eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
05_237594863510487186.mp3
7.55M
🌹تلاوت جزء پنجم قرآن کریم
• . بیابان در بیابان تشنه یک قطره بارانیم ترک خورده، پر از دردیم از غصه فراوانیم زمین دور خودش میگردد و ماهم به دور او اسیر دور باطل، رفت و آمد های یکسانیم همه چون کور مادر زاد صبح و شاممان یکسان... همه در بند تاریکی، میان نور حیرانیم به حال خویش میخندیم، میگرییم، میمیریم جهانِ رنج و اندوهیم، ما، مایی که انسانیم شبیه یک کلاف پیچ در پیچ گره خورده کلافه منزوی اشفته و سر در گریبانیم شبیه دود بی سامان میان بادها حیران فرار از خویش کردیم و به هر سمتی گریزانیم در این کابوس تکراری میان خواب و بیداری، پریشانِ پریشانِ پریشانِ پریشانیم بهار ای قهرمان قصه‌ی دنیای افسرده بیا برگرد! ما بی تو، زمستان زمستانیم
34.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 فیلم کامل حضور استاد مرتضی خدامی اعجوبه بابلسری 👈در برنامه تلویزیونی محفل که همه را شگفت زده کرد 🔹بخاطر مطالبی که در باب بزرگی اسلام و قرآن در این ویدیو مطرح می‌شود، شک نکنید با نشر حداکثری این ویدئو می‌توانید در ثواب آن شریک شوید🇮🇷
گل در بر و می در کف و معشوق فلان است اما چه توان کرد که است مهمان خداییم اگر چه همه، اما الحق و الانصاف که ارزاق گران است با شوق رسیدن به شب اول از اول ماه دل نگران است «آن یار کز او خانه‌ی ما جای پری بود» کرده‌ است فرار از رمضان، در همدان است! از بین عبادات در این ماه پر از فیض محبوب ترینش به‌یقین خواب گران است! هنگام زورچپان است به حلقوم که شد بار دگر زورچپان است یک دیس پر از در وسط ظهر قطعا که عذاب شکم و روح و روان است بی‌تاب بوَد این شکم خیر ندیده از صبح فقط منتظر وقت است در باقی ایام بود جاده‌ی باریک در ماه خدا جاده‌ی بخشش اتوبان است درهای همگی بسته و رحمت از جانب ایزد همه جا در فوران است چون «پورشه» بتازد همه‌ی سال، ولیکن لعین در رمضان مثل «ژیان» است در ماه خداوند شیاطین همه OFF اند این پدرسوخته‌ی ماست که ON است دیدم که یکی توی خیابان رهایی مشغول به لمباندن از راه دهان است گفتم علنی؟ روزه‌خوری؟ این که حرام است گفتا که خداوند خودش در جریان است! البته که فقط امساک شکم نیست برتر ز صیام شکم امساک لسان است چون مرد رسد با دهن روزه به خانه ارزنده‌ترین زینت زن حفظ زبان است یک روزه گرفتیم و طلبکار خداییم گوییم که پس جنت ما را که ضمان است؟! شک نیست که الطاف خداوند وسیع است «آن را که عیان است چه حاجت به بیان است؟»
گنجشک پریده با زبانِ روزه بلبل شده است نغمه خوانِ روزه در شهر صدای ربنا پیچیده خورشید شکفته با دهانِ روزه @nabzeghalam
🌼🌼
. اَللّٰهُمَّ أَذِنْتَ لي في دُعائِكَ وَمَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يَا سَمِيعُ مِدْحَتي، وَأَجِبْ يَا رَحِيمُ دَعْوَتي جانی به من و جنازه‌ام دادی تو انگار که عمر تازه‌ام دادی تو مرهون توام که ازسرِ لطف و کرم در خواندن خود اجازه‌ام دادی تو
کلبه ام گرچه فقیرانه تو هم گرچه خدایی من یکی مثل تو دارم تو ولی مثل خودت نه
اگر که از همه سیری اگر که خسته ای و... اگر اسیر هوایی ز خویش رسته ای و... اگر نشاط دلت هم حریف غم نشده اگر که طعنه زده غم چه دلخجسته ای و... بیا مبارزه کن با هوای نفس خودت همین هوا که به پایش به غم نشسته ای و... خدا که گفته به تو کید جن و شیطان را ضعیف گشته ولیکن چرا نَجَسته ای و... دلیلْ،دشمنیِ نفسِ در وجود توست اگر نبوده هم ابلیس،از او گسسته ای و... چون ابتدا هدفِ آفرینشت این بود میانِ عقل و هوا،انتخابِ دسته ای و... علاقه های هویدا و سطحی و فانی علاقه های نهان و بمان و هسته ای و... ز اولی بِگُذر تا که جاودانه شوی بیا ببین چِقَدر دل به هیچ بسته ای و... اگر که از همه سیری اگر که خسته ای و اگر تو عاشق اویی که دلشکسته ای و...
پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد عوض شد عاقبت با هر گنه، ذاتی که من دارم الهی لا تودّبنی، مرا رسوا نکن در شهر که می‌خندند مردم بر مکافاتی که من دارم به من گفتی بیا شب‌ها چراغ اشک روشن کن دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم مرا آورده‌ای پای دعاهای شبانگاهت خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم مناجات امیرالمومنین، ایوان طلا و من ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم نگیری از دلم ای عشق! میقاتی که من دارم
بعد تو شیرین زبانیِ کسی خامم نکرد بچه آهو بودم اما هیچ‌کس رامم نکرد ناله‌ی فهرستی از صد آرزوی مرده‌ام دفتر تقدیر نامردانه اعلامم نکرد با خیالت در حرای شعرها جا مانده‌ام وحیِ عشقم که خدا بر قلبت الهامم نکرد "لن تنالوا البرَّ حَتّی تنفقوا ممّا تحب..." چشم‌های مُنعِمت یک لحظه اطعامم نکرد متهم به قتل احساسات پاک و ساده‌ام شاکیم از دست تقدیری که اعدامم نکرد
حالا تویی که دور، تویی ناپدیدتر حالا منم که از همه‌کس، ناامیدتر هذیان شعرهای تو را می‌توان کشید هر لحظه می‌شود غم عشقت شدیدتر دیوارهای خانه تو را گریه می‌کنند قفل تمام پنجره‌ها، تر، کلید، تر تو شاعری، ولی دلت انکار می‌کند می‌داند از تو عاشقی‌ات را بعیدتر گم می‌کنی نشان غزل‌های خویش را هی ناپدید می‌شوی و ناپدیدتر دنیا همیشه در پی رنج است و شاعران در جستجوی قافیه‌های جدیدتر
بعد از این شعر یکی خواست به پایان برسد پیش چشمان خدا به سر و سامان برسد ”ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند” مگذارند کمی آب به گلدان برسد آنقدر چاه عمیق است که باید فهمید یوسف این بار بعید است به کنعان برسد... فکر کن! حبس ابد باشی و یکبار فقط به مشامت نَمی از بوی خیابان برسد! سال نفرین شده در قرن مصیبت یعنی هی زمستان برود، باز زمستان برسد! حال من مثل عروسی است که بختش مرده پشت در منتظر است آینه قرآن برسد مرگ وقتی است که از عالم و آدم ببری دلت این بار به گرگان بیابان برسد یک نفر داشت از این خاطره ها رد میشد آرزو کرد که این مرد...به پایان برسد....
زندگی کوچه‌یِ سبزی است میانِ دِل دشت که در آن عشق مهم است و ؛ گذشت.. َ
آواره‌ی هوای تو دائم غریب بود چون باد در قلمروی گیتی وطن نداشت..
برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» از امشب روی آنتن شبکه چهار می رود در این برنامه که اولین رقابت تخصصی در حوزه شعر است شاعران معاصر و بنام کشورمان از جمله علیرضا قزوه، علی محمد مودب،ناصرفیض و محمد کاظم کاظمی به عنوان داور حضور دارند و اجرای آن هم به عهده محمد مهدی سیار است. سرزمین شعر بستری فراهم میکند تا افراد با استعداد در این زمین توانایی های خود برای شعرسرایی را ارائه دهند. پخش سرزمین شعر از شنبه ۲۶ اسفند ساعت ۲۲:۳۰ در شبکه چهار سیما آغاز می شود.
ای برتر از خیالِ محالی که داشتم! بالاتر از تَوهمِ بالی که داشتم! طوفان رسید و برگ و بَرَم را به باد داد پیش از رسیدنِ دلِ کالی که داشتم این کوره رود های گِل‌آلود از کجاست؟ کو چشمه‌ی عمیق و زلالی که داشتم؟ حالِ غزال بود و مجالِ غزل مرا آن حال کو؟ کجاست مجالی که داشتم؟ کِی می‌شود به روی تو روشن چراغِ چشم؟ روشن نشد جوابِ سوالی که داشتم باری مگر ز شوقِ نگاهِ تو بردَمَد آن آفتابِ رو به زوالی که داشتم!
ماییم دو برادر ، اصل و نسب مسلمان هستیم بس ملازم در حفظ دین و ایمان کردیم ما وظایف تقسیم در ره دین من تارک الصلاتم ، ایشان ز روزه خواران شناسنامه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️☺️
ماه خدا رسیده، ماهی پر از کرامت ماهی که در درونش، بخشایش است و رحمت هر چند روزه سخت است، امّا برای عاشق؛ این تشنگی گواراست، این ضعف، عینِ قوّت ماهی که می‌دهد درس، درس رهایی از بند بندِ قساوت و خشم، بند غرور و شهوّت ماه نزول قرآن، ماه هبوط خیرات هر لحظه‌اش ثواب و، هر ساعتش سعادت‌ قطعاً خدا ببخشد، هر بنده را در این ماه می‌بیند او به لطفش، هر طاعت و عبادت دلها کویری و خشک، از کثرتِ گناهان باران رحمتش داد، بر هر دلی طراوت چون با علی‌ست این ماه، شد تا ابد مبارک با خون خویش داده، مولا بر آن شهادت شب‌های قدرْ یعنی، قدرِ علی بدانیم یا رب بخواه بر ما، حیدر کند عنایت غیر از خدا که داند، جاه و جلال حیدر « زنهار از این بیابان، وین راه بی‌نهایت »
آدمی خوش‌مَشرب و خوش‌خنده بودم من ولی بعد او اصلاً چه معنـــی مـــی‌دهد این کارهـــــا...