eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
724 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
203 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚پرونده‌ نقش اجتماعی زنان(2) گفتگوی خانم نجمه صالحی 🔗لینک خبر در خبرگزاری تسنیم https://tn.ai/3229629 🔗لینک خبر در رحا مدیا https://B2n.ir/z41603 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبر بزرگ برای قلب کوچک.‌ پنهان کاری فایده ای نداشت. بالاخره می فهمید.‌ نمی‌دانستم چه اثری بر روحش خواهد گذاشت،اما چاره ای نبود. طفلی پسرک وقتی سه ساله بود تمام محرم و صفر را ورد برداشته بود که :«مگه امام حسین از دشمناش بهتر نبود، قوی‌تر نبود، پس چرا آخرش کشته شد؟»با چند نفر مشورت کردم و جوابهایی قابل درک برای سن او یافتم. ساده ترینشان را انتخاب کردم و برایش توضیح دادم. دو روز بعد دوباره سوال را تکرار کرد. جواب قبلی را گفتم و توضیح جدیدی هم دادم. فردایش سوال را تکرار کرد. همه گفتنی های موجود در ذهنم را گذاشتم کف دستش. تا پایان ماه صفر در خانه ما هر روز همین آش بود و همین کاسه. چند وقت بعد، به ظاهر همه چیز را فراموش کرد.‌فقط یک روز گفت :«من دوست دارم شهید بشم ولی دلم هم میخواد پیش شما و بابا بمونم».‌ حالا همان پسرک ۶ ساله شده و قرار بود خبر شهادت سردار سلیمانی را بشنود. چطور باور کند که او کشته شده. ماجرای او با سردار از شبی شروع شد که با جمعی از دوستان، کنار مسجد حجت در خیابان امام رضا جشن گرفتیم. همان روزها که داعش در سوریه شکست خورده بود. آن شب پشت میز شربت و شیرینی پرچم دست گرفت و با خوشحالی خواند :«قاسم سلیمانی کشته نمی‌شود، اصلا کشته نمی‌شود» و از روز بعد همین جمله شد ورد زبانش. با دو تکه ی چوبی از اسباب بازی هایش بلندگویی درست کرد. آن را در یک دست می‌گرفت و در دست دیگر پرچم ایران. روی اُپن آشپزخانه راه می‌رفت و بلند بلند میخواند :«قاسم سلیمانی کشته نمیشود، اصلا اصلا کشته نمی‌شود» حالا نمی‌دانستم وقتی خبر را بشنود چه غوغایی در جانش به پا خواهد شد.‌ باور این اتفاق برایش سخت بود. آنقدر که سکوت کرد و‌هیچ‌چیز نگفت.‌ سوال نپرسید. فقط من می‌فهمیدم این حال یعنی چه. چون فقط من بودم که بعد از زبان باز کردنش روزی دو سه ساعت از عمرم صرف جواب دادن به سوالهای او می‌شد. می‌توانست درباره هر چیز هزاران سوال داشته باشد.‌اما حالا سکوت را انتخاب کرده بود، تا ۱۵ دی که سردار به مشهد آمد.‌ از پدرش پرسید :«میشه منم با شما بیام تشییع؟» و جواب مثبت شنید.‌ حاضر شد. چفیه سبزِ قواره کوچکش را روی شانه انداخت و دست در دست بابا از خانه بیرون رفت. وقتی برگشت درباره جمعیت زیاد و شلوغی چندان حرفی نزد. پدرش تعریف کرد که اگر او را بغل نمی‌گرفت زیر دست و پا له شده بود. این را هم گفت که موقع برگشت جا به جا لنگه کفش های رها شده دیده اند. عجیب بود که پسرک کمتر می‌گفت. گذر زمان داغ را سرد می‌کند. کم کم آن حال پرسشگری اش برگشت. باز درباره همه چیز پرسید و روزی که معلمش در گروه کلاسی با چند پوستر درباره حاج قاسم برایشان حرف زد تمام عکسها را به من نشان داد و خواست جزئیات بیشتری برایش بگویم. بعدها آرام آرام درباره مدافعینی پرسید که کنار سردار می‌جنگیدند. مستندی از زندگی شهید عطایی دید و به قول امروزی ها فنِ او شد. عکس شهید را کنار تصویر سردار روی کمدش چسباند و چندین بار از زرنگ بازی های او برای دوستانش تعریف کرد.‌ جستجوگری اش چیزهای بیشتر و بیشتری به او‌ آموخت. قدس را شناخت، و درباره فلسطین بیشتر دانست. اسم های جدیدی شنید، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، سید حسن نصرالله و آرام آرام گستره فعالیتهای سردار جلوی چشمانش شفاف تر شد. مقاومت برایش معنا پیدا کرد و همین چند روز قبل پرسید:«آدم بخواد موشک بسازه باید تو‌ چه چیزهایی قوی باشه». بعد از آن ریاضی را جدی‌تر گرفته و کتاب کاری را که در آخرین ردیف کمدش بود، آورده دم دست. هیچ وقت از او نخواستم بگوید با شنیدن خبر شهادت چه اتفاقی در وجودش شکل گرفت. اما حالا من هم به اندازه همان قلب کوچکی که با یقین می‌گفت«قاسم سلیمانی کشته نمی‌شود» به حقیقت این جمله ایمان دارم. چون حضور وظهور سردار را در نزدیک ترین فاصله ممکن با خودم حس می‌کنم. در وجود پاره تنم. ✍فهیمه فرشتیان https://eitaa.com/havalighalam @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«زخم بی مرحم» ✍ 13 دی! صبح روز جمعه مثل همیشه بیدار شدم. نمازم را خواندم و دعای عهد را گفتم. گوشی‌ام را برداشتم تا در کانال شهدا فعالیت کنم. همین‌طور که در کانال‌ها می‌گشتم، به خبری برخوردم که قلبم را آتش زد. نمی‌توانستم باور کنم؛ مگر می‌شود؟ دنبال کردم، شاید شایعه باشد، اما نبود. او سردار سلیمانی بود، اما مثل علی‌اکبر (ع) در راه خدا شهید شد. او سردار سلیمانی بود، اما مثل حضرت ابوالفضل (ع) جانش را برای دین و مردم فدا کرد. او سردار سلیمانی بود، اما مثل مادر حضرت زهرا (س) ناجوانمردانه به شهادت رسید. دست بریده‌اش، حتی بعد از پنج سال، هنوز دل‌هایمان را می‌سوزاند. پنج سال گذشته، اما این خبر هنوز تازه است. دلمان می‌سوزد و هنوز خونش را طلب می‌کنیم. سردار! بعد از تو، دنیا دیگر روز خوش ندید و دل‌های ما هم آرام نشد. بگو تو که بودی؟ می‌دانیم هرچه از تو می‌دانیم، کم است. اما خوب می‌دانیم که تو بلد بودی چطور با خدا معامله کنی. سردار، دست ما را هم بگیر.🌱 سردار دلیر، عشق جاوید وطن، آرام دل و غرور ایران کهن. در راه خدا، قدم نهادی بی‌باک، جاوید بمان در دل تاریخ و زمن. @AFKAREHOWZAVI
«اعجاز یک دست» ✍🏻سیده ناهید موسوی دست و انگشتر؛ قصه‌ای فراتر از همه آن اتفاقات بود. دست حاجی وقتی قطع شد بعد از آن همه دست دادن‌ها در جهان بی معنا و قطع شدند. تمام مردم دنیا در حسرت یک دست دادن شدند، به حدی که همه دست به دعا برای نزول رحمت الهی و فرج شدیم. دست‌های حاجی، مقدس و پُرقدرت بودند. همان دست‌هایی که درحین وعده دادن تکان می‌خوردند و بعد از آن یکی پس از دیگری وعده‌ها محقق می‌شدند. همان دست‌ها با همان انگشتر قدرت ماورائی داشتند تا دشمن داعشی را از بُن و ریشه قلع و قمع کنند. دست‌های حاجی، وقتی روی نقشه مأموریت می‌چرخید تمام خطوط و نقشه‌های دشمن نقشه بَر آب می‌شدند. حاجی ما تنها یک فرمانده معمولی نبود. ایشان یک ارتش تک‌نفره بودند. دشمن از چشمان، صدا، قدم‌گاه و حرکت دست حاج قاسم به لرزه می‌افتاد. من اما، به دست‌های حاجی ایمان دارم. همان دست‌هایی که دانه‌های تسبیح را به آرامی جابجا می‌کرد. همان دست مقدسی که بر سَر کودکان شهدای مدافع حرم به آرامش کشیده می‌شد و آغوشی که پناه کوچک و بزرگ بود. اما داستان قدم‌ها زیباتر است، قدم‌هایی که در راه حق، قدم برمی‌داشتند و حاجی را در نهایت شهید، اسطوره و به بهشت بدرقه ساختند. این دنیا اکنون بیش از همه وقت یک حاج قاسم کم دارد. یک حاج قاسم، تا تمام دست‌های کثیف و آلوده را که نظر بَد به اسلام و مسلمین منطقه کرده است نابود کند. یک سخنرانی از حاجی کافیست تا دوباره جان بگیریم، گرچه ما به یک اشاره و نگاه هم قانع هستیم‌. روزگاری دل‌های ما قرص بود به وجود حاج قاسم اما الان، دل‌های ما قرص‌تر است از داشتن شهید حاج قاسم سلیمانی @AFKAREHOWZAVI
"شهید القدس و تمدن اسلامی" ✍🏻فاطمه تقی زاده مقام معظم رهبری:" امروز نوبت ما است، امروز نوبت اسلام است. امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالوده‌ ریزی کنند" شهید سلیمانی عزیز به موقع وارد میدان تمدن سازی شد و عجیب درپیشبرد این تمدن گام برداشت، نه، بهتر است بگوییم خیز برداشت. شهید سلیمانی، مقاومت را از ایران به آن سوی مرزها برد و چون سلیمان نبی، پیامبر گونه سوار بر مرکب شجاعت و استقامت پیِ پایه‌های تمدن اسلامی را در منطقه ریخت و با اتحاد جبهه مقاومت، آن را به رخ جهانیان کشید. بنایی را که خمینی کبیر (ره) در ایران معماری‌اش کرد و سردار شهید آن را تا قدس وسعت داد. فرموده‌ی امام عزیز که راه قدس از کربلا می گذرد با ورود شهیدسلیمانی عزیز عملی شد. او جوانان پر شور ولی محجور و بی یاور را به میدان استقامت آورد و سلاح ایستادگی و ایثار را به دستشان داد، یاد داد می توان مرد میدان بود حتی به عدد قلیل و غلبه کرد برجمعی کثیر... اصلا سلیمانی شده بود، مفسر آیات قرآن، تحقق بخشید به وعده های الهی... آنقدر زیبا و متین در میدان رزم قدم می‌نهاد که تو آروز می‌کردی کاش من هم آنجا بودم. لبخندش تو را به طمع می انداخت. حق هم داشت دفاع از مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم و تلاش برای استیلای حق حلاوتی دارد وصف نشدنی. دورغ نگویم بعد از شهید عزیز دنیا بد جور برایم رنگ باخت. عمیقا قلبم را فشرد. نگاه به عکس‌ها و فیلم‌های شهید درد جانکاهی را بر دل می‌گذارد انگار که هیچ مرهمی آرامَش نمی‌کند. ما به این رفتن و نیامدن‌ها عادت داریم. برای مقاومت در منطقه اولین بار نبود که سرداری رفت و دیگر نیامد تا قبل از شهید سلیمانی، با دیدن تصاویر جاویدالاثر احمد متوسلیان حالم منقلب می شد؛ برایم خاص بود، از اینکه در طریق القدس گام برداشته و اعتقاد راسخش به مقاومت اسلامی و حالا بعد از سالها شهید القدس شهید حاج قاسم سلیمانی... اما دشمن آنقدر بزدل و ترسوست که یا خارج از مرزهایمان و یا به واسطه نفوذی هایش ناغافل شیران میدان را از ما می گیرد. همه‌اش هم از پشت در شروع شد، از شیر درگودال، از یل بی دست... ولی یک چیز را خوب بلد شدیم مثل زینب سلام الله علیها که ایستاد و به یزید فرمود:«فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک... ما نیز به دشمن می‌گوییم هر چه در توان داری به آوردگاه بیاور... نمی‌توانی که نمی توانی... ما داریم در راه استیلای تمدن اسلامی قدم بر می‌داریم و همانطور که روزی جمهوری اسلامی متولد شد و دشمن فکرش را هم نمی‌کرد؛ باید منتظر ظهور تمدن بزرگ اسلامی هم باشد. ما به امید خدا پیروز میدانیم. @AFKAREHOWZAVI
. اگر او نبود.. ✍زهرا نجاتی 🔹پنج سال از رفتن مردی گذشت که بی آنکه بدانیم، پشتمان عجیب به پشتش گرم بود و دنیای پس از او، دنیای قبلش نشد. 🔹رهبرمعظم انقلاب اسلامی در جلسه گرامی داشت یاد و خاطره شهید سلیمانی عزیز، به نکات ظریفی اشاره فرمودند. از ظرافت‌های شخصیتی حاج قاسم،گرفته تا بلندی شخصیت ابومهدی المهندس، از به هدر نرفتن خون‌های شهدای سوریه و خانطومان تا اصلاح نگاه جامعه به مقوله قرآنی شهادت. 🔹اما نکته بسیارظریفی که ایشان فرمودند:«کسی هنوز به سراغ کارهای دقیق و مهمی که حاج قاسم، کرده نرفته و هنوز اینها در تاریخ کشور، ماندگار نشده.» 🔹از اینکه معارف سیاسی کشور، باید ثبت و ضبط شوند تا سینه به سینه به نسل بعد، منتقل شود. 🔹گفتند که با وجودگستردگی کتاب‌هایی که در زمینه زندگی و شناخت حاج قاسم، نگاشته شده اما به این ابعاد که در این سخنرانی به آن پرداختند، پرداخته نشده: نقش گسترده حاج قاسم نه، نقش حیاتی شخص و دیدگاه حاج قاسم در ساماندهی جوانان غیور عراقی که به دعوت مرجعیت به میدان می آمدند، اما اگر نگاه جهانی او نبود، اگر کسی مثل ابومهدی، کنارش نبود، هرگز آموزش و ساماندهی‌اش انفاق نمی افتاد و هزاران نیروی پاک و پا به کار، از دست می‌رفتند. از نقش و نگاه جهانی او، که پدیده‌های کشور را هم از نگاه جهان، تحلیل و بررشی می، کرد و این نقطه امتیاز او بود.که چقدر فهمیدن این بعد او به درک درست از منش و رویکرد مکتب شهید سلیمانی، کمک می‌کند.مثلا در درک جمله معروف:«امروز جمهوری اسلامی،حرم است.» در درک:«آن دختر بی‌حجاب هم، دختر من است.» 🔹از اینکه اتفاقات جهان و تاثیر آنها در ایران را، خیلی زودتر از زمانش می‌دانست و برایش چاره داشت. برخلاف بعضی که پستهای مهمی دارند و هنوز که هنوز است، نه خبر دارند نه چاره‌ای برایش. گاهی وقتها حتی سورپرایز می‌شوند. ❇️رهبر همچنین باز هم گوشزد کرد که عزت حاج قاسم پس از شهادت هنوز نمی از یم اجر اخلاص اوست. اخلاص بی پایانی که سی سال مجاهدانه آن را حفظ کرده بود. «ان العزه لله جمیعا؛» همه عزت، با همه تعریفهایش، با همه ابعادش، فقط دست خداست و به مومنین می‌دهد! 👌 🔹 مومنینی که چون حاج قاسم، در راه اخلاص و جَهد، پای بندی می‌کنند. اللهم اجعلنا منهم.. @AFKAREHOWZAVI
رویش‌های چهل سالگی می‌گویند آدم‌ها وقتی به چهل سالگی می‌رسند، به یک بلوغ و پختگی کاملی دست می‌یابند. شاید این جمله بر نمایشگاه «چهل سال بالندگی» جامعه الزهرا هم صدق کند. ابتدا جا دارد از اولین جرقه شروع کنیم که مصداق جمله‌ی از شما حرکت از خدا برکت می‌باشد. بله خانم امینی بانوی خیاط در شهر مقدس قم بودند و خانم‌های محله برای دوخت و دوز به منزل ایشان مراجعه می‌کردند. سوالی در ذهن او جرقه می‌زند که چرا بانوان دروس حوزوی نخوانند؟! همین سوال منجر شد که دیگر خانم‌ها این موضوع را به همسران خود درمیان بگذارند و بانو امینی نیز با کمک و مشورت همسر خویش و یاری رساندن برخی از علمای وقت، مکانی به نام «دارُ الزهرا» مقرر کنند تا بانوان هم از نعمت تحصیل دروس حوزوی برخوردار شوند. اما این حرکت برکات فراوانی به دنبال داشت. و جمعی پنج نفره از دختران آبادانی از استان خوزستان نیز به جمع خواهران دارُ الزهرا ملحق می‌شوند تا اولین هجرت علمی را رقم بزنند و در ادامه فعالیت‌ها درسال ۱۳۶۳ با اقدامات بانو امینی و سایر علما تأسیس جامعه الزهرا سلام الله علیها کلید خورده شود. یک حرکت هوشمندانه از یک بانوی با درایت خیاط، باعث شد تا مسیری برای ادامه تحصیل علوم دینی بانوان باز شود، و از یک حوزه علمیه درقم، اکنون و در آستانه چهل سالگی جامعه الزهرای قم چندین هزار مدرسه علمیه در سراسر کشور فعال شوند تا زنان نیز همگام با مردان روز به روز به دانش خود بیفزایند و سهمی در زمینه سازی ظهور آقا امام زمان «عج» داشته باشند. ✍🏻سیده ناهید موسوی @AFKAREHOWZAVI
🔻 انتشار یادداشت «رویدادهای زمانه» در روزنامه سراسری سراج به تاریخ : ۱۴۰۳/۱۰/۱۵ به ✍ سیده ناهید موسوی https://serajonline.com/ @howzavian_khuzestan
🔔 تمدید فراخون یادداشت علمی ویژه طلاب و اساتید حوزه‌ ✍️ لینک شرکت در مسابقه 📆 مهلت ارسال آثار تا ۲۰ دی‌ماه ۱۴۰۳ @HawzahNews
هادی دلهای مهربان... ✍🏻فاطمه تقی‌زاده در اصفهان مردى به نام عبدالرحمن بود كه مذهب شيعه داشت از او پرسيدند چه چيز باعث شد كه فقط تو از ميان این مردم، قائل به امامت امام على النقى علیه‌السلام شدى؟ گفت: من مردى فقير ولى سخنور و با جرأت بودم. يك سال اهالى اصفهان مرا با چند نفر ديگر براى شكايت به دربار مُتَوَکِّل فرستادند. روزى جلوی دربار مُتَوَکِّل ايستاده بوديم که دستور داد علي بن محمّد (علیهما‌السلام) را بیاورند. من به يكى از اشخاصى كه پهلويم ايستاده بود گفتم: مردی که مُتَوَکِّل دستور داده او را بياورند کیست؟ گفت: او مردى علوی است كه رافضه معتقد به امامتش هستند؛ ممكن است مُتَوَکِّل برای کشتن او احضارش کرده باشد. با خود گفتم از اينجا نخواهم رفت تا اين مرد را ببينم که چگونه شخصى است‌؟ ناگهان ديدم سوار بر اسب مى‏آيد؛ مردم از طرف راست و چپ دو صف تشكيل داده و مشغول تماشایش شدند. همین‌که چشم من به آن جناب افتاد محبتش در دلم قرار گرفت، در دل دعا کردم كه خداوند شرِ مُتَوَکِّل را از سر او رفع نمايد؛ از ميان جمعيت گذر کرد در حالیکه چشم به يال اسب خود انداخته بود و هيچ توجهی به چپ و راست خود و جمعيتى كه ايستاده‏ بودند نکرد؛ من همین‌طور در دل مشغول دعا برايش بودم، همین‌که به من رسيد رو به‌طرف من نموده فرمود: خدا دعايت را مستجاب كند؛ خداوند به تو عمر طولانى و كثرت مال و فرزند عنايت كند. عبدالرحمن مى‏گويد: در اين هنگام، از هيبت و جلالت او لرزه بر اندامم افتاد و در ميان رفقايم بر زمين افتادم؛ به من گفتند: تو را چه شده است؟ گفتم: خير است و به آن‌ها چيزى از ماجرا نگفتم. بعد از آن به اصفهان برگشتيم و خدا به بركت دعاى او درهاى نيكبختى را به رويم گشود و ثروتمند شدم تا حدى كه امروز ثروت درون خانه‏ام به غیر از ثروتی که در خارج خانه دارم، بالغ‌ بر هزار هزار درهم است و خداوند ده فرزند به من عطا نموده است؛ اكنون هفتاد سال و اندى از عمرم مى‏گذرد و من به امامت شخصى قائلم كه از قلبم خبر داد و خدا دعايش را در مورد من اجابت كرد.* 📌 این روایت به‌ وضوح دلالت دارد که اگر در دلی محبت امام جای بگیرد، ایشان هرگز چنین روح و دل آماده‌ای را رها نمی‌کند و با دعای خیر خویش او را هدایت کرده و به سعادت در دنیا و آخرت می‌رساند و محبت و دعای او را بی‌اجر نمی‌گزارد... 📌دعا برای امام خواص بسیار دارد. در این روایت قسمتی از خواص دعا در حق امام نشان داده شده است که به‌طور مفصل در کتاب مکیال المکارم آمده است. ❣ امام زمانم آن مرد در حالی امام هادی (علیه السلام) را دعا کرد که او را دیده و محبت امام در دلش جای گرفت ولی ما ندیده محب شما شده و روز و شب برای سلامتی و ظهورتان دعا می‌کنیم... در طوفان حوادث و بلایا دستمان را بگیرید و برای عاقبت بخیری و عزتمان دعا کنید. اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان. اللهم عجل لولیک الفرج. *قطب الدین راوندی، خرائج و جرائح، ج۱، ص۳۹۲. @AFKAREHOWZAVI
📚| معرفی محورهای جشنواره «پلک»؛ نخستین جایزه ملی ناداستان جشنواره‌ای با محوریت پوشش اجتماعی با ما همراه باشید...🍃 ⭕️جشنواره ناداستان پلک ✅جشنواره را در فضای مجازی دنبال کنید: اینستاگرام| ایتا | بله | سایت
✍مشهودی قلم نویسنده جان دارد. او گرسنه می شود. وحتی تشنه... احتیاج به آب و غذا دارد. گاهی آنقدر این قلم را وبا جانی خسته در میدان کاغذی می چرخانیم تا از حال می رود. تازه انتظار داریم قدم های بلند و محکمی هم بردارد . همچنان بدون توقف بدود و هنر نمایی کند. اما کم کم از نفس می افتد و بی رمق می شود . ما هم سریع از او نا امید می شویم . برای همیشه او را کنار می گذاریم. با دستان خود زنده به گورش می کنیم. غافل از آنکه این قلم زبان بسته گرسنه وتشنه است. او محتاج کمی آب حیات است. می توانیم با یک جرعه واژه های آبدار و خوردنی... یا حتی روزانه با یکی دوصفحه کتاب سیر و سیرابش کنیم. اگر می خواهیم قلمی سر حال وسر زنده داشته باشیم باید حواسمان حسابی به جسمش و روحش باشد. بله جسم و روح! هیچ جای تعجب نیست. قلم یک نویسنده، جان دارد. نویسنده در برابر او مسئول است. بایدحسابی به خورد وخوراکش برسیم. آن هم از نوع خوب و مناسبش... هرچیزی نباید به خوردش بدهیم. با خواندن کتاب های خوب داستان های خواندنی دل نوشته ها و متن های جذاب و پر محتوا ... پرورشش بدهیم. تا رشد کند ، قد بکشد... گاهی حتی احتیاج به دوپینگ دارد . وقتی که بی حال وکسل می شود ونایی برای نوشتن ندارد. کافی است، جرعه ای از واژه ها بنوشد. تیکه ای از جملات انگیزشی نوش جان کند. آن وقت است که دوباره جان می گیرد. وجست وخیزش را بیش از پییش خواهیم دید. واقعا بی انصافی محض است‌. توقعی بی جاست. که از قلمی گرسنه ،دویدن یا پریدن بخواهیم. اوج گرفتن بخواهیم. خطای اکثر نو قلمان این است که گمان می کنند یک قلم جادویی بدست گرفته اند که خود به خود شارژ می شود . وتا آخر عمر بی هیچ توقفی می تواند بتازد. اما... میان راه که قلمشان از نفس می افتد. نا امید از همه جا وهمه کس با لب ولوچه ی آویزان به ناچار ،سکون را انتخاب می کنند. شاید هزار بار با خود می گویند تو آدم این کار نبودی... و چماق سرزنش را بدست می گیرند به جان خودو قلمشان می افتند. در آخر هم شاهد مرگ تدریجی آن می شوند. وناتمام می مانند... در حالی که اصل نوشتن به خواندن است. هرچه بیشتر بخوانیم بیشتر ، بهتر زیباتر و قوی تر می نویسیم . و اوج می گیریم . پس باید همزمان، بخوانیم و بنویسیم ، بخوانیم وبنویسیم... @AFKAREHOWZAVI
🔻 توهم پهلوی در ننگ کشف حجاب ▫️قانون کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ توسط رضا شاه به تصویب رسید که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند. ▫️بعد از صدور این قانون، مأموران مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آن‌ها وارد شوند، صندوق‌های لباس آن‌ها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. ▫️به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانش‌آ‌موزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند. کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه می‌کردند، خودداری به عمل آورند. ▫️اما جامعه مسلمان ایرانی هرگز با این قانون کنار نیامدند و از همان ابتدا مخالف سرسختی با کشف حجاب رضاخانی داشتند. ▫️جرقه اصلی مخالفت مردم نیز با به واقعه مسجد گوهرشاد برمی‌گردد؛ واقعه‌ای که در پی اعتراض مردم، منجر به تیراندازی نیروهای نظامی به معترضان در حرم امام رضا(ع) و شهادت جمعی کثیری از آنان شد. ▫️پس از تبعید رضاخان از ایران در سال ۱۳۲۰، گروهی از زنان که از فشار حکومت استبدادی به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علی‌رغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمی‌کردند. ▫️سرانجام با مخالفت علما در شهرهای مختلف و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب در سال ۱۳۲۳ لغو گردید. ✍ محمدجواد ابراهیم‌زاده 🆔 @howzavian_fars
کشف حجاب تحفه ترکیه به رضا پالانی مهدی شاهی زاده نوشت: 🔺 رضاشاه مشهور به ، که فردی بی‌سواد و فاقد فکر و اندیشه بود، در سفر خود به ترکیه ارتفاعات در غرب ایران را به ترکیه هبه کرد و چند روزی که در ترکیه بود برخی پیشرفت های ترکیه و تمدن غربی را دید و از علت این پیشرفت ها را پرسیده بود و مصطفی کمال هم برای این که فهمیده بود شاه ادم بی مخ و بدون فکر است به او گفته بود اگر می‌خواهی کشورت پیشرفت کند باید حجاب از سر زنان برداری و آن ها را برهنه به خیابان‌ها بفرستی و شاه هم در بدو ورود به ایران دستور و برداشتن کلاه از سر مردان را صادر کرد . ♻️ رضا قلدر در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد. و همان روز تاج‌الملوک آیرُملو، همسر رضاشاه و دخترانشان شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. این نخستین‌بار بود که خانواده شاه بدون حجاب و روبنده در مجمعی عمومی ظاهر می‌شدند. 🔷 و این گونه بود ترکیه در برابر هبه آرارات توسط رضاقلدر، کشف حجاب را به ایران فرستاد! و در این حدود 90 سال هم بخش مهمی از خصوصا ، بی‌عفتی، بی‌حیایی و لباس های ضد فرهنگی از ترکیه وارد ایران شد و همچنان ادامه دارد و در ویترین‌های شهر به وضوح وجود این تهاجم را مشاهده می کنیم!!.. 🔺 ترکیه با راه اندازی و ساخت فیلم‌هایی که در آن بنیان را هدف قرار می دهد و را ترویج و تبلیغ می‌کند سهم بی بدیلی در از بین بردن بنیان خانواده‌ها دارد و اخیرا هم دولت تابع ، بعد از روی کار آمدن دولت جدید ایران و علم به عدم برنامه فرهنگی این دولت و وجود افرادی سرتا پا غربی در دولت، اقدام به راه‌اندازی تی ار تی فارسی کرد تا جغرافیای حملات فرهنگی اش را گسترش دهد. 🔻 امروز با خودم فکر می‌کردم با می‌خواست یهود و بهائیت کمک کند و عده ای در ایران اکنون با ترویج بی‌حجابی و مقابله با فرهنگ و قانون عفاف دقیقا دارند به صورت غیر ملموس نقشه رضا پالانی را ادامه می‌دهند... ⛔️ ما خواب این بی‌خیالی و بی‌تفاوتی را خواهیم خورد کی نمی دانم....!! @howzavian_westazarbaijan
«امتحان» ✍ این روزها درگیر امتحانات مدرسه... هستیم. جو خانه را باید متناسب با حال و هوای فردی که امتحان دارد، تغییر دهیم: تغذیه‌ای مناسب، سکوت بیشتر و فراهم کردن شرایطی که او بتواند وقت بیشتری به مطالعه اختصاص دهد. همه اینها در کنار هم، کمک می‌کند نتیجه خوبی بگیرد. امروز در فکر همین دغدغه چند روز اخیر بودم که پوزخندی زدم. پیش خودم گفتم: «کاش به امتحانات الهی هم همین اندازه توجه و اهمیت می‌دادیم.» اگر همان التزام و اضطرابی که برای امتحانات دنیوی داریم، نسبت به آزمون‌های الهی نشان می‌دادیم، با کمترین سختی‌های زندگی، صدایمان بر حکمت خدا بلند نمی‌شد. امتحان نباید بلا باشد. امتحان همین است که صبح از خواب برخیزی، نیت کنی تمام کارت برای خدا باشد. این‌جا هم ایمانت را به خدا تقویت کرده‌ای و هم به این باور رسیده‌ای که هر سختی، تلاش و اذیتی که در این دنیا تحمل می‌کنی، نشان‌دهنده این است که دنیا محل آرامش و قرار نیست؛ بلکه تنها یک ایستگاه و گذرگاه است. چرا که خداوند می‌فرماید: "وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ ٱلْخَوْفِ وَٱلْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ ٱلْأَمْوَٰلِ وَٱلْأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِ ۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِينَ" (ما شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش اموال و جان‌ها و میوه‌ها آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان) (سوره بقره، آیه 155) بیایید باور کنیم هر قدمی که برای خدا برمی‌داریم، مسیر ابدیت ما را روشن‌تر می‌کند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @AFKAREHOWZAVI
. ☘ماهی و آب☘ ✍زهرا نجاتی 🔹قضیه ماهی و آب رو خیلی هامون شنیدیم. خیلی‌هامون داریم زندگیش میکنیم.. قضیه آدمیزاد و نعمتهایی مثل سلامتی و جوانی و مادر و پدر، از همین جنسه.. نمیشه گفت مهم نیست تهش چی بشهـ خیلی مهمه. سلامتی خیلی مهم هست.. اونقدر مهم هست که بخوای براش نذر کنی. زور بزنی تلاش کنی. الان اون دوستای مهربون میان و میگن نجاتی چته؟ چی شده؟ باید بگم هنوز خبری نیست و انشا الله سالمم. اما همین تلنگر که واای اگه سالم نباشی چی؟ اگه مثل هزاران نفر تو بیمارستان و این طرف و اوت طرف قرار باشه بدوی، چی؟؟؟ این روزها، عزیزدلی دارم که حتی جرات ندارم ازش بپرسم:«تشخیص دکترا چی بوده» 🔹کسی که تو اوج مصایب کنارمون بوده و اون‌قدر قلب بزرگ و روح وسیعی داره که همیشه حسرتش رو می‌خورم، یه نوه اش دچار سرطان خون شده و حالا احتمال مریضی دخترش هم هست... 🔹کاش قدر سلامتیمونو بدونیم. کاش برای سلامتی مون به قدر نصف زیبایی‌مون لااقل، هزینه کنیم.. کاش برای سلامتی مون لااقل، فکر غذامون و ورزش باشیم.. کاش یه روز بیاد آدما همه سالم باشن و تنها علت مرگ، عدم ماندگاری دنیا بشه. اون روز،روز ظهوره که قطعا میاد خدا کنه من و شما هم با سبک زندگی سالم و ورزش و لطف خدا، باشیم و مرگمون شهادت رقم بخوره. 👌 مگه نه؟!! ❇️مریضا رو دعا کنید، مریض سختا رو بیشتر... @AFKAREHOWZAVI
یادداشت 📌فرمان کشف حجاب؛ جنگ نرم استعماری 📍هفدهم دی‌ماه، سالروز صدور فرمان کشف حجاب است؛ روزی که خشاب‌های گرم رضاخانی با واسطه‌ خشاب‌های جنگ نرم استعماری به هدف می‌نشست و مرتب تیر از چله‌ کمان رها می‌شد. 🔗فاطمه وجگانی، سطح سه تعلیم و تربیت جامعةالزهرا(س) و کارشناسی‌ ارشد روانشناسی ♦️(ادامه مطلب را از لینک زیر دنبال) :👇 👇 👇 https://iqna.ir/00Hrmo ♦️آدرس کانال ایکنا کاشان در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2004484609C42edf1260f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. | تلنگری بر انفعال روایت در بین حوزویان ❇️ خبر این بود: مشاجرۀ خانوادگی دلیل اصلی تنش در فرودگاه مهرآباد 🔺و پرسشی مهم: آیا رسانه‌‌ای یا نویسنده‌ای، کنش و واکنش یک روحانی را در چنین موقعیتی به بررسی نشسته است؟! صبوری در مواجهه با پرخاشگری و عصبیت یک زن جوان... 🔴 اینجا روایت اول هم مهم نیست که بگویید مهم روایت اول بود؛ بهانه در نیاورید آقایان فضلای نویسنده، استادان جامعه‌شناسی و پژوهشگران کتابخانه‌ای حوزه که لباس روحانیت هم برتن دارید؛ بسم الله دو جمله بنویسید و از همان اخلاق حسنه‌ای بگویید که بالای منبر یا در کلاس سیره اهل بیت(ع) برای مخاطبان و شاگردان‌تان می‌گویید. 🔅بسم ا... چرا برای روایت اخلاقی این ماجرا دست به قلم و زبان نمی‌شوید؛ آن هم در عصر افکار ضدآخوندی که مثل خوره بر مخاطبان مجازی چیره شده است... ♦️چرا این رویداد را درنمی‌یابید و شرافت اصالت‌های آشکار و انسانی را بازنمایی نمی‌کنید؟! 🔸 عمامه‌ای در بی‌گناهی و مظلومیت پرانده شد، عقل راوی ما که زایل نشد؟! 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا