eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیرسد غمی از بی تفاوتی بدتر همین که زخمی ام از دوست افتخار من است
مهربانی میکنم اما نه من بی اختیار اختیار از من ربوده این دل بی اختیار
او رفته و برگشتنش دیگر محال است لعنت به این ای کاش اگر اما ولی ها
برایت شعر میخوانم نگاهم میکنی تنها از اول هم نباید دل به عکسی کهنه میبستم
تواگرچه به دلم نیم نگاهی نکنی من به چشمان غزل خیزت ارادت دارم
گفتم بیا عالیجناب شعرها باش نسبت به من گفتی که احساسی نداری پیر خراباتی بمن میگفت یک شب نه گفتن زنها دوچندان یعنی آری
این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود  من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود...
رفتی و در گذر ثانیه های بی رحم یک دهن گریه برای غزلم باقی ماند
در من ڪوچہ ایست کہ باتـو در آن نڪَشتہ ام... سفرے سـت ڪہ باتـو هنوز نرفتـہ ام... روزها و شب هایے ست ڪہ با تـو بہ سر نڪرده ام ... و عاشقانہ هاییست ڪہ باتـو هنـوز نڪَفتـہ ام .. ➤ ̶𖡬ꨄ︎
باتوام دختر مغرور پرآوازه ی شهر میشود شاعر موهای پریشان تو بود؟
در راه جنون در تب و تاب تو عزیزم ای کاش بمیرم ولی از بیخبری نه
کاش یک ترم کلاس ادبیات رود دوستش دارم و از شعر نمیفهمد که
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟ سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟ نیک‌خواه توام و روی تو، دلخواه من است می‌رود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟ پادشاه منی و من، ز گدایان توام از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟
تقصیر تو چشمی ست که آتش زد و حالا تقدیر من اینست که با شعر بمیرم
چند وقتی ست که طبع غزلم بیمار است شده چشمان خمارتو فقط درمانش
کوتاه کن این قصه که محتاج غزل نیست بین من و چشمان تو عشق است و سه نقطه...
زخم دل لب باز کرده در غزل افسوس که این جماعت دردهامان را فقط لایکیده اند
همه‌ ى قافیه ها تابع زلفش بودند چادرش را که به سر کرد، غزل ریخت به هم!
گفتم بلد بودن نمیخواهد؟ دلم گفت عاشق شدن درسی ست در چشمان معشوق صاحب چشم غزلخیز دلم میخواهد
‌ هر بی هنرے شڪستݩ دل بلد اسٺ... عاشق ڪہ شدے بڪَو هنرمند منم..!!!
من سراپادردم اما قانع از تقدیرم و منت درمان از این دنیا نمیخواهم رفیق
هر لحظه تو را با دگران گفت و شنیدی وز دور، منِ خسته به حسرت نگرانت...
به كسي كينه نگيريد دل بي كينه قشنگ است به همه مهر بورزيد به خدا مهر قشنگ است دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي بوسه هم حس قشنگي است بوسه بر دست پدر بوسه بر گونه مادر لحظه حادثه بوسه قشنگ است بفشاريد به آغوش عزيزان پدر و مادر و فرزند به خدا گرمي آغوش قشنگ است نزنيد سنگ به گنجشك پر گنجشك قشنگ است پر پروانه ببوسيد پر پروانه قشنگ است نسترن را بشناسيد ياس را لمس كنيد به خدا لاله قشنگ است همه جا مست بخنديد همه جا عشق بورزيد سينه با عشق قشنگ است بشناسيد خدا را هر کجا یاد خدا هست سقف آن خانه قشنگ است
آنجا که تو باشی چه حسابی چه کتابی؟!
هم بازی باد است و هم آغوش شب و شال از موی تو آشفتگی اش قسمت من شد