قطعهای از بهشت
#قسمت56✨🌹 #راوے:دوستانشهید هادے يك انسان بسيار عادي بود. مثل بقيه تنها تفاوت او عمل دقيق به دستور
#قسمت57✨🌹
#راوے:دوستانشهید
هادي #گفت: بايد براي خدا كار كرد، خدا خودش هواي ما را دارد. گفتم: اين درست، اما ...
يادم هست آن روز منزل يكي ازدوستانش بوديم.
هادےبعد از صحبت من، مبلغ بسيار زيادي را از جيب خودش بيرون آورد و به دوستش داد و
گفت: هر طور صالح ميداني مصرف كن!
به نوعي غير مستقيم به من فهماند كه مشكل مالي ندارد.
٭٭٭
خانهاي وسيع و قديمي در نجف به هادي سپرده شده بود تا از آن نگهدارے کند.
او در يکي از اتاقهاي کوچک و محقر آن سکونت داشت.
بيشتر وقتش را در خانه به عبادت و مطالعه اختصاص داده بود.
او از صاحبخانه اجازه گرفته بود تا زائران تهيدستي که پولي ندارند را به آن
خانه بياورد و در آنجا به آنها اسڪان دهد.
براے زائران غذا درست ميکرد. در بيشتر کارها کمک حالشان بود.
اگر زائرے هم نبود، به تهيدستان اطراف خانه سکونت ميداد و در هيچ حالي از کمک دادن دريغ نميکرد.
آن خانه حدود صد سال قدمت داشت و بسيار وسيع بود، شايد هر کسي جرئت نميکرد در آن زندگي کند.
بعد از شهادت هادے آن را به طلبهي ديگري سپردند، اما آن طلبه نتوانست با ظلمت و وحشت آن خانه کنار بيايد!
اربعين که نزديک ميشد هادے اتاقها را به زائران و مهمانان ميداد و خودش يک گوشه ميخوابيد.
گاهي پتوي خودش را هم به آنها ميبخشيد. او عادت کرده بود که بدون بالش و لوازم گرمايشي بخوابد.
#ادامھدارد ✨
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم 🌿
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے🌹