eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
443 عکس
117 ویدیو
42 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ 🥀چهارده بیت به یاد حضرت رقیه سلام الله 🥀 هر کس دلی به دستِ حبیبی سپرده است «پروانه» هم، غلامِ غلامِ رقیه است ________🥀 از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی __________🥀 در آزمون این تنِ رنگین کمانی ام بین هزار رنگ، کبود انتخاب شد __________🥀 هر چه خوردم،زخم بود و زخم بود و زخم بود دختر تو سیر شد از شام، مهمانی بس است __________🥀 هر چند بی پیکر، ولی آخر رسیدی شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی _______🥀 با کاروان نیزه سفر می کنم پدر با طعنه های حرمله سر می کنم پدر _______🥀 راضی به زحمت تو نبودم که این چنین بر دیدن رقیه خود با سر آمدی _______🥀 دختر و این همه غم، آه سرم درد گرفت آن طرف یک نفر انگار که سر می آورد ______🥀 در گوشه ی خرابه ،به جای ستاره ها تا صبح ،زخم های تنش را شمرده بود _______🥀 پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما شرار آتش است اين آب بر کامم، نمی نوشم _______🥀 چشمانم از داغ تو شد باغ شقايق در خون رها وقتی که ديدم پيکرت را _______🥀 لقمه به دست،حرمله می خورد نان، ولی با پشتِ دست،طفلِ تو را سير كرده است _______🥀 با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ________🥀 شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد ________🥀 @adabkhane _______🥀
۲۰ یا از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود طفل سه ساله ای كه دگر سالخورده بود در گوشه خرابه ،به جای ستاره ها تا صبح ،زخم های تنش را ،شمرده بود از ضعف،نای پاشدن از جاي خود نداشت آخر سه روز بود، كه چيزی نخورده بود بادست های كوچكش، آرام و بی صدا از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود اين نيمه جان مانده هم از، لطف زينب است ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود پیش از طلوع، بانوی گوهر شناس شهر آن گنج را به دست خرابه سپرده بود @adabkhane
کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند/ کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند/ @adabkhane