eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک 12 زهر جفا ممنونم به درد من سامونی برای گریه کردن دیگه نمونده جونی چهل ساله که دلم اسیر زخم کربلاس هنوزم شکسته از غم سر رونیزه هاس چهل ساله که همش تداعی میشه داغ شام مونده بر تنم هنوز نشونه های سنگ بام شد دل شامی با سبّ حیدر آباد روبه روی چشمام سرت از نی افتاد سیدی یا مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 یه عمره با یاد شام شده چشام بارونی یادم نمیره اون بزم که شد لب تو خونی عمه زینبم کجا و مجلس نامحرما نسبت کنیز به دختر تو داد یه بی حیا به روی لب تو زد یزید با چوب خیزرون جلوی رقیه خون شد از لبای تو روون تو خرابه ی شام دختر تو جون داد به روی خاک سرد دیگه از پا افتاد سیدی یا مظلوم..... یا سیدی یا سجاد.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا میون غربت مزارمه بی زائر کنار قبر من نیست یه روضه خون و ذاکر نداره مزار من نه بیرق و نه گنبدی دوتا گلدسته وایوون طلای سرمدی سایبون قبر ِبی ضریح من شد آسمون تنها روضه می خونه کنار من صاحب زمون سرشو رو خاک ِ قبر من میزاره بانوای ِ( الشام ) دیده هاش می باره سیدی یا مظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع شهادت حضرت سجاد علیه السلام شعر 13 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا جانم فدای غربت پیوسته ی شما بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین با داغ های کرب وبلایش شدی قرین حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است چل سال در عزای پدر گریه کرده است یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را بر بوریا نهاده تن پاره پاره را او را سوار ناقه ی عریان نموده اند تا شهر شام رفته دو دستش میان بند بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر رفته میان هلهله های حرامیان شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا هر چند او گرفته ز زهر جفا امان شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
اجرا باتمام سبکها آواره گشته تو صحرا همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام شده انیس چشمای گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام روی دست کلّ کاروون طنابه دیگه زندگی برا رباب عذابه یه نگاش به حرمله بیفته بسّه که به یاد اصغرش یه شب نخوابه از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 صومعه شد منوّر از نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده راهبی شد مسلمان از یک شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده سر خونی ِحسین رو شستشو داد دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد برای رگ بریده روضه خون شد به دو دیده نزد زهرا آبرو داد از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار ، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره تازه شد زخم ِ سینه ی مادر،آن زخم مسمار،با سقط محسن این دفه در حلب از داغ، همسر ارباب،گشته عزادار ،با سقط محسن اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند که دستای حیدرو با کینه بستند جلوی چشای زینبین تو کوچه پهلوی عزیز احمدو شکستند از کوفه تاشام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
قابل اجرا باتمام سبکها شد معبر دخت علی،دروازه ی ساعات شام شد تازیانه ،کعب نی ، جواب ناله بر امام به جای گُل ریزند سرم ،خاکستر از بالای بام مهمان شدیم بر..........قوم یهودی حالا نصیب ما شده زخم و کبودی بر آل حیدر......صدها جفا شد مقتل زینب گوئیا شام بلا شد وای از غم شام.... یا وای از غریبی...‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 آوای تسلیت به ما،شد خنده و رقص زنان لباس نو پوشیده اند ، همه چرا شادی کنان ناموس پیغمبر چراست،درجمع این حرامیان ماتم گرفتم.............در بین اغیار غم های عالم بر سرم گردیده آوار برآل حیدر...... صدها جفا شد مقتل زینب گوئیا شام بلا شد وای ازغریبی...‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 رأس حسین فاطمه، در پیش چشم کودکان یک جا فتاد از روی نی، درکوچه ی یهودیان حالا لب قاری شده ،اسیر چوب خیزران بزم شراب و...................غم های زینب خون می چکد روی زمین،از گوشه ی لب بر آل حیدر......صدها جفا شد مقتل زینب گوئیا شام بلا شد وای از غم شام.. یا وای ازغریبی...‌ 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا دف می زنید در جلوی قافله چرا پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند پایان نمی دهید به این غائله چرا در کربلاست جسم حسین و سرش به شام افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید با خنده های دم به دم حرمله چرا بوسه زده به پای رقیه لب حسین حالا نشسته است به آن آبله چرا بستید در میانه ی رقاصه های شام بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا بردید دختران علی را به بغض او در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم سر برده اید از دل ما حوصله چرا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
منصب واقعی ماست گدای ارباب طاهر از قطره ی اشکیم برای ارباب سر وجان، هر چه که داریم فدای ارباب شد مراد دل ما کرب وبلای ارباب شده در وقت دعا حاجت قلب آگاه اربعین پای پیاده حرم ثارالله زائر کرب وبلا طائر عرش اعلاست راحت از بی کسی قبر و حساب فرداست هرکه شد زائر ارباب مقامش والاست چون که دعوت شده از لطف نگاه زهراست شد قرار دل هر گریه کن این درگاه اربعین پای پیاده حرم ثارالله تربت کرب وبلا مُهر نماز ما شد چون قدمگاه گل فاطمه شد اعلا شد موطن اصلی هر سینه زن مولا شد شیعه را در دوجهان مأمن ِبی همتا شد بهتر از این چه بُود در دل نوکر دلخواه اربعین پای پیاده حرم ثارالله شد برای دل عشّاق ،زیارت زیور صف ِبوسیدن شش گوشه امان از محشر هر گدا آمده در کرب وبلا شد سرور منکر امر زیارت به خدا شد کافر می رود شیعه به کوری عدوی گمراه اربعین پای پیاده حرم ثارالله شده ضامن به قبولی صلاتم تربت اولین موهبتت روز حیاتم تربت وقت حاجت بشود برگ براتم تربت بین قبرم بشود راه نجاتم تربت بین هیئت به لبم زمزمه شد در هرگاه اربعین پای پیاده حرم ثارالله تا ابد نوکر درگاه تو هستم ارباب ذکر تو موقع حاجت شده باب الابواب جان زهرا دل شیدای حرم را دریاب بنگر این دل شده از هجر حریمت بی تاب آخر روضه شود خواهش من با صد آه اربعین پای پیاده حرم ثارالله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع کاروان اسرا و ورود به شهر شام شعر 14 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از بام، سمت آل عبا سنگ می زنند با هلهله و شور و نوا سنگ می زنند رأس حسین،کرب وبلا سنگ خورده است بر جای زخم ِ سنگ چرا سنگ می زنند جاری شده ست اشک اباالفضل روی نی وقتی به سمت عمه ی ما سنگ می زنند وقتی امید هر دو جهان ِ خلایقیم دیگر چرا به قصد رجا سنگ می زنند درمان درد لاعلاج یک نگاه ماست اینان چرا به قصد شفا سنگ می زنند دل هایشان به کینه ی خیبر گرفته خو با ناسزا به اهل کسا سنگ می زنند بغض علی سبب شده بیشتر از همه این سه علیّ ِ قافله را سنگ می زنند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس ‌اشعار: @abdolmohsen158
بر بوسه گاه حضرت طاها نزن یزید بر لعل ِ نور ِ دیده ی زهرا نزن یزید دیگر نمانده صبر برای مخدرات پیش رباب و زینب و لیلا نزن یزید لب باز کرده زخم لبان مطهرش آبی نخورده بین دو دریا نزن یزید این لب به زخم اکبر و عباس بوسه زد بر داغدیده جای تسلّی' نزن یزید لطمه زنان به مجلس تو آمده علی پس روبه روی دیده ی مولا نزن یزید شکل لبان پاره ی او را به هم نریز پس روی زخم ِ سنگ و عصاها نزن یزید بر پنجه ایستاده رقیه به سر زنان او دختر است بر لب بابا نزن یزید خواهد رقیه بین خرابه ببوسدش بگذار بهر بوسه ی او جا نزن یزید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158