21.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«جایی فرای الگوهای اول و دوم زن»
✍زهرا نجاتی
من یک بلاگر نیستم! نه بلاگر با معنای خاصش قطعا. اول یک مادرم! وقتی قرار است از هویتم سخن بگویم؛ حتی فعالیتم در اجتماع، سخنرانی و مشاور و نویسندگی و چه وچه برایم مهم نیست.
مادری اولویت زندگی و اولویت ماهیت من است. من طبق #الگوی_سوم_زن، زندگی میکنم.
من مثل انچه رهبرم فرموده، خانهدار هستم و خانهنشین نیستم مثل خیلی از مادرهای زمان جنگ تحمیلی. همانها که وسط میدان بودند و خوب هم درخشیدند.
من از جایی فرای الگوی سوم میآیم جایی که رنگ ولعبت زنانگی به ارایش و پیرایش، گره نخورده و با روح ولطافت و انسانیت، توامان است.
من از الگوی سوم میگویم، جایی که بانو مجتهده امین، یک بانوی نمونه است در ان و دیگرانی از اساتیدی که پای مکتبشان تلمذ کردهام در این مکتب نه فرزند به خاطرمنیت مادر حذف میشود نه ازدواج نه فعالیت اجتماعی به خاطرمادری، حذف میشود،دراین مکتب، انفعال یعنی نبودن نزیستن.
در این مکتب، درس و فعالیت و همسرانگی، و مادری، درکنارهم و پا به پای هم و با اولویت خانواده، رقم میخورند.
و من بی تعارف، بیشترین زنان موفقی که دیدهام، در همین الگو زیستهاند. با مدارج بالای علمی، باچهار و پنج و شش فرزند، با فرار از تنبلی و بهانهگیری و با الگو گرفتن از مادرسادات، که با چهارفرزندخرد و یک فرزنددرمیان وجودش، تمام قدبه دفاع از ولایت و امامش پرداخت.
من بلاگر نیستم، من یک مادرم که مادریم را در کنارشیرینیها و تلخیهاش، عاشقم.
هویت من اول زن مسلمان ایرانی است بعد مادری و بعدتر محصل، مشاور، نویسنده، سخنران و هرچه.
من بلاگر نیستم.
@AFKAREHOWZAVI
من این زن را از نزدیک دیدهام!
زهرا قُبیسی لبنانی را میگویم. سال گذشته در جریان طوفان الاقصی و جنگ لبنان با صهیونیستها به ایران آمده بود و در جمع نویسندگان در جشنواره «راویا» صحبت میکرد. زهرا با نهایت صمیمیت با ما حرف میزد؛ گویی سالها همدیگر را میشناسیم! انگار نه انگار زبان و ملیّتمان با هم فرق داشت!
امام خمینی(ره) از روی زبانش نمیافتاد. درباره دلبستگیاش به انقلاب ایران میگفت: «بچه که بودم دوست داشتم مثل زنان ایرانی باشم. ملحفه را به عنوان چادر روی سرم میکشیدم و با مشتهای گره کرده الله اکبر میگفتم.»
در آن دیدار فهمیدم زهرا خیلی امام زمانی است؛ اسم حضرت را که میآورد آرام دستش را روی سرش میگذاشت. من دست و پا شکسته میفهمیدم چه میگوید ولی مترجم از بازگو کردن حرفهای او نفسش بند آمده بود! زهرا میگفت: «دوستان من! ظهور نزدیک است؛ ما داریم صدای پای حضرت را در جنوب لبنان میشنویم.»
جنوبی را میگفت که مثل جنوب ایرانِ خودمان با خون شهدا تطهیر شده. شهدایی که حسین حسین گفتند و در راه حسین(ع) فدا شدند.
بعد از آن جلسه پیگیر اخبار زهرا قبیسی و صفحه شخصیاش در فضای مجازی بودم. این چند روز که رشادتهای جنوبیهای لبنان خبرساز شد و این عکس یا بهتر بگویم این حماسه در همه جا پخش شد، یقین کردم که دارم صدای قدمهای وارث و خونخواه حسین(ع) را حس میکنم! چون دوباره در شام، تمام ایمان را دیدم که «زینب گونه» در مقابل تمام کفر ایستاده است!
✍ فاطمه ابنعلی
#الگوی_سوم_زن
#زن_اثرگذار
#حزب_الله
🆔 http://eitaa.com/awaken_ir
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI