eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
459 دنبال‌کننده
47.3هزار عکس
8.2هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 با خبر شهادت ، فاتحه ابوالفضل و دمشق و داریا را یکجا خواندم که مصطفی با قامت بلندش قیام کرد. نگاهش خیره به موبایلش مانده بود، انگار خبر دیگری خانه‌خرابش کرده و این دست و بالش را بسته بود که به اضطرار افتاد :«بچه‌ها خبر دادن ممکنه بیان سمت حرم سیده سکینه!» 💠 برای اولین بار طوری به صورتم خیره شد که خشکم زد و آنچه دلش می‌خواست بشنود، گفتم :«شما برید ، هیچ اتفاقی برا من نمیفته!» و دل مادرش هم برای حرم می‌لرزید که تلاش می‌کرد خیال پسرش را راحت کند و راحت نمی‌شد که آخر قلبش پیش من ماند و جسمش از خانه بیرون رفت. 💠 سه روز، تمام درها را از داخل قفل کرده بودیم و فقط خدا را صدا می‌زدیم تا به فریاد مردم مظلوم برسد. صدای تیراندازی هرازگاهی شنیده می‌شد، مصطفی چندبار در روز به خانه سر می‌زد و خبر می‌داد تاخت و تاز در داریا به چند خیابان محدود شده و هنوز خبری از و زینبیه نبود که غصه ابوالفضل قاتل جانم شده بود. 💠 تلوزیون سوریه تنها از پاکسازی حلب می‌گفت و در شبکه العربیه جشن کشته شدن بر پا بود، دمشق به دست ارتش آزاد افتاده و جانشینی هم برای تعیین شده بود. در همین وحشت بی‌خبری، روز اول رسید و ساعتی به افطار مانده بود که کسی به در خانه زد. مصطفی کلید همراهش بود و مادرش هرلحظه منتظر آمدنش که خیالبافی کرد :«شاید کلیدش رو جا گذاشته!» 💠 رمقی به زانوان بیمارش نمانده و دلش نیامد من را پشت در بفرستد که خودش تا حیاط لنگید و صدا رساند :«کیه؟» که طنین لحن گرم ابوالفضل تنم را لرزاند :«مزاحم همیشگی! در رو باز کنید مادر!» تا او برسد قفل در را باز کند، پابرهنه تا حیاط دویدم و در همان پاشنه در، برادرم را مثل جانم در آغوش کشیدم. وحشت اینهمه تنهایی را بین دستانش گریه می‌کردم و دلواپس بودم که بی‌صبرانه پرسیدم :«حرم سالمه؟» 💠 تروریست‌های را به چشم خودش در زینبیه دیده و هول جسارت به حرم به دلش مانده بود که قد علم کرد :«مگه ما مرده بودیم که دستشون به حرم برسه؟» لباسش هنوز خاکی و از چشمان زیبایش خستگی می‌بارید و با همین نگاه خسته دنبال مصطفی می‌گشت که فرق سرم را بوسید و زیر گوشم شیطنت کرد :«مگه من تو رو دست این پسره نسپرده بودم؟ کجا گذاشته رفته؟» 💠 مادر مصطفی همچنان قربان قد و بالای ابوالفضل می‌رفت که سالم برگشته و ابوالفضل پشت این شوخی، حقیقتاً نگران مصطفی شده بود و می‌دانست ردّش را کجا بزند که زیر لب پرسید :«رفته ؟» پرده اشک شوقی که چشمم را پوشانده بود با سرانگشتم کنار کشیدم و شیدایی این جوان را به چشم دیده بودم که شهادت دادم :«می‌خواست بره، ولی وقتی دید درگیری شده، همینجا موند تا مراقب من باشه!» 💠 بی‌صدا خندید و انگار نه انگار از یک هفته شهری برگشته که دوباره سر به سرم گذاشت :«خوبه بهش سفارش کرده بودم، وگرنه الان تا حلب رفته بود!» مادر مصطفی مدام تعارف می‌کرد ابوالفضل داخل شود و عذر غیبت پسرش را با مهربانی خواست :«رفته حرم سیده سکینه!» و دیگر در برابر او نمی‌توانست شیطنت کند که با لهجه شیرین پاسخ داد :«خدا حفظش کنه، شما که تو داریا هستید، ما خیالمون از حرم (علیهاالسلام) راحته!» 💠 با متانت داخل خانه شد و نمی‌فهمیدم با وجود شهادت و آشوبی که به جان دمشق افتاده، چطور می‌تواند اینهمه آرام باشد و جرأت نمی‌کردم حرفی بزنم مبادا حالش را به هم بریزم. مادر مصطفی تماس گرفت تا پسرش برگردد و به چند دقیقه نرسید که مصطفی برگشت. از دیدن ابوالفضل چشمان روشنش مثل ستاره می‌درخشید و او هم نگران حرم بود که سراغ زینبیه را گرفت و ابوالفضل از تمام تلخی این چند روز، تنها چند جمله گفت :«درگیری‌ها خونه به خونه بود، سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونه‌ها بودن، ولی الان پاکسازی شده. دمشق هم ارتش تقریباً کنترل کرده، فقط رو بعضی ساختمون‌ها هنوز تک تیراندازشون هستن.» 💠 و سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بی‌مقدمه پرسید :«راسته تو انفجار دمشق شهید شده؟» که گلوی ابوالفضل از گرفت و خنده‌ای عصبی لب‌هایش را گشود :«غلط زیادی کردن!» و در همین مدت را دیده بود که به سربازی‌اش سینه سپر کرد :«نفس این تکفیری‌ها رو گرفته، تو جلسه با ژنرال‌های سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و و به خواست خدا ریشه‌شون رو خشک می‌کنیم!»... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
✍️ 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این حرم رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
ایشان پارسال که آمده بود قم، یک دیداری با آقایان داشت، وقتی به مؤسسه آمد، عده‌ای هم همراهش بودند، بعد از اینکه آن آقایان تشریف بردند گفت: حاج آقا من کار دارم، گفتم بفرمایید! من دیدم آن پارچه را از جیبش درآورد، گفت این کفن من است، شهادت بدهید! ما چه صلاحیت داریم که شهادت بدهیم! یک کسی که عمری به قرآن خدمت کرده است، آبروی ما را حفظ کرده، امنیت ما را حفظ کرده، ناموس ما را حفظ کرده، دین ما را حفظ کرده، شرف ما را حفظ کرده، نظام ما را حفظ کرده، حرف‌های امام را حفظ کرده، حرف‌های رهبر را حفظ کرده است! ما گفتیم خیلی خوب! امضا کردیم، خدایا تو شاهدی گفتیم «هو الشاهد»؛ خدایا تو شاهدی! این عزیز ما کارگزار توست! الآن هم با بهترین وجه، خدا او را مهمان خود قرار داد، حشرش با انبیا، حشرش با اولیای الهی، حشرش با شهدای کربلا، حشرش با حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام. ✍ راوی: آیه الله جوادی آملی 🌷یازهرا🌷 #📡 رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
•┈┈••✾❀✾••┈┈• 🌹شهید حاج قاسم سلیمانی: ✍خوب میدانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت‌فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه‌ی رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. ✍و الله و الله و الله این خیمه اگر آسیب دید، بیت‌الله الحرام و مدینه حرم رسول‌الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند. 📚فرازی از وصیت‌نامه‌ی شهید سلیمانی •┈┈••✾❀✾••┈┈• ========================= رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی: ✍برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من! جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آن‌ها و فشار آن‌ها، شما را دچار تفرقه نکند. 📚فرازی از وصیت‌نامه‌ی شهید سلیمانی •┈┈••✾❀✾••┈┈• 📡 رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔺 مجیزگویی به سبک حسن خمینی 💢 امسال هم در سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی، مجیزگویان به میدان آمدند! ✅ سیدحسن خمینی در چهارمین سالگرد فوت گفت: «آقای هاشمی بر ارادتش بر امام خمینی(ره) ایستاد. ایشان انقلاب را همچون فرزندش می‌دانست و برای انقلاب ایستادگی کرد». البته حسن خمینی نگفت که چرا هاشمی در سال 88 تا پای نابودی انقلاب که به قول او در حکم فرزندش بود، پیش رفت؟ ✅ او در ادامه گفت: «ایشان احساس دِین به مردم و معیشت‌شان می‌کرد». اما نگفت که هاشمی اولین کسی بود که را مطرح کرد و با سیاست های لیبرالی اش فاصله طبقاتی را افزایش داد و تورم 49 درصدی را در سال 74 رقم زد! ✅ حسن خمینی در پایان گفت: «درست است که اسوه، پیامبر (ص) است اما کسانی که استقامت دارند هم اسوه هستند» ولی نگفت که چرا هاشمی رفسنجانی را با مقام شامخ پیامبر اکرم(ص) تشبیه کرده است؟ و اینکه استقامت هاشمی در مسیر حفظ انقلاب بوده یا مسیر از بین بردن انقلاب؟ ✅ جناب حسن خمینی! براستی دقت کرده اید که رهبر انقلاب در طی این چهارسال، چندان از هاشمی یاد نکرده اما در هر سخنرانی از یاد می کند؟ 💥 چه زیبا گفت آن پیر جماران: آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده، از هیچ قشر دیگری نخورده است! 🖊 #📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺
🔰انتشار فایل صوتی آنهم از شبکه داعشی اینترنشنال خیلی معانی دارد. اینکه فایل صوتی محرمانه سازمانی دولت چطور سر از آنجا درآورده بماند. اما نقدترین معنایش این است که بعد از افتضاح دولت در مدیریت بازار و و چند ماه ایستادن مردم در صف مرغ و روغن و دست خالی برگشتن از ، حالا تنها برگ برنده باقیمانده احیای دوقطبی است. آنهم با توسل به روایت یک طرفه ناراست از چگونگی ایفای نقش در حل بحران های منطقه ای. 🔰این برگ برنده، سند باخت و خواهد شد. ولی ننگ تلاش برای لکه دار کردن حیثیت بر پیشانی آن ها خواهد ماند! #📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺
🔺‏آسوشیتدپرس نوشته عبدالناصر همتی در مصاحبه با این رسانه گفته چنانچه در انتخابات پیروز شود مایل است با جو بایدن دیدار کند، اما «لازم است آمریکا سیگنال‌های بهتر و قوی‌تری ارسال کند» ✍پی نوشت : آقای همتی سیگنال بهتر و قوی تری از ترور می خواهید ؟ ما به دستور مستقیم امریکا ترور شده است. غیرت ندارید عذرخواهی رسمی امریکا را مطالبه کنید، لطفا دهانتان را ببندید! #📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺
🔴 از جنگ در سوریه، علیه داعش 🔰قسمت سوم 🔷سوریه اولین کشوری بود که بعد از پیروزی انقلاب، نظام جمهوری ‌اسلامی ‌ایران را به رسمیت شناخت و این کار بزرگی بود که آن زمان انجام شد. ما در دنیا دو حزب بعث داشتیم؛ یکی حزب بعث عراق و دیگری حزب بعث سوریه که بنیانگزار هر دو حزب هم یک‌نفر بود. وقتی صدام جنگ علیه ما را آغاز کرد، دولتمردان سوریه علی‌رغم این که خود بعثی بودند‌، اما تهاجم ارتش بعث عراق به کشورمان را محکوم کردند و در اردوگاه ایران قرار گرفتند. 🔷در مقابل تهاجم صدام به ایران، لوله‌های نفت عراق که از طریق سرزمین سوریه به مدیترانه می‌رفت و از آنجا فروخته می‌شد را بست و حتی خود را از درآمدی که بابت ترانزیت این نفت نصیبش می‌شد بی‌بهره کرد. در طول جنگ هم پشتیبانی‌های زیادی از نظر و از ایران کرد. 🔷سوریه در سازمان‌های بین‌المللی همیشه قرار می‌گرفت و جنایات صدام را می‌کرد. با توجه به این حمایت‌های سوریه از ما در آن زمان، معرفت حکم می‌کرد که ما هم در این شرایط به سوریه کمک کنیم. اما این تنها دلیل‌مان برای پشتیبانی از سوریه نبود، بلکه تدبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر این که سوریه عمق استراتژیک ماست و تنها کشوری است که در جبهۀ مقاومت مانده است، دلیل عمدۀ کمک ما به این کشور، در مقابل این جنگ نیابتی بود. 🔷اگر بشاراسد در همان مذاکرات به غربی‌ها جواب مثبت داده بود، اصلاً چنین حادثه‌ای برای سوریه رخ نمی‌داد. بنابراین، ایران وارد معرکه شد و به ارتش سوریه کمک نمود و از آنان خواست تا برخوردشان را با مردم اصلاح کنند. مستشاران نظامی ما به دولتمردان سوریه گفتند که در مقابل اعتراض برخی از مردم نباید با این خشونت برخورد می‌کردید. 🔷همکاران ما مانند سردار اشتری که از فرماندهان و مسئولین نیروی انتظامی بودند، در همان مراحل اول برای کمک مستشاری به این کشور رفتند. بعد از ایشان برادرمان سردار چ.ی (به دلیل رعایت مسائل حفاظتی، امنیتی خیمه گاه ولایت از بردن نام این مسئول ، رده ...... معذور است) چند ماهی درسوریه حضور پیدا نمودند و نهایتاً در سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۰ بنده به این کشور مأمور شدم. 🔷زمانی که من به عنوان فرماندۀ سپاه تهران خدمت می‌کردم، هنوز آثار ۸۸ و مشکلات ناشی از آن باقی بود. ما در حال توسعۀ سپاه محمد رسول‌الله ( صلی‌الله‌علیه‌و آله ) بودیم. نواحی را از شش ناحیه به بیست‌ودو ناحیه توسعه دادیم. در حال سَر و سامان دادن به سازمان رزم گردان‌های بودیم که سردار جعفری بنده را احضار نمودند. خدمت ایشان رسیدم و بعد از ارائۀ گزارشی از وضعیت سپاه تهران، به ایشان فرمودند: فلانی به سوریه می‌روید؟ 🔷خب، خیلی‌ها دوست داشتند که بروند سوریه. بنده یک مکثی کردم و گفتم: برای چه بروم؟ با چه عنوانی بروم؟ فرمود: ارتش و نظام سوریه درخواست کمک کرده‌اند. به عنوان فرمانده بروی و کمک کنی! هم گفته که شما برای این کار مناسب هستید. 🔷از آنجایی که خودم هم انگیزۀ بالایی برای حضور در و دفاع از حرم‌های و داشتم، بلافاصله جواب مثبت دادم. اصلاً نگفتم فکر می‌کنم بعداً جواب می‌دهم. همان‌جا جواب مثبت دادم. ایشان هم با تماس گرفتند و گفتند که فلانی موافق است. 🔷چند روز بعد مراسم تودیع بنده و معارفۀ سردار کاظمینی به عنوان فرماندۀ سپاه تهران انجام شد. دو سه روز بعد هم به من گفت: 🔷فردا صبح فرودگاه امام خمینی ( ره ) باش! بنده هم وسایل زیادی جمع نکردم و با یک ساک کوچک رفتم فرودگاه و به همراه ایشان به سمت دمشق رفتیم... ↩️هرگونه کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است. ✍ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👥💬🗣 رسانه باشید و این را از به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید ╔═ 🌼══🌼 ═╗       کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺 ╚═ 🌼══🌼 ═╝
🔴 از جنگ سوریه، علیه داعش 🔰قسمت هشتم 📑 نقشه راه سوریه 🔷بنده یک راهبرد جامع یا همان چیزی که به آن نقشۀ راه می‌گویند، در پنج حوزه ماموریتی برای خروج سوریه از این نوشتم. آن پنج حوزه عبارتند از: 1⃣ 2⃣ 3⃣ 4⃣ 5⃣ 🔷این نقشۀ راه به ما نشان می‌داد که اگر سال‌ها در سوریه ماندیم، باید چه کار کنیم. می‌دانستیم در مقابل دشمنان امت اسلامی سوریه چه نقشه‌ای داریم و چه اقداماتی را باید انجام دهیم. در این   بیش از صد و چند اقدام  را برای سوریه پیش‌ بینی کرده بودیم. 🔷وقت گرفتیم و آمدیم ایران و این نقشه را به دادیم و در جلسه‌ای که چندین ساعت طول کشید با ایشان در این‌باره صحبت کردیم. جلسۀ ما از صبح تا حدود دوازده ظهر به طول انجامید. 🔷ایشان بسیار دقیق این نقشۀ راه را ملاحظه کردند و بخش‌هایی از آن را اصلاح نمودند و گفتند: «من کاملاً با این سند راهبردی موافقم.» 🔷از آنجا که حضرت‌آقا فرموده بودند تا و  زیر نظر باشد؛ لذا ایشان طبق فرمایشات حضرت آقا کلیۀ امور مربوط به را مدیریت می‌کرد. 🔷بر همین اساس گفتند: این نقشۀ راه را ببرید و به نشان بدهید و اگر موافق بودند، کار را شروع کنید. 🔷ما هم رفتیم و این را به ایشان دادیم و قرار شد ایشان مطالعه کند و بعد جواب را بدهد. بعد از یک هفته به ما پیغام دادند که بیایید. 🔷ما هم از به رفتیم. آنجا با برادرمان ابا... که همان آقای ز....، فرماندۀ سپاه لبنان است «به دلیل رعایت مسائل امنیتی از بردن نام این مقام ارشدِ امنیتی معذوریم. گرچه شهید بزرگوار نام او را درخاطرات آورده» به حضور سید حسن نصرالله رفتیم. 🔷نماز مغرب و عشاء را با ایشان خواندیم و بعد از نماز جلسه شروع شد. ایشان از بنده خواستند تا دربارۀ طرح، توضیحاتی بدهم. من هم دربارۀ این سند مدتی صحبت کردم. بعد از من، ایشان هم صحبتی کردند و دربارۀ طرح سوالاتی پرسیدند. 🔷این جلسه که بعد از نماز مغرب و عشاء شروع شده بود، تا نماز صبح به طول انجامید و به جز نیم‌ساعت، سه ربع که برای غذاخوردن متوقف شد، یکسره ادامه پیدا کرد و برای نماز صبح پایان یافت. 🔷در آن موقع بیش از ۷۵ درصد کشور در اشغال تروریست‌های مسلح بود و ۲۵ درصد از آن دست مانده بود. وضعیت بود و اصلاً کار سوریه تقریباً شده بود. 🔷ایشان در پایان جلسه به ما گفتند: بسیار طرح خوبی است، اما در حوزۀ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هیچ نیازی به کار نیست و این‌طور برای ما مثال زدند.... ✍ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖ ╔═ 🌼══🌼 ═╗       کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺 ╚═ 🌼══🌼 ═╝
🚨آنچه باعث شد مردم به (دولت سوم روحانی) در دور اول تقریبا ۴۲ درصد رأی دهند: ۱• فراموش کردن و صبح جمعه ای که روحانی از خواب بیدار شد و از تلویزیون خبر گرانی بنزین را شنید... ۲• فراموش کردن صف طویل مرغ و برنج و شکر... ۳• فراموش کردن نایاب شدن روغن خوراکی طی چند ماه... ۴• فراموش کردن تبدیل دلار سه هزار تومنی به دلار سی هزار تومنی... ۵• فراموش کردن تعطیل شدن مدارس و بسته شدن جاده ها و لغو سفرها و فوت روزانه ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر به علت کرونا ۶• فراموش کردن عدم فروش نفت و رسیدن فروش نفت به ۲۰۰ هزار بشکه ۷• فراموش کردن دختر بدبخت و بیکار نعمت زاده؛ وزیر روحانی ۸• فراموش کردن افتخار آخوندی وزیر مسکن دولت روحانی به مسکن نساختن ۹• فراموش کردن بیکار شدن کارگران هپکو و هفت تپه و ارج و... ۱۰• فراموش کردن مدیریت سیل و زلزله توسط روحانی از اتاقش در تهران ۱۱• فراموش کردن زانو زدن ظریف وزیر امور خارجه روحانی مقابل امیر کویت ۱۲• فراموش کردن سوخت ندادن به هواپیمای ظریف در مونیخ ۱۳• فراموش کردن هشت سال از جوانی جوانان ایران و وصل کردن آب و نان مردم به ۱۴• فراموش کردن حادثه قطار تبریز و اظهار بی شرمانه آخوندی وزیر روحانی که گفت نگران نیستیم مسافران همگی بیمه هستند! ۱۵• فراموش کردن بی ثباتی قیمت ها به صورت ساعتی و روزانه ۱۶• فراموش کردن تعطیلی نانوایی‌ها به خاطر کمبود و یا عدم مدیریت توزیع آرد ۱۷• فراموش کردن قطعی مکرر برق و سوختن وسایل الکترونیکی مردم... ۱۸• فراموش کردن تضییع ۶۰ تن طلا طی دو سال توسط دولت روحانی ۱۹• فراموش کردن عجز دولت روحانی از آزادسازی پول های بلوکه شده ایران ۲۰• فراموش کردن قطعی مکرر آب مردم خوزستان ۲۱• فراموش کردن خشک کردن آب دریاچه ارومیه توسط دولت بی عرضه روحانی ۲۲• فراموش کردن بی شناسنامه خواندن منتقدان دولت توسط روحانی ۲۳• فراموش کردن اهداء ۷۵۰ سکه بهار آزادی به ظریف و  صالحی و عراقچی و... به خاطر ۲۴• فراموش کردن توهین بی سابقه ظریف به ۲۵• فراموش کردن قیمت ۱۷ میلیونی پراید در سال تحویل گرفتن دولت توسط روحانی و پراید با قیمت بیش از ده برابری در پایان دولت ۲۶• فراموش کردن دستگیری برادر روحانی و جهانگیری و دختر وزیر دولت روحانی به دلیل فساد و اختلاس ۲۷• فراموش کردن حضور روحانی در بین کارگران خودروسازی با لندکروزر و پیاده نشدن و نشنیدن صحبت های آنها ۲۸• فراموش کردن تخریب حدود ۱۰۰۰ متر بنای غیر مجاز دختر وزیر دولت روحانی ۲۹• فراموش کردن صدها بی تدبیری و ناکارآمدی دیگر دولت روحانی و ندیدن عملکرد مثبت و کارآمدی چقدر فراموش کار شدیم!!! اکنون همان روحانی بی تدبیر و ظریف و جهانگیری و آخوندی و زنگنه و...که تنها عملکردشان انتظار هشت ساله از قرارداد نافرجام برجام بود به حمایت از پزشکیان برخاسته اند! شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
آقای دکتر , جواد ، و سایر عوامل دیپلماسی کشور خدا از سر تقصیرها، اشتباهات، ساده لوحی ها و بی ملاحظه صحبت کردن هایتان نگذرد و دوستان تان خوب جواب کرنش ها، خوش رقصی ها، کاسه لیسی ها و خدمت تان را دادند! الان دیگر خیالتان آسوده شده است؟!!! را با ساده لوحی ها و منافقانه رفتار کردن هایتان به دست چوخه ترور خبیث سپردید و او را از بین بردید. خدا از سرتان نگذرد. شما در پیام دوستی و محبت به و دادید اما نتانیاهو از همان سازمان، دستور ترور ، مقامات و انهدام الله را صادر کرد و با موشک های ۵۰۰ کیلوگرمی تان، بزرگترین فاجعه قرن را برای اسلام و شیعه رقم زد. آقای همانگونه که ننگ ضعف دولت در قضیه شهادت تا ابد بر پیشانی و نشسته است؛ ننگ صحبتهای از موضع ضعف شما در قضیه شهادت ، هم بر پیشانی شما نشست. اما بدانید اینبار دیگر فرق میکند اینبار دیگر اجازه نمی دهیم هر کاری خواستید بکنید و ایران مقتدر را در موضع ضعف قرار دهید اینبار نوبت انتقام ملت ایران است ما مردم غیور ایران تا خونخواهی کامل جنایات اسرائیل، از پا نخواهیم نشست. حال یا با ما هستید یا با و دوستان تان شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺