eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تا به کی ، این دل دیوانه ، به تو رو بزند ؟ عشق ، در پای تو افتاده ، و زانو بزند ؟ چشم من ، منتظر دیدن تو باشد و اشک ! روز و شب ، راه تو را یکسره ، جارو بزند ! ذکر خیرت ، همه جا هست ، شنیدم صیاد ! دیده چشمان تو و ، رفته که آهو بزند شاپرک مست شده ، دور شما می گردد ! آمده پیش تو زنبور ، که کندو بزند ! زودتر ، با دل دیوانه ی من ، راه بیا ! ترسم این است ، کسی دست به جادو بزند ! لطف کن ، با خبر آمدنت ، شادم کن ! تا به کی لشگر غم ، در دلم اردو بزند ؟؟: 🕯🌺
بعد عمری عشق بازی ذکر تسبیحات ما را دوستم دارد..ندارد..دوستم دارد..ندارد..☹️
از خدا پنهان نبود و از تو پنهان مے ڪنم بعدِ" دل بستن به تو" پیدا نڪردم ‌‌قبله را... 👤 ؟😉 ♥️
مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی ✌️ 🦋🍃
فکر کن وقت تماشای تو باران بزند چک چک چتر تو در گوش خیابان بزند نفسم حبس شود عشق تو جرمم باشد ابر بین من و تو میله ی زندان بزند هیجان دارم و در سینه دلم می کوبد در ویران شده بگذار فراوان بزند برگ سبزی است بیا تحفه ی درویش کن این ناز چشمی که سراز ریشه ی انسان بزند موی من بحر طویلی است که دستت در آن موج خواهد شد اگر دست به طغیان بزند
ای لبت از استکان چایی ام لب سوزتر راز چشمان تو از کار خدا مرموزتر بخت من از لخت موهای سیاهت تیره تر پوستت از روزهای روشنم هم روزتر آهم از طرز نگاه و حرف هایت سردتر هرچه عشقت شعله اش کم، عشق من افروزتر مادرت می گوید از من دورباشی؟! خود بگو من به تو عاشق ترم یا مادرت دلسوزتر؟ جمع شاعرها مرا استاد میخوانند و من در کلاس عشق تو از بچّه نوآموزتر...! | | ♥
به وصفِ هیچکسی جز تو دَم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعرِ توست
داغ جان‌سوز من از خنده‌ی خونین پیداست ای بسا خنده که از گریه غم‌انگیزتر است!
یکی مثل خودت ای کاش می آمد سر راهت بفهمی عاشق دیوانه شاعر می شود یا نه؟
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را...!
دیوانه‌ شو تا مثل من شاعر شوی؛ عاقل دنیـای آدم‌های دیـوانه چه دنیایـی‌ست...
باز می پرسی: چطور اینگونه شاعر شد دلت؟ " تو " دلت را جای من بگذار، شاعر می شود!
پلک بگشا نازنینم! صبح ِ زیبایت بخیر دلربا و بهترینم! صبح ِ زیبایت بخیر ناز بالش از پر ِ قو هم برای ِ تو کم است گُلپر ِ ابریشمینم! صبح ِ زیبایت بخیر تن بلور ِ مو طلایی! آفتابی کن مرا روشنی بخش ِ زمینم! صبح ِ زیبایت بخیر چشم زیتون ِ لب انجیری! بده صبحانه ام مریم ِ معبدنشینم! صبح ِ زیبایت بخیر عشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف ِ تو قند شور ِ شیرین آفرینم! صبح ِ زیبایت بخیر تاب آوردم شب ِ دلتنگی ام را تا سحر تا تو را از نو ببینم، صبح ِ زیبایت بخیر
پلک گشودم
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد حتی سر... لادری 💔
زندگانی چیست، دانی؟ جان منور داشتن! بوستان معـــرفت را تـازه و تـر داشتن عرش، فرش پایکوب تست، همت کن بلند تا کی از این خاکدان، بالین و بستر داشتن؟ بگسل این دام هوس ای مرغ قدسی آشیان گرد و عالم بایدت در زیر شهپر داشتن ای مسلمان تابه کی، خون مسلمان ریختن؟ ای برادر تا به کی کین برادر داشتن؟! سینه خالی کن ز کبر و آز و شهوت، تا به کی خانه پر گندم نمودن، کیسه پر زر داشتن؟ تا بچند این نخوت و ناز و غرور و عجب و کبر از غلام و باغ و راغ و اسب و استر داشتن
نامدگان و رفتگان، از دو کرانهٔ زمان سوی تو می‌دوند، هان! ای تو همیشه در میان در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمان گرد سر تو می‌پرد باز سپید کهکشان هر چه به گرد خویشتن می‌نگرم درین چمن آینهٔ ضمیر من جز تو نمی‌دهد نشان! ای گل بوستان سرا از پس پرده‌ها در آ بوی تو می‌کشد مرا، وقت سحر به بوستان مست نیاز من شدی، پردهٔ ناز پس زدی از دل خود بر آمدی، آمدن تو شد جهان! آه که می‌زند برون، از سر و سینه موج خون من چه کنم که از درون دست تو می‌کشد کمان؟! پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم؟ کز نفس تو دم به دم می‌شنویم بوی جان پیش تو، جامه در برم نعره زند که بر درم آمدمت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان! -
اسم لیلی را به شعرت جان من اهسته گو تازه مجنون خواب رفته باز بیدارش نکن...💐
بی مَعرفت، نشَست برای تو شِعر خواند اما نگُفت شاعر این شِعر ها مَنم...
من شکستم که نیفتد، تَرَکی بر دلِ تو نشد آرام دلت باز بگو می‌شِکَنَم...
🌱🖇 ترک ما کردی ولی با هرکه هستی یار باش مثل من هرگز نکن با او کمی دلــــــدار باش ....
جمعه ها شرح دلم یک غزل کوتاه است که ردیفش همه دلتنگ توام می‌آید
🌱🖇 به كجا كشانده اي تو دلِ كافرِ پُر از عشق نه وضو نه قبله دارد هوسِ نماز كرده
جمعه‌ها دلگیر نیست؛ شاید دلمان پیش کسی هست، که نیست!