#سـلام_داداش_عباس جان🖐
بی سیــــم ها #قطـــع شده
گناهامون قطعــش ڪردن😔
#مهمــــات هم تمـــوم شده
نمازهایی ڪه بدون #حضور_قلب❤️ خونده شدن،باعث شده
#هیچڪس اینجــــا روحیه نداره
آخـــه مــا ڪسی رو نداریـــم ڪه بهمون روحـــیه بده...😓
تشنگی بهمــــون فشــار آورده
چند نفر برای آوردن #آب رفــتن ولی دیگه #برنگشتن😭
#برادرجان
اوضاع خیلی اَسف بار شده...
#حجاب ها روز به روز بدتر میشه
#غیرت دیــــگه برای خیلی ها معـــنا نداره❌
داداش عباس..
#خودت هدایت مون ڪنه که گیر #دام شیطان نیفتیم....🍂
#شهدا_گاهی_نگاهی💔
@abbass_kardani
#نماز_اول_وقت
#آیت_الله_بهجت
«سید علی قاضی فرمودند اگر کسے نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد ، مرا لعن کند یا به صورت من آب دهان بیندازد . . . ولو #حضور_قلب هم نباشد»
#آیت_الله_قاضی
#داداشِ_گلم اگر به جای این فکر های بیهوده و وسواس گونه به فکر انجام وظیفه بودیم کارمون درست میشد وظیفه اصلی ما #نماز_اول_وقت است چرا به همه کارها کار داریم و حرص همه چیز را میخوریم ولی از وظیفه اصلی خود غافلیم؟
@abbass_kardani✅
#کتاب_عارفانه 💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_بیست_وچهارم 4⃣2⃣
با احمدآقا و چند نفــــږ از بچہ هاے مسجد راهے بهشتـــــ زهرا شدیم. همیشہ برنامہ ۍ ما بہ ایݩ صورتـــ بود ڪہ سریــــــع از بهشتـــ زهرا برمے ڴشتیم تا بہ نمــــ❤️ــاز جماعتـــ مسجد امین الدولہ برسیݥ.
امـــ❗️ـــا آن روز دیــــر راه افتادیم. گفتیــــم : نماز را در بهــــ☘ــشت زهرا مے خوانیم.
بہ ابتداے جاده رسیدیم. ترافیـــڪ شدیـــــــدے
ایجاد شده بود. ماشیـــن در راه بنداݩ متوقفـ🚫ــ شد.
احمد نگاهے به ساعتــ🕐ـــش ڪرد. بعد درباره ے نماز #اول_وقتـــ صحبتــــ ڪرد امـــا ڪسے تحویل نگرفتــــ❗️
احمدآقا از ماشیــــن #پیاده_شد❗️ بعد هم از همہ معذرتـــ خواهے ڪرد❗️
گفتیـــم : احمدآقا ڪجا مے ری⁉️
جوابـــ داد : ایــــن راه بنـــدان حالاحالاها باز نمیشہ ، ما هم به نمـــ💜ـــاز #اول_وقتـــ نمی رسیم. من با اجازه #میــــرݦ اونــ سمتــ جاده ، یڪ مسجـــــد هستـــ ڪہ نمــــ💛ـــازم رو مے خوانم و بر مے گردݦ مسجد❗️
احمدآقا باز هم معذرتــــ خواهے ڪرد و رفت.
او هـــــر جا ڪہ بود نمازشـ را #اول_وقتـــ و با #حضــــــــــور_قلبــ اقامہ مے ڪږد.
در جاده و خیابان و... #فرقے برایش نݦے ڪرد.
همہ جا ملڪ خدا بود و او هم بنده ےے خدا.
***
بسیــــــــ🌿🌿ـــــــــــــج
( استاد محمد شاهی )
همہ ے اهل محـــݪ احتراݦ خانواده ے آن ها را داشتند. حمیدرضــا ، برادر بزرڴـــ تر احمدآقا ، سال اول جنڴ به #شہــــ💐ـــادت رسید.
همانـ سال بود ڪہ ایشاݩ وارد بسیــــــڄ شد.
طے مدتے ڭہ ایݜاݧ در بسیـــــج مسجد فعالیتـــ داشت همہ ۍ نوجواݩ هاے محــــل جذبـــ #اخلاق و #رفتــــار ایشان شدند. هر زمانــ احمدآقا به مسجــــد مے آمد جمعے نوجوانـ بہ دنباݪ او بودند.
مدتے بعد ایشاݩ بہ عنوانـــــ #مسئــــول پذیرش پایگاه بسیــــج مسجد امین الدوله انتخاب شد مسجدے ڪہ پـــر از #طلبـــــــــہ هاے فاضـل و انسان هاے وارستــــہ بود.
بعد از مدتے مسئولیتــــ ڪارهاے #فرهنگے مسجد نیز بہ عهده ے ایشانــ قرار گرفتــــ.
ڪنارفعالیتــــ در اینجا در مسجد امام حسن (علیه السلام ) #نیـــز ڪارهاے فرهنگے را انجام مے داد.
نڪتہ ے قابل توجـــــ❗️ــہ براے من این بود ڪہ وقتے ما در شرایط عادے هستیــــݦ حضور قلب در نماز #نداریم. یا اگر مشغݪہ ی فڪری داشته باشیم ، دیگــــر حواسے براے ما نمے ماند.
یا اگـــر ڪار اجرایی به عهده ے ما واگذار شود ، ڪه دیگــر هیچ❗️ ڪاملا حواس ما در نماز
#پــــــــرتــــــ می شودـ
احمدآقا #عارفی وارستہ بود ڪہ......
#ادامه_دارد ...
📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی
تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد.
🌹🍃🌹🍃
@abbass_kardani
#نامه_دختر_شهید_علمدار_به_پدر
#شهیدش
بابا مجتبی سلام
امیدوارم خوب باشی.
♦️حال من خوب است و شاید بهتر از همیشه.راستی حتما میدانی که از نوشتن اولین نامه ام یک سال میگذرد.و در این یک سال اتفاق بسیار مهمی برای من افتاده.
🔹بگذار خیلی زود بگویم.
بابا جون من به سن تکلیف رسیدم و بعد از این باید مثل همه بچه های خوب بعضی از کارها را انجام دهم.
♦️#بابا_مجتبی در نامه قبلی از مهربانی تو و خدا برایت نوشته بودم و گفته بودم میخواهم نامه ای برای او بنویسم.
🔹بعد ها فکر کردم که اگر بخواهم برای خدا نامه بنویسم ؛ حتما باید بعد از مدتی منتظر جوابش باشم و این انتظار کشیدن کمی برایم سخت بود.
♦️اما از روزی که در مدرسه برایمان جشن تکلیف گرفتند. تصمیم گرفتم هر روز هنگام خواندن نماز یک جوری با خدا حرف بزنم که انگار دارم برایش نامه مینویسم.
🔹خانم معلم ما میگفت که به این کار میگویند #حضور_قلب "
یعنی با قلب خود با خدا حرف زدن و من بعد از آن روز همیشه احساس خوبی دارم.و از این بابت خیلی خوشحالم.😍
♦️حتما تعجب میکنی بابا ! زهرا کوچولو و این حرفها !
اما تعجب نکن زهرای تو دیگر بزرگ شده.
🔹#راستی_بابا داشت یادم میرفت از #حضرت_رقیه_س چه خبر⁉️ حتما او را میبینی
♦️آخه مادرم از او و علاقه تو به نازدانه امام حسین ع زیاد برایم حرف میزند.
🔹راستش را بگو ، با دیدن او به یادم
نمی افتی⁉️
حتما به او میگویی من هم دختری دارم که خیلی بامزه است.😍
♦️#بابا_جون من هر وقت دوستانت را میبینم به یاد تو می افتم، 😔
اما نمیدانم که آیا آنها هر وقت مرا میبینند به یاد #حضرت_رقیه_س
می افتند⁉️
🔹خوب دیگر باید بروم صدای اذان میاید،
از این به بعد با خدا حرف زدن چه کیفی دارد.
خدا حافظ _ دخترت سیده زهرا
@abbass_kardani🌹
هر منزل یک مسجد (24).mp3
6.95M
🎧 "هر منزل یک مسجد" (24)
▫️ چگونگی حفظ روحانیت ماه رمضان
▫️ آیا ما #نماز راسبک می شماریم ؟!
▫️ نداشتن #حضور_قلب در نماز = سبک شمردن نماز !!!
▫️روشنی چشم انسان در بهشت !
▫️#دعای_روز_بیست_چهارم ماه مبارک رمضان
#دقیقه_های_دلنشین
#صوتی
🦋🦋 دکتر احمد لقمانے 🦋🦋
🌸🍀 @abbass_kardani 🌸🍀