eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
443 عکس
117 ویدیو
42 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
١ 🥀چهارده بیت حسینی 🥀 قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد ____________🥀 مدّعی خواست که نام تو فنا سازد، لیک بی‌خبر بود که فرجامِ فنای تو، بقاست ✍شادروان سید علیرضا ______________🥀 دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد ______________🥀 تا کند آینه در آینه تکثیر حسین داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین ______________🥀 ستون خیمۀ کرب و بلا، در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین،تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است ___________🥀 وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس...آن خیرِ کثیر ___________🥀 هرکه شدآیینه دارِ دست سقای حسین برگ عیش آخرت از دست پیغمبر گرفت ✍دکتر سید محمد ___________🥀 با تمام دردهایم می نویسم یا حسین باورم این است او نشنیده درمان می کند __________🥀 برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش، در کارزار نیزه ها ___________🥀 گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست ___________🥀 نزدیک‌‌ترین راه به الله، حسین است نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست ___________🥀 پر می‌کشم به شور تو با شعر پرچمت: «باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟» ___________🥀 یا رقیه(س) با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ____________🥀 من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم – امّا سرفراز آنکه به توفانِ شما،خم شده است ____________🥀 @adabkhane ___________🥀
۲ 🥀چهارده بیت به یاد حضرت رقیه سلام الله 🥀 هر کس دلی به دستِ حبیبی سپرده است «پروانه» هم، غلامِ غلامِ رقیه است ________🥀 از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی __________🥀 در آزمون این تنِ رنگین کمانی ام بین هزار رنگ، کبود انتخاب شد __________🥀 هر چه خوردم،زخم بود و زخم بود و زخم بود دختر تو سیر شد از شام، مهمانی بس است __________🥀 هر چند بی پیکر، ولی آخر رسیدی شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی _______🥀 با کاروان نیزه سفر می کنم پدر با طعنه های حرمله سر می کنم پدر _______🥀 راضی به زحمت تو نبودم که این چنین بر دیدن رقیه خود با سر آمدی _______🥀 دختر و این همه غم، آه سرم درد گرفت آن طرف یک نفر انگار که سر می آورد ______🥀 در گوشه ی خرابه ،به جای ستاره ها تا صبح ،زخم های تنش را شمرده بود _______🥀 پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما شرار آتش است اين آب بر کامم، نمی نوشم _______🥀 چشمانم از داغ تو شد باغ شقايق در خون رها وقتی که ديدم پيکرت را _______🥀 لقمه به دست،حرمله می خورد نان، ولی با پشتِ دست،طفلِ تو را سير كرده است _______🥀 با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ________🥀 شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد ________🥀 @adabkhane _______🥀