eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
• . حضرت آدم دمادم در عزایت خون گریست از همان آغاز، عالم در عزایت خون گریست آسمان بعد از غروبِ سرخِ روزِ رفتنت چارده قرنِ دمادم در عزایت خون گریست خون نشد تنها دل رود از غم عظمای تو سنگ‌های کربلا هم در عزایت خون گریست کاف، ها، یا، عین، صاد، از قطعه هایت روضه خواند آیه‌های سرخ مریم در عزایت خون گریست محتشم وقتی نوشت از رستخیز اعظمت با سری بر زانوی غم در عزایت خون گریست روضه خوان از بیرقی که بر زمین افتاد گفت تار و پود سرخ پرچم در عزایت خون گریست خط سرخ روز عاشورای در تقویم ها هر محرم هر محرم در عزایت خون گریست ()
_- بردی همه‌ی زندگیم را با خود رفتی و شدم غریبه حتی با خود تنهایی باوفای خوبم برگرد! نگذار مرا به حالِ تنها با خود ()
🛑 بداهه سرایی شاعران گروه «کارگاه شعر سرچشمه»،بمناسبت میلاد حضرت علی علیه السلام(۱۴٠۲/۱۱/۴) روز میلاد ولی الله اعظم حيدر است کعبه از نورِ وجودش آفتابی دیگر است کعبه مانند صدف، او را گرفته در بغل در میان سینه‌اش حیدر شبیه گوهر است ساقی کوثر، امیرالمومنین، یعسوب دین مقتدای عاشقان است و عدالت محور است یا علی گفتیم و عشق از عینِ او آغاز شد سرمه‌ی چشمان ما خاکِ ردای قنبر است آمده سرّ نهان خلقتِ هفت آسمان "لَو کشِف.." می خواند و حق الیقین را مظهر است بر مدار مرتضی ، حق دائما در چرخش است چون علی حق‌گوترین در مُلکِ حیِّ داور است او یدالله است و باشد «فوق ایدیهم»،پس او دست حقی هست که بر دست این عالم سر است کیست حیدر؟ قدر او را هر کسی فهمید؟ نه او علی‌بن‌ابیطالب، وصیّ و سرور است دیده‌ی دل وا کن و نور الهی را ببین این جهان، تابان ز انوارِ وجود صفدر است من موثق حرف خود را طبق قرآن میزنم... هم محمد حیدر است و هم علی پیغمبر است با ولای مرتضی سنگ نجف دُر می‌شود گوهر عشق علی اینگونه ذرّه‌پرور است لیل او لیلِ صلاة و يوم او يومِ صيام در جهاد و رزم هم، فتاح بدر و خیبر است در هماوردی کسی هم‌ پایه‌ی حیدر نبود در تمام جنگ‌ها مولا خودش یک لشکر است "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار" مرحبا مرحب کشی که اینچنین جنگاور است گاه مشغول عبادت، گاه در میدان رزم عبد محبوب خدا یا اینکه چون شیر نر است شافع روز جزا، خیرالبشر بعد از نبی عروة‌الوثقی و باب‌الله و کفو کوثر است عاشقی یعنی مروت، عاشقی یعنی علی شیرِ میدانی که در منزل، به واقع همسر است قوت قلب علی بانوی هر دو عالم است یار زهرا حیدر و زهرا علی را یاور است چیست معیار عدالت پیش برق ذوالفقار؟ کیست هم پای کسی که در قیامت داور است؟ دیدنش در روز محشر آرزوی شیعه‌هاست در حقیقت روی مولایم بهشتی دیگر است خوش به حال آن نسیمی که به سمتش میوزد خوش به حال ذره ای که خاک پای حیدر است از همان بدو تولد عاشق حیدر شدیم حب او در کام ما با شیر پاک مادر است مهر او دارم به دل، نامش شده حک در دلم اسم مولایم علی، حقّا که ذکر برتر است یک زمین، هفت آسمان را در خودش جا داده است مرقد مولا نگین است و نجف انگشتر است مست انگور ضریحش هست کل عالمین عطر آن خوشبوتر از عطر گلاب قمصر است تا ابد مهر علی در سینه ی من جا گرفت مهر مولا در جهان از هر نظر والاتر است یاعلی گفتیم و از دام بلا رستیم چون کشتی عرش خدا را بی گمان او لنگر است محضر نورانی‌ مولا کجا و ما کجا پیش ما دلداده‌ها حتی خیالش محشر است شرط بنده بودن ما عشق مولایم علیست هر که در سینه ندارد مهر او را کافر است کل دریاها شود جوهر، درختان هم قلم وصف او نتوان نوشت او مصطفای دیگر است ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من جانان من نام قشنگ حیدر است خوب می دانیم و غافل نیستیم از آنچه هست ذکر حیدر مایه ی آرامش این کشور است بداهه سرایان: @hoseiniye_ye_del @shokofeha_ye_kheal
• . بیابان در بیابان تشنه یک قطره بارانیم ترک خورده، پر از دردیم از غصه فراوانیم زمین دور خودش میگردد و ماهم به دور او اسیر دور باطل، رفت و آمد های یکسانیم همه چون کور مادر زاد صبح و شاممان یکسان... همه در بند تاریکی، میان نور حیرانیم به حال خویش میخندیم، میگرییم، میمیریم جهانِ رنج و اندوهیم، ما، مایی که انسانیم شبیه یک کلاف پیچ در پیچ گره خورده کلافه منزوی اشفته و سر در گریبانیم شبیه دود بی سامان میان بادها حیران فرار از خویش کردیم و به هر سمتی گریزانیم در این کابوس تکراری میان خواب و بیداری، پریشانِ پریشانِ پریشانِ پریشانیم بهار ای قهرمان قصه‌ی دنیای افسرده بیا برگرد! ما بی تو، زمستان زمستانیم
سلامت میدهم از دور با حالی که میدانی نگاهی غرق در باران, دلی آشفته, طوفانی سکوت واژه‌هایم میچکد از عمق چشمانم تمام حرف‌هایم را میان اشک, می‌خوانی خیالم تا حرم رفت و میان جمعیت گم شد ضریحت را بغل کرد و رها شد از پریشانی اجابت کرده‌ای هر سائلی را با نگاه خود همیشه خانه‌ات پر بوده از رعیت, چه سلطانی! طبیبان جهان از سکه افتادند تا وقتی_ که در آشفته بازار زمانه عین درمانی زمین سرد است و افسرده تمام قلب‌ها مرده دوباره زنده کن ما را! مسیحای خراسانی"
به حال خویش می‌خندیم، می‌گرییم، می‌میریم جهانِ رنج و اندوهیم، ما، مایی که انسانیم...
-_ ما شیعیان صادقِ حضرت نبوده ایم💔 اما محب حضرتِ صادق که بوده‌ایم ما را قبول کن به درت ایهاالعزیز در کاسه‌های خالی‌مان مغفرت بریز _ایهام🥀 .
هرچه را می‌خواستم مخفی بماند شعر شد آبرویم را همین ابیات روزی می‌برد... ()
پر می‌کشد قلبم دوباره با صدایش پر می‌شود روحم ز عطر آشنایش هم‌درد تنهایی و غم‌هایم کسی هست؟ بر شیشه می‌کوبد و می‌آید صدایش بی‌چتر بی‌چکمه خیابان در خیابان... حل می‌شود اشکم میان اشک‌هایش دردِ دلم را هیچ‌کس جز او نفهمید بی‌واژه می‌گویم غم خود را برایش وا می‌شود غنچه‌به‌غنچه بغض‌هایم گل می‌کند ابیات تازه در هوایش... سهم من از باران همین ابیات خیس است سهم من از باران، غمِ بی‌انتهایش حال مرا هرگز نمی‌فهمد دلی که در ساعت باران اجابت شد دعایش
آبادی شعر 🇵🇸
🔷🔷نفرات برگزیده‌ی غزل 🌸🌸🌸 نفر اول: جناب آقای محسن کلهر👏👏👏💐💐💐 نفر دوم: سرکار خانم محدثه نبی‌حسینی👏👏
دومین غزل برگزیده‌ی مسابقه‌ی غدیر🌸🌸🌸👏👏👏 یادت آرامش جهان من است نجفت خانه‌ی امانِ من است من زمین خورده ام بلندم کن! یا علی! نام تو توان من است أشهد أنَّ نامتان مولا رمز شیرینی اذان من است تو حلاوت به شعر می بخشی! ذکر تو شور ناگهان من است "یا علی یا علی، علی مولا" تا دم مرگ بر زبان من است
_- تقدیم به مولانا امیرالمومنین علی علیه‌السلام💚 خواستم از تو شاعرت باشم یا ثنا گوی قنبرت باشم خاکِ پای ابوذرت باشم آرزو عیب بر جوانان نیست.... به من روسیاه اجازه بده و به خاکسترم گدازه بده تو به ابیات جان تازه بده از شما شعر گفتن آسان نیست اولین مومن جهان حیدر! فاتحِ جنگ، پهلوان، حیدر! تو امیری به مومنان حیدر بی ولای تو کس مسلمان نیست هل أتی از کرامتت گفته إنما از ولایتت گفته مائده از امامتت گفته مدح تو در کجای قران نیست؟ یا علی! نام تو توان من است نجفت خانه‌ی امانِ من است یادت آرامش جهان منست با ولای تو دل پریشان نیست تا دم مرگ ذکر ما مولاست شافع حشر اُمّنا زهراست کشتی نوح، مهر ال عباست با شما بیم موج و طوفان نیست -ایهام🌿
یادت آرامش جهان من است نجفت خانه‌ی امانِ من است من زمین خورده ام بلندم کن! یا علی! نام تو توان من است أشهد أنَّ نامتان مولا رمز شیرینی اذان من است تو حلاوت به شعر می بخشی! ذکر تو شور ناگهان من است "یا علی یا علی، علی مولا" تا دم مرگ بر زبان من است
هر شب من و اشک و عکس تار حرمت تقدیر من این است: دچارِ حرمت! یک قلب برای زندگی کافی بود آن هم که شد آواره کنار حرمت... []
به هر چای من دست رد می‌زنم به‌جز چایی روضه‌هایت حسین!
_- جاری‌ است خون تو به بلندای قرن‌ها ای خونِ زنده! ای غم عظمای قرن‌ها! آه ای قتیل اشک! ای اندوهِ بی زمان! دردا و حسرتا و دریغای قرن ها جان داده‌ای به پیکر بی جانِ یک جهان یحیای سر بریده مسیحای قرن‌ها! مایی که خسته‌ایم و شکسته حسین جان سمت تو آمدیم ز غوغای قرن‌ها یک روز می‌رسد کسی از راهِ رفته‌ات آری امید هست به فردای قرن‌ها🤍 -ایهام🖤
_- جاری‌ است خون تو به بلندای قرن‌ها ای خونِ زنده! ای غم عظمای قرن‌ها! آه ای قتیل اشک! ای اندوهِ بی زمان! دردا و حسرتا و دریغای قرن ها جان داده‌ای به پیکر بی جانِ یک جهان یحیای سر بریده مسیحای قرن‌ها! مایی که خسته‌ایم و شکسته حسین جان سمت تو آمدیم ز غوغای قرن‌ها یک روز می‌رسد کسی از راهِ رفته‌ات آری امید هست به فردای قرن‌ها🤍 -ایهام🖤
-_ باز بی اختیار می‌آییم سوی دارالقرار می‌آییم حب توجمع کرده دل ها را همه با این شعار می‌آییم چون غباری بر آستان حرم بر درت خاکسار می‌آییم بین خوبان بی حساب شما ما بدان در شمار می‌آییم؟ می رویم از جهان فانی خود ای غم ماندگار می‌آییم... -ایهام 🆔@abadiyesher
⊹ִֶָ‌ زمین راکد، زمان ساکن، جهان ساکت دهان خسته، دهان بسته، دهان ساکت! درون روزنامه هیچ حرفی نیست خبرها صامتند و واژگان ساکت کلاس درس و دانشگاه و دانشجو شبیه روزهای امتحان ساکت صدای رعد و برقی نیست، باران نیست نسیمی نیست حتی، آسمان ساکت... تمام زندگی بی حوصله، غمبار شبیه بهتِ مرگی ناگهان، ساکت و دنیا با سکوتش میزند فریاد نخوان شاعر! نخوان دیگر نخوان! ساکت! بدون های و هوی چشم های تو زمین ساکت، زمان ساکت، جهان ساکت...
ای دختر اشک های یکریز! بارانی جذاب غزل خیز! معشوقه‌ی صدهزار شاعر! زیبای هزار رنگ! پاییز! -ایهام🍁
یاصاحب الزمان ادرکنا و اغثنا... خبر داری تو از حال تمام ما خبر داری از این شب های نا آرام... از شب های بیداری...
🪐 سیارکم را اشتباهی آمدم آیا؟ گلدانِ سرخِ اهلیِ دیر آشنایم کو؟ -ایهام @abadiyesher
نگذار شوم اسیر دنیا! نگذار! تنهای جهان! مرا تو تنها نگذار... غیر از تو مگر خدای دیگر دارم؟ یک لحظه مرا به غیر خود وانگذار! ایهام🌙 @abadiyesher
سهم من چیست از نبودن تو؟ شعرهایی که پشت در ماندند، شعرهایی که قبلِ زاده شدن بین بود و نبود درماندند... -ایهام🤍 @abadiyesher
هم‌آهِ قلب خسته او غیر چاه نیست مردی که همدم دل تنگش جز آه نیست تاریک و تار و ابری و دلتنگ و بی‌قرار یک آسمان که در بَرِ او قرص ماه نیست کوهی که تکیه‌گاه زمین است از ازل غیر از خدا برای غمش تکیه‌گاه نیست مردی که جان پناه جهان است تا ابد دیگر دلی برای جهانش پناه نیست💔 یک شب سپرد هستی خود را به قلب خاک از آن به بعد همدم او غیر چاه نیست @abadiyesher