eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
738 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
207 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. صاحبان قلم، دیده‌بانان جامعه ✍آمنه عسکری منفرد آنجا که خدا به قلم سوگند یاد می‌کند آدمی را بیش از پیش به نقش قلم و صاحبانش آگاه می کند؛ چراکه در منظر قرآن، قلم سمبل تفکر و آگاهی بشر محسوب می‌شود و قداست آن تا حدی است که قلم‌های متعهد و بصیر، شهدا را پروراندند که «مِدادُ العُلماء أفضلُ مِن دِماء الشهدا». قلم متعهد، ابزار دیده‌بانی نویسنده‌ی متعهد و بصیر انقلابی است که به عنوان دیده‌بان جامعه؛ سکوی هدایت تفکر، قلم و بیان ملتها را به دست گرفته است. «آن کسى که قلم به دست مى‏‌گیرد؛ باید تقوا، صداقت، عفاف و انصاف نسبت به دیگران، جزو طبیعت ثانوى‌‏اش بشود.» (بیانات رهبر انقلاب، ۷۹/۱۲/۹) اوست که به شرط تعهد ایمانی، اخلاقی و انسانی؛ می‌تواند انسان‌ساز، جریان‌ساز و گفتمان‌ساز باشد. اوست که می‌تواند با بهره‌گیری از ابزارهای روشنگری رسانه در طول زمان و متناسب با مقتضیات آن به‌خصوص در صحنه‌ی جنگ شناختی، با قدرت قلم خویش محتوای ذهن افراد جامعه را به سوی نور هدایت کرده، حیات‌بخش و سازنده باشد. اوست که می‌تواند منافذ فرهنگی ناشی از عدم مرزبندی با دشمن راشناسایی کرده؛ با تبیین رویش‌ها، معرفی نقاط قوت و پروراندن روحیه‌ی تکلیف‌محوری، امید و ایمان به آینده‌ی روشن ملتها را از مرداب رکود و ناامیدی خارج کند و یا با چرخش قلم به سمت ظلمت، با مسخِ شیطانی روحِ انسانها، روحیه‌ی مقاومت، صبر، ایستادگی و عزت را کشته، با تزریق تحریف‌ها و انحرافات در تاریخ یک ملت و یک فرهنگ، گمراه کننده‌ی سخت‌افزارِ جسم جامعه گردد. رهبر کبیر انقلاب در همین زمینه به اهل قلم فرمودند: « مسئولیت بسیار خطیر دارید پیش مردم، پیش ملتهای دنیا و بزرگتر اینکه پیش خدا مسئولیت دارید...و اگر شما این قلمی که دستتان هست قلم ارشادی باشد، می‏توانید که یک ملت را به راه راست هدایت کنید و می‏توانید که مردم را از انحرافات نجات بدهید. » (صحیفه امام ، ج‏۱۴، ص۳۹۸). @AFKAREHOWZAVI
. 🔖ما همه مسئولیم ✍آمنه عسکری منفرد «ما همه، تمام افرادی که در کشور مشغول یک خدمت هستند و همین طور ملت، که آن هم بحمد الله، مشغول خدمت به این جمهوری اسلامی هستند، ما همه مسئول هستیم: کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولْ ما در همه امور، در همه کارهایی که انجام می‌دهیم، در اموری که در افکار ما می‌گذرد، در محضر حق تعالی هستیم؛ تمام عالم محضر اوست، خَلَجانهایی که در قلوب همه می‌گذرد، در محضر اوست. و ما همه در هر امری که در دست ماست و در هر مسئولیتی که در این کشور به عهده داریم، مسئولیت بزرگی پیش خدای تبارک و تعالی داریم.»(‌امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۸،ص ۳۰۸) سلام بر شهید رییسی عزیز، که رییس‌جمهوری مغتنم بود و عزیز، مسئول بود و مسئولیت‌پذیر، چون عالم را محضر خدا می‌دانست. اما قدرش شناخته نشد . آری! ما مردمان ناسپاسی هستیم که قدر و اندازه‌ی مسئول خستگی‌ناپذیری که خدوم ملت بود را ندانستیم، آنقدر که وقتی تعداد مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا از روزی ۷۰۰ نفر در کمتر از سه ماه از تشکلیل دولت خدمت، به زیر ۱۰ نفر رسید، آن هم بدون ملحق شدن کشور به کمیته fatf، برای تشکر از این خدمت بزرگ او و دولت متعهدش، هیج نکردیم. در زمان بودنش، به شنیدن اخبار بازگشایی‌های کارخانه‌جات توسط او آن قدر عادت کرده بودیم که نفهمیدیم تا سه سال قبل از انتصابش، چگونه سالانه شاهد بی‌کاری کارگران و شرمندگی آنها نزد خانواده‌هایشان بودیم. آنقدر به بودنش عادت کرده‌بودیم که نفهمیدیم، چگونه مشکل وام ازدواج جوانها با افزایش از ۱۰۰ میلیون به هر زوج جوان به ۷۰۰میلیون تومان رسید که گاه کمتر از دو ماه پرداخت می‌شود. آنقدر در امنیت روانی فرو رفتیم که نفهمیدیم مشکل آب سیستان و حقابه دریاچه ارومیه از خدمات اوست. انچه دیدیم، گرانی و مشکلات غیرقابل انکار اقتصادی بود که اگرچه حق بود، اما بخشی از ان ناشی از تورم اقتصاددجهانی، بخشی ناشی از فشار حاصل از تحریمها و بخشی بابت زمان‌بر بودن حل مشکلات زیرساختی اقتصادی کشور بوده و هست. ندیدیم که این دولت در حدود ‌سی‌وسه ماه چه قراردادهای مهمی با قطبهای اقتصادی دنیا از جنله یراداد شانگهای امضا کرد که نتیجه‌اش نه در کوتاه‌مدت و پای سفره‌ی ما، که در صورت تکمیل تضمین آینده‌ی فرزندان این خاک خواهد بود. از قضا از این دست بدهی‌‌ها بابت قدرناشناسی و ناشکری‌ نسبت به نعمت وجودمغتنمش مکرر از ما سر‌زده، اما خدای بزرگ همچنان با فضلش قصوراتمان را بخشیده، اما این‌بار و در آزمون انتخابات، شاید فرصت آخر باشد. نکند که اینک همچون ماهی غرق در نعمت آب که مایه‌ی حیات اوست، برای حضور در پای صندوق رای و یا انتخاب فردی اصلح برای ریاست‌جمهوری کوتاهی کنیم که اگر چنین شد، شاید فرصت جبران نیابیم و چون قوم موسی در بیابان تیه دچار عذاب شویم. آقا سید ابراهیم! در تمام دوران خدمت به این ملت، همچون جدت هیچ اجری طلب نکردی ولی ما با این ناسپاسی‌ها، دل اماممان را سوزاندیم، آنجا که فرمود دلم برای شهید رییسی سوخت که در ‌زمان حیاتش حتی حاضر نشدند کلمه‌ای از او تمجید کنند. شهید رییسی عزیز! می‌گویند گره‌هایی به دست شهدا باز می‌شود، و ما این‌بار هم چشم امیدمان به شماست. ما به شما و همه‌ی شهدای انقلاب مدیونیم، اما از شما می‌خواهیم اکنون که در کنار امام رئوف، صاحب این مملکت، آرام گرفته‌ای، باردیگر برایمان دعا کنی تا از آزمون سخت انتخاب اصلح، سربلند بیرون بیاییم. نکند که این بار به خاطر انتخاب غلط، نعمت انقلاب اسلامی ایران را از کف بدهیم که این خسران، جز هلاکت ملت و سقوط از قله‌های نظم و تمدن نوین جهانی نتیجه‌ای به دنبال نخواهد داشت. «إنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» @AFKAREHOWZAVI
. 🌱تحقق یک جهان فرصت، یک ایران جهش پیش از برگزاری انتخابات... ✍زينب نجیب دیروز جایی بودم اما دغدغه انتخابات نگذاشت بیکار بنشینم. قبل از اینکه فردی را برای شروع گفتگو انتخاب کنم خانمی مرا برای گفتگو انتخاب کرد. بلافاصله خندیدم و گفتم ما هم می‌خواهیم مثل شما با مردم صحبت کنیم. او بسیار خوشحال شد و گفت شما سومین فردی هستید که در این مکان نیت گفتگو و تبلیغ چهره به چهره دارید. کمی جلوتر که رفتم تعدادی خانم را دیدم که رأی همگی‌شان آقای جلیلی بود. یکی از آنها وقتی تلاش ما را برای تبلیغ دید، بسیار خوشحال شد و تصمیم گرفت خودش هم یک مبلغ باشد. کمی آن‌طرف‌تر، خانمی داشت برای تعدادی جوان درباره انتخابات صحبت می‌کرد. و آن دیگری در حالی که چای می‌نوشیدند سعی داشتند دوستشان را برای رأی دادن، مجاب کنند که من نیز به کمکشان رفتم. خلاصه هر جا قدم گذاشتم تلاش افراد را برای تبلیغ شاهد بودم. وقتی منزل آمدم با دیدن گروه‌ها، متوجه شدم تعدادی مشغول زدن توئیت هستند و برخی مشغول زنگ زدن و پیامک زدن. در همین میان یکی از دوستانم تماس گرفت تا گزارش زنگ‌ها را از من بگیرد. او نیز با تعدادی از افراد حامی آقای پزشکیان در توئیتر مشغول گفتگو بود. از صحبت‌هایش پیدا بود که الحمدالله توفیقاتی نصیبش شده و تعدادی را با خود همراه کرده است. هنوز گوشی را کنار نذاشته بودم که دیگری پیام داد اگر نمی‌توانی زنگ بزنی، از پیامک زدن غافل نشو... گزارش همان چندساعت آخر را دادم تا یک نکته بگویم... 🌱نتیجه انتخابات هرچه که باشد باز هم، ما فاتح قله‌ی بلندی هستیم... قله‌ای به بلندای وحدت و همراهی و همکاری و تقویت هویت جمعی... ما در این ایام برای رسیدن به نقطه‌ مطلوب خود از هیچ اقدامی دریغ نکردیم. یکدیگر را پیدا می‌کردیم. برای هدف، نقشه راه ترسیم کردیم و با دعا و توسل حرکت را بی‌معطلی آغاز نمودیم. در این ایام یک روز به ستاد رفتم در آنجا یکی می‌نوشت. یکی بارگذاری می‌کرد. یکی زنگ می‌زد. یکی رسانه را رصد می‌کرد. بچه‌هایی که برای رفتن به روستاهای اطراف تهران از زیر قرآن رد کردیم یادم نمی‌رود که با چه شوقی راهی شدند. نماز جماعت دوستان که با سوز می‌خواندند؛ مرا به یاد شب‌های عملیات می‌انداخت. چهره خانمی که آمده بود و می‌گفت کاری از دستم بر نمی‌آید اما می‌توانم چای برایتان بریزم از جلوی چشمم کنار نمی‌رود. حتی ما معجزه را با چشم خود دیدیم. آن وقتی که در حال برگشت از تبلیغ، ماشین چنان داغ کرد که آب جوش و بخار داغ به داخل ماشین فوران کرد اما ذره‌ای از بدن ما نسوخت و وقتی از ماشین بیرون آمدیم ناگهان یک ماشین امداد خودرو در مقابلمان پا روی ترمز گذاشت. حضور امداد خودرو در آن ساعت از روز و در یک خیابانی که احتمال عبور چنین ماشینی بسیار پایین است، درست در زمانی که ما دچار مشکل شدیم، اگر دعای صاحب الزمان نیست پس چیست؟ آری، اینها قله‌هایی بود که فتح کردیم البته جهاد و تلاش تا آخرین لحظات همچنان ادامه دارد، اما نتیجه هر چه که باشد مهم‌تر از این نخواهد بود که ما گوهر یکدیگر را یافتیم. ما بعد از یکدیگر را برای ساخت ایرانی آباد، پیدا کردیم... ما قبل از انتخابات پرشکوهمان یک جهان فرصت را تحقق بخشیدیم. ما یکدیگر را یافتیم... دیدیم... شناختیم... بیعت کردیم... ما بی‌هیچ چشم‌داشت در انجام کارها سبقت گرفتیم... یک‌دل و یک‌رنگ شدن ما، در این شرایط خاص و بحرانی، چنان قدرتی به ما بخشیده است که حتی اگر خدایی نخواسته، پزشکیان پیروز انتخابات شود؛ ما مردم می‌توانیم بسیاری از اهداف را خود جلو ببریم. ما می‌توانیم با مشارکتی این‌چنین، بسترساز تصمیمات درست باشیم و مانع از بسیاری اتفاقات باشیم. ما می‌توانیم با حضورمان در میان مردم، شنیدن درد و دل‌های آنها، گفتگو در باب راه حل‌ها، با تلاشمان در راه جهاد تبیین قله‌ها را یکی پس از دیگری فتح کنیم. ما می‌توانیم انقلابی بمانیم و انقلابی بسازیم. ملت ایران باز هم تهدیدی را به فرصت تبدیل کردند و قطعا زین پس هم همین‌گونه خواهد بود. ما باز هم یک قدم به جلو برداشتیم و اگر شکر همین نعمت را با استمرار آن به جا آوریم پربرکت خواهد شد. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗳 چگونه نزدیک‌ترین صندوق رای‌ را پیدا کنیم؟ 📌مردم می‌توانند از طریق پیام‌رسان‌های ایتا، گپ و ویراستی نزدیک‌ترین شعبۀ رای‌گیری به محل خود را روی نقشه پیدا کنند. ◻️ برای پیداکردنِ شعبه‌ها روی نام این پیام‌رسان‌ها کلیک کنید @HawzahNews / حوزه‌نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیروز میدان انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری در ایران اسلامی، قطعا ملتی هستند که شجاعانه و آگاهانه، با رعایت اخلاق و با تمرکز بر تکلیف محوری، در بزنگاه اجتماعی، سیاسی فعلی وارد میدان شدند. همانها که در چند هفته اخیر، برای حفظ وحدت و در جهت تحقق آرمان‌های انقلاب و عمل به فرامین امامین انقلاب، با رعایت اخلاق و تعهد به هنجارهای اجتماعی، به‌دور از لجن‌پراکنی، تهمت و دروغ برای آبادانی ایران عزیز، خالصانه کوشیدند. اینک فارغ از انتخاب هریک از نامزدهای محترم، حضور حداکثری پای صندوق‌های رای، نشان از پایبندی آحاد جامعه به تقوا و تعهد اجتماعی دارد که اجازه نمی‌دهد هیچ‌ ابرقدرتی نسبت به آینده و سرنوشت ایران قوی دست‌درازی و تجاوز کند. ✍آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
. گاهی نقاط اشتراک طوفان می‌کنند ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد گاهی نقاط اشتراک طوفان می‌کنند، حتی یک نقطه کوچک و کم‌رنگ. آن ایام که اینستا داشتم، عکسی از آیت‌الله بهجت در حال استراحت را در صفحه شخصی خودم گذاشتم. هیچ یک از واکنش‌ها یادم نیست الا یکی. یک آقای انگلیسی و متنی که اشاره داشت به نورانیت عکس آقای بهجت و خواب شیرین ایشان. انگار نور ایشان را از پشت گوشی هم احساس می‌کرد. این‌ سوال برایم رونق گرفت که چطور این عکس را دیده‌اند و صفحه شخصی کم رفت و آمد من را چطور پیدا کرده‌اند؟ برای جوابم به صفحه او سری زدم. او یک هنرمند صنایع دستی بود، که گلدوزی اصلی‌ترین محل درآمد وی بود در مرکز شهر لندن، با مدرن‌ترین امکانات. خیلی عجیب بود برایم چون نقطه اشتراک همان یک عکس در صفحه من از پته دوزی کرمان بود. همان باعث شده‌بود یک نفر چشمش جذب نورانیت آیت‌الله شود. این را داشته باشید تا الان حدود دو سالی هست در صفحه‌ای در ایتا عضو هستم، آن هم سوزن دوزی بلوچی. راستش این مدل سوزن‌دوزی جدی‌ترین حالت گلدوزی است و البته باارزش‌ترین. به معنای واقعی هنری ایرانی‌ست. کم‌کم با راحله دوست شدم. کانال او پر از دوره بود، پر بود از آموزش‌های رایگان. راحله هم اسم قشنگی‌ست، به اسم روح‌الله هم می‌آید. اگر دختر داشتم شاید اسمش راحله بود. ولی امروز یک دختر دارم به اسم راحله در دورترین بعد جغرافیایی ایران، زیر پونز نقشه جغرافیا یکی از روستاهای اطراف زاهدان. دختر من دو تا بچه هم دارد. هنوز هم به سن قانونی نرسیده که رأی بدهد‌. نذر خدمت را برایش فرستادم، چقدر خوشش آمد. گفت من هم می‌خواهم در این نذر خدمت شرکت کنم. برایم عجیب بود تمام قد از آقای جلیلی دفاع کرد و برای دوره‌های سوزن دوزی‌اش تخفیف گذاشت. آن هم برای رأی آوردن آقای جلیلی. برای این کارش کلی هم حرف شنید و کلی هم بزرگ شد راحله ما. از جنوب شرقی ایران تا منتهی‌الیه اروپا، کلی نقاط اشتراک می‌توانی پیدا کنی، که دلی را فقط دلی را با خدا نرم‌تر کنی. قول داده‌ام بروم ببینمش. اول بار که و مرا مدهوش سیستان کرده‌بود. حالا مرام یک دختر سیستانی. @AFKAREHOWZAVI
. یکی مثل من ✍ فاطمه میری طایفه فرد بدو بدو حاضر می‌شود، لباس گل‌بهی‌اش را می‌پوشد. _مامان چه عجب! دست از یشمی برداشتی؟ _ یشمی رنگ عشقه، ولی می‌خوام برم برای مشارکت. دلش پر است از امید، پر از حس وطن دوستی، حتی اگر به سن رأی نرسیده‌‌باشد. حتی اگر فحش هم بخورد. حتی اگر ناملایمات هم ببیند. راستش این‌قدر پسرم کم حرف است که می‌‌رفتم از معلم انگلیسی می‌پرسیدم _مطمئن هستید که او یاد گرفته؟ معلمش خنده‌اش می‌گرفت و می‌گفت _آره خانم خیالتون راحت کسی تو کلاس فارسی حرف نمی‌زنه بلده من می‌دونم. درسش خوبه حالا همین بچه، همین که حرف را با ابزار مخصوص به خودش از گلویش بیرون می‌آوریم؛ در این چند روز خودش را مجهز کرده به صحبت کردن. او حتی برای خواسته‌های شخصی‌اش از ما خواهش نمی‌کند، اما به مغازه‌ها می‌رود و برای مشارکت بالا حرف می‌زند و خواهش می‌کند. او و دوستانش را خدا ایمانی داده و اعتقادی برای وطن، که همه سختی‌ها را به جان بخرند و دم نزنند. _مامان بوس نمی‌کنی؟ _ مامان لوسم نکن. _ خوش به حال ایران، عجب‌ بچه‌هایی داره! خوش به حال آقا، خوش به حال همه ما. دلم می‌خواهد از زیر قرآن ردش کنم، آب پشتش بریزم. خجالت می‌کشم. در را که می‌بندد، بند دلم پاره می‌شود. یاد سادات خانم، مادر شهید معماریان می‌افتم، یاد استقامتش. یاد همه مادران شهید که حرف‌ها شنیدند و هیچ‌کدام عزم آنان را سست نکرد. خیلی سخت است، به‌خدا خیلی سخت است مادر شدن، مادر شهید شدن. رحمت به شیری که به بچه‌های‌شان دادند. رحمت به راهی که گشودند. رحمت به عزتی که برای‌مان خریدند. رحمت به همه فرزندان ایران، خدا زیادشان کند جهان برای قشنگ بودن به مرام آنان احتیاج دارد. @AFKAREHOWZAVI
‌ تمام دنیا بدانند همین‌که تا الان مشارکت نسبت به هفته‌ی پیش، این افزایش معنادار را داشته برای ما یک پیروزی محسوب می‌شود؛ چه نامزد مورد نظر ما از صندوق ملت بیرون بیاید، چه نیاید! این افزایش مشارکت تأییدی است بر صحبت رهبری که فرمودند: «اینکه تصور شود [همه] کسانی که در دور اول رأی ندادند مخالف نظام هستند، برداشت کاملاً اشتباهی است» خداقوت هم‌وطن✌️🇮🇷 💠@Delneveshteeee
. پاشو بابا جان ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد شلوارش تا جایی که می‌شود، بالا می‌آورد. دلش نیامده بعد از این همه کار کردن برای خودش، عرق‌گیر بخرد. پا روی پا می‌اندازد، پشت به ما می‌کند و با اکراه کنترل تلویزیون را به ما می‌دهد. زیر لب غر می‌زند: _ این شد زندگی، این فوتبال نون میشه آب میشه براتون؟ ببین اوضاع مملکت رو، فردا می‌خوای چه جوری سر بلند کنی تو اجتماع؟ گرانی بی‌داد می‌کنه. فردا می‌خوای یه زندگی رو راه ببری بچه. می‌روم یه بوس گنده از لپش، می‌گیرم، _بابا امروز ایران مسابقه داره. با دست پَسَم می‌زند. بعد سبیلش را صاف می‌کند و ادامه غر. حق هم دارد خرج زندگی بالاست، دوتا دانشجو و یک دختر دم بخت و یک خانه کلنگی و یک ماشین اوراقی و با یک حقوق حداقلی بازنشستگی چطور از پس خرج‌ها برمی‌آید؟ همیشه آبروداری می‌کند. توی خورد و خوراک کم نمی‌گذارد. فکر می‌کند، حالا دندان خراب را سال بعد هم می‌شود درست کرد. سفره دار است و آبرودار. اهل خدا و پیغمبر، حواسش بوده مال حرام قاطی نان بچه‌هایش نکند. اصلا یک جورهایی با مرام است. صدای غر با صدای آقای خیابانی قاطی شده، صدا را زیاد می‌کنم بابا را می‌پایم. زیرچشمی همه حواسش به فوتبال است. ایران که گل می‌زند از ما زودتر مثل فنر از جا می‌پرد و شادی می‌کند. بعد از جیغ و هورا خودش را جمع و جور می‌کند و آن گوشه می‌نشیند. توی ایام انتخابات هم بابا همین‌طور است. تا غروب ناراحتی می‌کند، غر می‌زند و بعد سر ساعت، طبق معمول می‌رود رأی‌اش را می‌دهد. کیف دستی‌اش را زیر بغل می‌زند و با صدای پر هیبتش می‌گوید: _ خانم! حاضر شو بریم رأی بدیم. بعد رو به من می‌گوید: _بابا جان پاشو. این مملکت مال همه‌مون هست. پاشو درست میشه ایشالا @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا