eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
723 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
203 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. شمر زمانت را بشناس! غزه‌ی ستمدیده و کودکان بی‌پناه‌ که در غوغای زمانه بر خرابه‌های سرزمین‌شان نشسته‌اند و سکوت جهان را نظاره می‌کنند. مبادا از یاران حسین (علیه‌السلام) در کربلا عقب بمانیم، از آنان که در دفاع از حق و حقیقت جان دادند و از کودکان بی‌گناهی که در کربلا تشنه و مظلومانه به شهادت رسیدند... 🥀 کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا🥀 @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظم نوین جهانی یعنی بیداری اسلامی، یعنی خونِ پاکِ علی‌اصغرهای کربلای غزه، مرز تشخیص اهل حق و اهل باطل هستند، یعنی بلند شدن ندای «لبیک یا حسین» در ظهر تاسوعای حسینی، در شهرهای مختلف ایالات متحده آمریکا. 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
🏴 و آه حسین... ◾️وچگونه است جدال عقل و عشق، آنجاکه عقل می‌گوید بمان وعشق می‌گوید برو... و حسین عاشقِ‌عشق است که فتح خون می‌کند، آنجا که حتی غنچه را هم به مسلخ برده‌اند تا نورِحق شعله‌ور نگردد وآسمان نظاره‌گر قربانی‌شدن خون خدا باشد و زمین شاهد این قربانی... آه حسین، و«آه» اسمِ اعظمِ حق است، آنجا که علمدار شرمندهٔ فرزند رباب، بی‌دست بر زمین افتاده وبر مشک التجا می‌کند، که آبرو بخرد عباس را، و آنگاه که ابالفضل ندا برآرد «یا أخا أدرک أخا».... و «سَلامٌ علی قَلبِ زینب الصَبور»...آنگاه که بوسه بر رگهای بریدهٔ حجت‌ِخدا می‌زند وتنها دستِ‌ولایت است که سکینهٔ این قلب است و اینک هفتادودو گل پرپر ، هفتادودو رأس مطهر ، هفتاد ودو پیکر بی‌سر و آه حسین... وعصر امروز، عقیله بنی‌هاشم مانده است که روایتگر این واقعه است و بارِ امانت بردوش، امامی تب‌دار، کاروانی از مُخَدراتِ اسیر، پریشان و داغدار، دخترکانی رنجور از داغِ پدر، برادر، عمو وگهوارهٔ بی‌اصغر... و «سَلامٌ عَلی خَدِّ التَّریب و سَلامٌ عَلی شَیبِ الخَضیب »... و آه حسین... 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
. تصاویر پس از عاشورانجمه صالحی پس از عاشورا، همه‌چیز دگرگون شد، اصلا همه‌چیز به روضه تبدیل شد! پیراهن کهنه، انگشتر، گوشواره، حتی هر کودک شش‌ماهه! تیزی آفتاب، تمام بیابان‌های جهان، با تمام خارهایش! هر جایی که آب باشد! پس از عاشورا، روضه‌ها تصویری شد و این تصاویر، در دل‌ها حک! هر ناله و هر اشک، داستانی از درد و اندوه را روایت می‌کند. هر قطره خون، نشانی از شجاعت و ایثار است. این روضه‌ها، نه تنها در کلمات، بلکه در نگاه‌ها و احساسات مردم نیز جاری می‌شوند. هر سال، با فرا رسیدن عاشورا، این تصاویر دوباره زنده می‌شوند و یادآور می‌شوند که عشق و فداکاری رویداد هیچ‌گاه فراموش نمی‌شوند. حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها، با شجاعت و استقامت بی‌نظیر خود، پیام عاشورا را به گوش جهانیان رساند. او با سخنان خود در کاخ یزید، حقیقت را آشکار کرد و ظلم و ستم را محکوم نمود. او با قدرت کلام و ایمان خود، توانست دل‌های بسیاری را به سوی حقیقت هدایت کند و نقش مهمی در حفظ و انتقال پیام عاشورا ایفا کرد و نمادی از صبر، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و بی‌عدالتی شد. امام سجاد علیه‌السلام نیز با صبر و بردباری، نقش مهمی در حفظ و انتقال پیام عاشورا ایفا کرد. او با دعاها و مناجات‌های خود، روحیه مقاومت و ایمان را در دل‌ها زنده نگه داشت و این چنین پیام عاشورا در دل‌هایمان جاودانه ماند و ما را به سوی آینده‌ای بهتر هدایت کرد. @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«پیام نجات بخش» ✍م. اکبری می شود انسان آنقدر وسعت بگیرد که عشق همه‌ی انسان‌ها درونش جا بشود؟! چقدر وسعت لازم است که محبت تک تک میلیارد ها میلیارد ها انسان را در دلت جای دهی؟! میلیارد ها سال نوری قبل از این که من در یک شب عاشورایی دست به قلم شوم و از دانسته های حقیرم بگویم ، تو همه چیز را می دانستی ! فکر همه را کرده بودی ، به همه کس دلت سوخته بود ، مسیر هدایت بندگان دشوار بود.‌.. قربانی لازم داشت دلسوز وجان به کف می خواست ... نمی دانم چه شد که سخت ترین رنج ها را به جان خریدی... همه اش را تنها تنها به جان خریدی... چقدر احساس حقارت می‌کنم در برابر فداکاری ات... جبران نمی شود حتی به گریه... حتی به ضجه... حتی به لطمه... حتی به جان دادن... اما مولای من... پیام نجات بخش تو و عشق تو پس از هزار و چهارصد سال باز هم به گوش تشنگان هدایت رسید... @AFKAREHOWZAVI
او را بیشتر به چه چیز می شناسیم؟ ✍فهیمه فرشتیان شاید دلاوری هایش در صحنه نبرد و یا غم هایی که بر او وارد شد شاید هم رنج هایی که خانواده اش به دوش کشیدند. این همه توان، قدرت و صبوری از کجا می آید؟ حتّی اندکی رمق داشتن، بعد از برخی حوادث عاشورا، عجیب است، چه رسد به اینکه باز هم دیگرانی را حمایت کنی. و یا به دل دریایی از لشگر دشمن بزنی، حریفی که میدانی از هیچ قساوتی کوتاهی نمی کند. چگونه این همه طاقت در یک انسان جمع میشود جز با اتّصال مداوم به بزرگترین منبع قدرت در تمام هستی. به هر صحنه ای از شب و روز عاشورا وارد می شویم جایگاه دعای امام است. راز و نیازهایی که امام را تسلّا می داد، اطرافیانش را به شور و شعوری بیش از پیش فرا می خواند، و پیامهایی به عمر تمام تاریخ بشریت را نیز در خود نهان داشت. دعای شب عاشورا با آن شور و حرارتی که امام داشت، برای همیشه در گوش زمان مانده است. دعای صبح روز بعد نیز ،در حالی که سوگوار برخی از یارانش بود. رازو نیازی که در لحظه شهادت سربازِ شیرخواره اش با خدای خویش داشت، و آن جملاتی که همزمان با بریده شدن دستان برادرزاده یازده ساله اش برزبان راند، و حتی آنچه با لب‌های خشک و تشنه نجوا می‌کرد، در آن هنگامه ای که حیوان صفتان برای پایان بخشیدن به حیات دنیایی اش، از هم پیشی می‌گرفتند. آخرین مناجاتش را اغلب شنیده‌ایم: صَبراً علَی قَضائِک یا رَبِّ لا اِلهَ سِواک. آیا برای ما نیز دعا یکی از راه های تاب آوری است؟ آیا میتوانیم در اوج سختی، با یادآوری نعمت ها، گفتگو با خداوند را آغاز کنیم؟ @AFKAREHOWZAVI
. دنبال تربت می‌گردم ✍فاطمه میری طایفه فرد سرگشته و هراسانم، کجایی ارباب؟ بوی شب‌بوها مرا تا این جا کشاند. نه! عطر وجود توست که راهم را کج می‌کند به مستقیم راه‌ها. پای آن کاج بلند ایستاده‌ای تا مرا ببری به سال ۶۱ و من هنوز مدهوش عطر آمیخته تو با شب‌بو‌ها هستم. حسین(ع) در این غربت‌کده تنهایی، به کدام ریسمان چنگ بزنم؟ دردم را در گوش کدام چاه نجوا کنم؟ رازم را با کدام مَحرم واگویه کنم؟ بیم دارم از کتمان رفیق و طعنه‌ی نارفیق. بیم دارم از جفای یار بی‌وفا. حسین(ع) مرا با خودت ببر و در گوشه‌ی چادر خواهرت میهمان کن. شنیده‌ام از سجیه‌ی شما که کَرَم است و عادتتان که احسان. مرا امان بده در این دشت بی‌محابای دنیا. مرا بپذیر این گونه که هستم. این گونه که خاکسار درگاهت با همه‌ی بدی‌ها آمده‌ام. حسین(ع) می‌ترسم از ایمان خُرد و خرده گناه‌های بی‌شمار. می‌ترسم از ناقوس مرگ که صدایش لحظه به لحظه نزدیک‌تر می‌شود. حسین(ع) مرا بشارت بده به بانگ الرحیلِ عند ربهم یرزقون. حسین(ع) من و دنیا به خود می‌پیچیم از درد. درد بی یاوری، بی پناهی. کی می‌رسد آن فرزندی که وعده‌اش را داده بودی؟ من که هیچ، دنیا دیگر تاب این همه بی‌عدالتی را ندارد. تاب ندارد کودکان را بی‌پناه ببیند و دم نزند. یک بار دیده که با کودکان تو چه کردند؟! لا یوم کیومک یا اباعبدالله حسین(ع) برایم بمان در کوران تنهاییم. بمان برایم درجدال شبهه‌ها و حقیقت‌ها. باد صدای اذان ظهر عاشورای ۶۱ را به گوشم می‌نوازد. فرصتی می‌خواهم تا من وضو ساز کنم و پاک شوم. بگذار بیایم و در رکابت نوکری کنم. بگذار پروبالم خونی شود. بگذار چادرم خاکی شود. هراسانم دنبال تربت می‌گردم در نینوا. بگذار به رکوعت برسم. الله اکبر @AFKAREHOWZAVI
زیارت عاشورا ✍ حیدری شب عاشورا در کربلایم و در بین الحرمین در میان خیل جمعیت نشسته‌ام. امشب زیارت عاشورا می‌خوانم ، به یاد آن‌هایی که مرا یاری رساندند در مسیر تشرفم به حرم، از پدر و مادرم که با چشمی گریان مرا روانه ساختند به دیار عشق، به نیت پدران و اجدادم که در صُلب من سهیم‌اند و در حسرت زیارت اربابم سوختند ولی توفیق زیارت نیافتند. امشب زیارت عاشورا می‌خوانم به نیت همه کسانی که راه آمدنم را هموار کردند، آن‌ها که رفتند و خون‌شان آب و جارویی کشید در مسیر زائران کربلا، آن‌ها که در حسرت تماشای این بارگاه ملکوتی ماندند، تا من با دلی آسوده در میان انبوه جمعیت شیعیان بنشینم و هیچ دلواپسی به دلم راه نیابد. زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام می‌خوانم ، برای کسانی که دین تشیع را به دستم سپردند، خون دل‌ها خوردند و زجرها کشیدند تا محبت این آقا در دل من لانه کند و ریشه دواند. امشب همراه با لعن زیارت عاشورا لعن می‌کنم، همه کسانی خون محبان علی را حلال شمردند از اولین آن‌ها که بر مادرم زهرا سلام الله علیها جسارت کرد تا آخرین‌شان که امروزه از هیچ جسارت و اذیتی بر مردم مظلوم غزه فروگذار نیستند. و سلام زیارت عاشورا را می‌فرستم به روح همه اولاد حسین و همه اصحاب حسین علیهم‌السلام، از اولین‌شان که یاری‌رسان مولایم بودند و آخرین کسانی که خون‌شان در بالا بردن پرچم انقلاب و تشیع ثمر بخشید. ان‌شاءالله که ارباب‌مان نظر فضل و رحمتش را بر همه‌ی ما بیندازد. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور 🔺 دخَلَتْ زینبُ علی بْنِ زیاد روضه تمام شد؛ همه رفتند و تو هنوز بالای تل نشسته ای و خون گریه می کنی... نه اشتباه گفته اند؛ هرچند به پایان رسید روضه ولی؛ در صحرای آغشته بر خونِ معشوق، در پی طفل گمشده هروله می کنی… به گمانم، بازهم خطا رفت ماجرای آن لحظه؛ با قصه خیمه و دامن سوخته و رخ نیلی، با دل آشوب و مجروح، روضه ناتمام را تمام می کنی… غصه هایت بسیار است می دانم! در اوراق یک کتاب نمی گنجد، می دانم! مانده ام با این خاطرات چگونه، «دخَلَتْ زینبُ علی بْنِ زیاد» را به تقدیر تاریخ خواهی نشاند… ✍🏻 فاطمه شکیب رخ (س) @AFKAREHOWZAVI
. رسالت زینب(سلام‌الله‌علیها) ✍نجمه صالحی مصائب زینب سلام‌الله‌علیها از عصر عاشورا آغاز شد. از آن لحظه، پیام عاشورا و فرهنگ سبز حسینی در دستان زینب سلام‌الله علیها قرار گرفت تا تمام هویت زن در اسلام به تصویر کشیده شود. آن هنگام که طنین صدایش "ما رأیتُ الّا جمیلاً" در گوش زمان پیچید، هر واژه‌‌اش تیری شد بر قلب اندیشه‌ی شوم یزید و یزیدیان. بانویی که با سیره و رفتارش حماسه عاشورا را تا ابد جاودانه ساخت و اجازه نداد جنایت امویان پنهان بماند. زینب کبری سلام‌الله‌علیها انسانی تربیت‌یافته در خاندان رسالت، دانشمندی بزرگ و قهرمانی بی‌همتا بود. او بزرگ آموزگار مکتبی است که در آن، زن موجودی اثرگذار است. در مدرسه زینبی، زن مرزبان حریم ولایت است و در همه صحنه‌ها حاضر است. هنگامی که از شهادت علی اکبر علیه‌السلام باخبر شد، در حالی که صدا می‌زد: «واحبیباه و ابن أخیاه...» برای دلداری حسین علیه‌السلام به یاری برادر شتافت. از گفتار و رفتار بانو در کربلا میزان همت او در دفاع از امامت هویداست. در واپسین لحظات، هنگامی که شمر قصد بریدن سر مبارک امام زمانش را داشت، زینب علیهاالسلام به امید نجات جان امام یا برای اتمام حجت، بر سر عمر سعد فریاد زد: «آیا حسین کشته شود و تو نظاره‌گر باشی؟» در مجلس ابن زیاد هنگامی که وی قصد کشتن علی بن الحسین علیه‌السلام را داشت، زینب کبری علیهاالسلام مانع این اقدام شد. مدرسه‌ی زینبی، مدرسه عشق به آرمان‌های اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است با رویکردی فراتاریخی و فراجغرافیایی، مدرسه‌ای مبتنی بر مدیریتی اسلامی ـ الهی. در مدرسه‌ی زینبی، کسانی که معنای صبر و مقاومت را می‌فهمند، خدا را به آسانی می‌شناسند. زن تراز اسلامی باید در مسیر تسلیم و رضای الهی گام بردارد و در سخت‌ترین مصیبت‌ها جز زیبایی نبیند که این، آخرین منزل سالکان الی‌الله است. زینب سلام‌الله‌علیها با خطبه‌های آتشین خود، افزون بر رسوا کردن امویان، افکار عمومی را روشن کرد و جرقه نهضت‌های بعدی همچون قیام توابین و مختار و... پس از عاشورا رقم خورد. هنگامی‌که "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" است، بانوان می‌توانند همچو زینب سلام‌الله‌علیها زندگی کنند. زینب زمانه‌ی ما با روشنگری جرقه‌های بیداری اسلامی را خواهد زد و زمینه نابودی دشمن و ظهور فریادرس مظلومان (عجل‌الله فرجه) و دولت کریمه را فراهم خواهد ساخت. (س) @AFKAREHOWZAVI
. فراخوانی برای بیعتی دوباره... ✍زينب نجیب چشمانش را باز کرد. سرش بر دامان عمه بود. یادش آمد ضربه، چنان شدت داشت، که بعد از آن، در میان بیابان از حال رفته بود. به محض به‌هوش‌آمدن، حس کرد بر سرش چیزی کم است. به صورت مهربان اما پُر غصه زینب‌کبری نگاهی کرد. اولین جمله‌اش این بود: "عمه جان! آیا پارچه‌ای پیدا می‌شود، سرم را بپوشانم؟ بزرگی می‌گفت این درخواست رقیه از عمه‌ی سادات، در حالی بود که هرگز در هیچ نقطه‌ای از دوران واقعه عاشورا و اسارت، سر و موهای آن بزرگواران عیان نشد. زیرا در آن جامعه، زن از چنان حرمتی برخوردار بود که حتی شقی‌ترین دشمنان حق جسارت به آنها را نداشتند. زنان عرب نیز برای پوشش، چندین نوع حجاب داشتند. آنها علاوه بر پوشش سر و بدن چیزی به نام عبایه می‌انداختند که تمام هیبت آنها را بپوشاند. در این روایت، رقیه از عمه‌اش عبایه خواسته بود. وقتی این روایت را می‌خواندم، شرمنده شدم از حضور دخترکانی که، اگرچه مهمان دسته‌های سینه‌زنی و هیئات اباعبدالله بودند؛ اما سر برهنه با زنجیر بر سروسینه می‌زدند. مهمانان دیگر نیز، به حرمت امام حسین سکوت کرده آنها را همراهی می‌کردند. بنا ندارم از طرد این عزیزان بگویم. از سوی دیگر روشن‌فکرنما نیستم. لیکن می‌خواهم مسئله‌ای را تبیین کنم، شاید که اثر افتد. اول از همه روی سخنم با آن عزیزانی است که نه به قصد اشاعه بی‌اخلاقی، که از سر دلسوزی فیلم‌ها و عکس‌های این عزیزان را دست به دست می‌کنند. آنها باید بدانند، خود این عمل، اشاعه فساد است. در این چند روز نهایتاً یکی دو فیلم با این موضوع ضبط شده است و این یعنی؛ این اتفاق فقط در یکی دو نقطه واقع شده نه بیشتر. اما ما با دست خود به آن ضریب می‌دهیم. این انبوهِ عزاداری‌ها و هیئت‌ها و اعطای نذورات با وجود هزاران هزار خانم محجبه در اقصی نقاط ایران با این چند تصویر تضعیف نمی‌شود، اما قبول کنیم که به انفعال مردم کمک می‌کند. پس درد را فریاد نزنیم درمان کنیم. دوم اینکه بیش از مرتکبان این خطا(کشف حجاب)، سکوت‌کنندگان در برابر این خطا، مقصرند. در تعجبم از مردان و زنانی که اجازه بی‌حرمتی می‌دهند و خود منفعلانه می‌ایستند. ما هرگز نمی‌گوییم این بزرگواران را طرد کنیم و یا با آنها رفتاری سلبی داشته باشیم، اما هیئت تنها نقطه مشترک حضور ما با آنهاست. می‌توانیم با آنها صحبت کنیم. با خود تصور کنید، اگر یکی از این عزیزان، با قمه، خود زنی می‌کرد؛ چه می‌کردید؟ آیا جز این بود که به سوی او رفته، مانع کارش می‌شدید؟ آیا برای او توضیح نمی‌دادید که اباعبدالله به این دلیل و آن دلیل به این کار راضی نیست؟ اگر او هر چقدر از محبت و عشقش به حسین ع می‌گفت، او را به آغوش می‌کشیدید، اما مانع از قمه‌زدنش می‌شدید. حال امروز، این عزیزان دانسته و نادانسته، با حرمت‌شکنی، نه فقط بر روی خود، که بر یک فرهنگ و هویت، قمه زده‌اند. چرا سکوت؟ چرا بی‌تفاوتی؟ آیا نمی‌توان فعالانه آنها را مدیریت کرد؟ انفعال در برابر آنها یعنی ترک مهم‌ترین حکم خدا. یعنی ترک امر به معروف و نهی از منکر رویِ بعدی سخنم با آن‌هایی است که با شعار دلت پاک باشد، دل‌های دیگران را آلوده می‌کنند. مادرم! خواهرم! دخترم! پاره‌ی تن ملت امام حسین! می‌دانم عاشق حسینی. می‌دانم مهمان حسینی. می‌دانم مهمان، حبیب خداست. و تو حبیبِ خدای حسینی... اما بدان یک مهمان چقدر می‌تواند بی‌معرفت و ناجوانمرد باشد که در خانه‌ی میزبان با شکل و شمایلی وارد شود که او نمی‌پسندد. شاید بگویی حسین مرا آنچنان که هستم می‌پسندد. به والله که اندیشه‌ات اشتباه است. اگر چنین پوششی پسند امام حسین بود، یکی از مهم‌ترین دلایل قیام او تحقق احکام خدا نبود. او قیام کرد تا احکام اسلام محمدی ص پیاده شود. او قیام کرد تا امر به معروف و نهی از منکر کند. او فقط قیام نکرد تا با تضاد طبقاتی و فقر مبارزه کند. او قیام کرد تا با فقر اندیشه‌ها بجنگد. او تنها برای اجرای عدالت اقتصادی قیام نکرد، او به دنبال عدالت فرهنگی نیز بود. اگر زینب در اسارت سختی کشید تنها برای رنج سفر و شکنجه‌ها نبود... تنها به خاطر داغ عزیزان نبود... چرا که او، خود گفت؛ من جز زیبایی ندیدم... اما همین زینب وقتی وارد کوفه شد اعتراض اولش به یزید این بود: "ای پسر آزاد شده‌ی جدم رسول الله! آیا این عدالت است که زنان و کنیزان تو در پس پرده‌ها باشند، در حالی که دختران رسول اسلام را در میان بازارها بچرخانی؟ آری دخترم! تأمل کن... اگر امروز عزادار حسینی، بدان اباعبدالله نیازمند این گریه‌ها و بر سر و سینه زدن‌های ما نیست. او رشد فکری ما را می‌خواهد. او زینب‌گون شدنِ ما را می‌خواهد. و زینب یعنی اسطوره‌ی مقاومت در برابر حرامیان یعنی اسطوره حیا یعنی اسطوره‌ی غیرت بیا دخترم! بیا در خیمه‌ی زینب سلام اللَّه، کمی در آغوش عمه آرام بگیر به او تسلیت گو و تنها با او بیعت کن. @AFKAREHOWZAVI
. ‌ یزید زمانه‌ات را بشناس اگر از من بپرسید می‌گویم یزید سال ۶۱ هجری همان چیزی است که بعضی‌ها امروز می‌خواهند. یزید امروز هم مثل یزید گذشته اهل عشق و حال است. عرق ناب ایتالیایی می‌خورد. ادکلن‌های اروپایی می‌زند. خوش‌پوش است و لباس‌های جذاب می‌پوشد. مشاوران کروات زده‌ دارد. حیوان خانگی دارد. اهل شعر و شاعری است و عاشقی دل‌خسته و منورالفکر است و به اطرافیان خود آزادی‌های فردی و اجتماعی می‌دهد. دیسکوها و کاباره‌های بزرگ برای جوان‌ها می‌سازد و به عقاید تمام اقشار احترام می‌گذارد. می‌خواهی عابد و زاهدی با پیشانی پینه‌بسته در مدینه و بصره باش یا جوانی آتئیست و اهل رقص و آواز در دمشق، همه را در دایره‌ی اسلام خود نگه می‌دارد. می‌گوید کسی را طرد نکنید. دوقطبی درست نکنید. برای بت‌پرست‌های شام بت‌های بزرگ و طلایی از شرق آسیا وارد می‌کند و برای مسلمان‌های دوآتیشه، مسجدهای متنوع و مختلف می‌سازد. وفادار به آرمان هرکه هرچه خواست بکند است و اصلا دین را با سیاست قاطی نمی‌کند. از یهودی، مسیحی و مسلمان به یک اندازه در حکومت خود استفاده می‌کند. او معتقد به دولت فراگیر و پلورالیسم دینی است. برای سلبریتی‌ها ارزش و احترام قائل است و هوای‌شان را دارد. به سفارش یک سلبریتی مهمترین زندانی سیاسی خود را آزاد می‌کند. یزید تمام صفاتی که در جهان مدرن امروز به عنوان «ارزش» شناخته می‌شوند را دارد. هر از گاهی نگاهی به ارزش‌های خود بیندازید. رسانه در بلندمدت صفاتی را که قبلاً اَخ و تف می‌کردید را به عنوان ارزش و نقطه‌ی قوت آنچنان به خوردتان می‌دهد که روحتان از آن خبردار نمی‌شود و به خودتان که می‌آیید می‌بینید عاشق ویژگی‌های یزید روضه‌هایی شده‌اید که از کودکی‌هایتان هر وقت آب می‌خوردید، بعد از سلام به حسین به او لعن می‌فرستادید. ✍🏻 زهرا کبیری پور @AFKAREHOWZAVI
. آرامش قلب اهل حرمنجمه صالحی در شام با بهره بردن از دو شیوه "همراهی" و "مناظره"، شامیان را از توطئه‌ی امویان آگاه نمود. همراه عمه جانش، حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، روشنگری کرد. یکی از پیام‌آوران مهم عاشورا بود، سجاد سجاده‌ی عشق! حال دل مردم را با دعاهایش روبه‌راه و آن‌ها را به خدا وصل می‌نمود! عراقی‌ها در ایام اربعین، میانه‌ی راه زائران پیاده، چه زیبا بانگ "هلابیکم زوار ابو السجاد " بر‌می‌دارند، چه بسا تذکر می‌دهند که او یکی از میزبانان اصلی این راه است، اذن از او بگیرید! 🥀شـهـادت یـادگار کـربـلا، ️نگین آرامش قلب اهل حـرم، امام سجاد علیه‌السلام تعزیت🥀 @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «زینت العابدین؛ جهادگر تبیین» ✍🏻فاطمه شکیب رخ امام سجاد علیه السلام در طول حیات بابرکتشان، در اثبات حقانیت و زنده نگهداشتن قیام عاشورا با دو روش به تبیین اقدام نمودند. روش مشهور که به سوگواری دائم در عزای سید الشهداء و یارانشان شناخته می شود، همان اشک و ماتم مستمر از وقوع فاجعه کربلا بود که سوزناکی گریه های حضرت، دل ها را متوجه عمق سنگینی جنایت در حق اهل بیت علیهمالسلام می نمود و روش دوم《تبیین قیام عاشورا》بود. چنانچه این امام همام هنگامی که به شهر دمشق وارد شدند و با پیرمرد نا آگاه و هتاک شامی روبرو گشتند که خداوند را بخاطر کشته شدن شهدای کربلا ستایش می گفت! ایشان بدون ابراز ناراحتی از گفتار وی سعی در روشن نمودن حقیقت برای آن پیرمرد برآمدند. امام زین العابدین(ع) با قرائت آیه《قُلْ لاَ أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی》 به وی فرمود: ای پیرمرد! آیا از این آیه اطلاع داری؟ پس زمانی که با تایید مخاطب خویش روبرو شد، به معرفی و تفسیر آیه و روشن نمودن مقصود آن اهتمام نمود و فرمودند: قربی ما اهل بیت(ع) هستیم! بعد از آن با اشاره به سوره بنی اسرائیل و تاکید بر《حقّ نزدیکان》و دریافت پاسخ پیرمرد، دگر بار فرمود: آیا آیه《وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ للهِِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی》و بدانید که یکْ پنجمِ آنچه به دست می آورید، برای خداوند و پیامبر و نزدیکان است، را خوانده ای؟ با پاسخ پیرمرد مبنی از آگاهی از آن آیه، امام(ع) فرمود: ای پیرمرد! آن نزدیکان ما هستیم، سپس علی بن الحسین (ع) با قرائت آیه《إِنَّمَا یریدُ اللهَ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً، برای مرتبه آخر با پیرمرد اتمام حجت نمود و فرمود: خداوند طهارت را مخصوص ما اهل بیت (ع) نموده است! در این هنگام پیرمرد، لحظه ای خاموش و از گفته خویش پشیمان شد، سپس سرش را به سوی آسمان، بالا برد و گفت: خدایا! من از آنچه گفتم و از دشمنی با این اهل بیت (ع)، توبه می کنم، خدایا! من از دشمن محمّد و خاندان محمّد(ص) به درگاه تو بیزاری می جویم. سنجش شرایط شام، استعانت از صبر و بیان ساده در توضیح واقعه از نکات ارزشمند این رفتار تبیینی امام سجاد علیه السلام برداشت می شود، زیراکه مردم شام تربیت یافته ی اسلام دست ساز اموی بودند و از حقائق اسلام واقعی اطلاعی نداشتند و همین امر، علت رفتار تبیینی امام (ع) در شام بوده است، چراکه در کوفه رفتار و گفتار ایشان با مردم در قالب توبیخ بود و جنبه تبیین به خود نداشت و همین امر را می توان از نکاتی دانست که جهادگر تبیین باید به آن توجه کامل داشته باشد. منابع: بحارالانوار، ج 45، ص 129 ؛ احتجاج، ج 2، ص 120-122؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 591 به بعد (حوادث سال سیزدهم). @AFKAREHOWZAVI
حدیث بافتنی! ✍اشرف پهلوانی قمی حال دنیا خیلی خوب نیست. مدت‌هاست آدم‌ها به محض دیدن یکدیگر سفره مشکلات اقتصادی و سیاسی و بیماری را می گشایند و به تناول غصّه‌های آن مشغول می‌شوند و استخوان امید را دور می‌ریزند! اما هنوز خیلی بهانه‌ها وجود دارد که می‌تواند حال دلمان را خوب کند.‌ این بهانه درمانگر، می‌تواند دیدن یک دوست با انرژی مثبت باشد یا خواندن یک کتاب پرمغز یا دیدن یک عالم نورانی یا رفتن به مکانی مقدس... خلاصه هنوز هم با وجود این همه مشکلاتی که در این آخرالزّمان هست، آدم‌ها، اشیا، مکان‌ها و اعمالی هستند که می‌توانند دل محزون دنیا و ساکنینش را شاد کنند. یکی از چیزهایی که مرا خوشحال می‌کند؛ البته بعد از زیارت، نوشتن و خواندن کتاب است. در خانه ما کافیست مثل «زبل‌خان» دستت را دراز کنی! تا چند کتاب از هر موضوعی که دلت بخواهد به دست آوری. این بار که دستم را دراز کردم کتابی ناب یافتم؛ «انسان 250ساله» با قلمی روان که علم از آن چکّه می‌کند. امروز سالگرد شهادت امامیست که متأسفانه در بین عموم شیعیان جز بیماری، گریه بسیار و گوشه‌ای نشستن و دعاکردن چیزی گفته نمی‌شود و این نظر، بزرگترین جفا آن‌هم از طرف محبّین ایشان است. چشمم که به کتاب افتاد قلبی شد. با ذوق فصل امام‌سجاد (علیه‌السلام) را باز کردم و شروع کردم به خواندن. چیزی که از آن برداشت کردم این بود که: «دوران امام‌سجاد (علیه‌السلام) پر بوده است از روشنگری و اگر این سی و چهار سال تلاش امام سجاد را از زندگی ائمه قطع کنیم، قطعاً به آنجایی نخواهیم رسید که امام‌صادق (علیه‌السلام) رفتاری آن‌چنان صریح و آشکار با حکومت اموی یا بعدها باحکومت عباسی داشت.» کتاب را ورق زدم. نوشته بود: «برای ایجاد یک جامعه اسلامی، زمینه فکری و ذهنی از همه چیز لازم‌تر و مهم‌تر بود و ایجاد این زمینه ذهنی در آن شرایط خفقان بعد از ماجرای کربلا بایستی در طول سالیان درازی انجام بگیرد و این همان کاری بود که امام سجاد با زحمت فراوان به عهده گرفت» از جعل حدیث مثل آب‌خوردن هم نوشته بود. علمای وابسته و محدّثین حکومتی با آن‌چنان سرعتی حدیث می‌بافتند که روزی چند لباس موقّر و پر از مدح و ثنا برای قامت غیر موجّه خلیفه آماده می‌شد؛ جوری که مؤمنین هم فکر می‌کردند بیعت با چنین کسی که عنوان خلیفةالله را به دوش می‌کشد واجب شرعی است؛ حتی اگر مشروب‌خور و سگ‌باز باشد و دستش به خون فرزند رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) آلوده باشد. افشاگری و برخورد شدید با این محدّثین قلاّبی، یکی از وظایف امام چهارم در آن شرایط بود... ادامه‌اش را می‌گذارم برای خودتان که با عطش بیشتری این کتاب را بخوانید. https://eitaa.com/pahlevaniqomi @AFKAREHOWZAVI
. مولای شب جمعه‌ها ✍زهرا نجاتی دل توی دلم نبود. قلبم می تپید. مثل این مادرهایی که بچه‌شان را وسط شلوغی گم کرده اند و هرفکری میکنند، بی قرارم. پایم به حسینیه می‌رسد. با دیدن تصویر ضریح شش گوشه، همه چیز تمام می‌شود. انگار یک دست مهربان می نشیند روی تمام اضطراب‌های قلبم. انگار گلاب آورده کسی و همه چیز را ازدلم‌ می‌شوید. تازه می‌فهمم«هواتو کردم.. من عاشق هواتو کردم.. کاش بیام حرم دورت بگردم یعنی چه!» از پشت پرده اشک زل زده‌ام به تویی که خودت را هنوزلایق نیستم اما ضریحت انکار دوای دردهای من است. دوای دردهای همه ما بچه‌شیعه‌ها. همه مایی که تو را درهمهمه زندگی گم کرده‌ایم و در میان آوارگی‌هایمان، راز زییای «ففروا الی الحسین» را ازیاد برده‌ایم. ـ مایی که طول سال، آواره‌ایم و دست به دعا که یک هفته مانده به اربعین، آواره جاده نجف تا کربلا باشیم... هواتو کردم و در سرهوایی جز تو نیست و لحظه به لحظه از تنفس درهوای عاشقی‌ات مست می‌شویم و ترس... ترس و ترس از اینکه اگر این حال خوب باز هم گم شود لا به لای عشق‌های دروغ و مجاز و پول و غصه دنیا و چه و چه... و امان از ترس ـ.. مولای من! مولای شب جمعه ها! به درد این دل عاشق ما برس... همیشه معشوق دل ما بمان و روز به روز بر تب عشق حقیقی ما بیفزا... @AFKAREHOWZAVI
‌. برشی از لُهوف... ✍سیده ناهید موسوی دشمن، جنگ، نیزه، بی آبی، یتیمی، آوارگی، شهادت و خون... واژگانی که درطول تاریخ تکرار می‌شوند. آن زمان که سرزمینی به نام «کرب‌بَلا» قتلگاه اولاد پیامبر(ص) شد، تا مظلومیت آنان و رسوایی دشمنان تا بعد از ۱۴۰۰سال‌ هم‌چنان باقی بماند و خون شهدای کربلا بجوشد و نامشان پُرتکرار باشد. مَصائِبٌ بَدَّدَتْ شمْلَا لنَّبِي فَفي قَلْبِ الْهُدی اءَسْهُمّ یَطِفْنَ بِالتَّلَفِ وَ ناعِیاتٌ وَ جَریحٍ، وَ مَفجُوعاتٌ بِفَقْدِ لِلْخُدُودِ، وَ عادِماتٌ لِلْجُدُودِ، وَ مُبدِیاتٌ لِلِنّیاحَةِ وَ الْعَویل، وَ فاقِداتٌ لِلمُحامي وَ الْکَفیلِ. فَیا اءهْلَ الْبَصائِرِ مِنَ الأنامِ، وَ یاذَوي النَّواظَرِ وَ الأَفْهَامِ، حَدِّثوا نُفُوسَکُمْ بِمَصائبِ هاتِیکَ الْعِتْرَةِ، وَ نَوّحُوا بِاللهِ لِتِلكَ الْوحْدَةِ و الْکَثْرَةِ، وَ ساعِدُوهُمْ بِمُوالاةِ الوَجْدِ و العِبْرَةِ وَ تاسَّفوا عَلي فَواتِ تِلكَ النُصْرَةِ. فَإنَّ نُفُوسَ اءُولئکَ الاقْوامِ وَدائعُ سُلْطانِ الأنَامِ، وَ ثَمَرةُ فُؤادِ الرَّسُولِ، وَ قُرَّةُ عَیْنِ الزَّهراء اَلبتُولِ، وَ مَنْ کانَ یَرْشِفُ بِفَمِهِ الشَرّیفِ ثَنایاهُمْ، وَ یُفَضِلُ عَلي اءمَّتهِ اءُمُّهُم وَ اءَباهُمْ.* مصیبت‌هایی که کانون خاندان پیامبر(ص) را پریشان کرد و تیرهایی که در دل خورشید هدایت نشست و آن قلب بشریت را از کار انداخت. و فریادهای طنین انداز زنان خبر از مرگ آنان می‌داد و آن جناب را مخاطب می‌ساخت و آتش سوزان حزن و اندوه و تاسف را در دلش شعله ور می‌ساخت. ای کاش فاطمه(س)و پدرش می‌دیدند که دختران و فرزندانشان را پا برهنه کرده‌اند و عده‌ای را زخمی و گروهی را اسیر و برخی را سر بریده‌اند. دختران خاندان نبوت گریبان چاک و مصیبت زده و با موهای پریشان از پشت پرده‌ها بیرون آمده و بر صورت‌های خود سیلی می‌زنند و در غم ازدست دادن حمایت گران و سرپرستان خود، صدا به نوحه و زاری بلند نموده‌اند. ای مردم آگاه و ای انسان‌های تیزبین ، قتلگاه این خاندان رابه یاد بیاورید و به بی کسی و غربت آنان و زیادی دشمنان، نوحه سرایی کنید و با غم و اندوه و اشک چشمانتان ، آنان را یاری نمایید که جان‌های آنان امانتهای پروردگار جهان و میوه دل پیامبر(ص). مسلمانان و نور چشم فاطمه زهرا هستند. آنان کسانی اند که پیامبر(ص) با دهان مبارکش دندان‌های آنان را می‌مکید و پدر و مادر آنان را از پدر و مادر خود برتر می‌دانست. بند بند مقتل لُهوف؛ روضه مجسمِ احوالات غزه مظلوم است، امتحانی الهی که از هفتم اکتبر سال گذشت برای مردمان غزه آغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد.هرروز خبر شهادت از پیر و جوان، پدر یا مادر، شیرخوار و‌ کودک به گوش می‌رسد گویی حادثه دلخراش کربلا در آن خطه از عالم هر بامداد و‌ شامگاه رخ می‌دهد. غزه قتلگاه تعداد محدودی نیست، بلکه شاهد نسل کشی در وجب به وجب خاک خود می‌باشد. قحطی و خشک‌سالی که منجر به شهادت کودکان و نوزادان می‌شود و بی آبی ممتدی که عادت یزیدیان است.‌کربلا پس از هزار و‌ اندی سال مقدس و فراموش نشدنی‌ست باشدکه غزه را نیز درلابلای صفحات تاریخ به فراموشی نسپاریم زیرا «کُل یومٍ عاشورا و کُل ارضٍ کربلا» *اللهوف علی قتلی الطفوف؛سید ابن طاووس. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
روایت امام خامنه‌ای از فتنه‌ای موسوم به گورباچف نامیدن خاتمی در اوایل دوران ریاست جمهوری خاتمی را بخوانید. بسیار جالب در همان دوره این فتنه را تبیین فرمودند. بیانات در دیدار کارگزاران نظام - ۱۳۷۹/۰۴/۱۹ ... اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمىِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شوروىِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست. این اشتباهات را بعداً توضیح خواهم داد. اشاره‌ای به طرح امریکایىِ فروپاشی شوروی بکنم. این چیزی که الان از این تصویر در ذهن من هست، بخش عمده‌اش از یادداشتهایی است که خود من روزبه‌روز در سال ۱۳۷۰ از خبرهای ماجرای شوروی یادداشت کرده‌ام. البته بعداً با اطّلاعات فراوانی که دوستان ما از منابع مهم روسی و غیرروسی فراهم کردند و به بنده دادند، تکمیل شد که حال نمیخواهم با تفصیل آنها را بیان کنم؛ اما ماجرای عظیمی است. وقتی میگوییم طرح امریکایی فروپاشی شوروی، لازم است سه نکته را در کنار این کلمه امریکایی عرض کنیم: نکته اول این است که وقتی میگوییم طرح امریکایی، معنایش این نیست که بقیه بلوک غرب در این زمینه با امریکا همکاری نداشتند؛ چرا، همه غرب و همه اروپا در این زمینه به‌شدّت با امریکا همکاری میکردند. مثلاً نقش آلمان و انگلیس و بعضی کشورهای دیگر به‌صورت بارز بود. اینها همکاری جدّی داشتند. نکته دوم این است که وقتی میگوییم طرح امریکایی، معنایش این نیست که ما عوامل داخلی فروپاشی شوروی را ندیده میگیریم؛ نخیر، عوامل فروپاشی در درون نظام شوروی وجود داشت و از آن عوامل دشمنشان بهترین استفاده را کرد. آن عوامل داخلی چه بود؟ فقر شدید اقتصادی، فشار بر مردم، اختناق شدید، فساد اداری و بوروکراسی. البته انگیزه‌های قومی و ملی هم در گوشه و کنار وجود داشت. نکته سوم این است که این طرح امریکایی یا غربی - به هر تعبیری که میگوییم - یک طرح نظامی نبود. در درجه اوّل یک طرح رسانه‌ای بود که عمدتاً به‌وسیله تابلو، پلاکارد، روزنامه، فیلم و غیره اجرا شد. اگر کسی محاسبه کند، میبیند که حدود پنجاه، شصت درصدِ آن مربوط به تأثیر رسانه‌ها و ابزارهای فرهنگی بود. عزیزان من! مسأله تهاجم فرهنگی را - که من هفت، هشت سال پیش مطرح کردم - جدّی بگیرید. شبیخون فرهنگی، شوخی نیست. بعد از عامل رسانه‌ای و تبلیغی، در درجه دوم، عامل سیاسی و اقتصادی بود. عامل نظامی هیچ نبود. و اما این طرح چه بود؟ گورباچف وقتی در سال ۱۹۸۵ - حدود سالهای ۶۴ و ۶۵ - سرِ کار آمد، یک عنصر جوان در قبال دبیرکلهای پیر قدیمی بود. روشنفکر و خوش‌برخورد بود؛ شعاری که او مطرح کرد، شعار پروستریکا در درجه اوّل و گلاسنوست در درجه دوم بود. تعبیر فارسی پروستریکا، بازسازی و اصلاحات اقتصادی است؛ و گلاسنوست یعنی اصلاحات در زمینه مسائل اجتماعی، آزادی بیان و امثال اینها. در یکی، دو سال اوّل، به وسیله رسانه‌ها، آواری از حرف و تحلیل و تفسیر و تشویق و جهت‌دهی و پیشنهاد بر سر گورباچف فرو ریخت و کار به‌جایی رسید که توسط مراکز امریکایی، گورباچف به عنوان مرد سال معرفی شد! این در همان دوران جنگ سرد هم بود؛ یعنی در دورانی که امریکاییها شبح هر موفّقیتی را در شوروی با تیر میزدند! قبل از گورباچف، اگر واقعیتهای خوبی هم در شوروی وجود داشت، به‌شدّت آن را انکار میکردند و علیه آن تهاجم تبلیغاتی راه میانداختند. اما ناگهان نسبت به گورباچف چنین وضعی را پیش گرفتند! این آغوش باز غرب، به‌عنوان یک مشوّق بزرگ، گورباچف را فریب داد! من نمیتوانم ادّعا کنم که گورباچف کسی بود که غربیها یا دستگاههای سیا او را سر کار آورده بودند - آن‌چنان که بعضی کسان در دنیا ادّعا میکردند - من نشانه‌های این را واقعاً نمیبینم و البته خبری هم از پشت پرده ندارم؛ اما آنچه که مسلّم است، آغوش باز، چهره باز، چهره خندان، تجلیل و تبجیل و تشویق و احترام غربیها، گورباچف را فریب داد. او به غربیها و امریکاییها اعتماد کرد؛ اما فریب خورد. گورباچف کتابی به نام پروستریکا - انقلاب دوم - نوشته که انسان نشانه‌های این فریب خوردگی را در آن مشاهده میکند. متن کامل این بیانات بسیار مهم را در نشانی زیر مطالعه کنید: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3016 @ghalamenajib
💢قیام حسینی: رسالت زینبی؛ عقیله سه ساله ✍زهرا راد ✅قیام عاشورا بی‌شک بارزترین تجلی فرهنگ شیعی در تبیین وجوه دوگانه؛ زنانه و مردانه در مهم‌ترین عرصه‌ حیات انسان موحد، یعنی «قیام‌لله» است. ✅ حضرت سیدالشهدا(ع) برای احیاء «ملت» رسول‌الله (ص) و «سنت» امیرالمومنین(ع)، قیام عاشورا را در دو بخش کلان و اساسی جنگ و جان دادن و اسارت و تبلیغ، طبقه‌بندی کرد و وظایف سنگینی هر بخش را به تناسب ظرفیت‌ها و استعدادهای زنانه و مردانه به به زنان و مردان عاشورایی سپرد. روشن است که وجه بارز و اساسی هر دو گروه رسیدن به مقام « معیت » با حضرت و تمحض در ولایتشان بوده است. ✅اما در این میان گرچه بیش از یک هزاره است که مومنین هر ساله و در ماه محرم به شوق تطهیر و تقرب ، گرد امام تجمع می‌کنند و تلاش مجدانه‌ای بر ادراک این واقعه و ابعاد مختلف آن دارند، اما هنوز که هنوز است تصویر روشنی از وجه زنانه این قیام، آن‌چنان‌که در وجه مردانه تصویر شده است، در آثار شیعی موجود نیست. ✅«رسالت زینبی»، به عنوان وجه زنانه جهاد برای احیاء شریعت محمدی و طریقت علوی در قیام کربلا، ابعاد و اجزاء ناشناخته‌ای دارد که غالباً و نه دائماً درحد زنانی مغموم و مهموم و مورد ظلم در تاریخ کربلا بازنمایی می‌شوند. حال آن‌که این گروه از فدائیان سیدالشهداء(ع) هم باید چونان مردان تاریخ حسینی روایت شده و جایگاه رفیعشان بازشناخته شود. تمام این زنان تحت تربیت سید الشهداء (ع) و سالک مقامات توحیدی بوده و از ظرفیت‌های معنوی برای طی طریق با حضرت در مسیر پر فراز و نشیب قیام حق، برخوردار بودند؛ که بدون این ظرفیت و معرفت، امکان عبور از عقبه‌های سهمگین واقعه نبود. چنان‌که بسیاری از خوبان امت از یاری حضرت و ابدیت در معیت حسین(ع) جاماندند. ✅در این میان عقیله بنی‌هاشم طلایه‌دار زنان عاشورایی بود، اما زنان متعددی از خاندان رسالت عهده‌دارمسئولیت عالم‌گیر کردن اهداف قیام بودند. کودکان و نوزادان هم جزء فدائیان حضرت بودند، آن‌چنان‌که بزرگان شیعه حضرت علی اصغر را نه نوزادی معمولی در گهواره که ولیی از اولیاء الهی معرفی کردند که به اختیار و انتخاب فدایی راه و آرمان حضرت حسین(ع) شد، دختران خردسال هم از این معرفت بهره داشتند. ✅ دخترسه ساله امام هم نه تنها کودکی مغموم محروم از پدر که عارفه‌ای خردسال بود که تحت تعلیمات امام در سن کودکی به مقامات بلند عرفانی دست یافت و مامور رساندن پیام قیام از کوفه تا شام شد. تقلیل مقام فاطمه بنت الحسین یا حضرت رقیه به کودکی مظلوم و حتی قیاس او با دخترکان معصوم غزه، حکایت از عدم‌شناخت مقام و پیام اوست، آن‌چنان‌که کسی سید الشهداء(ع) را با رهبران غیرمعصوم هیچ قیامی، قیاس نمی‌کند، دختر امام را هم نباید به دیگری قیاس کرد. امامت حضرت جواد در خردسالی، نشان از ظرفیت روحی و مقامات معنوی خاندان عصمت دارد و گواه این مدعاست. ✅او عقیله‌ای خردسال است که عقل و ایمان را برای احیاء دین محمدی (ص) و ابقاء ملت حسینی به هم آمیخته و تکلیف خویش را در منتهای اخلاص و تولی به امام به انجام رسانده است. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مرد فلسطینی: شیعه نیستم. با مطالعه امام حسین(ع) را شناختم. کربلای عصر ما است. 🔹سخنران گفت: وقتم کم است. فقط یک نکته؛ خواهران! حضرت زینب(س) به اسارت نرفت که ما حجاب را فراموش کنیم. ناگهان سر بی معجر زینب(س) در عصر عاشورا جلوی چشمانم مجسم شد! بین نماز پیرزنی گفت: سیدالشهدا(ع) برای نماز جنگید! یاد جامعه سال ۶۰هجری افتادم که نمازخوان بود! عدالتخواهی در فضای مجازی استناد کرد به مال‌های حرام کوفیان و گفت: حسین(ع) شهید عدالت است. و من چیزی از عدالت اجتماعی در حرکت امام دستگیرم نشد! ♦️سیدالشهدا برای امر به معروف قیام کرد؟ آری! خمینی(ره) هم گفت بزرگترین امر به معروف تشکیل حکومت اسلامی و توحیدی است. احتمالا حفظ و قدرت بخشیدن به آن اهمیتش کم‌تر نباشد! امام باقر(ع) نیز در حدیثی فرمودند: خدا مردم تحت ولایت حکومت الهی را نجات می‌دهد ولو ظاهرا گناهکار باشند. اما مردمی که ولایت طاغوت را پذیرفته‌اند را عذاب می‌کند حتی اگرظاهرا نیکوکار باشند.(اصول كافى،ج۱ص376) ♦️علتش این است که در سایه حکومت حق، بالاخره همه کارها به سمت اصلاح پیش می‌رود. احکام دین اعم از عدالت، نماز، حجاب و.. در سایه حکومت توحیدی اقامه می‌شوند و حکومت طاغوت عاقبت، نور شریعت را خاموش و خیر و صلاح را نابود و جامعه را به ظلمت و تاریکی می‌کشاند. 🔹و چقدر این دنیا عجیب است! یک اهل سنت فلسطینی آن سوی مرزهای شیعه، دارد با قیام اباعبدالله زندگی می‌کند و آن را به درستی از اعماق جانش بیان می‌کند! در جامعه شیعه چه؟ خیلی از مواقع مانند شناختن فیل داستان مولوی و «هر کسی از ظن خود شد یار من» ✍فاطمه ابن‌علی 🆔http://eitaa.com/awaken_ir
. گذر از مارپیچ تاریخ ✍وجگانی دخت علی بن ابیطالب، بانوی عقیله العرب، فهیمه، مفهمه غیر معلمه، علیا مخدره، زینب کبری سلام الله علیها در حضور مردم کوفه خطبه ای خواند و آنها را نکوهش و سرکوب کرد. راوی تعریف می کند؛ علی بن الحسین (ع) با تن بیمار و صدای ضعیف همراه قافله ی اسرا به کوفه آمدند. زنان کوفه گریبان دریدند و شیون بلند کردند، مردانشان نیز گریه می کردند. امام سجاد (ع) با آن صدای ضعیف و نحیفش گفت: مگر شما ما را نکشتید!!جز شما چه کسی ما را (پدر و برادران و بنی هاشم و یاران..) کشته است؟ اینجا زینب اشاره کرد، مردم خاموش شدند. حذام اسدی می گوید: تا کنون بانویی به این شرم و وقار ندیده بودم. سخنوری که گویا حیدر کرّار مولا امیرالمومنین(ع) زنده شده است و سخنان او را به قالبِ سخن می ریزد. در آن دَم نفسها حبسِ سینه، گوشها تیز، زنگ قافله از کار افتاد. کسی تا آن روز صدای زینب را‌ نشنیده بود اما امروز باید صدا بلند می کرد: ای اهل کوفه! ای لاف زنها! ای بیعت شکنان! گریه می کنید!! الهی اشک چشمتان نیارامد. شما مثل آن زن دیوانه ای که صبح تا شب می تابد و شب تا صبح وا می تابد هستید. دروغگویانِ گزافه گو!تملق گوها! کرشمه نوازان دشمن! جایگاهتان مشخص است! معلوم هست شما پهنه زارید یا گورستان! تا ابد برای پدرم گریه کنید و کم بخندید. ننگتان باد! این ننگ و رسوایی که به گوشت و جانتان نشسته است تا قیامِ قیامت بر گردنتان آویز است. حق را کشتید. چراغ هدایت را شکستید. سقف سرتان را خراب کردید. آرامش را از خود سلب کردید. درد خریدید و درمان را از دست دادید. چه بد سلیقه!! چه کج سلیقه!! حسین را کشتید تا دنیا را بگیرید!! چه بدعاقبت! نه سهمی از دنیا بردید و نه آخرت! گدایی و رسوایی نصیبتان شد! سکه ی زرد و سرخ را نخواهید خورد اما سکه ی دورویِ خواری را بر جبهه ی خویش نهادید. چه بد عملیاتی داشتید! عروس عملیات شما بی مو، بدنما، کور و زشت و کج خُلق است. دامادِ عملیات شما بد عهد، خائن، بد سیرت است. عجب نکنید آسمان خون ببارد! و عجب نکنید بزودی پاگیرِ خونِ به ناحق ریخته یِ بنی هاشم شوید. "خلاصه ای از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها( برگرفته شده از نفس المهموم)" 💯پ ن: بانوی عقیله العرب از این مارپیچ تاریخی با کیاست زیادی عبور می کند. مفسدان ظاهر نما که در منجلاب اخلاق فاسد به سر می بردند. با تکه کلامهای فاخر که تمدن بیداری را در پی دارد و برازنده ی آن نابکاران است به کار می برد "مثل لاف زن های دروغگو" گزافه گویان" و.‌. زینب(س) ستون های کاخ عبیدالله را می لرزاند و پایه ی کاخ عدالت عمومی فروریخته را همانجا با مصالحِ سخنوری ترمیم و حقیقت بیداری را آشکار می کند. اینجا معنایِ "سرِّ نِی در نینوا می ماند اگر زینب نبود، کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود" آشکار می شود. 💎تقدیم به بانویِ سفیرِ کربلا و همه ی کسانی که برای بیداری اذهان روشنگری و مجاهدت می کنند. @AFKAREHOWZAVI
. 📝«بانو ام عمروجُنادة، همسر جُنادةبن کعب انصاری» ✍آمنه عسکری منفرد بانو! بدان وقتی «زن» خلق شدی یعنی پروردگار سهم بزرگی از «تربیت» و «هویت‌سازی» بندگانش را در اختیارت قرار داده، تا بهشت برین را زیر پایت بگستراند؛ به شرط آن‌که جایگاه خود را بشناسی و به قدر ارزش وجودت بال بگشایی! بانو! تکلیف تو در نقشه‌ی خدا «انسان‌سازی» است و حرکت در این مسیر، حتما تو را تا عرش بالا خواهد‌برد. حال اگر بانویی در این مسیر، همسر و فرزندش را برای جهاد در راه خدا آماده و همراهی کند، حتماً نقش کلیدی و ریشه‌ای خود را شناخته که از همه هستی‌اش برای رسیدن به معبود می‌گذرد. بانو «بحریه، دختر مسعود خزرجی، همسر جناب جُنادة‌بن کعب انصاری» ملقب «به ام عمرو»، بانویی شجاع است که بعد از شهادت همسرش در دشت نینوا، تمام هستی‌اش را تقدیم راه حسین نمود و «عمرو»، پسر نوجوان یازده ساله‌اش را، برای جهاد در رکاب امام زمانش امر کرد، لباس جنگ بر تنش پوشاند و از امام برای او اذن جهاد گرفت. «عمرو» که شجاعت و غیرت را در دامان مادر و رشادت را از پدر آموخته‌ بود، مردانه جنگید تا شهید شد. اما دشمن پلید برای از بین بردن روحیه‌ی اهل حرم و شکستن مقاومت سپاه امام، سر از بدن عمرو جدا کرد و به سوی لشکر عشق پرتاب نمود. این بانوی فداکار پس‌از این‌که رأس پسر را در آغوش کشید خدا را شکر کرد، سپس با صلابت به سمت سپاه دشمن رفت و سر را به سوی یکی از افراد دشمن پرتاب کرد و او را به هلاکت رساند. سپس عمود خیمه را کشید تا به دشمن حمله برد، اما امام مانع او شد و در حقش دعا فرمود. (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، جلد ۳، صفحه ۲۵۳) این بانو، الگویی از بانوان رشید عاشورایی است که نقش خود را در نقشه‌ی ولی خدا به درستی شناخت و جریان‌ساز شد. @AFKAREHOWZAVI
17.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. "تل آویو امن نیست." ✍زينب نجیب این جمله‌ای است که در اعلامیه‌های منتشر شده از محور مقاومت برجسته شد. باور به این جمله برای اهالی تل‌آویو سخت بود اما وقتی پهپاد "صماد ۳" از خاک یمن بلند شد. از صحرای سینا گذشت و از دریای مدیترانه عبور کرد و به سواحل تل آویو رسید و در میانه هدفش، مسیرهای جدیدی را تجربه کرد و پدافندهای هوایی مصر و اسرائیل را در باب شناسایی خود به خماری گذاشت، دیگر نیاز نبود مردم تل‌آویو، این جمله را باور کنند. آنها این جمله را زیسته بودند. آنها انفجاری را تجربه کردند که گزارش‌گر شبکه عبری i24 از محل اصابت پهپاد یمنی در تل‌آویو فریاد می‌زد: "اینجا در مرکز شهر، صحنه‌ای آخرالزمانی دیدیم؛ جهنم بود، واقعاً جهنم! واقعا آن‌چه که رخ داده باورپذیر نیست آن هم در قلب تل‌آویو! انفجار بزرگی بود؛ تمام منطقه لرزید؛ انفجاری که نه دیدیم و نه به آن عادت داریم! واقعا وحشتناک بود!" آنها تازه فهمیدند وقتی مردم غیور یمن در یک جمع میلیونی یک صدا فریاد زدند: "ای رهبر محبوب ما، تل آویو را بزن."یعنی چه؟ همین دیروز بود که وب سایت صهیونیستی واللا، این شکست اسرائیل را تمام عیار خواند و به جنگ بزرگی هشدار داد که از سراسر خاورمیانه علیه این رژیم آغاز خواهد شد. آن‌چه در این گزارش آمد بر اساس منابع عبری زبان صهیونیستی بود. اما اصل ماجرا را در فیلم بالا ببینید... @AFKAREHOWZAVI
. «روایت غریب» ✍طیبه فرید غروب روز دهم،هوا که تاریک می شد خانم جان چراغ های خانه را روشن نمی کرد.می گفت «بچه های پیغمبر امشب سیلون و ویلونن توی بیابون»... نه توی معراج السعاده ملا احمد نراقی آمده بود نه مفاتیح و نه توضیح المسائل آقای خمینی.اینکه تا روز آخر صفر لباس مشکی اش را در نمی آورد ،حلوای کاسه و نان برنجی را عینِ دوماه می بوسید و می گذاشت کنار.دیگر خبری از تخمه هندوانه و کنجد و شاهدانه نبود.وقتی خورشید روز دهم می رفت پشتِ کوه، روشنیِ ظلمتکده غریبِ خانم‌جان،کورسوی شمعِ لاغر شکسته ای بود که توی طاقچه یا پشت پنجره‌ سوسو می زد و مویه پر سوز و غریبی که از یک کنج تاریک سربر می آورد و مثل مادرهای فرزند مرده می نالید.آن روزها تصور کودکانه ام از اسارت ،زنجیرهایی بود که به پای بازمانده‌های کربلای توی تعزیه سنگینی می کرد.کاروان اسرا از وسط تاریکی خانه پیرزن،یک راه بی نهایت را می رفت ومن هیچوقت از خودم نپرسیده بودم‌ خب بعدش کجا می روند و چه برسرشان‌می آید؟فقط حواسم به سوی شمع نازک بود و ریاضتی که خانم‌جان دو ماه، سر خوردن خوشحالیجات به خودش می داد.امام حسین(ع)شهید شده بود و او می خواست غربت اسرای کربلا را خودش تنهایی جبران کند. بچه آدم باسرعت به بزرگی مبتلا می شود.رشته های تعلق خاطرش به طرز عجیبی در هم می تند،فهمش عمق پیدا می کند.من هم مبتلا شدم و دست های پیر و پینه بسته زمان هِی هُلَم داد به سمت بزرگ شدن.یک روز کتابی خواندم درباره اسیر شدن آدم ها. دیدم خانم‌جان حق داشت توی تاریکی گریه کند.مُردن هزار بار ازاسارت آسان تر بود.هیولای بی شاخ و دمی که آدم را می گرفت توی مشتش و مثل عروسکی که بارها از دست بچه ای افتاده باشد سرش را می شکست ،موهایش را می کَنَد،چشم‌هایش را..... از اولین باری که درباره اسارت خواندم ناخودآگاهم پر شد از فوبیای تحقیر و آزار.شب های بعد از آن خواب می دیدم،کابوس گم شدن آدم های دور و برمرا.فقط خواب می دیدم ها!اما بلند که می شدم با حالِ مرگ دور و برم را می پاییدم ،دیوانه وار اتاق ها را می گشتم که هر کسی سر جایش هست یانه!تا یک هفته بعد وقتی یادم می افتاد،سودای اضطراب سر ریز می کرد توی خونم. می شدم عین برج زهر مار.چقدر باید زمان می گذشت تا یادم برود چه خوابی دیده ام!فوبیای تحقیر و آزار در اسارت توی روح من تونل عمیقی حفر کرده بود.تا آن شب که توی تاریکی او را دیدم.عین علی اکبر پشت به عمر سعد و رو به دوربینی که چشم همه عالم بود داشت نگاه می کرد.چشم هایش شبیه آدم های اسیر نبود.داشت می رفت سمت مذبح.دلِ مردمک چشم هایش داشت خنک‌می شد.داعشی شرف نداشت .اما خانم‌جان گفته بود آدم‌هرجوری زندگی کند میمیرد.مثلا وقتی توی محرم و صفر به امام‌حسین و اسارت حضرت زینب فکر کند و نان برنجی نخورد ،وقتی یادش به چشم‌هایی بیفتد که رستنگاه مژه اش از فرط گریه زخم‌شده باشد و دیگر نتواند خوشحالیجات سَق بزند آخرش یک جوری زندگی اش را گره می زنند به داستان کربلا.فوبیای اسارت و تحقیر توی ذهنم داشت تکان می خورد.داشت توی فکرم زلزله می آمد عین ارگِ بم.خشت به خشت تصورم از اسارت داشت فرو می ریخت.حس تحقیر در من رنگ می باخت،عین عکس مُرده هایی که توی قبرستان ظل آفتاب رنگشان پریده بود و چیزی ازشان پیدا نبود.او را که دیدم انگار خودش تک و تنها تمام ستون های محکم عالم بود.دو دستی باورهایش را چسبیده بود که با خودش ببرد تا گودی قتلگاه!حسین رفته بود توی گوشتش ،توی خونش ،توی سلول های پوستش...مادرش قربانی داده بود که همان شب شهید شود.شهادت هزار بار از اسارت بهتر بود... فردایش او شهید شده بود.غروب روز دهم محرم آن سال تاریکی اش شبیه ظلمات نبود.اسارت،دیگر برایم فوبیا نبود!عکس علی اکبر بود که پشت به داعشی ها داشت چشم‌های شیشه ای عالم را نگاه می کرد.انگار با دست های بسته بقیه را اسیر خودش کرده بود. خانم‌جان با دعای عدیله پیر شد.با همان غروب های تاریک روز دهم محرم.با شیرینی برنجی هایی که دوماه دست نخورده بود.روزی که رفت رو به کربلا سلام داد و چشم هایش را بست.عین آخرهای سجده زیارت عاشورا. راست می گفت آدم‌هرجوری زندگی کند همان‌جوری می میرد.... صلی الله علیک یا اباعبدالله @AFKAREHOWZAVI
تا جامعه اصلاح نشود ظهور رخ نمیدهد ✍زهرا گندمکار نفسی که تربیت نشده چه در جبهه حق باشد یا باطل،همیشه گرسنه ، طغیانگر و زیاده طلب است و اغلب این انسانها به دنبال منافع شخصی و دنیوی خود هستند. و فعالیت آنها براي اشباع نفس است. نفس طیب ذاتا به دنبال سیر الله است ، و این نفس طغیانگر است که مانع حرکت معنوی نفس طیب است. @AFKAREHOWZAVI
. «روز سیزدهم محرم الحرام» ✍فاطمه شکیب رخ امروز یکی از روزهای بیاد ماندنی زندگی‌ام بود؛ تجربه حضور در عزاداری قبیله بنی اسد در کربلاء، پر از لحظه های نابی ست که به وصف قلم و کاغذ نمی گنجد! در تاریخ نقل شده است؛ وقتی زنان بنی اسد دیدند که همسرانشان از اقدام برای دفن پیکرهای مطهر شهداء خودداری می کنند؛ مهریه های خود را به همسران بخشیدند؛ تا به این واسطه تحرکی در مردان قبیله ی خویش به پا کنند! و البته با این تدبیر با شهامت، هدفی را که می جوئیدند؛ میسر شد… در مراسم امروز، حرم ها خالی از زوار شد، و در ورودی های حرم حضرت عباس علیه السلام، دسته های انسانی از مردان برای حفاظت از زنان عزادار ایجاد شد، تا زنان قبیله بنی اسد، به رسم میراث کهن خود در بین الحرمین و سپس حرم حضرت ابالفضل (ع) عزاداری کنند. نکته قابل توجه آنکه؛ زنجیره حفاظتی مردان، به گونه ای بود که آقایان پشت به خانم ها ایستاده بودند، تا نگاهشان بر نامحرم گره نخورد! در این مراسم، ‎زنان با سبدهای حصیری حاضر شدند که نماد بوریایی است که پیکر مطهر امام حسین (ع) و یارانش در آن کفن شد. سپس بعد از چندین بار هروله در بین الحرمین، نوبت به استقرار آنان در حرمین شرفین رسید و به قول معروف حرمین برای زنان قرق شد! بعد از ساعتی، اینبار مردان از قبایل و عشیره های مختلف عراق، به همان سبک در بین الحرمین، هروله کنان به داخل حرم می رفتند و باز می گشتند. راستی من‌ در میان این جمعِ فارغ از دنیا، به لذت احساسی دست یافتم که هرگز نچشیده بودم؛ و آن معنای بذل و بخشش بی انتهای مردم عراق در خدمت به زوار الحسین علیه السلام بود؛ این تجربه، برای همچو منی که حسرت پیاده روی اربعین را سال ها در دل نگه داشته ام؛ مانند آبی گوارا بود که روح و روانم را مهمان نمود. «الحمدالله علی النعمة» @AFKAREHOWZAVI
🚩 تصاویر/ عزاداری قبیله بنی اسد در دفن اجساد شهدای کربلا https://hawzahnews.com/xcXTs امروز ۱۳ محرم (طبق تقویم عراق) زنان قبیله بنی اسد در مرقد مطهر سید الشهداء علیه السلام حضور یافته و به عزاداری پرداختند. زنان در این مراسم با سبدهای حصیری حاضر می‌شوند که نماد بوریایی است که پیکر مطهر امام حسین (ع) در آن کفن شد. @HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱🌱جلسه تبیینی🌱🌱🌱 "مهار تحریف" جلسه ای برای توانمند سازی مبلغان کشور در امر سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران برای مهار تحریف دولت شهید رئیسی از دولت خدمت به دولتی ناکارآمد. 🎙با ارائه: استاد نصیری "مسئول محتوایی تیم استخراج دستاوردهای دولت" 🗓تاریخ: شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ 🕖زمان ؛ ۱۷ الی ۱۹ 🏢مکان: بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه شش، سازمان تبلیغات اسلامی، سالن شهید زین‌الدین 🔸جلسه ای که شگفت زده خواهید شد. 🇮🇷هر ایرانی، یک راوی به علت دو طرفه بودن گفتگو، تعداد محدود ثبت نام می شود‌. اولویت با کسانی است که زودتر ثبت نام می‌کنند. 🌐آیدی ثبت نام : @Kosar_Womenstudy گروه مردمی زنجیره روشنا @zanjireyeroshana @AFKAREHOWZAVI