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبت نام کرده بود.او چهره ای زیبا داشت و بسیار پسر ساده ای بود.یک شب پس از اتمام فعالیت بسیج ساعتم را نگاه کردم.یک ساعت به اذان صبح بود.بقیه دوستان به منزل رفتند.من هم به اتاق دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم.همان نوجوان یکباره وارد اتاق شد و سریع در کنارم نشست!
وقتی نمازم تمام شد با تعجب گفتم: چیزی شده؟
با رنگ پریده گفت: هیچی،شما الان چه نمازی میخونی؟
گفتم : نماز شب .قبل اذان صبح مستحبه که این نمازرو بخونیم ، خیلی ثواب داره.
گفت: به من هم یاد میدی؟
به او یاد دادم و در کنارم مشغول نماز شد.اما میدونستم او از چیزی ترسیده و نگرانه.
بعد نماز صبح با هم از مسجد بیرون اومدیم.گفتم اگه مشکلی برات پیش اومده بگو، من مثل برادرت هستم.
گفت روبروی مسجد یه جوون هرزه منتظر من بود.او میخواست با تهدید منو به خونه شون ببره.حتی تا نیمه شب منتظرم مونده بود.من فرار کردم و پیش شما اومدم.
روز بعد یک برخورد جدی با اون جوون کردم و حسابی اونو تهدید کردم.
اون جوون هرزه دیگه سمت بچه های مسجد نیومد.این نوجوان هم با ما رفیق و مسجدی شد.الان هم از مومنان محل ماست.
مدتی بعد دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند، شش ماه یا بیشتر درگیر مسائل گزینش شدند.اما کل زمان پیگیری استخدام بنده یک هفته بیشتر طول نکشید! تمام رفقای من فکر میکردند که من پارتی داشتم اما...
آنجا به من در آن عالم گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای آن نوجوان کشیدی باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودتر هماهنگ شود.
البته این پاداش دنیایی اش بود.پاداش آخرتی اش در نامه عمل شما محفوظ است.
حتی به من گفتند: اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و زندگی خوبی داری نتیجه کارهای خیری است که انجام دادی.
من شنیدم که مامور بررسی اعمال گفت: کوچکترین کاری که برای رضای خدا و در راه کمک به بندگان خدا کشیده باشید آنقدر در پیشگاه خدا ارزش پیدا میکند که انسان حسرت کارهای نکرده را میخورد...
ادامه روایت...
خیلی مطلب در موضوع ارتباط با نامحرم شنیده بودم.اینکه وقتی یک مرد و زن نامحرم در یک مکان خلوت قرار میگیرند نفر سوم آنها شیطان است.یا وقتی جوان به سوی خدا حرکت میکنه شیطان توسط جنس مخالف به سوی او می آید و...
یا در جایی دیگر بیان شده که در اوقات بیکاری شیطون به سراغ فکر انسان میره و ....
خیلی از رفقای مسجدی و مذهبی رو دیده بودم که به خاطر اختلاط با نامحرم ،گرفتار شیطون و وسوسه ها شدند و در زندگی به مشکلات مختلفی دچار شدن.
این موضوع فقط به مردان اختصاص نداشت.زنا