eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
بیشه ای سوخته در قلبِ کویری ست، منم! وندر آن بیشه ی آتش زده شیری ست، منم! ای فلک! خیره به روئین تنی ات چشم مدوز، راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری ست منم! تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست، هرکجا در همه آفاق اسیری ست منم! زندگی سنگ عظیمی ست، ولی می شکند که روان زیرِ پِی اش جوی حقیری ست، منم! در پِی آبِ حیاتی؟ به خرابات برو - خسته از عُمر - در آن زاویه پیری ست، منم! گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد آنچه کوه است در آن دامنه، دیری ست منم!
سلام صبحتون بخیر🌼🌼🌼
برای عهد خونینی که بستند کبوترهای کرمانی که رستند برای دختر گوشواره قلبی برای قلب‌هایی که شکستند ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ @andisheysabz
سلام صبحتون بخیر🌼🌼🌼
طوفان خروش و خشم ما در راه است سوگند به آه، عمرتان کوتاه است با سورۀ انتقام برمی‌گردیم این تازه فقط اول بسم‌الله است
باز هم عالی جنابِ چکمه پوش فصلها با پتویی تازه آمد روی ِدوش فصلها گونه هایم سیبِ سرخ و لب انارانداخته چون لبویی تازه هستم بیخِ گوش ِفصلها حضرت پاییز رفت وحسرتِ دلدادگی برف و باران میزند روی ِنقوش فصلها باد با ابر سفید ش آمده تا کف زند روسیاهی دل نبندد در خروشِ فصلها دستهایش را گرفتم گرمتر" ها "میکنم یخ نبندم ماه رویِ یخ فروش فصلها! مثل ِآدم برفی ام! اما درونم قلب هست با توام عالی جنابِ چکمه پوشِ فصلها!
مرا ببخش عزیزم که عاشقت شده ام مخل ثانیه‌ها و دقایقت شده‌ام گذشته‌های قشنگت دوباره زنده شده و در خیال خودم عشق سابقت شده.ام لیاقتی است تو را داشتن، فرشته ی من دلم خوش است که این بار لایقت شده‌ام برای رد شدن از رود تلخ خاطره ها سوار شو؛ بگذر تا که قایقت شده‌ام و باز قایق دل را به سوی عشق بران کنون که همدم باد موافقت شده‌ام تو یادگار بهاری؛ درون بوم دلم تو دشت عاطفه‌ای و شقایقت شده‌ام آهای دختر رویا، آهای زندگی‌ام ببین که آینه‌ای از علایقت شده‌ام برای اینکه مرا حس کنی به صورت اشک میان چشم تو ؛ همراه هق هقت شده‌ام به دل نگیر گناه مرا الهه ی مهر مرا ببخش که بد موقع عاشقت شده‌ام
دلتنگی شوخی سرش نمی شود دلتنگی موریانه است و من هنوز آدم نشده ام من هنوز چوبی ام!
دل را به سر موی تو بستم بند است امیدِ من به مویی جز اشکِ ندامتی که دارم پیش تو ندارم آبرویی باید که نماز وصل خوانم از گریه گرفته ام وضویی من در شبِ آرزو ندارم جز وصل تو هیچ آرزویی ای عشق! بیا که نیست ما را غیر از مدد تو چاره جویی
گاه می بینم که دارد تاری از گیسوی تو از میان مصرعی کوتاه بیرون می زند
حق به حق‌دارش به سختی می‌رسد این روزها ترس دارم مال هر کس غیر من باشی تو هم...!
به بی‌قراریِ دل‌های بی‌قرار قسم به داغ‌داری جان‌های داغ‌دار قسم به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم به شیهه‌ی فرَسِ آخرین سوار قسم به برقِ تیغِ سواران کهنه‌کار قسم نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است ستیزه‌ای که میان نسیم و زنجیر است، نمادی از وزش بادهای تغییر است به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم چه سود از این‌همه کبریتِ بی‌خطر بودن چه سود از این‌همه مبهوت و بی‌خبر بودن چه سود از این‌همه بی‌درد و رهگذر بودن خوشا به وقت خطر، سرخ و شعله‌ور بودن به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم به گوش می‌رسد ابلیس، اَلأمان‌هایش صدای خُرد شدن‌های استخوان‌هایش زبانه می‌کشد آخرزمان، تکان‌هایش پدید می‌شود از هر طرف نشان‌هایش به انتظار، به پایان انتظار قسم سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا به مادران شهیدان روزگار قسم...
به مناسبت ای مظهر مظهرالعجایب! الغوث مظلوم‌ترین حاضرِ غایب! الغوث جز دیدن‌تو چه آرزویی داریم؟! ای رغبت لیلة الرغایب! الغوث
دید استکبار دیشب قدرت سِجّیل را سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم گوشه‌ای از قدرت بی حّد ما شد جلوه‌گر یادِ تهرانی‌ مقدم زنده شد بارِ دگر "ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ" این همان خشم خداست ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد رهبرم لب تر کند راهی میدان می‌شوم در دل میدان شبیه تیغ بُرّان می‌شوم لشکر اسلام باز از فتحِ خیبر آمده آه... دوران "بزن در رو" دگر سر آمده دید استکبار دیشب قدرت سجیل را موشک بعدی نشان رفته‌ست اسرائیل را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جزئیات حمله موشکی دیشب سپاه از زبان سردار حاجی‌زاده دید استکبار دیشب قدرت سجیل را موشک بعدی نشان رفته‌ست اسرائیل را
حدود پرزدنم را به من نشان داده ست همان كه بال نداده ست و آسمان داده ست! همان كه در شب يلدا به رسم دلسوزي، چراغ خانه مارا به ديگران داده ست به چيست ؟ دلخوشي مردمي كه در همه عمر، به هر معامله اي هر دو سر زيان داده ست! كدام طالع نحس است غير بي عاري؟ كه رنج كشت به من ، ماحصل به خان داده ست به خان ! كه مرگ عزيزان و گريه هاي مرا، شنيده است و مكرر سري تكان داده ست! همان كه غيرتمان را گرفته و جايش، به قدر آنكه نميريم آب و نان داده ست! به ناله اي و به خطي بگوي دردت را بسا هنر كه طبيعت به خيزران داده ست! زخون پاي من و توست در سراسر دشت كه هر چه بوته ي خار است زعفران داده ست! اگر بناست نميريم جان براي چه بود؟ وگر بناست ببندم چرا دهان داده ست!؟ "بكوش خواجه و از عشق بي نصيب نباش" كه اين صفا به غزلهاي من همان داده ست!  
دل شکسته مارا امید درمان نیست! پیاله غم مارا صباح پایان نیست کسی فسانه ی درد مرا نمی داند که ذره ای زفغانش نصیب نسیان نیست بگفته خون جگر بر لبانِ جام شراب «که قطره ای ز وصالش نصیب حرمان نیست؟ بگو تو از می و معشوق و جانفزایی خویش که روزی چو منی جز فراق و هجران نیست به ما مگفته که چون میروی به دولت عشق کسی به بازوی عصیان حریف میدان نیست» بیار باده و بس کن، بتر مکن شب من که تلخی غم من آشنای مستان نیست رقیب کوی تو پرسد:«چرا پریشانی؟» به عجز و لابه بگفتم:«کسی پریشان نیست!» کسی خبر نشود از شبان غصه ی من جز آشنای دو عالم ز آشنایان نیست!
شیشه‌ام، در طلب ضربۀ سنگ آمده‌ام بس که از نازکی خویش به تنگ آمده‌ام از شما ای همه خوبان جهان خسته شدم با خودم جای شما بر سر جنگ آمده‌ام جغد مرگ است که در گوش دلم می‌خواند بزم دنیاست ولی گوش‌به‌زنگ آمده‌ام شربت عشق نمی‌خواهم از این میخانه ساقی! امروز به‌دنبال شرنگ آمده‌ام درپی آب حیاتند اگر آدم‌ها من به دریا پی آغوش نهنگ آمده‌ام خسته از مطرب دنیا شدم و رقص‌کنان بر سر قبر خودم با دف و چنگ آمده‌ام نامه بفرست سلیمان و بگو بسم‌الله من که بلقیسم و بی هیچ درنگ - - -  آمده‌ام! @eitaaparvanegi
هدایت شده از نبض قلم
باز هم عالی جنابِ چکمه پوش فصلها با پتویی تازه آمد روی ِدوش فصلها گونه هایم سیبِ سرخ و لب انارانداخته چون لبویی تازه هستم بیخِ گوش ِفصلها حضرت پاییز رفت وحسرتِ دلدادگی برف و باران میزند روی ِنقوش فصلها باد با ابر سفید ش آمده تا کف زند روسیاهی دل نبندد در خروشِ فصلها دستهایش را گرفتم گرمتر" ها "میکنم یخ نبندم ماه رویِ یخ فروش فصلها! مثل ِآدم برفی ام! اما درونم قلب هست با توام عالی جنابِ چکمه پوشِ فصلها! @nabzeghalam
ز خارزارِ تعلق کشیده دامان باش به هر چه می‌کشدت دل، از آن گریزان باش قدِ نهال خم از بارِ منتِ ثمرست ثمر قبول مکن، سرو این گلستان باش درین دوهفته که چون گل درین گلستانی گشاده‌روی‌تر از رازِ می‌پرستان باش تمیز نیک و بد روزگار کار تو نیست چو چشم آینه در خوب و زشت حیران باش کدام جامه به از پرده‌پوشی خلق است؟ بپوش چشم خود از عیب خلق و عریان باش درون خانهٔ خود، هر گدا شهنشاهی است قدم برون مَنِه از حدِ خویش، سلطان باش ز بلبلانِ خوش‌الحان این چمن صائب، مریدِ زمزمهٔ حافظِ خوش‌الحان باش
چرخید و پیش آورد رنگ دیگری را شاید بنوشاند شرنگ دیگری را... تا وصل«شیدا»برد و«رسوا»بازگرداند مهتاب کوهستان پلنگ دیگری را... دیوانه وار از ماه رفتم تا لب چاه انداختم در چاه سنگ دیگری را... بر تار«چنگ»دیگری زد،چنگ«دیگر» بر تار زد بر تار چنگ دیگری را... دست پشیمانی به پیشانی گرفتم یک ننگ پوشانید ننگِ دیگری را..!
به مناسبت سر رشته ناب گفتگوها، فرج است بغضی که نشسته در گلوها، فرج است سوگند به لیلة‌الرغائب ای دوست سرفصل تمام آرزوها، فرج است
به مناسبت خواهم که مرا حال کبوتر بدهند دل را به هوای وصلِ گل، پَر بدهند ای کاش به لیلة‌الرغائب ای دوست گل‌نغمه و مژده‌ی فرج سر بدهند
سلام صبحتون بخیر 🌼🌼🌼
اعمال لیله الرغائب و شب آرزوها👇 از مهمترین اعمالی که می توان برای شب «لیلة الرغائب» نام برد خواندن دوازده رکعت نماز می باشد ، پنجشنبه اول ماه رجب که همان لیله الرغائب است روزه بگیرید و چنانچه وارد شب جمعه شدید میان نماز مغرب و عشاء آن دوازده رکعت نمازی که پیش از این اشاره شد را به جا آورید ، هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحید» می‏ خوانی و هنگامی که از نماز فارغ شدی هفتاد مرتبه می گویی: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَی آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ]. خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست سپس به سجده می‏ روی و هفتاد مرتبه می گویی: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح آنگاه سر از سجده بر می ‏داری و هفتاد مرتبه می‏ گویی: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من می‏ دانی بگذر، تو خدای برتر و بزرگتری. دوباره به سجده می‏ روی و هفتاد مرتبه می‏ گویی: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح سپس حاجت و آرزوی خود را طلب کنید تا به خواست و اراده خدا به آن برسید.(  ابن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، 1376ش، ج3، ص186 )