فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و سوم فصل سوم)
🔸دخترخالهام الهام هم سرش را روی شیشه گذاشت میگفت: ایمان تو خوب شو من به حضرت رقیه(س) نذر کردم خوب بشی بریم دامغان اونجا برایت یک گوسفند قربانی کنم...
وقتی خوب شدم یک شب که دیدنم آمد گفتم: الهام گوسفند من چی شد؟
گفت: کدام گوسفند!
گفتم: همان که آمده بودی بیمارستان و مداح روضه میخواند تو در دلت نذر کردی...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/swiCI
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۳
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و سوم
عنوان: آغاز ایمان
مهمان: آقای ایمان عبدالمالکی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۳_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۲۳_بخش_۲
#ایمان_عبدالمالکی_آغاز_ایمان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و چهارم فصل سوم)
🔸با همه پرستاران بعد بهوش آمدن و خوب شدنم دوست شدم، ببشتر پرستاران آی سی یو رو به اسم و فامیل میشناختم، ۵۸ روز در کما بودم، مثلاً آقای سهرابی متولد ۱۳۷۰ بچه تهرانپارس بود که در آی سی یو معروف به سهراب بود، آمدم گفتم: سلام آقا علیرضا گفت: سلام! تعجبی کرد گفت: چطور من را میشناسی؟! با اشاره عدد ۴ را که نشانه استقلالیهاست نشانش دادم، در کما که بودم میدانستم چه کسی استقلالی هست چه کسی پرسپولیسی...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/R1Tuf
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۴
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
30.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و چهارم فصل سوم)
🔸یک کمک پرستاری بود خانم ابراهیمی مادر یکی از دوستان که لویزان ۳ باهم همکلاس بودیم (حمید بافتی) ایشان خانه تعریف کرده بود پسری هست بچه لویزان ۳ بوده آوردنش بخش آی سی یو اسمش ایمان عبدالمالکی هست، پسرش میگوید این رفیق من است و هر روز حال مرا از مادرش میپرسید...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ePmLD
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۴
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و چهارم فصل سوم)
🔸در بیمارستان اتاق اِسموک بود که پرستاری آنجا سیگار میکشید که از سوراخی که روی توری پنجره ایجاد کرده بودند، دوده سیگار را به بیرون میدادند که محیط بیمارستان بوی سیگار نگیرد.
🔸محل استراحت کمک بهیاران و پرستاران را هم دیدم که از یک پنجره وارد میشدند به کمک یک پله آهنی که آن طرف هم همین پله را داشت، تخت دو طبقه داشت و حتی پرده بوسیله نخ وصل بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ozdPO
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۴
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و چهارم
عنوان: احراز ایمان
مهمان: آقای ایمان عبدالمالکی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۴_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۲۴_بخش_۲
#ایمان_عبدالمالکی_احراز_ایمان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و پنجم فصل سوم )
🔸 من که روح بودم ایستاده بودم توی تختم، مامان اومد از جلوی اتاق من رد بشه یه لحظه چشمش خورد به قاب عکس من، تا دید عکسِ منو از حال رفت، چون تو مسیر نگاه بودم فکر کردم منو دید...
🔸 یکی از روزهایی که تو بیمارستان پایین تختم بودم پیرمردی رو دیدم، بابابزرگم سال ۸۳ فوت کرد
با همون تیپ و شکل یهو دیدم پیرمردی اومد پیش من، دیدمش شناختم! گفتم آقا جون سلام شما اینجا چکار میکنید؟! اصلاً من موندم آقا جون اینجا چکار میکنه!
گفتش اومدم بهت مژده بدم خوب میشی صبر داشته باش فقط
برگشتی یه پیغام دارم برات که به بابات بگو سنگ قبر منو خواست عوض کنه دست به کفنم نزنه...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/bOGlt
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۵
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و پنجم فصل سوم )
🔸گفت که بگو دست به خاک تو قبرم نزنه، گفتم چرا؟! گفتش که عذاب قبرم دوباره تکرار میشه چون یه جور نبش قبر حساب میشه
🔸روزهای اول که به هوش اومدم به پرستار گفتم: آقای پرستار جون مادرت یه دقیقه بابامو صدا میکنی
بابام اومد گفت چیه! گفتم مگه نمیخوای بری رسالت سنگ قبر بخری برا آقا جون، خودِ آقا جون یه چیزی گفته باید بهت بگم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/8heW2
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۵
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و پنجم فصل سوم )
🔸دیدم یکی با لباس سبز خاکی اومد سمت من، گفت من امین کریمیام یادت نیست تو بچه بودی زدم تو گوشِت، اومدی سر خاکم گفتی حلالت نمیکنم؟!
اومدم ازت حلالیت بگیرم، گفتم؛ شما که شهید شدی چه نیازی به حلالیت من داری؟! گفت من فقط لنگِ یه حلالیت از توام
🔸منم که میبینی اومدم به واسطه حضرت زینب(س) و حضرت ابالفضل(ع) و امام حسین(ع) واسطه شدن پیش خدا که بزارن من بیام پیش تو ازت حلالیت بگیرم، حضرت اباالفضل(ع) هم گفت اگه حلالت کرد من میرم شفاعتش رو میکنم خوب بشه و برگرده...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/trpc9
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۵
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و پنجم فصل سوم )
🔸 حضرت ملک الموت رو دیدم، سه نفر بودن هاله آدم ولی سرتاسر مشکی، ولی ترسناک نبودن، یکیشون گفت: هی؛ تو بلند شو باید بریم!
تو همین حین شوهر خالهام و مامان و بابام که اومده بودن ملاقات پشت پنجره داشتن حدیث کساء میخوندن
🔸یهو دیدم پنج نفر با لباس سبز که بعداً فهمیدم اینها پنج تن آل عبا(ع) بودن، اومدن پشت این سه نفر گفتن که ایمان رو ولش کنین، همین الان اِذن اومده که این بچه باید بمونه، قشنگ همین جمله رو گفت و گفت: باب الحوائج(ع) میاد شفاعتش رو میکنه...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/DnplT
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۵
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و پنجم فصل سوم )
🔸اومد سمت من یه نفر و دست کشید روی سرم من سرم پایین بود، گفتش که پسرم ناراحت نباش هیچوقت امیدت رو از دست نده
نمیدونستم کیه! سرم رو کردم بالا یهو گفتم: یا ابالفضل(ع) چقدر خوشگله این آقا، گفتش که میدونی من کیام؟ من اباالفضل العباسم ...
گفتن که قول بدی وقتی برگشتی گِله ما رو جایی نکنی که بگی باب الحوائج دروغ بود یا مثلاً ابالفضل(ع) و امام حسین(ع) دروغ بودن! گفتم چشم آقا قول میدم
گفتن حالا برو تو جسمت...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/rYgZW
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۵
#ایمان_عبدالمالکی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و پنجم
عنوان: اعجاز ایمان
مهمان: آقای ایمان عبدالمالکی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۵_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۲۵_بخش_۲
#ایمان_عبدالمالکی_اعجاز_ایمان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸من در یک عالمی بودم که با آنچه در این دنیا میبینیم و میفهمیم کاملاً متفاوت بود
من را از آن عالم بیرون آوردند ولی این بیرون آوردن به اجبار و با احترام کامل بود
حس میکنم یکسری افرادی من را بدرقه کردند و این حس با من هست که با خروج از آنجا حافظه من آنچه از آن عالم آگاهی داشتم که چه ویژگیهایی آنجا دارد و چه کسانی آنجا هستند پاک کردند و تنها یادم است انگار دری یا درگاهی بود که بسته شد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/EQ8m4
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸همین که در این افکار بودم که خارج شدم و توجهم نسبت به آنجا بود احساس میکردم یک وجودی؛ یک حضوری سمت شانه چپم حس کردم که کنارم هست، مشاهدهای نبود احساس درک حضور بود که فاصله یک متری با ایشان دارم
از آنجا سفر ما شروع شد، از همراهیاش حس خوبی داشتم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/fePGS
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸هر چه بیشتر میگذشت، تعداد ستارهها بیشتر میشد و سرعت ما هم بیشتر میشد
پایین آمدن ما ادامه پیدا میکرد، حس نگرانی من بیشتر شد، به خودم گفتم: کِی قرار است تمام شود این پایین رفتن؟!
تا اینکه به زمین نزدیکتر شدیم آمدیم پایینتر در جوّ زمین، آمدیم پایینتر شهرمان، پایین تر سقف خانه پدری ۳_۲ متری سقف خانه پدری توقف کردیم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/98Gh5
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸وقتی اینها را دیدم آن حضور همراه، راهنما گفت: تو قرار است اینجا متولد بشی و با اینها زندگی کنی (گفتن راهنما؛ القای معنا بود نه حرف زدنی باشد) وقتی متوجه شدم قرار است اینجا به دنیا بیام و با این افراد زندگی کنم، به من تمام حسهایی که قرار است در این زندگی به من دست بدهد با توجه به اتفاقاتش، به من دادند.
با ماهیت مفاهیمی چون رنج، غم و... به من داده شد، مفاهیمی که تا آن موقع برای من ناآشنا بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/DEFsC
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸وقتی آن راهنما گفت: تو باید متولد بشی و رشد کنی؛ برداشتم این بود که منظور بزرگ شدن به لحاظ سِنّی نیست، یعنی یکسری مفاهیم را تو باید یاد بگیری؛ بفهمی که روحت رشد کند.
🔸با توجه به تجربهام فهمیدم چیزهایی هست که ما فقط در دنیا تجربهاش میکنیم چون اینجا خیر و شرّ، خوبی و بدی کنار هم هست یعنی ما اینجا هر کاری بخواهیم انجام بدیم دو مسیر جلوی پای ما قرار میگیرد، میتوانیم راه خوب برویم یا راه بد برویم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/HN4I9
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸همه گندمهای گندمزار انگار نجوایی، نوایی با هم آواز میخواندند خیلی گوش نواز با همدیگر نجوا میکردند.
من همراه دختر دایی و برادرانم در کنارشان داشتم بازی میکردم، بین گندمها میدویدیم و خیلی شاد بودیم
در همین حین صدای داییام را شنیدیم که همه افرادی را که آنجا بودند صدا زد که بیایند بنشینند تا عکس بگیرند، من هم همراه بچهها که میخواستند آماده بشوند برای گرفتن عکس رفتم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/WMRBP
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸به پدرم گفتم: نه! من آنجا بودم، اینطوری عکس گرفتند، عکاس کی بود، من اینجا بازی میکردم، برایش قابل باور نبود
همه وقایع را تأیید کرد و نتیجهای که ایشان گرفت این بود که یا خواب دیدی یا ما برایت تعریف کردیم و تو فکر کردی که بودی!
من گفتم: من آنجا حضور داشتم خواب اینطوری نیست...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/qwlZx
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸 تجربه دیگر مربوط میشود به همان سنین ۸_۷ سالگی که در تابستان سالی بود که کلاس اولم تمام شده بود، ما خارج از شهر رفتیم، پدرم من و برادر کوچکتر را میخواست ببرد بالای تپه را نشان دهد، قبل از اینکه برسیم به تپه یک جوی آب تقریباً یک و نیم دو متری باید میپریدیم و رد میشدیم، نمیدانم چطور شد سُر خوردم و در آب افتادم
هنوز برخورد نکرده بودم به کف جوی، دیدم آرام آرام دارم بالا میام، حدود ۱۰یا ۱۵ سانت زیر سطح آب بودم و کف را هنوز احساس نکرده بودم دیدم از بدن خارج شدم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/znhxr
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل سوم)
🔸آخرین تجربه من مربوط میشود به دو روزگی دخترم، در آغوشم خوابیده بود من کاملاً بیدار بودم در این حالت احساس میکردم از آن عالم بیداری محض خارج شدم ولی خواب هم نبودم،
صدای راهنما را شنیدم که به من گفت: هر موقع به دخترت شیر میدهی سوره حمد را بخوان و برگشتم به حالت عادیام...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/4VpM7
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و ششم
عنوان: که هنوز من نبودم
مهمان: خانم الهام موحدی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۶_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۲۶_بخش_۲
#الهام_موحدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 خدا را شکر بابت برف زیبای زمستان ۱۴۰۲
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#برف
#شکر
#راه
#مصاحبه
#تجربه_گر
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ساعت چهار صبح، پایان مصاحبه، آغاز سه ساعت استراحت
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#برف
#باران
#رحمت
#شکر
#سپاس
#تلاش
#بیداری
#بیخوابی
#هوشیاری
#نور
#عاشقی
#عباس_موزون
#جمعه_تعطیل_نیست
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هفتم فصل سوم)
🔸سال۹۴ بود من و عموم با همدیگه رفتیم مطب برای حجامت، بعد از اینکه تیغ زدن یهو فشار من افتاد و یواش یواش چشمهام سیاهی رفت و من بدن خودمو ندیدم وارد یک تونل شدم
🔸من توی این دنیا از بچگی تا الان تو این ۳۱ سال اصلا نشنیدم ولی با چشم دیدم، اما توی اون دنیا میشنیدم
رفتم طرف یه نفر اونو میدیدم و باهاش حرف میزدم مثل انسانهای این دنیا نبود..
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/UD5qw
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۷
#حسین_منتظر_حجت
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links