هدایت شده از لالایی خدا
گفتگوی صمیمانه عمو عباسی با بچه های لالایی خدا.mp3
5.13M
💥 گفتگوی صمیمانۀ عمو عباسی با بچّهها
🎧 همین الآن گوش کنید📣📣
🌸بچّههای لالای خدا!
به خاطر استقبال خوب شما عزیزان از برنامه سازی
لالایی خدا، بنا شد دوشنبهها رو اختصاص بدیم به برنامههایی که شما میسازید .
🔴 اگه تا حالابرنامه نساختید زود دست به کار بشید و برنامهای رو با توجه به همون نکاتی که گفتیم بسازید و برامون بفرستین .
🌹فایلای ضبط شده رو به این آدرس بفرستین:
🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃
#مسابقه
#لالایی_خدا
#محسن_عباسی_ولدی
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
🎊🎊اسامی برندگان مسابقه لالایی خدا 🎊🎊
🌸محمد داودی
🌸سید محمد مهدی میری
🌸محمد مسعود احمری
🌸محمد سجاد زعفرانی
🌸هلیا کهیلا
🌸عارفه عباسی
🌸سیده حورا محمدی
🌸حانیه سادات و فاطمه سادات
🌸زینب و حسین معطری
🌸ریحانه داوری
#مسابقه
#لالایی_خدا
#محسن_عباسی_ولدی
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
گفتگو_تلفنی_1.mp3
7.09M
☎️ گفتگوی تلفنی عمو عباسی با حانیه سادات و فاطمه سادات برندگان مسابقه
#مسابقه
#لالایی_خدا
#محسن_عباسی_ولدی
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
گفتگو_تلفنی_2.mp3
11.73M
☎️ گفتگوی تلفنی عمو عباسی با سیده حورا محمدی
برندۀ مسابقه
#مسابقه
#لالایی_خدا
#محسن_عباسی_ولدی
@lalaiekhoda
🍃بهانۀ بودن
آقای من!
به من بگو امتحانهای دوران ظهورت از چه جنسی است؟
وقتی بیایی
دنیایمان را میگیری
و ما را با زهد امتحان میکنی؟
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
یا این که به ما فرمان جان دادن میدهی
تا ببینی جانمان را بیشتر دوست داریم یا تو را.
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
یا این که میآیی
و از ما میخواهی اهل و عیالمان را فدای راه تو کنیم؟
همین حالا هم اگر بخواهی
از فدا کردن اهل و عیال، دریغ نمیکنیم.
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
شاید هم از ما بخواهی
آبرویمان را کف دست بگیریم و تقدیم تو کنیم.
مگر ما آبرویی جز آنچه تو دادهای، داریم؟
آبرو وقتی تقدیم تو میشود
تازه اعتبار پیدا میکند.
امتحان کن
به گمانم این امتحان چندان دشوار نباشد.
پیش از آن که امتحانی دیگر را بشمارم، باید بگویم
این حرفها برای من نیست
من امشب از زبان عشّاق حرف میزنم.
در میان همۀ امتحانها یک امتحان است
که حتّی خیال آن، قامتمان را میشکند.
آقا!
ممکن است به کسی که عاشق توست
و نفسهایش را به عشقِ در کنار تو بودن میکشد
فرمان دهی که از تو فاصله بگیرد؟
من نمیدانم وقتی که به فرمان تو میخواهم از پیشت
به جایی بروم کمی دورتر از آن جا که تو هستی
آیا زنده بر میگردم یا نه؟
در میان امتحانهای دوران ظهورت
این امتحان از همه سختتر است.
مگر میشود دوری تو را دوام آورد؛ حتّی برای زمان اندک آن هم در فاصلۀ کمی؟
چه قدر ایمان سلمان قوی بود
که توانست در مدائن بماند و امارت کند.
دور از یار نفس کشیدن جز ریاضت عظمی چیز دیگری نیست.
اگر خواستی منصبی به من بدهی
در میان همۀ منصبها من خادمی درگاه تو را دوست دارم.
مرا با دور شدن از خودت امتحان نکن.
ایمان من مثل سلمان قوی نیست.
من به بهانۀ در کنار تو بودن نفس میکشم.
شبت بخیر بهانۀ بودن!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
❌در سنین زیر هفت سال، به صورت طبیعی از هر چیزی که بچه ها را از آزادی محروم کند، فراری هستند و این مسئله، میتواند یکی از نشانههای ضریب هوشی کودکان باشد.
💟 کودکان، بدون آن که آموزش ببینند، میدانند که در هنگام گرسنگی، باید بخورند. بر اساس همین احساس نیاز، هم اگر کسی به آنها خوراکی بدهد، با او دوست میشوند.
بنا به همین احساس نیاز هم هست که اگر کسی یک خوراکی را از دست آنان بگیرد، با او بد میشوند.
✅ کودکان، همان طور که نیاز به خوردن را حس میکنند و برای درک این نیاز، احتیاجی به آموزش ندارند، آزادی را دوست داشته، به آن گرایش دارند.
✳️ آنها با هر کسی که به آنان آزادی بدهد، دوست میشوند و از هر کس و هر چیز که آزادی را از آنان سلب کند، فراری هستند و علم و آموزش، البته از نوعِ رسمی آن، از این قاعده مستثنا نیست.
📛با توجّه به این که آزادی، یک نیاز در همۀ کودکان است، نباید از این که یک کودک، آرام است و جَست و خیز ندارد و میلی به آزادی در او نیست، خوشحال بود؛ بلکه باید به دنبال علّت رفت و ریشۀ عدم تمایل کودک به آزادی را پیدا کرد.
📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه۳۰
#من_دیگر_ما
#کتاب_سوم
#گزارههای_رفتاری
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ساقی عشق
برای قبولی در امتحان باید صبر داشت.
کسانی که صبور نیستند، مردودند.
آدمهای صبور
خدا را همراه خودشان میکنند
خدا که همراه آدم شد
در سختترین امتحانها هم میشود پیروز شد.
این را از مؤمنان سپاه طالوت یاد گرفتم.
صبر صبر صبر
سه حرف دارد و چند دنیا در دل خودش جا داده.
چه گوهری در دلش دارد این صبر
که وقتی میآید
خدا را با خودش میآورد؟!
من اگر همراهی خدا را با خویش احساس نمیکنم
معلوم میشود صبور نیستم.
مگر میشود خدا همراهم باشد و احساسش نکنم؟
پس حالی که تا به امروز
دلم را به نام صبر به آن خوش کرده بودم
هر چه هست صبر نیست.
حالا که صبر ندارم، باید از تک تک امتحانها بترسم.
صبر هر اندازه که خوب باشد
برای خودش خوب نیست.
میشود به نام صبر برای به دست آوردن صبر حوصله کرد؟
برای صبور شدن باید شتاب کرد
زیرا امتحانها منتظر صبور شدن من نمیمانند.
آقا!
من شتاب دارم برای به دست آوردن صبر
میشود بگویی چه کار باید کرد
تا زودتر صبور شد؟
من در میان همۀ راههایی که میشناسم و شنیدهام
فقط یک راه میشناسم که با آن
میشود راه صدساله را یک شبه طی کرد.
هر کسی عاشق تو شد، در همان دم صبور شد.
گدای عشق توام
هر جا که میروم و به هر بن بستی میرسم
جز عشق تو راهی برای برون رفت پیدا نمیکنم.
باز هم قصۀ همیشگیِ بودن تو و عاشق نبودن من.
چه قصۀ غمانگیزی!
باید عاشق شد.
راه دیگری نیست.
عاشق نیستم.
قابل انکار نیست.
تا تو هستی، امید هست.
ناامید نیستم.
پس مثل همیشه التماس میکنم
کمی از شراب عشقت را بریز در کام دل من.
شبت بخیر ساقی عشق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
n083 تا ساحل،پرسش های گام چهارم،ازدواج کردهام؛ ولی حالا از همسرم خوشم نمیآید.mp3
2.38M
🎧 پرسشهای گام چهارم⬇️
🔰 ازدواج کردهام؛ ولی حالا از همسرم خوشم نمیآید
من سه ماه است که عقد کردهام؛ امّا اصلاً از ازدواجم راضی نیستم...
خانوادۀ خوبی هستند؛ امّا من از او خوشم نمیآید.
‼️وقتی به جدایی هم فکر میکنم، میبینم نمیشود.
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_دوم
#کتاب_صوتی
#قایق_مهربانی
#بایدهای_زندگی_مشترک1
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
📌کفویت چیست؟
✨در روایتی آمده است:
روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بالای منبر رفت و مردم را به ازدواج دخترانشان ترغیب کرد. کسی از حضرت پرسید: «دخترانمان را به ازدواج چه کسی در بیاوریم؟».
🔆حضرت فرمود: «به کفوها».
مردی گفت: «کفو چه کسی است؟».
حضرت فرمود: «مؤمنان کفو همدیگرند، مؤمنان کفو همدیگرند».
🍃این روایت، کفویت را در یک بیان کلّی تعریف میکند؛ امّا در روایات دیگر، تبیین بیشتری برای کفویت آمده است. مثلاً در روایتی از پیامبر رحمت، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده است:
✨هر گاه کسی که اخلاق و دینش را میپسندید، برای خواستگاری نزد شما آمد، به او زن بدهید که (اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی پدید میآید.)
✅با توجّه به این روایت میتوان گفت: کفویت به معنای همسویی در عقاید و اخلاق است. عقاید، نوع نگاه انسان به زندگی است و اخلاق هم روحیّات انسان را تشکیل میدهد.
📛اگر یکی از دو پایۀ کفویت؛ یعنی همسویی در اخلاق یا عقاید، استحکام لازم را نداشته باشد، ساختمان زندگی دچار تزلزل خواهد شد.
❌وقتی زن و شوهر خُلقیات متفاوتی داشته باشند، بنای سازگاری با هم را نخواهند داشت. موافق بودن در عقاید و اخلاق، موجب میشود بسیاری از دغدغههای زاید، از زندگی انسان بیرون رود و آرامشی را که حاصل ازدواج است، به راحتی درک کند.
⚠️خُلقیات متفاوت یعنی اینکه آنچه مرا عصبانی میکند، در همسرم حالت خاصّی ایجاد نکند و یا حتّی حالتی متضاد تولید کند. اگر من نسبت به مسئلهای حسّاسیت مثبت دارم، همسرم نسبت به آن بیقید باشد و یا حسّاسیت منفی داشته باشد. اگر چیزی به من احساس خوشبختی میدهد، به همسرم احساس خاصّی ندهد و یا حتّی احساس بدبختی بدهد و ... .
⬅️ادامه دارد .....
📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۵۵
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
@abbasivaladi
🍃همه چیزم
بارها و بارها قرآن خوانده بودم
و به اندازه همه ختمهایی که کرده بودم
از کنار آیه سپاه طالوت و جالوت گذشته بودم.
چرا هیچ گاه سپاه طالوت مرا یاد تو نینداخت؟
این بار چه شده است که اینقدر گرفتار این آیه شدهام؟
من به طالوت حسّی نداشتم.
خیلی صریح و راست میگویم نهایتش طالوت یک شخصیت داستانی بود برایم.
شخصیت داستانی خوب.
هر چه در دلم میگردم ردّ پای محبّت طالوت را پیدا نمیکنم
ولی چند روزی است که دلم حسابی رنگ محبّت طالوت را به خود گرفته.
من طالوت را دوست دارم و مؤمنان سپاه او را هم.
تا امروز میدانستم که طالوت خوب است و مؤمنان سپاهش نیز هم
امّا رنگ محبّتی که از طالوت و مؤمنان سپاهش روی دلم افتاده بخاطر بهانههاییست که برای یاد تو در دلم ساختهاند.
این روزها و شبها طالوت بانی ذکر توست.
من هر کسی را که بانی ذکر تو باشد دوست دارم.
چقدر مؤمنان سپاه طالوت قشنگ دعا کردند
و دعایشان چه زیبا درس سرباز تو بودن را یادم داد:
ربّنا أفرغ علینا صبراً.
صبورند ولی باز صبر میخواهند.
دعایشان میگوید صبری که داریم از توست خدای ما
و صبری که نیاز داریم را باز هم باید از تو بخواهیم.
ما گداییم گدای صبری که تو در دل ما میریزی.
صبری که از خدا میخواهند صبر اندک نیست.
چه همّت بلندی دارند مؤمنان سپاه طالوت
که از خدا میخواهند جام صبر را یکسره در دلشان خالی کند
و نکند صبری در جام بماند و در دل آنها نریزد.
ثابت قدماند
امّا باز هم از خدا ثبات قدم میخواهند.
چه خوب به من میفهمانند که هر چه ثبات قدم دارم از خداست
و هر چه بناست داشته باشم را باز هم از خدا باید بخواهم.
از خودم فراریام.
از خودی که انقدر به خود متّکی است و از خودی که این اندازه خودش را میپسندد
و احساس میکند هر چه دارد از خودش دارد.
مؤمنان سپاه طالوت به من فهماندند
خودم را هیچ انگارم
و حتّی اگر تا آخرین لحظهها صبور ماندم و ثابت قدم
باز هم گدای صبر باشم و ثبات قدم.
من اندک صبر و ثبات قدمی که داشتهام را به رُخت میکشم
و منّتش را سرت میگذارم.
مؤمنان سپاه طالوت به من آموختند
که کسی در امتحان ولایت پیروز است
که خودش را هیچ انگارد
و یقین داشته باشد که هیچ چیزی ندارد.
تا وقتی که خیال میکنم که چیزی هستم
و چیزی دارم
همیشه در امتحانها مردودم.
بیا و کمکم کن تا بفهمم هیچم.
شبت بخیر همه چیزم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ: از فرصت ها استفاده کنیم
👤 #حجت_الاسلام_عباسی_ولدی
💠 @samtekhoda3
🍃قرار دلبیقرار
کسی بیقرار بود.
بیقراری امانش را بریده بود.
پیش هر کسی رفته بود
تا دوایی برای دل ناآرامش پیدا کند
کسی کاری برایش نکرده بود.
امیدهایی که به او داده بودند
خیلی زود به یأس مبدّل شده بود.
بعد از همۀ این به درِ بستهخوردنها
آمد پیش من و دوا خواست برای دل بیقرارش.
از او پرسیدم تا به حال چه نسخههایی برایش پیچیدهاند.
در میان این همه نسخه
آخرین نسخه، عجیب مأیوسش کرده بود.
به او گفته بودند: یاد خدا آرامبخش دلهاست.
اگر از بیقراری خستهای
لحظهای از یاد خدا خالی نشو.
به او قول داده بودند
اگر به یاد خدا باشد
بیتردید دلش آرام خواهد شد
و از بند این همه بیقراری نجات خواهد یافت.
میگفت خیلی دل بسته بودم
به این قول و قراری که با من گذاشته شد.
شب و روزم شد یاد خدا
طوری که حتّی شبها خواب خدا را میدیدم.
کسی لبم را بیحرکت ندید
حتّی به خواب هم که میرفتم
لبم به ذکر خدا تکان میخورد.
گفته بودند فقط زبانت نه
دلت هم باید به یاد خدا باشد
و من دربانی گذاشته بودم در درگاه دلم
تا یاد هر کسی و هر چیزی غیر از خدا را
به دلم راه ندهد.
امّا هر چه منتظر ماندم
آرام و قرار سراغ دلم را نگرفت
و از این راه هم ناامید شدم و حالا رسیدهام به آخر خط.
در میان حرفهایم با او حرف از تو شد
و از او پرسیدم آیا وقتی سخن از یاد خدا شد
سخن از تو هم به میان آمد یا نه
که از پاسخش فهمیدم اصلاً کسی نامی از تو به میان نیاورده.
به او فهماندم یاد کردن از خدا بدون یاد تو
غفلت اندر غفلت اندر غفلت است
و هیچ شباهتی به ذکر ندارد
اصلاً خدای بی تو وجود ندارد
که بتوان او را یاد کرد
چه رسد به این که با یادش آرام گرفت.
نام تو که آمد، آرام گرفت
دیگر نایستاد و رفت.
قربان تو که نامت آرامبخش دلهای بیقرار است.
شبت بخیر قرار دلبیقرار!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
⚽️توپبازی🎾 🔸توپ بازی🏀، از زمزۀ بازی هایی است که یکنفره، دونفره، چند نفره و گروهی هم قابل اجراست
4⃣ بایستید👬 و توپ ⚽️را با پا به یکدیگر پاس بدهید.
5⃣ تعدادی بطری🍼 را در کنار هم بچینید. بعد با فاصله ای که در توانایی کودک باشد، بایستید و توپ 🎾را به سمت بطری ها بیندازید. برای این که بازی جذّابتر 😃شود، بطریها را با آب 💦یا خاک، سنگین کنید. توپ هفت سنگ 🎾برای این کار، خوب است؛ امّا با این توپ باید با کمی احتیاط بازی کنید تا به اشیای شکستنی نخورد.
6⃣ دو گروه درست کنید. هر گروهی میتواند متشکّل از یک یا چند نفر باشد. توپ ها⚾️ را به تعداد مساوی در میان دو گروه2⃣، تقسیم کنید. خانه 🏠را هم به دو قسمت، تقسیم کنید. هر کدام از این قسمتها، زمین بازی یکی از این دو گروه است. با آغاز بازی، باید هر کسی توپ های خود را به زمین دیگری پرتاب کند. زمانی ⏰را برای بازی تعیین کنید؛ مثلاً سه دقیقه.
پس از پایان یافتن زمان، توپ های هر گروه را بشمارید. در این بازی، کسی برنده است که از توپ های خودش تعداد کمتری در زمین او باشد.😉
نوع دیگری از تعیین برنده، شمردن کلّ توپ هاست. هر کسی که توپ کمتری در زمینش بود، برنده است.
😍
این بازی، ورزش خوبی برای بچّه هاست👧🧒 و سرعت و دقّت🧠 آنها را هم افزایش میدهد. هیجان این بازی، در شکل رقابتی 🏃♂آن، بالاست.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۲۱
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0134 ale_emran 1-4.mp3
7.1M
#لالایی_خدا ۱۳۴
#سوره_آل_عمران آیات ۴ - ۱
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
📣بچه های لالایی خدا!
ان شا الله دوشنبه ها برنامه هایی که خودتون ساختین رو تو کانال میذاریم .
🌸برنامه هاتون رو به این آدرس بفرستین:
🍃@modir_lalaiekhoda🍃
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
@lalaiekhoda
🍃یار دل نازکم
پسر کوچکم امروز جوجه گنجشکی را
در حیاط خانهمان پیدا کرد.
توان پریدن نداشت.
آن را روی دست گرفت و آورد پیش من.
داشت میلرزید.
چه قدر دلم سوخت وقتی دیدمش.
نه فقط دل من، هر کسی که میدید
دلش آتش میگرفت برایش.
گاهی سرش پایین بود.
گاهی چشم به نگاه آدم میدوخت
مثل این که با نگاهش التماس میکرد:
کاری به کارم نداشته باشید.
دخترم برایش آب آورد.
قطرهای آب مینوشید
و با ترس نگاه میکرد به اطرافش.
پسرم در حیاط برد و گذاشتش روی زمین.
رفت پشت تکه چوبی خودش را پنهان کرد.
از همه میترسید
حتّی از کبوترهایی که گوشۀ حیاطمان بود.
دنبال جایی میگشت
که از دیدهها پنهان باشد.
گنجشکهای دیگر را
در حال پرواز که میدید
معلوم بود عجیب دلش هوای آسمان دارد.
امروز قشنگ حس کردم
که چه قدر دلت برایم میسوزد.
میدانی که چه قدر دوست دارم بپرم
چه کار کنم هنوز پریدن را یاد نگرفتهام.
از همه میترسم.
حتّی از آدمهای دور و برم.
تو این ترس و لرز را میبینی
و دلت برایم آتش میگیرد.
مرا برای زمین خلق نکردهاند.
تا روی زمین باشم
ترس روزیِ روز و شبم خواهد بود.
باید پرواز کرد
و گرنه کسی که آسمانی است
هیچ گاه روی زمین روی آرامش را نخواهد دید.
این گنجشک هنوز بال پریدن نیافته بود و نمیپرید
ولی من گنجشک پر شکسته هم دیدهام.
دل آدم برای گنجشک پر شکسته بیشتر میسوزد.
من پرشکستهام آقا!
این که گرفتار زمین شدهام خودش یک حرف است
امّا سوختن دل تو برای من
خودش غصّه مضاعف است.
با این غصّه چه کار باید کرد.
ما گاهی برای این که پرندهای زجرکش نشود
با تیغ تیزی حلالش میکنیم.
دارم زجر میکشم
بیا و هم خودت را هم مرا راحت کن
و حلالم کن آقا!
آمادهام
تیغ نگاهت برای در دم جان دادنم کافی است.
مرا نگاه کن و حلالم کن آقا!
شبت بخیر یار دل نازکم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi