eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
[1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. [3]. دیوان سعدی، غزل40؛ «دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد ٭٭٭ خلیل من همه بت‌های آزری بشکست». [4]. سوره بقره، آیه124. [5]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص62. [6]. دیوان علامه حسن زاده آملی. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 528 تاریخ: 1398/11/30 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 استجابت دعا ▪️ روز نوزدهم ماه مبارک رمضان است، فضیلت هایی که برای شب قدر است برای روز قدر هم هست و از طرفی هم سالروز ضربت خوردن امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه افضل صلوات المصلین) است. بحثی که قبلاً مطرح بود مناسب است که با بیانات حکیمانهٴ آن حضرت ادامه پیدا کند؛ بحث دربارهٴ اسرار عبادات بود که برای هر عبادتی سرّی است. وقتی از امیرالمومنین علیه السلام سوال کردند بین آسمان و زمین چقدر فاصله است؟ فرمود : «مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ‏»؛[1] فاصلهٴ بین آسمان و زمین را دو چیز می تواند پر کند و با دو واحد می شود این فاصله را تعیین کرد: یکی نگاه چشم و یکی دعای مظلوم؛ یعنی فاصلهٴ بین آسمان و زمین به اندازه ای است که شما به یک نگاه می بینید «مَدُّ الْبَصَرِ» یعنی پایان دید شما همان آسمان است به مقداری که چشم می بیند این ناظر به آسمان ظاهری، اما دعای مظلوم فاصلهٴ بین زمین و آسمان را یعنی آن سرّ آسمان و باطن آسمان را می پیماید، این راجع به سرّ اوست. همان طوری که در بحث های قبل به عرض رسید هر چیزی یک ظاهری دارد و یک باطنی، فاصلهٴ بین زمین و آسمان یک ظاهری دارد که آن ظاهر را با چشم می توان دید و طی کرد و یک باطنی دارد که آن را باید با عمل دل پیمود، نه با دید بصر! فرمود دعای مظلوم به آسمان می رسد، فاصلهٴ بین زمین و آسمان دعای مظلوم است؛ یعنی دعای مظلوم یقیناً به سماوات می رسد. همان طوری که دید چشم به آسمان ظاهر می رسد، آهِ مظلومانهٴ مظلوم هم به باطن آسمان و سرّ آسمان می رسد. ▪️ ️امیرالمومنین علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) در جواب آن سوال که بین زمین و آسمان چقدر فاصله است، هم به آسمان ظاهری اشاره کرد و هم به سرّ آسمان که آسمان باطنی است، فرمود: «مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ‏»؛ به مقدار یک نگاه فاصلهٴ بین زمین و آسمان ظاهری است و دعای مظلوم فاصلهٴ بین زمین و آسمان باطنی و معنوی است. ▪️ اگر کسی خواست دعا کند که به باطن آسمان برسد و یقیناً مستجاب بشود، راهش این است که تمام علاقه ها و امیدهایش را که به غیر خدا تعلق گرفته بود قطع کند و هر اندازه که انسان موحّد است دعای او مستجاب است! خدای سبحان دعای موحّد را رد نمی کند. به هر اندازه که انسان موحّد است، به اندازهٴ توحید او دعا مستجاب است. [1] . الغارات (ط - القدیمة)، ج1، ص112. 📚 سخنرانی ماه مبارک رمضان ـ جلسه 15 تاریخ: 1363 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 مصادیق کوثر ◻️ چند نكته را سودمند است كه [باید] در نظر داشته باشیم. نكته اول آن است كه شناسایی بقاع و قبور متبرّكه امامزادگان سوره مباركه است. اگر ذات اقدس الهی در سوره مباركه كوثر [فرمود] ﴿إِنَّا أَعْطَینَاكَ الْكَوْثَرَ﴾،[1] برای كوثر مصادیق فراوانی ذكر شده است؛ حقیقت هست، حقیقت هست، حقیقت ، و مانند آن خواهد بود، اما آنچه با زمینه نزول این سوره مبار‌كه تناسب دارد و در ذیل این سور‌ه هم به آن زمینه اشاره شده است ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾،[2] آن است كه دوده طه و اُسره یس (علیهم الصلاة و علیهم السلام) ـ كوثر یعنی ـ مانا و پویایند و تا قیامت این دودمان می ‌ماند. نام مبارك اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است و وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) به عنوان بقیة الله مطرح خواهد بود، بنابراین شناخت این بقاع متبرّك و قبور پربركت سوره كوثر است. ◻️ نكته دوم آن است كه باید خیلی دقیق بود تا بیگانه ‌ای وارد نشود و آشنایی خارج نگردد، اگر دقیق نباشیم و بیگانه ‌ای به این حرم امن راه پیدا كند یا آشنایی از این حرم امن خارج بشود یك خسارتی است در تفسیر سوره . ◻️ نكته سوم آن است كه ما باید كاملاً بررسی كنیم تفاوت بین تكاثر و كوثر در چیست؟ آن كثرتی كه به ختم نشود، آن كثرتی كه از وحدت دلمایه نگیرد و آن كثرتی كه ما را به نرساند تكاثر مذموم می ‌شود. آن كثرتی كه هم از وحدت نشأت گرفته و هم به وحدت می ‌رسد و در راستای توحید ذات اقدس الهی است كه به وسیله قرآن و عترت معصومین (علیهم السلام) به ما تلقین شده است آن می ‌شود. 🔹 مطلب بعدی آن است كه این بزرگواران بودنشان در حیات و ممات محفوظ است. تكاثر می ‌میرد، ولی نمی‌ میرد، بلكه تكاثر در زمان حیاتش مرده است و كوثر بعد از مرگ هم زنده است بلكه اصلاً مرگ ندارد. این ذوات قدسی كه كوثر الهی ‌اند مشمول ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُكِی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾[3] هستند، البته معصوم های آ‌نها در قلّه قرار دارند، عادل های آنها در مراحل میانی قرار دارند و شاگردان آنها در مراحل ابتدایی؛ به هر تقدیر محیای اینها محیای دینی بود و ممات اینها ممات دینی بود. اینها ناشران علوم اهل بیت بودند، اسامی حسنای اهل بیت (علیهم السلام) را، روش و منش آن ذوات مقدس را برای منطقه خود تبیین كردند و آنها هم تشیع را پذیرفتند و ولایتمدار شدند. ممات اینها هم بركت است، قبر اینها هم «رَوضهٌ مِن رِیاضِ الجَنَّة». [1]. سوره کوثر، آیه1. [2]. سوره کوثر، آیه3. [3]. سوره انعام، آیه162. 📚 پیام به همایش امامزاادگان تاریخ: 1390/11/30 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 مقدمه وحدت 🔹 هفته پر بركت حوزه و دانشگاه است، شهادت شهید این هدف والا مرحوم آیت الله دكتر را گرامی می ‌داریم و از ذات اقدس الهی مسئلت می‌ كنیم به همه ما توفیق رسیدن به مقام شامخ را عطا كند تا در پرتو آن با هم متحد باشیم و این وحدت حاصل بشود. ▫️ نكته ‌ای كه در جریان مطرح است این است كه كسانی می ‌توانند پرچمدار وحدت باشند و در زیر پرچم وحدت به سر ببرند كه خودشان مشكل داخلی خودشان را حل بكنند. انسان تا خودش واحد نشود، هرگز داعیه وحدت نخواهد داشت و همكاری با مدعیان وحدت نصیب او نمی‌ شود و مانند آن. هر كدام از ماها چه در حوزه هستیم چه در دانشگاه اول باید مشكل خودمان را حل كنیم؛ یعنی خودمان با خودمان اختلاف نداشته باشیم! عقل ما یك چیزی بگوید و هوس ما یك چیزی طلب بكند؛ دائماً در درون ما این اختلاف بلوا و غوفا به پا كند، این نمی‌ شود! كسی كه نتواند مشكل داخلی خودش را حل كند، با خودش متحد بشود و واحد بشود، این توان آن توفیق را ندارد كه در صف شركت كند، این مطلب اول. 🔹 مطلب دوم كه برای همه ما ضروری است مخصوصاً نسل جوان این است كه عمر مطلقا و دوران جوانی بالخصوص از بهترین فرصت های ماست، ما باید این عمرمان را بشناسیم كه آیا عمر درآمد است یا سرمایه است. در این نامه ‌ای كه من خواندم یكی از برادران عزیز نوشت كه شما اگر در سن و شرایط ما بودید و جوانیتان مثل جوانی ما سپری می ‌شد، یعنی در این عصر بودید چه می ‌كردید؟ همه ‌ما نیازمند به هستیم كه آنها به ما گفتند در هر عصری چگونه زندگی بكنیم، اینها جزء خطوط كلی بحث هاست، هر كسی در هر عصر و مصری باشد بالأخره باید اینها را رعایت بكند. ما باید اول خودمان را بشناسیم، این عمر مخصوصاً دوران جوانی درآمد هستند یا ؟ عمر سرمایه است! رأس المال است! این سرمایه را جز در راه دلمایه صرف كردن خسارت است. آدم سرمایه را كه می ‌دهد باید به یك سرمایه برتر تبدیل كند، یك آدم می‌ شود، حالا طلبه یا دانشجو باشد. [انسان] همین طور یك ساعت یك جا بنشیند و بخندد! این یعنی عمر را آتش زدن! هیچ ممكن نیست كسی مجاز باشد كه سرمایه را هزینه كند، [آن هم] رایگان و سخاوتمندانه! اینكه فرمودند: ﴿إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾[1] همین است. ▫️ هیچ دانشجو به این اكتفا نكند كه من حالا لیسانس شدم، نه خیر! بالاتر از لیسانس هم هست، فوق لیسانس هم هست، دوران دكترا هم هست، حداقل تلاشتان این باشد كه استاد دانشگاه بشوید؛ حالا اگر محقق شدید، مبتكر شدید، فناور شدید و نوآور شدید كه راه فراوان است چه بهتر! این حداقلتان است كه بتوانید كاملاً دانشجویان بعدی را تربیت كنید. یك روحانی هم همین طور است، یك طلبه هم همین طور است. کسی که از همان اول قصد كرده كه مثلاً یك مقصد خاص داشته باشد، این نه خودش را شناخت نه را شناخت. [1]. سوره عصر، آیه2. 📚 سخنرانی در جمع دانشجویان تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_doross \
💠 تقوای در توحید 🔹 تقوایی كه خدا ما را به آن تقوا امر كرد، بارزترین و كامل ‌ترین مصداق آن است. تقوای توحیدی دو چهره دارد [و] انسانی كه در توحید متّقی است دو كار می ‌كند؛ زیرا سپر تقوا و وقایه تقوا برای دو كار در دست اوست. معمولاً از سپر و وقایه یك كار ساخته است، ولی از دو سِمَت ساخته است: سمت اول آن كه یك انسان موحّد این سپر را به دست بگیرد كه هیچ خیری و هیچ كار خوبی نه به او اسناد پیدا كند و نه به غیر خدا: ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾،[1] این سپر اندیشه نمی ‌گذارد یك موحّد كار خیر را به غیر خدا اسناد بدهد؛ نه به خودش [كه] چون قارون بگوید: ﴿قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی﴾[2] و نه به غیر خدا. چهره دوم سپر تقوا و وقایه حق آن است كه هیچ شرّ و عصیان و فسوق و زشتی را به ذات اقدس الهی اسناد ندهد: ﴿كُلُّ ذلِكَ كانَ سَیئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا﴾،[3] قهراً ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾ خواهد بود. او هر كار بدی كه دید به غیرحق اسناد می ‌دهد و هر كار خیری [را] كه شنید به حق واگذار می ‌كند؛ این سپر دو چهره‌ ای به نام است. 🔹 تقوا مفهومش یكی است [و] كثرت در معنای تقوا نیست، كثرت و تعدد به مصداقش برمی ‌گردد، این یك مطلب؛ دوم اینكه اگر تفاوتی بین تقوا هست به لحاظ مورد آن است و چون عالی ‌ترین مورد است برجسته‌ ترین تقواهاست و چون بعد از توحید، رسالت و نبوت و ولایت عالی ‌ترین مظهر حق ‌اند، تقوای در این معارف خواهند بود، بعد نوبت به سایر احكام و حكم می ‌رسد. پس اختلاف تقوا در مصداق است نه در مفهوم و حقیقت! اگر گفته می‌ شود تقوای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و مانند آن نه یعنی تعدد معنا، بلكه [یعنی] تعدد مصداق و اگر كسی در عالی‌ ترین مورد تقوا كه است به آن اوج بار یافت، این اكرم بالقول المطلق است: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ﴾.[4] [1] . سوره نحل، آیه 53. [2] . سوره قصص، آیه 78. [3] . سوره اسراء، آیه 38. [4] . سوره حجرات، آیه 13. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1371/03/08 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 مکتب جهانی 🔹 توقعی که این نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و خون ‌های پاک شهدا از ما دارند یک است، این مطلب اول. مطلب دوم این است که ما هم جهانی است، راهش هم باز است. چون مکتب هم مطلبش مشترک است هم زبانش مشترک است. اگر مطلب محدوده ‌ای باشد، منطقه‌ای باشد یا زبان محدوده‌ ای باشد در همان محدوده دفن می‌ شود؛ ولی اگر جهانی بود، جهانی بود؛ خواه و ناخواه اثربخش است. 🔹 ما خیال می ‌کنیم عدل یک مطلب جهانی است که همه آن را دوست دارند. هم معنایش را می ‌فهمند و هم مشتاق عدل هستند؛ ولی می ‌بینیم که جهانی نیست؛ یعنی در درون خود کوچک ‌تر از آن است که بتواند ثابت کند جهانی هستم. این «عین و دال و لام» خیلی شیرین است! کسی نیست روی کره زمین که را نشناسد و دوست نداشته باشد؛ اما تمام مشکل در معنای عدل است. عدل این است که هر چیزی سر جای خودش باشد، این اول دعواست که جای اشیاء کجاست؟ این سکولارها می ‌گویند جای اشیاء را ما معین می ‌کنیم، ما می ‌گوییم جای اشیاء را معین می ‌کند. 🔹 بنابراین اولین حرف نمی ‌تواند عدل باشد، اولین حرف ما باید باشد! برای اینکه شما عدل را، عقل را، آزادی را، هر چه بخواهید معنا کنید، این فقط لفظش جاذبه دارد؛ اما حقیقت آن اول اختلاف است. چه کسی است که را دوست نداشته باشد؟! چه کسی است که خواهان عدل نباشد؟! چه کسی که شعار عدل ندهد؟! بنابراین باید حرف جهانی را شناخت و ارائه کرد. 🔹 مطلب جهانی است و وحی است و نبوت، بقیه زیر مجموعه عدل است، ولو عدل هم ما بگوییم، این عدل هرگز جهانی نخواهد شد و تازه اول دعواست. زبان هم باید باشد؛ منتها تشخیص آن کار آسانی نیست. اینکه عقبه کئود است، همین است. حرف تا جهانی نباشد، یک؛ عقلی نباشد، دو؛ همین خاورمیانه در همین‌جا دفن می ‌شود، سه. کومت_الله_بر_جهان 📚 پیام به همایش آشنایی با طرح گفتمان علمی انقلاب اسلامی تاریخ: 1397/11/14 🆔 @a_javadiamoli_doross
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ثمره توحید نکته برجسته‌ای که اسلام به ما فهمانده است آن است که اگر کسی وارد قلعه شد، از قلعه بیرون نبود؛ یعنی «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‏»؛[1] و همچنین «وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی‏»؛[2] اگر کسی موحّد شد، به تعبیر بعضی از بزرگان چنین انسانی یک خطای مطلق، یک شرّ مطلق، یک قبح مطلق از او هرگز سر نمی ‌زند، هیچ ممکن نیست، او یک بد مطلق داشته باشد. چه اینکه اگر کسی وارد این دژ و قلعه توحید و ولایت نشد، هیچ ممکن نیست که خیر مطلق داشته باشد. [1]. عیون الاخبار، ج2، ص134؛ بحار الانوار(ط ـ بیروت)، ج49، ص127. [2]. معانی الأخبار، ص371؛ الأمالی(للصدوق)، ص235؛ بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‏39، ص246. 📚 پیام موضوعی تاریخ: 1395/09/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 معنای توکل 🔹 معنای توكّل این نیست كه تا آنجا كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور انسان است بگوید من خودم انجام می‌ دهم، آن حوادث پیش‌بینی نشده را به خدا واگذار ‌كند؛ این است كه با سازگار نیست. توكّل معنایش این است كه انسان خدا را وكیل خود قرار بدهد. ▫️ هر آدم عاقلی وقتی می‌خواهد كاری را انجام بدهد كه به همه شئون آن كار آگاهی ندارد (یك) بر فرض آگاهی، توان آن را ندارد (دو) وكیل می‌ گیرد (سه). ما نسبت به همه كارهایمان این سه امر را باید رعایت كنیم، چون هیچ كاری نیست كه ما به جمیع شئونش آگاه باشیم، هیچ كاری نیست كه ما نسبت به جمیع شئون آن توانمند باشیم، چون به جمیع شئون علم نداریم و به جمیع شئون آن كار توانایی نداریم چاره جز این نیست كه بگیریم ﴿وَكَفَی بِاللَّهِ وَكِیلاً﴾.[1] پس معنای توكل این نیست كه آن مقداری كه می توانیم به خودمان اسناد بدهیم و آن مقداری كه نمی ‌دانیم و نمی ‌توانیم توكّل كنیم. 🔹 اگر ما در همه امور به خدای سبحان توكّل كردیم، آن‌گاه آن مدیر و مدبّر گاهی خود ما را اداره می ‌كند، آن بخشی كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور ماست؛ گاهی دیگران را تسخیر می‌كند، آن بخشی كه معلوم و مقدور ما نیست؛ آن وقت اگر ما به او توكّل كردیم و او را وكیلِ مفَوَّض و مطلق قرار دادیم او شروع به كار می ‌كند؛ او خود ما را می ‌كند، دیگران را تدبیر می ‌كند، از مجموعه این دو تدبیر آن مقصد صحیح به دست می ‌آید؛ لذا در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ پس معنای توكّل، تبعیض یا تشریك در كار نیست. ▫️ اگر در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ برای اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾[2] آن وقت توكّل ما ثمربخش می ‌شود. 🔹 پس توكّل، تبعیض در وظیفه نیست كه بخشی از كارها را خودمان انجام بدهیم، آن مقداری كه مقدور ما نیست به عنوان حوادث پیش ‌بینی نشده توكّل كنیم. چرا خدا كافی است؟ برای دو جهت، چرا ﴿مَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾/ برای دو جهت: یكی اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾، یكی اینكه ﴿ قد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾ او را به عهده گرفته برای هر چیزی یك اندازه مشخص قرار داده (یك)، نسبت به همه چیز هم قدرت مطلق دارد (دو). خب پس خود ما هم از این دو نظر زیرمجموعه این دو اصل هستیم؛ یعنی اینكه فرمود: ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾ برای ما هم یك قدر مشخّصی است كه او قرار داده است. اگر فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾ خدای سبحان مقصد خود را بالأخره می ‌رسد و می‌ رساند، ما هم جزء مقاصد او هستیم در مقام سوم یعنی مقام فعل. بنابراین اگر كسی خدا را وكیل مطلق قرار داد چه اینكه باید او را وكیل مطلق قرار بدهیم، خود ما را او دارد می ‌كند. وقتی ما را او دارد اداره می‌كند ما دیگر نباید نگران باشیم! [1] . سوره نساء، آیات 81 ،132 ،171 ؛ سوره احزاب، آیات 3 و 48. [2] . سوره طلاق، آیات 2 و 3. 📚 سوره فرقان جلسه 23 تاریخ: 1390/11/30 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نظام الهی ▪️ از وجود مبارك امام صادق (سَلامُ الله عَلَیه) رسید كه انسان حداقل چهار راه دارد كه با خدا خود برقرار كند. به امام صادق (سَلامُ الله عَلَیه) عرض كردند، اگر خدا را ما بخواهیم عبادت كنیم، او را كه نمی ‌بینیم، چه چیزی را عبادت كنیم؟! فرمود؛ راه هست، راه هست، راه و تجربی هست، راه‌هایی که ، آیات قرآن کریم، معجزات قرآن كریم هست. عرض كرد؛ ما چطور ببینیم؟ فرمود: «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِنُورِ الْإِیمَان»؛ اگر انسان مؤمن باشد، با جان می ‌بیند، او كه نادیدنی است، او را می ‌شود دید، این گروه اول: «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِنُورِ الْإِیمَان». دو: «وَ أَثْبَتَتْهُ الْعُقُولُ بِیقَظَتِهَا إِثْبَاتَ الْعِیان‏»؛ حكما، متكلّمین، براهین عقلی فراوانی اقامه كردند. «یقظه» در مقابل خواب است؛ انسان یا خواب است یا بیدار. این دعای نورانی ماه مبارك رمضان «وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِین‏»[1] همین است. آن كسی كه اهل فكر نیست، اهل استدلال نیست، خوابیده است: «النَّاسُ نِیامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»،[2] آن‌كه اهل فكر است، اهل یقظه است، اهل بیداری است. فرمود: «وَ أَثْبَتَتْهُ الْعُقُولُ بِیقَظَتِهَا إِثْبَاتَ الْعِیان». سوم: «وَ أَبْصَرَتْهُ الْأَبْصَارُ بِمَا رَأَتْهُ مِنْ حُسْنِ التَّرْكِیب‏ِ وَ إِحْكَامِ التَّأْلِیف‏»، فرمود برهان تجربی هم هست؛ شما نظم عالَم را بخواهید ببینید، بررسی كنید عالَم را، به نتیجه می ‌رسید كه یک ناظم حكیم دارد.[3] ▪️ پس اگر اهل مشاهده بودید؛ نظیر «مَا كُنْتُ‏ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه‏»،[4] «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِنُورِ الْإِیمَان»؛ اهل حکمت و کلام بودی، با برهان عقلی ثابت کن؛ اهل حسّ و تجربه و نظم ریاضی و مانند ریاضی بودی، این نظام أحسن را که می ‌بینی، پی می ‌بری؛ آیات قرآن را، معجزات قرآن را، معجزات انبیا را، محکمات آیات را که می ‌بینی، دلیل نقلی است: «ثُمَّ الرُّسُلُ وَ آیاتُهَا وَ الْكُتُبُ وَ مُحْكَمَاتُهَا». پس هست، هست، ریاضی و و هست، هست، فرمود اینها را انسان می ‌بیند. بهترین راه و بهترین فرصت این است كه ما در مسایل تلاش و كوشش كنیم که چیزی نصیب ما شود، آن‌گاه دیگر راحت هستیم، چیزی برای ما جاذبه ندارد، هیچ! «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَك‏».[5] سلسله موی دوست حلقه دام بلاست ٭٭٭ هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست[6] آن‌ وقت راحتِ راحت زندگی می‌كند، خیلی راحت زندگی می‌کند و هیچ نگران نیست، تمام كوشش و سعی او این است که نه بی راهه برود و نه راه كسی را ببندد. [1]. إقبال الأعمال(ط ـ القدیمه)، ج1، ص109. [2]. مجموعة ورام، ج‏1، ص150. [3]. الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص337. [4]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص98. [5]. إقبال الأعمال(ط ـ القدیمه)، ج1، ص349. [6]. دیوان اشعار سعدی، غزل47. 📚 .سخنرانی تاریخ: 1396/05/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نزاهت انبیاء و اولیاء علیهم السلام 🔹 وجود مبارک (صلوات الله و سلامه علیه) وقتی خواست وارد این مرز و بوم بشود و از نیشابور بگذرد، از توحید سخن گفت که روشن می شود اولین کلام است که خدا «لا شریک له». از نظر ایمان و اعتقاد و اخلاق، اولین وظیفه یک انسان کامل است یعنی شرک نورزد ﴿قُلْ إِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُكی‏ وَ مَحْیای وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ٭ لَا شَرِیكَ لَهُ وِ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمین‏﴾.[1] اگر امام رضا (صلوات الله و سلامه علیه) فرمود: «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی‏»[2] یعنی «الله واحد لا شریک له»، سید مرتضیٰ در تلاش و کوشش این است که انبیاء و همچنین شاگردان انبیا شرک نمی ورزند، موحد محض هستند موحد ناب هستند، چون او شاگرد قرآن است و این خطر را قرآن گوشزد کرد که بسیاری از مؤمنان به کفر و شرک آلوده اند: ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُون﴾،[3] اگر کسی خلافی را مرتکب شد روی سهو یا نسیان یا اکراه یا اضطرار یا اجبار و مانند آن همه اینها با ، رفع شده است و گناه محسوب نمی شود، ممکن است آثار وضعی نظیر قضا و مانند آن را به همراه داشته باشد ولی گناه نیست بسیاری از امور «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی‏».[4] اما آنجا که گناه است معنای آن این است که نه سهو، نه نسیان، نه اضطرار، نه اجبار، نه اکراه است، کسی که نامحرم نگاه بکند یا گرفتار اختلاس و حقوق نجومی می ‌شود و مانند آن یعنی خدایا من هیچ عذری ندارم و دارم حرف خودم را بر حرف تو مقدم می دارم! تحلیل دقیق گناه، است ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُون﴾ هیچ گناه عمدی نیست مگر اینکه به شرک برگردد. 🔹 سید مرتضی (رضوان الله علیه) در این کتاب شریف تنزیه و همچنین بخش هایی از علم کلام که در نزاهت انبیا است این کارها را انجام داده است، حتی درباره اولیا (علیهم السلام) هم تلاش و کوشش کرد، نسبت به ائمه (علیهم السلام) هم تا آنجا که مقدورشان بود نزاهت آنها را تثبیت کند و بگوید که اگر کسی درباره (سلام الله علیه) سؤال بکند که چرا امام رضا (سلام الله علیه) ولایت عهدی را پذیرفت؟ پاسخ آن این است همان طوری که (سلام الله علیه) سقیفه را پذیرفت و در شورای سقیفه شرکت کرد؛[5] یعنی آنها أعلم و أصلح و أولیٰ و أحق هستند به تشخیص وظیفه، هیچ نقصی از نظر امتثال دستور الهی در حرم امن این بزرگواران نبود. هم درباره سقیفه اظهار نظر کرد هم درباره ولایت عهدی وجود مبارک (صلوات الله علیه) اظهار نظر کرد و درباره (ارواحناه فداه) وجود مبارک (صلوات الله و سلامه علیه) اظهار نظر کرد که او در عین حال که غایب است به تمام وظایف امامت خود عمل می کند؛ آنجا که باید باشد هست، آنجا که باشد هست، آنجا که سخن از «بِیمْنِهِ‏ رُزِقَ‏ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»[6] هست و هست و هست و اگر کسی بگوید چرا از دشمنان غایب است روشن است و اگر بپرسد که چرا از دوستان غایب است فرمود ما صغریٰ را منع می کنیم، در دوستان با هر که بخواهد و با هر که صلاح بداند، فیضش را ادامه می دهد، دیداری دارد، ما چه می دانیم که مردان بزرگ چگونه با آن حضرت رابطه ندارند؟! آنها که موظف هستند نگویند، آن را که حق چیزی آموخت، دهانش را دوختند که مبادا بگوید. ما که از اسرار درون با خبر نیستیم! از راز و رمز پیوند نهانی (اروحنا فداه) با جامعه با خبر نیستیم! هرگز حضرت کم لطفی نخواهد کرد و کم عنایتی نخواهد داشت. [1]. سوره انعام، آیات162 و 163. [2]. عیون الأخبار، ج 2، ص134؛ بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج49، ص127. [3]. سوره یوسف، آیه106. [4]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص462. [5]. عیون أخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص141؛ «مُحَمَّدُ بْنُ عَرَفَةَ قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَیه السَّلام یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا حَمَلَكَ عَلَی الدُّخُولِ فِی وِلَایةِ الْعَهْدِ فَقَالَ مَا حَمَلَ جَدِّی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیه السَّلام عَلَی الدُّخُولِ فِی الشُّورَی‏». [6]. زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص423. 📚 پیام به کنگره بزرگداشت سید مرتضی رحمة الله علیه تاریخ: 1399/12/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 خاتمیت امامت 🔹 جریان و خاتمیت نبوت آن هم نظیر مسئله است. یك وقت شما می‌ گویید فلان حادثه آخرین حادثه است؛ یعنی این حادثه پدید آمد رخداد دیگر نیست و خودش هم رخت بربست. اگر گفتید فلان حادثه آخرین حادثه است، فلان سلطان آخرین سلطان از سلسله سلاطین ساسانی سامانی اشكانی صفوی و مانند آن است؛ یعنی دیگر از این قبیل سلسله كسی نیست و خود او هم منقرض شد. معنای اینها نیست، معنای اینها نیست. همان طوری كه توحید به دو قضیه منحل می‌ شود؛ یك قضیه موجبه و یك قضیه سالبه، خاتمیت نبوت به شرح ایضاً [همچنین] خاتمیت امامت هم به شرح ایضاً [همچنین]. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» معنایش این نیست كه یك خدا در عالم بوده است. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» معنایش این است كه یك خدا در عالم بود و هست و خواهد بود و دیگری اصلاً نه! گرچه نظر تحلیلی آن است كه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» یك قضیه است، این استثنا به معنای غیر است نه به معنای استثنا! به صورت موجبه و سالبه نیست كه ذهن از هر دو طرف خالی باشد، بلكه یك قضیه است، الا به معنای غیر است، وصف و موصوف است؛ یعنی غیر از دلپذیر و معقول مقبول دیگران نه! نه اینكه ذهن از هردو طرف خالی باشد، ما بیاییم آلهه دروغین را ابطال كنیم و اله راستین را اثبات كنیم و هردو برای ذهن بیگانه باشد، بلكه به ذهن می ‌گوید ‌ای ذهن! ‌ای فطرت! ‌ای نهاد و نهان! تو كه خدا را در فطرت قبول كردی و داری و گرایش و بینش و گزینش داری، دیگران نه! «لَا إِلَه» غیر از این اللهی كه معقول توست مقبول توست فطرت تو هم بر آن است. 🔹 به هر تقدیر این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» طبق تعبیر معروف به دو قضیه منحل می ‌شود؛ یعنی خدا هست و دیگران و اله دیگر نه! معنای خاتمیت این است كه این رسالت بود، هست، خواهد بود و دیگری نه! نه اینكه خاتمیت معنایش این است كه دیگر پیغمبری نمی ‌آید و این آخرین پیامبر است و خبری نیست؛ یعنی بعد از او پیغمبر نمی ‌آید یك قضیه، و او همچنان نبی الهی است «الی یوم القیامه»، قضیه دیگر. معنای خاتمیت نفی ما عدا نیست، بلكه نفی ما عداست در جمله سالبه، اثبات استمرار و دوام است در جمله موجبه. در هم به شرح ایضاً [همچنین] كه او حضرت ختمی امامت است در برابر رسول كه حضرت ختمی نبوت است. آنكه ختمی نبوت است به دو قصه بر می ‌گردد، اینكه ختمی امامت هست هم به دو قضیه بر می ‌گردد؛ یعنی خاتم الاوصیا وجود مبارك (علیه آلاف التحیة و الثناء) امام دیگری غیر از او نیست یك، و امامت او همچنان مستمر است تا ظهور آن حضرت و انقراض عالم دو، پس معنای خاتمیت رسول نظیر تحلیل «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» به دو قضیه بر می ‌گردد و خاتمیت امام معصوم و وجود مبارك مهدی منتظر (علیه آلاف التحیة و الثناء) هم به دو قضیه بر می‌ گردد. اگر این‌چنین شد، امام است و دیگری امام نیست و امامت او همچنان ادامه دارد، این می ‌شود خلیفه آن كسی كه این دو بُعد را دارد و وجود مبارك رسول هم خلیفه ذات اقدس الهی است كه همین دو بُعد را دارد. 📚 سخنرانی عمومی در نیمه شعبان تاریخ: 1384/06/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 صلوات متقابل 🔹 در سوره مباركه «توبه» فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ﴾ این یك است كه بندگان نسبت به وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صلوات می‌ فرستند. از آن جهت كه نماز, است[1] و بالاتر از نماز, مسئله اصلِ اعتقاد به است، اگر كسی معتقد به توحید بود، معتقد به بود، معتقد به و امامت بود، معتقد به بود و معتقد به اصول كلی بود این هم می ‌تواند مشمول صلوات پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد؛ این‌ چنین نیست كه این به مسئله زکات اختصاص داشته باشد؛ حالا اگر كسی مجاهد در راه خدا بود او هم می ‌تواند مشمول باشد، ذكر آنجا به صورت تمثیل است نه به صورت تعیین, اینها یك صلوات و لطف متقابلی است بین , امام در برابر پیغمبر نه, امامی كه شامل خود پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌ شود؛ نظیر آنكه درباره حضرت ابراهیم خدای سبحان فرمود: ﴿إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً﴾.[2] 🔹 اگر مؤمنین به همراه پیامبر در این امور شریك ‌اند، ایذای آنها هم مثل است. یك وقت است كسی مؤمن را در اثر یك اختلاف مالی, اختلاف ملكی اهانتی می ‌كند یا مثلاً ـ خدای ناكرده ـ بالاتر از اهانت مثلاً قتلی, آن یك حكم خاص دارد معصیت كبیره است؛ اما اگر مؤمن را لإیمانه كُشت، می ‌شود ﴿مَن یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً﴾[3] كه در بحث سوره مباركه «نساء» گذشت. خلود برای كفر است نه برای معصیت‌های عادی؛ ولی درباره مؤمن اگر كسی مؤمن را لإیمانه بكشد نه برای اختلاف مِلكی خب این می ‌شود كفر، این كیفرش است. اگر كسی مؤمن را لإیمانه اهانت بكند مثل این است كه پیامبر را اهانت كرده، چون در حقیقت به دین اهانت كرده است؛ اما اگر نه, یك اختلاف مِلكی دارد اختلاف مالی دارد اهانتی كرده آن دیگر مشمول این آیه نیست. اینكه فرمود اگر كسی مؤمنی را آزار بكند یعنی لإیمانه اما اگر نه, این اختلاف مالی دارد اختلاف دارد معصیتی كرده اما آن معصیت طوری باشد كه در حدّ ایذای خدا باشد این مئونه لازم دارد، این تعلیق حكم بر وصف هم مشعر به علیت است؛ فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ حكمشان این است ﴿لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ﴾ لعن یعنی خدا اینها را از رحمت الهی دور می ‌كند، رحمت هم در عالَم فقط دست خداست غیر خدا كه راحمی در كار نیست « هَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ ... وَهَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلا الْغَنِىُّ»[4] این است غیر خدا هم كه توان رحمت ندارد، پس این نیاز دارد و هیچ راحمی هم در عالَم برای او نیست ﴿وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً﴾ این هم قبلاً گذشت این عذاب روحی است غیر از آن عذاب جسمی و بدنی است كه در سوره «نساء» بیان شده ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیرَهَا لِیذُوقُوا الْعَذَابَ﴾[5] آن عذاب جسمی و بدنی است كه در سوره «نساء» مشخص شده، این عذاب روحی است كه او را رسوا می ‌كند اهانت می ‌كند تحقیر می ‌كند این تحقیر شدن, مورد اهانت قرار گرفتن, منفور جامعه شدن اینها عذاب روحی است این شخص كه مؤمن را آزار كرده گرفتار می ‌شود. [1] . الكافی, ج2, ص19, 7, ص52. [2] . سوره بقره, آیه 124. [3] . سوره نساء, آیه 93. [4] . بحارالأنوار, ج91, ص110. [5] . سوره نساء, آیه 56. 📚 سوره مبارکه احزاب آیه 25 تاریخ: 1392/02/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فیض توحیدی 🔹 ما هر چه فیض می‌بریم هستیم تردیدی در این نیست، نه تنها خود ما نظام ما، جامعه ما، کشور ما، انتخابات ما، همه موارد همین طور است به دعا و استجابت دعا و نیازمند هستیم و همه ما می ‌خواهیم که دعای ما مستجاب بشود این یک چیز خوبی است! چون «لا یمْلِكُ إلاّ الدُّعاء»[1] این «لا یمْلِكُ إلاّ الدُّعاء» از آن استثنایی است که «مستثنی منه» را تأکید می ‌کند. 🔹 این قدر حوادث زیاد است که انسان پیش ‌بینی نم ی‌کند، فرمود راه‌ حل این است کلید این است. در روایات است که ما تعجب می ‌کنیم دست کسی کلید است و حال این که اظهار فقر می‌ کند! این همه مخاذن پُر از گنج، و کلید هم دست شما، آه و ناله می ‌کنید برای چه؟! ما کلید را نمی ‌شناسیم این را نمی‌ شناسیم. اگر در و دیوار این حرم را می ‌بوسیم برای این حرف‌ هاست، این حرف‌ ها کجا پیدا می ‌شود؟! این حرف‌ ها که در درس و بحث و کتاب و مانند آن نوشته نیست فرمود کلید دست شما است! خدا غریق رحمت کند این بزرگان را! چه مرحوم شیخ مفید چه مرحوم شیخ صدوق چه مرحوم شیخ طوسی! اینها آن شیرین‌ ترین و لطیف ‌ترین روایات را ـ گرچه همه آنها شیرین و لطیف است ـ در این أمالی انتخاب می ‌کردند در جلسات خصوصی برای دوستان و اصحابشان روایت ‌ها را با سند می ‌خواندند و این شده أمالی. در این أمالی مجلس سی و سوم صفحه274 مرحوم شیخ مفید دارد «عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (علیهما آلاف التحیة و الثناء) إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَلَّا یسْأَلَ اللَّهَ شَیئاً إِلَّا أَعْطَاه». این نه است که ما بگوییم به ما نمی ‌رسد، نه می‌ خواهد که بگوییم ما نداریم، این فقط می ‌خواهد، این «وَ سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاء»[2] همین است، بله بعضی از مقام‌ ها است که خلیل حق گفت: «خلیل من همه بت های آزری بشکست»[3] وجود مبارک ابراهیم خلیل دید امامت یک چیز بسیار خوبی است: ﴿وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتی﴾[4] یک سِمَت خوبی است به ذرّیه من بده، فرمود ما این را به هر کسی نمی‌ دهیم! 🔹 اما از این مقام که بگذریم یعنی امامت و مقامات را که بگذریم این دعا برای مؤمنین هم هست، این چیزی نیست که در آن عصمت شرط باشد امامت شرط باشد نبوت شرط باشد حالا یا همیشه «مستجاب الدعوة» است یا در یک مقطع خاصی که قلب او شکسته است است. اینجا وجود مبارک امام صادق فرمود: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَلَّا یسْأَلَ اللَّهَ شَیئاً إِلَّا أَعْطَاه‏ فَلْییأَسْ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِم» از همه ناامید باشند یک «لا اله الا الله» می ‌خواهد! یک وقت به خودش، به قدرت خودش، به موجودی خودش، به اعتبار بانک خودش، به حیثیت خودش، به سوابق خودش به اینها هیچ نگاه نکند «صفر الید»! یک وقت است که خودش را می ‌بیند، قدرت خودش را می ‌بیند، قوم و خویش خودش را می ‌بیند، می ‌گوید اینها هم هست، طبیب هم سفارش کردیم، تخت هم گرفتیم، همه را هم نگاه می ‌کند ضمناً یک «یا الله» هم می‌گوید این دعا بعید است که مستجاب بشود؛ اما آن کسی که هیچ احدی را اعتنا نمی ‌کند و نگاه نمی ‌کند، ادب دارد اما می‌گوید کاری از آنها ساخته نیست فقط از خدا ساخته است «إلا و لابد» این دعا مستجاب می ‌شود. این توحید چه عظمت و چه برکتی دارد! بعد فرمود: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا» حالا بروید بررسی کنید ببینید در قلب شما چه کسی است؟ مگر شما نمی‌ خواهید «مستجاب الدعوة» بشوید؟! بروید در یک گوشه بکنید. می ‌گوید این دعایی که می ‌کنید می ‌گویید خدای بعلاوه اینها یا اینهای بعلاوه خدا یا «خدا، خدا، خدا»؟! خدا حفظ کند را! فرمود چرا خدا خدا نمی ‌کنی؟! به مجاز این سخن نمی ‌گویم ٭٭٭ به حقیقت نگفته ‌ای الله[5] چرا خدا خدا نمی ‌کنی؟! در آن غزل دارد چرا به سر و سینه ‌ات نمی ‌زنی؟! چرا خدا خدا نمی ‌کنی؟! [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. [3]. دیوان سعدی، غزل40؛ «دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد ٭٭٭ خلیل من همه بت‌های آزری بشکست». [4]. سوره بقره، آیه124. [5]. دیوان علامه حسن زاده آملی. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 528 تاریخ: 1398/11/3 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 توحید خواص 🔹 آنچه را كه وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) ترسیم كرده است، آن را وجود مبارك امام رضا (سلام الله علیه) به شاگردانش یاد داد. هشام از شاگردان خاص امام صادق (سلام الله علیه) بود، وقتی وارد محضر حضرت شد حضرت فرمود تو خدا را به عنوان معرفی می ‌كنی، می ‌شناسی و به دیگران می‌ گویی؟ عرض كرد بله, حضرت فرمود: «هَاتِ»؛ بگو خدا كیست؟ مرحوم صدوق نقل كرد كسی آمده خدمت امام رضا (سلام الله علیه) عرض كرد: توحید چیست؟ فرمود: «هُوَ الَّذِی أَنْتُمْ عَلَیهِ»؛ همین كه دارید است؛ خدا واحد است,[1] یك آدم درس‌نخوانده را كه حضرت نمی تواند مشكلات توحید را برای او حلّ کند؛ با او هم همین حرف‎ ها را می‎ زد. یک آدم ساده همین مقدار برای او بس است؛ اما به این شرط که نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد، مشغول كشاورزی، دامداری‌ و پیشه وری خود است، كار خودش را انجام می‌ دهد، برای او همین ‌قدر كافی است. 🔹 هشام كه از شاگردان ویژه امام صادق (سلام الله علیه) است، حضرت فرمود تو خدا را وصف می ‌كنی؟ «أَ تَنْعَتُ اللَّه‏»؟ عرض كرد بله, فرمود «هَاتِ» بگو! عرض كرد «﴿هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ﴾[2]», فرمود: «هَذِهِ صِفَةٌ یشْتَرِكُ فِیهَا الْمَخْلُوقُونَ» خیلی‌ ها سمیع، بصیر و علیم‌ هستند, عرض كرد چه بگویم! شما چطور توصیف می ‌كنید؟ فرمود ما نمی ‌گوییم خدا علیم است می‌گوییم علم است! علیم ذاتی است که «ثبت له المبدأ»؛ «هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیهِ»[3] این است نه حی! این است نه علیم! این ذاتی داشته باشی كه صفتش زاید بر ذات باشد نیست. اینها از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) به هشام رسید، بعد یونس بن عبدالرحمن، شاگرد ویژه امام رضا (سلام الله علیه) به حضرت عرض می كند که «یابن رسول الله» ما از آبای گرامی و كرام شما شنیدیم كه خدا «نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیه‏» این درست است یا نه؟ «قَالَ كَذَلِكَ هُو».[4] آنچه امام صادق ترسیم كرده است، امام رضا امضا كرده است. آ‌ن روز امام صادق هشام تربیت می کرد، امروز وجود مبارك امام رضا، یونس بن عبدالرحمن تربیت می ‌كند. به امام رضا عرض كردند ما كه مقدورمان نیست همیشه به حضور شما بار یابیم به چه كسی مراجعه كنیم؟ فرمود «یونس بن عبد الرحمن ثقتی»,[5] این شاگرد من و تربیت شده من است بروید علم را از او یاد بگیرید. مدرسه‌ ها هستند؛ حالا ممكن است كسی در این لباس باشد و گاهی بیراهه برود؛ ولی كسانی كه دین را می ‎شناسند نه فریب اینها را می ‌خورند نه از خلاف عده‌ ای می ‌رنجند, دین به وسیله قرآ‌ن و مسجد و حسینیه «إلی یوم القیامة» محفوظ می ‌ماند. اگر دین را از زید و عمرو گرفتیم ـ خدای ناكرده ـ مشكل پیدا می ‌كنیم؛ اما اگر دین را از امام رضا و امام صادق و سایر ائمه (علیهم الصلاة و علیهم السلام) به وسیله آنها گرفتیم، همیشه محفوظ هستیم. [1] . التوحید (للصدوق)، ص46. [2] . سوره إسراء، آیه1. [3] . التوحید (للصدوق)، ص146. [4] . التوحید (للصدوق)، ص138. [5] . رجال الكشی ـ إختیار معرفة الرجال، النص، ص483. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مرز توکّل 🔸 از وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) سؤال کردند، حدّ و چیست؟ فرمود انسانی که هیچ هراسی و خشیتی ندارد، یک انسان ناقص است، یک انسان متهوّر، انسان ناقصی است كه حساب و کتابی ندارد. آن ‌که می ‌ترسد و از غیر خدا می ‌ترسد، او موحّد نیست و آن ‌که هم از خدا می ‌ترسد هم از غیر خدا می‌ ترسد، او موحّد نیست، در این است که انسان بترسد و فقط از خدا بترسد.[1] 🔸 نترسیدن کمال نیست، یک تهوّر غیر عاقلانه است. هراس از غیر خدا مشرکانه است، هراس منحصراً از خدا، موحّدانه است. وقتی ترس موحّدانه بود، امید هم موحّدانه است، چون معادل هم هستند؛ اگر کسی فقط از خدا ترسید، فقط به خدا امیدوار است، پس نعمت است، یک؛ مستلزم توحید در امید هم است، دو؛ این خوف و رجا از یک عقیده نشئت می ‌گیرند، این سه؛ آن ، هم خوف را موحّدانه ترسیم می ‌کند هم امید را. [1]. تحف العقول، ص445؛ «أَنْ لَا تَخَافَ أَحَداً إِلَّا اللَّه‏». 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1395/05/24 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠
 مرز توکّل
🔸 از وجود مبارک (سلام الله علیه) سؤال کردند، حدّ و مرز توکل چیست؟ فرمود انسانی که هیچ هراسی ندارد، خشیتی ندارد، یک انسان ناقصی است ... در این است که انسان بترسد و فقط از خدا بترسد... . 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra