از مدینه تا کربلا
✍ ایرانپور
فرقی نمیکند غلام امام حسن علیهالسلام بوده یا غلام حُر یا هر پیشینه دیگری. آنچه قدر و قیمتش را بالا برد شمشیر زدن در رکاب امام شهید روز عاشورا بود.
قاری قرآن بود و گاه کاتب امام حسین علیهالسلام.
در میانه معرکه عاشورا، جنگ نمایانی کرد و طومار نفاق چندین سرباز لشکر عمر سعد را به شجاعت در هم پیچید.
جراحات واره بر بدنش، توانش را برید و با اندک جانی که رو به پایان بود به امام اشاره کرد. حضرت بر پیکرش حاضر شد و دست در گردنش کشید و صورت بر صورت غلام گذاشت. تبسمی کم جان بر صورتش نقش بست: «مثل من سعادتمند کیست که فرزند رسول خدا (ص) صورتش را بر صورتم نهاده است...»
اسلم بن عمرو، غلامی بود که سر بر دامن سیدالشهدا به دیدار پروردگار شتافت.[*]
[*]. تنقیحالمقال فی علمالرجال، ج۹، ص۳۲۷.
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#جهاد_روایت
@AFKAREHOWZAVI
.
شیرینیهای سخت
✍س_غلامرضاپور
کی گفته که بچه زیاد داشتن بد است ؟
مثلا همین ما که هف هشت تا بچهایم،
بعد ازینکه همه مان راهی خانه بخت شدیم و مثل جوجههای تازه پرواز یاد گرفته خانهی پدریمان را ترک کردیم، باز هم هر زمان بشود و هر چند تایمان که بتوانیم دورهم جمع میشویم.
مثلا محرمها.
هرسال با خودم میگویم امسال دیگر حسابی به حال دلم میرسم و تنهایی میروم روضه. آنهم از آن روضهها که روضه خوانش بلد باشد خوب دلت را بچلاند. و من هم اصلا درگیر بچهها نباشم و حسابی شانههایم تکان بخورد از گریه و بعد از روضه احساس کنم سبک تر از پر شدهام.
فوق فوقش دست بچه هایم را میگیرم و میبرمشان همین اطراف خودمان حرمی، گلزاری، موسی مبرقعی، تکیه آسید حسنی ....
اما مگر میشود؟
چندسالی است که پاتوق همیشگی روضه های ظهرمان مصلی است. خدا خیر بدهد باعث و بانیاش را .
هرکس که زودتر رسید فورا به بقیه زنگ میزند: "کجایید؟ راه افتادید؟رسیدید درِ اول که وارد شدید ما همان جای همیشگی روبروی پنکه اولی نه دومی نشستهایم "
تا آخرین نفرمان بیاید هی گردن راست میکنیم ببینیم کی میرسد.
اینجوری یک عالمه دوست و آشنا هم میبینیم .
بعد دانه دانه خوراکیهایمان را برای بچه ها رو میکنیم.
روضه که شروع شد بچه های بزرگتر خودشان میروند توی حال روضه و اشک میریزند.
کوچکترها هم میروند زیر چادر مادرها و هی مواظبند تا مادرشان گریه نکند.گاهی مجبوری در اوج روضه لبخند عمیقی بزنی که خاطر دخترکت جمع شود که گریه نمیکنی.
بعد از روضه هم اگر هرکس برود خانه خودش تازه اول بی حالی خودمان و بچه هاست.
اما اگر بازهم همه با هم یک جا جمع شویم و ناهارمان را دورهم با کمی ترشی یا ماست یا گاهی هندوانه خنک بخوریم انگار روزمان را کامل ساختهایم.
یکبار که تنها ، بی بچه ها و خالهها رفتم روضه اصلا نفهمیدم روضه خوان کجای روضه را خواند.
بچه زیاد داشتن اصلا هم بد نیست فقط کمی سخت است.
دنیا را سختیهایش شیرین میکند خصوصا سختیهای دسته جمعی.
پ.ن و البته خدا خیر بدهد با یک جفت بچه، به آنکه سال اول گیر سه پیچ داد بیایید همه باهم برویم مصلی روضههای میرزا، حتی گاهی با آن تیبای درب و داغانش دنبال همه میرفت. موقع برگشتن، نشستن در ماشینی که حداقل سه ساعت زیر آفتاب تموز قم؛ حمام آفتاب گرفته بود، جانمان را به حلقمان میرساند اما نمیدانی چه لذتی داشت این سختیهای عجیب و غریب آن هم در عصر وفور تپسی و تاکسی.
#یدالله_مع_الجماعه
#مُحَرَّمانه
#جهاد_روایت
@AFKAREHOWZAVI
.
✍ فهیمه فرشتیان
⚪️مردم همه بی دل و جرأت شده اند.کی حوصله دارد حکومت را نقد کند. کی حال دارد با کسی مثل یزید روبرو شود. تازه خیلی ها برای راحت و آسایش زندگی شان مجیز آدم هایی مثل او را می گویند.
دنیا زدگی و شهوت زدگی جامعه مسلمین را در خود فروبرده و از آن رشادتها و شهادت ها که مالک و عمّار نشان میدادند حتی سایه ای هم در ذهن مردم نیست.
سستی، کسالت، فساد و ظلم و ....
در چنین جامعه ای حسین بن علی علیه السلام، آن قیام بزرگ را راه انداخت.
پس طبیعی است بپذیریم در روز عاشورا همه فکر کردند حسین(علیه السلام) و دستگاه حسینی پایان پذیرفت و دیگر تمام.🍂
اما کسی چه می دانست این پایانِ به ظاهر تلخ، در واقع کاشتنِ بذری است که به زودی بالنده و پر ثمر سر از خاک برخواهدآورد، آن هم نه فقط در یک نهال. 🌱🌱🌱🌱
🌊بعد از ۱۰ محرّم سال ۶۱ هجری، قیام ها یکی پس از دیگری قد کشیدند. از قیام مختار و توابین و حرّه شروع شد و تا دوران بنی امیّه و بنی عبّاس ادامه یافت.
به کدام عقلی خطور میکرد که حسین(علیه السلام) از دل حوادث عاشورا به دنبال این همه شور و شهادت طلبی، و حرکت و انقلاب است.
نه اینکه فقط انقلاب های اجتماعی راه بیندازد، بلکه تحول درونی انسانها از فساد به سمت ظلم ستیزی را هم سبب شد.
امروز سرچشمه جوشان امید هنوز از قلب حادثه عاشورا تمام انقلاب های دنیا را سیراب میکند.
🌱اکنون باید از خود پرسید کدامین نقطه و حادثه روز عاشورا برای من انگیره ساز حرکت و تحول است؟
یا شاید لازم باشد بدانیم کدام سُستی و یَلِگی ما ممکن است جامعه را به دنیای اسلامِ پیش از عاشورا شبیه کند.
#محرّم
#امام_حسین
#جهاد_روایت
@AFKAREHOWZAVI
✍️فاطمه داودی
حضرت علی اکبر جوان رعنای امام حسین(علیه السلام) بودند، حضرت علی اکبر از لحاظ اخلاق بسیار پر فیض و بصیرت بودند به طوری که ایشان را به پیامبر تشبیه کرده بودند.
حضرت علی اکبر هنگامی که از پدر اذن جنگ خواستند، امام حسین(علیه السلام) بر خلاف دیگر بزرگواران به راحتی به ایشان اذن جنگ داد، این کار امام بزرگوار نشان از بزرگی ایشان بود حتی در عرصه پیکار ابتدا خودشان و اهل بیت بزرگوارشان را پیش قدم میدیدند.
حضرت علی اکبر با دلاوری قدم به میدان گذاشتند بسیار پر صلابت میجنگیدند، عرصه میدان جنگ را در دستان پر فتوحشان گرفته بودند تعداد کسانی که از سپاهیان کوفه به دست ایشان به هلاکت رسید به قدری زیاد شده بود که سپاه دشمن از دست ایشان به تنگنا آمد و مرة بن منقذ قندی(لعنة الله) نیزه ای به سمت ایشان پرتاب کرد و سپس همراه سپاهیانش ایشان را به شهادت رساند.
نحوه شهادتشان به قدری غم انگیز است که نمیتوانم آن را بر جملات جاری کنم، این شقاوت ها فقط از انسان های پست فطرت شکل میگیرد.
امام حسین (علیه السلام) بعد از شهادت ایشان، ایشان را در آغوش پر مهرشان گرفتند و عاملان شهادت ایشان را لعن کردند، حضرت زینب(سلام الله علیها) با شتاب از حرم بیرون آمدند و فرمودند: ای وای برادرم و ای پسر برادرم. و خود را بر روی حضرت علی اکبر افکندند.
مصیبت های عمه زینب(سلام الله علیها) در روز عاشورا آغاز شده بود ای وای از مصیبت های ایشان در کاروان اسرا....
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#الا_لعنة_الله_علی_القوم_الظالمین
#جهاد_روایت
@AFKAREHOWZAVI
🔹گفتگوی سرکار خانم زهرا کبیریپور دانشجوی دکتری تاریخ تشیع اثناعشری و دبیر انجمن تاریخ اسلام و تشیع دانشکدهی تاریخ باعنوان: «چه کسانی از نزدیکان امام حسین (علیهالسلام) در کربلا نبودند؟» در خبرگزاری حوزه منتشر شد.
▪️ایشان با اشاره به اینکه در میان خاندان و نزدیکان امام حسين (عليهالسلام) افرادی حضور نداشتند و این موضوع باعث به وجود آمدن سوالها و ابهاماتی شده است، بیان کردند👇🏻
🌐https://hawzahnews.com/xcXp2
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آسیبشناسی زینب کبری...
✍زينب نجیب
زینب سلام اللَّه علیها، سخن میگوید...
پیام او در قطعهای از زمان محبوس نیست...
او فریادی دارد به بلندای تاریخ...
بشنوید سخن او را که وقتی انقلاب پیغمبر را در شرف استحاله و نابودی دید، در برابر کفر، نفاق، فتنه، خدعه و نیرنگ، در برابر شمشیرهای نیمه در غلاف، در برابر پوستینی وارونه از اسلام...
استوار ایستاد و فریاد برآورد که:
«یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ ای خدعهگرها، ای کسانی که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنبالهرو اسلام و اهلبیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کوری نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهدهی مقابلهی با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسی شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبهی نریسیده. با بیبصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههای خودتان را، گذشتهی خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابیگری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بیمقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیبشناسی است." ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
صدای حزین زینب کبری همچنان در عالم طنینانداز است...
آیا میشنویم؟
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مسیر عاشقی
✍️فاطمه داودی
قمر منیر بنی هاشم یاور و همراه دلیر امام حسین(علیه السلام) و علمدار سپاه ایشان بود، علمداری در نبرد وظیفه ارجمندی است و این وظیفه را فقط به دلاور مردی نیرومند و توانمند محول میکنند.
حضرت ابولفضل(علیه السلام) علیوار از امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت دفاع کرد. هنگامی که اهل بنی هاشم همگی شهید شدند علمدار کربلا نزد امام حسین(علیه السلام) رفت و از ایشان اذن جنگ خواستند. سپه سالار مامور به رفتن کنار رود فرات شدند که برای اهل بیت آب بیاورند.
سقای دشت کربلا حضرت ابولفضل(علیه السلام) آماده نبرد شد، به سمت میدان رفت با دلاوری میجنگید، حکیم بن طفیل طایی و زیدبن رقاد(لعنة الله) در کنار فرات کمین کرده بودند حضرت که به فرات رسید ابتدا دست مبارک ایشان را قطع کردند اما حضرت به تنهایی با سپاه دشمن میجنگید سپس با زدن ضربهای به سر مبارکشان ایشان را به شهادت رساندند.
امام حسین (علیه السلام) خودشان را به کنار بالین حضرت ابولفضل(علیه السلام) رساندند. امام از شهادت حضرت ابولفضل بسیار اندوهگین شده بودند و گریه میکردند.
در روایات اینکه چرا امام حسین(علیه السلام) حضرت ابولفضل(علیه السلام) را مانند دیگر شهیدان کربلا به خیمه ها نبردند دلایل متفاوتی را ذکر کردهاند، اما مهم ترین دلیل آن این بوده است که برای دیگر شهیدان امام حسین(علیه السلام) یاوری داشتند تا پیکرها به خصوص پیکرهای ارباً اربای شهدا را به چادرها ببرند اما برای حضرت ابولفضل(علیه السلام) یاوری نداشتند. امروزه فاصله میان حرم امام حسین(علیه السلام) و حرم حضرت ابولفضل(علیه السلام) بین الحرمین نامیده میشود.
مسیری که مسیر عاشقان روی زمین است، مسیر اتصال زمین به عرش اعلی....
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@AFKAREHOWZAVI
ماه پاره...
✍س.م.ب
چهارم شعبان بود.
ماه متولد شد.
به عشق حسین (ع)..
برای حسین (ع)..
زمین وآسمان متحیر از وجود او،
خانه ی فاطمه بار دیگر،
با قدومش نورانی شد.
پدر،قنداقه اش را در آغوش گرفت.
نگاهی به چهره ی دلربایش انداخت .
همچون ماه شب چهارده می درخشید.
چشم در چشم او،
نفس در نفسش..
نامش را عباس نهاد.
اذان واقامه در گوشش خواند.
نگاهی به قد و بالایش کرد.
دستانش را در دست گرفت
وبه آن بوسه زد.
اشک از دیدگانش جاری شد.
گویی که درسیاهی چشمان عباس
صحنه ی عاشورا را دید.
ام البنین ، دل نگران گفت؛
یا علی، چرا گریه می کنی؟
آیا فرزندم عیبی دارد!
حضرت فرمود ؛
هم اینک می بینم که این دست ها
روز عاشورا در کنار شریعه فرات،
در راه یاری دین خدا قطع شده است.
مادر یقین پیدا کرد،
که فدایی حسین (ع)را، به دنیا آورده .
قمر بنی هاشم را ...
او که فضائلش زبان زد همه بود.
همه؛
از ادبش می گفتند.
از جمال وکمالش..
ازشجاعت و شکوه و صلابتش...
او پسر شیر خدا بود.
در دامن شیر زنی قد کشید،
که استاد ادب بود.
از همان کودکی ،
لالا یی های شبانه اش ،
ذکرحسین (ع) بود.
مشق شبش،
عشق حسین (ع)بود.
تاب وتبش ،
یاد حسین(ع) بود.
تولدش برای حسین(ع) بود.
شهادتش برای حسین(ع) ...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@AFKAREHOWZAVI
.
خیمه هدایت
✍ایرانپور
کاروانی بازگشته از حج در مسیر کوفه بود. چادر زهیر بن قین تازه علم شده و بساط استراحت بر پا بود. پیکی نزد زهیر آمد و به او گفت که امام حسین علیهالسلام خواستار ملاقات با اوست. زهیر رو گرداند و از ملاقات سر باز زد. همسرش، «دُلهم» اصرار کرد و او را به خیمه امام شرفیاب کرد.
دست تاریخ کوتاه است که امام چه گفت و زهیر چه شنید.
زهیری که از خیمه سیدالشهدا (ع) خارج شد زهیری نبود که به خیمه رفته بود. آینه دلش به نگاه و کلام امام حسین علیهالسلام صیقل خورده و اشتیاق همراهی امام در جانش غلیان کرده و او را از بند دنیا و زندگی رها کرد.
هم قدم با کاروان امام به کربلا رسید و در چکاچک شمشیرها سینهاش را سپر تیرهایی کرد به قصد امام از چله کمان رها میشدند.
زهیربنقین آزادمردی بود که به ریسمان شهادت چنگ زد و آخرین سخنانش بر صفحه سوزان کربلا ثبت شد: «خدا سوگند، من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار؛ و خداى عزوجل با کشته شدن من مرگ را از تو و جوانان و خاندانت دور سازد.»[*]
[*]. ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۲.
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@AFKAREHOWZAVI
بسم الله الرحمن الرحیم
.
در هوای تو...
✍بغدادی
دلم هوایت را کرده...عزم رفتن می کنم
قدم به قدم به خیمه ات نزدیک می شوم نسیم روح افزایی در هوا پیچیده است
قند در دلم اب می شود ذوق و ارامشی دارم از جنس نور...
ارام ارام راه می روم ذکر یا حسین بر لبانم نشسته است .صدای مکن ای صبح طلوع به گوشم می رسد...
به خیمه ات رسیده ام ...کفش هایم را می سپارم به خادمینات ...خود را در میان حرمت می بینم نور سبز و قرمزت چشمان بی رمقم را جلا می دهد. قلبم فرو می ریزد ...دلم زیر قبه ات را می خواهد ...جایی که بقضم بشکند و دعاهایم را هفت اسمان بالا ببرد...
پرچم سرخ بزرگی در هوا می چرخد دلم را به طوافت می برد ...
حالا ایستاده ام در وسط مجلس روضه ات که می دانم حرم توست ...دستم را روی قلبم که تا ابد در غمت در سوز و گداز است می گذارم و السلام علی الحسین می خوانم...
امدم به سمت بی نهایتی که ریشه در اعماق وجودم دارد حسین(ع) کشتی نجات من است نجاتم از خودخواهی ها از هواهای نفسانی از شهوت ها ...
بی او مرداری هستم در لجن زار دنیای محدود شده...
اوست پر پرواز من به سوی ابدیت به سوی بی نیاز مهربان
با او من تنهایم گسترده می شود به میزان تمام انسان ها. فرا زمان و فرا مکان می شوم
ارواح مومنین را می بینم که چطور سرمست از این قدرت جمعی مومنین هستند قدرتی به نام هیئت که زمان را خواهد شکافت و ما را خواهد رساند به ظهور منجی بشریت...
من نیز باید خودم را فانی کنم در این امواج خروشان که در فراق امامشان به ستوه امده اند و یک صدا اللهم عجل لولیک الفرج می خوانند
دلم جاده ی نجف به کربلا می خواهد جاده ای که روزی ما را می رساند به بلندترین قله تاریخ بشریت که امدن منتقم ثارالله است...
#امام_حسین
#هیئت_تمدن_ساز
#اربعین_میعاد_گاه_عاشقان
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@AFKAREHOWZAVI
.
*محو ولی*
✍زهرا نجاتی
چشم به هم گذاشتیم و شب تاسوعا رسید.
همان شبی که به نام حضرت علمدار است و مادرش.
و من مادری پس از ۱۴۰۰سال،تکیه دادهام به کوه بلند عشق به بانویی به نام ام البنین. همان که برای خودش، هویتی غیر هویت نوکری برای مولایش، نمیشناخت.
همنشین امیرالمومنین بود اما خودش را ندید. آن قدر ندید که فرزندانش هم یک به یک مانند او شدند. همه محو و محض و فانی در ولایت. در امامشان.
برای هزارمین بار، دلم میرود به همان لحظهای که پشت در ایستاد و منتظر اجازه دختر امامش ماند.
یا لحظهای که عباس را دورادور فرزندان فاطمه کبری گرداند تا بلاگردان شوند.
دردنیای مادرانه خودم دست میکشمـ روی اشکهایم، توی صورتم پخششان میکنم بعد دست میکشم برسر و صورت فرزندانم.
اشکهایم را در تمام دلم، درتمام جسمم، مهمان میکنم، برای روز مبادا برای همان روزی که پاک ماندن سخت میشود، برای همان لحظهای که فرزندم را شیاطین دوره کردهاند.
برای لحظه ای که جانم به ترقوه میرسد. برای لحظه ای که فرزندانم خوب بودن را سخت میبینند.
میسپارم تا بیمه شان کند.
نگهشان میدارم برای اینکه ولایت اهل بیت را توامان با ولایت ولی زمان، به جانشان بنشاند. چرا که درهمان چندگزاره که ازام البنین رسیده، هرچه هست، فنای در ولایت رسیده و از او میخواهم ما را فانی ولایت کند خودم و فرزندانم را.
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@AFKAREHOWZAVI41