مادرْ دانشجو!
(روایتی طنزگونه به مناسبت روز دانشجو)
در بین کسانی که ما مادران دانشجو را می بینند، چند طیف وجود دارد!
برخی با نگاه عاقل اندر سفیهی می گویند:«که چه؟! بشین تو خونه ات بچه هات رو بزرگ کن!؟ حالا درس میخونی که چی بشه؟! آخرش باید پوشک بچه عوض کنی!»
برخی که خودشان قبل تر ها این دوران را گذرانده اند می گویند:«ما هم این دوران رو گذروندیم، تموم میشه، نگران نباش. بچه ها بزرگ میشن. خودت نابود میشی فقط، ببین منم نابود شدم!»
و برخی که دوست دارند خودشان هم با وجود بچه درس بخوانند اما شرایط درس خواندن فراهم نیست می گویند:«والا تنت سالمه، من درس نخونده و کار نکرده، با همین کارای خونه، هم پا درد دارم هم دست درد دارم هم... خوش به حالت!!»
و کسانی که همدل هستند و بعضا همراه، می گویند:«خدایی همت بالایی داری، آفرین خدا توانت بده، فقط چجوری با این بچه ها و کار خونه میتونی درس بخونی؟»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
میخواهم شرح مختصری دهم از آماده شدن و رفتن به دانشگاه یعنی حدود ساعت ۵:۳۰صبح تا ۸:۳۰!
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
از خواب که بیدار می شوم بعد از نماز صبح وارد آشپزخانه می شوم، آشپزخانه ای که سعی میکنم؛ هر شب، قبل از خواب ناهار فردا را آماده کرده باشم و ظرف کثیفی نباشد و تا حد زیادی مرتب باشد.
با روشن کردن زیارت آل یاسین با صدای فرهمند، شروع میکنم به صبحانه درست کردن و تغذیه ی بچه ها را آماده کردن، سهم هر کدام را جدا میگذارم و سعی میکنم به قول استادمان، عدالت مراوده ای در آن رعایت شده باشد. مثلا اگر برای هر دو نارنگی و سیب گذاشتم سعی میکنم اندازه ی نارنگی و تعداد قاچ های سیب یکی باشد و شبیه به هم!
کیف هایشان را آماده میکنم، ناهار پدر خانواده را جدا در ظرفی میگذارم چون ایشان صبح که برود شب می آید.
لباس بچه ها را آماده میکنم اگر اتو لازم باشد اتو میکنم. ظرف هایی که برای مهیا کردن صبحانه آماده شده است را می شویم، ساعت تقریبا ۶:۵۰یا ۷ شده است. بچه ها معمولا خودشان بیدار می شوند اگر بیدار نشده باشند. با کلمات محبت آمیز و البته گاهی چون اثر ندارد با کلمات غیر محبت آمیز و کمی هم چاشنی تندی و بلندی صدا، بیدارشان میکنم. اگر با خوشی و روی گشاده بیدار شدند که خب الحمدلله فورا آماده می شویم و به سمت مهد می رویم. اما امان از روزهایی که با بهانه های جورواجور بیدار می شوند، روزهایی که تعدادشان هم کم نیست!
یک روز این یکی چوب شور می خواهد و آن یکی ژله!
یک روز این یکی پیش دبستانی نمی خواهد و آن یکی می خواهد حتما به مهد برود!
یک روز این یکی میخواهد با چادر سیاهی برود که دو وجب از قدش بلندتر است و آن یکی میخواهد با روسری ای برود که در پیش دبستانی پوشیدنش منع شده !
یک روز این یکی میخواهد به کلاس پیش دبستانی خواهرش برود و آن یکی میخواهد به مهد خواهر کوچک تر برود چون دلش برای مربی سال پیشش تنگ شده!
خلاصه اکثر قریب به اتفاق روزها، بعد از هزار جور کلنجار رفتن و کلک زدن های مادرانه و قربان و صدقه رفتن، بچه ها به مهد و پیش دبستانی می روند!
و مادری خسته و نالان می ماند که دیگر توانِ سرِ کلاس رفتن ندارد! و وقتی دارد به این روزها فکر میکند و چالش های هر روز را در ذهن خودش مرور میکند! میبیند اوه اوه کسی که از پنج صبح بیدار بوده حالا، با پنج دقیقه یا ده دقیقه تأخیر (حتی گاهی بیشتر) به کلاسِ درس رسیده است!
حالا نمیداند بعد از سه ساعت نرمشِ روحی و جسمی وقتی به کلاس تاریک( به خاطر روشن بودن نورافکن (پروژکتور) و دیدن صفحه ی پاور) رسیده است، بخوابد یا به درس گوش دهد!
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
علی ای حال این مهم نگاشته شد تا همگان بدانند. ۳ ساعت از ۲۴ساعت یک مادرِ دانشجو، چگونه میگذرد!
و آن چنان هم آش دهان سوزی نیست که دیگران به آن غبطه بخورند.
شب بیداری ها، گذشتن از تفریحات معمول مثل ندیدن فیلم های سریالی و...، سختی های ویژه ی شب امتحان، بیماریِ خانواده، راضی کردن دل همسر و بچه ها و اساتید و غیره و غیره، زنِ میدان میخواهد! گفتم زن میدان زیرا درس خواندن هم نوعی جهاد علمی محسوب می شود. (البته اگر به ثمر بنشیند)
خلاصه ی مطلب این است که درس خواندنِ مادرِ دانشجو به قول شاعر:
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
اگر مجنون نباشی و پا در وادیِ علم بگذاری!
نمی شود، نه اینکه نخواهی، شدنی نیست!
روز دانشجو، به همه ی دانشجویان خصوصا مادران دانشجو مبارک!🌷
✍🏻مریم زارعی
#دانشجو
#مادر_دانشجو
#مادری_را_با_همه_ی_سختی_هایش_دوست_دارم
https://eitaa.com/az_jan_nevesht
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
گمشده ای به نام وحدت حوزه و دانشگاه
✍طاهره قادری
در نظام اسلامی علم و دین پا به پا باید حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه معنایش این است که حتما باید تخصص های حوزه یی در دانشگاه و تخصص های دانشگاه در حوزه دنبال شود (امام خامنه ای ۲۹/۶/۱۳۶۸)
وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است که ما این دو کانون علمی، این دو مرکز تعلیم و تعلم را از لحاظ اخلاقی حاکم بر آنها از لحاظ سیستم و سازماندهی حاکم بر آنها و از لحاظ برخی از محتواها به هم نزدیک کنیم.(امام خامنه ای ۲۶/۹/۱۳۶۴)
هدف مهم و ضروری از وحدت حوزه و دانشگاه، رسیدن به جامعه اسلامی است. حوزه و دانشگاه به مانند دوبال پرواز برای فرهنگ و علم کشور هستند که عمل کردن آنها در یک طریق ، ایران را در مسیر رشد و تعالی قرارمی دهد. شهید مفتح بنیانگذار مجمع علمی اسلام شناسی نیز بر این باور بود که اگر چه حوزه و دانشگاه هر یک اهداف، برنامهها و کارکردهای خود را دارند اما میتوانند با نگرشی همراه با احترام و اعتماد متقابل، با یکدیگر ارتباط داشته باشند.
این دو نظام آموزشی اگر به جای نفی و طرد همدیگر به درک و تقویت متقابل با باطنی از اعتماد و اطمینان بپردازند، هر دو میتوانند برای رشد علم و فرهنگ کشور تقویت کننده و تکمیل کننده ی همدیگر باشند.
کاربردی کردن این وحدت نیازمند اجرای چند موضوع مهم است؛
۱) نیاز به داشتن طرح جامع و ارتباط و تبادل متقابل علمی و فرهنگی و ایجاد هیأت های اندیشه ورز فعال برای رفع معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و از همه مهمتر ارتقا روح سیاست اسلامی در حوزه و دانشگاه.
۲) نیاز به حضور اساتید مذهبی به جهت ضرورت پاسخدهی به ذهن کنجکاو و تشنه دانشجو در دانشگاه تا آنها را از ژرفای علوم نافعه اسلامی و انسانی سیراب کرده تا دچار کج فهمی و بد فهمی دینی نگردند. که البته ما باید درین بخش مهم و ضروری به فهمی مشترک از دین میان حوزه و دانشگاه رسیده باشیم.
۳) نیاز به ایجاد فضاهای دوستی و محبت بین حوزه و دانشگاه، بین طلبه و دانشجو، که خود در جهت تحکیم روابط بسیار موثر خواهد بود.
۴)نگاه هوشمندانه و آمادگی برای مبارزه با تفکرات تفرقه ساز دشمنانِ حوزه و دانشگاه برای جدا سازی این دو کانون مهم تعلیم و تعلم.
به نظر میرسد پیدا کردن این گمشده تنها توسط ذهن های بیدار و تکلیف محورِ عرصه علم و فرهنگ جامعه اسلامی هم در حوزه و هم در دانشگاه صورت می پذیرد.
۲۷ آذر ماه روز
#وحدت_حوزه_و_دانشگاه
#طلبه #دانشجو #تعلیم #وحدت
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI