🔖 #سکانس_های_کوتاه از مرجان های دست چین.
🔻 تصویرسازی های زیبا از بندگان دست چین شده ی خداوند.
دختر آنچنان زیبایی به نظر نمی رسید ولی عجیب بر دل مینشست.
و همین گره ذهنی ام شده بود!!
باور کنید این #دلربایی به حدی بود که حتی میتوانستم، ذهن مادران پسر دار را که با دیدن رقیه، برقی در چشمانشان افتاده بود را بخوانم..
در حالی که با چادری #اتو_کشیده و کیفی که معلوم بود گلهای برجسته اش کار دست است و با روسری اش ست شده،
پشت سر #مادر میانسالش که به نظر لنگ هم میزد، با #وقار دخترانه خاصی وارد مسجد شد،آنقدر احترام به مادرش مشهود بود که اگر اغراق نکنم واقعا انگار یک #ملکه یا پرنسس را همراهی میکرد..
و مادرش رضایت از رقیه را قرین با دعایی که ما نمی شنیدیم را به دست ملائکه می سپرد تا با خود برای اجابت بالا ببردند..
کنارش نشستم البته به بهانه پر کردن صف جماعت!!
کیفش را که باز کرد، گویی واژه #نظم و #زیبایی در فرهنگ لغت است که برایم معنا میشد..
عطر گل #نرگس از چادر نمازش که بلند شد فضای مسجد را دلپذیرتر کرد..
____
💯در تماشای همین سکانس کوتاه از زندگی او باعث شد؛
تازه مفهوم کلام زیبای امام صادق ع را بفهمم که چرا خطاب به شیعیان فرمودند:
[کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً؛ زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما.]
-آری گاهی میتوان بدون کلام،در اوج زیبایی سفیر امام زمان عج باشیم .
✍ ف. شاکری
#حضرت_عشق
#کدوم_سکانس_زندگیت_اینطوریه
#احادیث_را_عاشقانه_بخون
#میخواهم_مرجان_باشم
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #پیام_های_دوستانه
ما هرچه را روی زمین است،
مایه #زیبایی اش قرار دادیم
تا مردم را #آزمایش کنیم
که کدامشان بهتر رفتار می کند.
#هرروزباقرآن
#پیام_های_دوستانه
#با_من_حرف_بزن
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖#روز_عفاف_و_حجاب
امیر المومنین علی علیه السلام :
پوشیدگی دوامی برای #زیبایی است .
📚غرر الحكم و درر الكلم، حدیث5820
🔰 روز عفاف و #حجاب گرامی باد.
#روز_عفاف_و_حجاب_مبارک
#حجاب_من_افتخار_من
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 #عشق_پایدار:
📍قسمت اول.
سشوار رو که خاموش کردم یه نگاهی تو آینه کردم موهای #مش کرده به زیبایی دور صورتم ریخته بود.
مش هایی که سفیدی #موهای سرم رو کمتر به رخم می کشید!
دستم رو لای #موهام بردم و یه تکانی دادم.
روی هم غلتید و رو شانه هایم پخش شد.
تقویت کننده پوستم رو زدم و دوباره نگاهی به آینه کردم.
انگار تمام #خاطرات عمر گذشته جلوچشم هام رژه رفت!
چشمهام رو بستم و اجازه دادم تا پرنده خیال دستم رو بگیره و ببره به سرزمین #خاطرات...
یهو یه صحنه من رو متوقف کرد اون روز هم موهام رو #سشوار کشیده بودم و کلی #آرایش و ...
البته موهایی که چند برابر حالا بود!
مانتو کوتاه چند رنگم رو پوشیدم و شلوار لی کوتاه و #کتونی های ساق بلند ...
روسری رو روی سرم انداختم و با دستم جلوی موهام رو بیشتر کشیدم بیرون..
مامانم اومد و گفت کجا....
گفتم با #تینا و بهار میریم بازار شام دوربزنیم.
گفت زود برگرد و رفت ...
منم راه افتادم بیرون ...
از در که اومدم بیرون سر کوچه #پیام و بقیه پسرها ایستاده بودند مثل همیشه ...
زیر چشمی نگاه کردم مهدی نبود ...
بی #اهمیت به بقیه اومدم از جلوشون رد شم که چند تا تیکه و سلام و ... نثارم شد.
برگشتم یه جواب سلام دادم و رد شدم ...
چند تاشون رو میشناختم و چندتا هم نه....
بخاطر مهدی جرات ندارند به من حرف بزنند.
یه بار یکی اومد #متلک بندازه که پیام گفت حواست باشه دوست مهدی هست.
بعد از آن کلی با مهدی #دعوا کردم که من کی با تو دوست بودم که بین پسرها چو انداختی؟!
گفت من نگفتم و ...
ولی همه محل میدونستن که من و مهدی بواسطه #همسایگی که از ۷ سالگی داریم و رقابت درسی که مامان هامون برامون درست کردند یه جورایی به هم ربط داریم!
زنگ خانه بهار رو زدم باباش گفت امروز نیست و با خواهرش رفته بیرون.
منم خودم راه افتادم طرف بازار شام.
سرپایینی رو همیشه پیاده میرم؛ سر بازار شام تینا ایستاده بود.
دختر #زیبایی که وقتی بود دیگه زیبایی من به چشم نمی اومد...
یه دوری زدیم و کلی هر و کر،
بعد هم رفتیم کافه گلاسه خوردیم و با نزدیکی به تاریکی هوا تصمیم گرفتم برگردم خونه.
#حوصله غر غر نداشتم...
کنار میدان اسبی ایستادم تا #تاکسی بیاد سوار شم.
همینطور که ایستاده بودم یه لحظه به خودم اومدم که ماشین #گشت_ارشاد جلوم ایستاد!
وای دیگه راه فرار و ... هم نداشتم.
تا اومدم به خودم بیام که دوتاشون پیاده شدند.
و یکی گفت: این چه وضعیه ...
گفتم چطور؟
ادامه دارد....
#داستانک
#قسمت_اول
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f