💠سخنی با رهبرم
✍️ دکتر زاهره سادات میرجعفری
متنی که قرار بود اگر فرصت سخنرانی یافتم در محضر رهبر بخوانم اما نشد!
انقلاب اسلامی ایران روح تازهای را در کالبد اجتماعی سیاسی نیمی از پیکره این اجتماع دمید تا فارغ از دیدگاههای متحجرانه پوسیده و مبتذل غربی به جایگاه واقعی خود که به بهانه آزادی از آن محروم شده بود بازگردد.
رهبرا فرمودید الگوی سوم زن مسلمان
الگوی نه شرقی نه غربی، شاهراهی برایمان باز شد و افق دیدی پرشور ترسیم. تلاش مضاعف کردیم، همسرداری و مادری و تلاش علمی در کنار هم ساده نبود اما ثابت کردیم ما میتوانیم. وقتی کودکانمان که از آب و گل درآمدند در کنار جهاد همسرداری و فرزندآوری در جهت تحقق الگوی سوم زن مسلمان به جهاد علمی و عملی، کنشگری پرداختیم. هرچند با سقفهای شیشهای متعددی مواجه شدیم که تلاش ما برایش اهمیتی نداشت و ساختارهای خانوادگی اجتماعی حکومتی که اصلا آمادگی پذیرش چنین الگوی را نداشتند.
رهبرا فرمودید تمدن نوین اسلامی
و باز افق دید بینالمللی وسیعتر را به رویمان گشودید. چشماندازی امید بخش جهت ایجاد نظم نوین جهانی در سایه ظهور مهدوی، آن هنگام که زن امروزی در افسون رقابتها و چشم و هم چشمیهای زیبایی و تناسب اندام روح و بدن خود را پیش از پیش خسته و بی رمق میکند تا مگر چشم هوس آلودی را سیر نماید. ما بهدنبال اثبات اندیشه زهرا گونه برآمدیم تا به جهانیان بگوییم تمدن آینده بشری در دستان مادرانی است که حاج قاسمها را در دامن خود می پرورانند که تا مدتها نام و یادش لرزه تن استعمارگران خواهد بود. همچنین در صحنه علم و عمل با انتشار کتب و مقالات بینالمللی به جهانیان ثابت کردیم که این میتوان در پرتو آموزههای اسلامی بزرگ اندیشید و مرزهای دانش را در هم نوردید و حضور بانوان محجبه در پایگاههای علمی دانشگاهی جهان خود به تنهایی دافع تمامی نقشههای سرکوبگرانه بود که تغییر نگرش افراد نسبت به ایران و اسلام برایمان کافی بود هرچند حمایتهای مادی و معنوی از این فعالیتها بسیار اندک بود.
رهبرا فرمودید جهاد تبیین در صحنه سیاسی اجتماعی و ظیفه حساس دیگری را احساس کردیم« لئن شکرتم لازیدنکم »
وای بر ما اگر روایتگری نکنیم و یادآوری نکنیم، نعمت انقلاب را برای فرزندان و نسلهای آتی، چه خواهد شد ؟
شروع کردیم از گفتن قصههای حماسی مادرانه گرفته تا روشن کردن ذهن نوجوان محصور در رسانه، زینب وار. گروههای تبیینی را در زمینه شناسایی دستاوردهای انقلاب برای زنان گسترش دادیم و روایتگری را هر چند کوچک و محدود. هرچند از نبود عزم ملی برای سرمایهگذاری در عرصه روایتگری بینالمللی دلمان گرفت.
رهبرا فرمودید روایتگری و الگو سازی، مادران و همسران شهدای امنیت را دیدیم که زینبگونه با تمام طعنهها و کنایهها باز هم پای این انقلاب ایستادند و از نامردی هم وطن فریب خورده خود هرچند دلگیر شدیم از بار دگر کشیده شدن چادر مادرمان بهدست غافلان این روزگار؛ اما بیش از پیش مصمم به تلاش برای تغییر نگرش نسل پاک فریب خورده تحت سلطه هژمونی رسانه شدیم
رهبرا فرمودید جهاد فرزند آوری
سعی کردیم با استعانت و توکل به ربوبیت و رازقیت الهی باوجود طعنه ها و تحقیرها، از خواهشهای مقطعی برای دستیابی به اهداف متعالی صرف نظر کرده و پرورش دهنده نسل مقاوم و صبوری برای آیندگان باشیم، هرچند حمایتهای مادی و معنوی بسیار ضعیف بود.
رهبرا فرمودید مقاومت اقتصادی و تولید ملی وما با تدبیر وظیفه سخت مدیریت اقتصادی خانه را به جان خریدیم. سعی کردیم با اصلاح الگوی مصرف از تولید ملی حمایت کنیم.
دلمان میسوزد برای فرهنگ و تمدن اصیل اسلامی، دلمان میسوزد برای کم رنگ شدن فرهنگ فاطمی در سرزمین شیعه منتظر پرور!
رهبرا! ما جان برکفانت دلمان میسوزد برای ذهن و قلب دختران این مرز و بوم محصور در ارزشهای لیبرالی حاکم
برای خواهرانی که معنای آزادی را آزادی حصار تن میدانند و ارزش خود را در اغوش رایگان پنداشتند.
دلمان میسوزد برای سردرگمی هویت زنان ایرانی در این هجوم جنگ شناختی گسترده،دلمان میسوزد برای ارزان فروخته شدن جنس زن در دنیای سرمایه داری، دلمان میسوزد برای فراموش شدن رسالتهای زینبگونه و نبودن گوش شنوایی برای مطالبات بهحق زنانه
برای فراهم نبودن فضای حکمرانی زنانه و ساختارهای نامتناسب جنسیتی
برای سقفهای شیشهای مردانه حتی در ساختارهای علمی و فقاهتی.
برای سیاستهای بالادستی اجرا نشده و معطل مانده. برای الگوی سوم تحقق اهداف نیافته. برای فضای مجازی رهاشده. برای عدم وفاق و ساماندهی گروههای انقلابی، برای ندیدن همتی برای گفتمانسازی و جریانسازی بانوان انقلابی و...
در آخر ما بانوان فعال انقلابی عهد میبندیم که تا پای جان گوش بهفرمان شماییم و نسل ما نویدآور نسل ظهور خواهد بود.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰 در مجلهی🖐افکار 🖐🏻 بانوان🖐🏼 حوزوی🖐🏽 بانوان از نقاط مختلف کشور، دور هم جمع شدهاند تا از دنیای مادری، همسری، کنشگریهای اجتماعی و...قلم بزنند.
✔️✔️ ☆شما هم دعوتید☆ 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔰تحریف پوشش زنان ایرانی در سریالهای تاریخی
✍️ فاطمه میری طایفه فرد، کارشناس ارشد تاریخ اسلام
▪️متأسفانه در سریالهای تاریخی شاهد هستیم که یک نوع پوشش خاص را به تمام اقشار جامعه نسبت میدهند، چیزی که گاهی به خاطر ناهمگونی سیرت و صورتِ سریال، نوعی دلزدگی ایجاد میکند.
▪️آنچه مهم مینماید؛ احساس خطر کردن در برابر فرهنگ عفیفانه و تاریخی کشورمان است که با پوششی از رنگ و داستان در قالب سریال به خورد مخاطب داده میشود.
▪️به استناد تاریخی، پوشش زنان ایرانی در ادوار مختلف و با ادیان و گرایشهای متفاوت، همواره عفیفانه و در بستری از ستر و پوشش بوده است.
🔗 مطالعه یادداشت در سایت فکرت
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌ستون بیفرهنگی
✍🏻 زهرا کبیری پور
در جایی میخواندم انگلیس ستون سیاسی، آلمان ستون اقتصادی و فرانسه ستون فرهنگی اروپا است.
اینکه هر سه ستون اکنون در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران صف کشیدهاند، مصداق عدو شود سبب خِیر اگر خدا خواهد است.
لازم نیست برای درک این مطلب به گذشتههای خیلی دور بروید. کافی است اتفاقات همین چند ماه اخیر را مرور کنید.
هرجا این ستونها آمدند و مقابل ملت ما صف کشیدند، اتفاقات به شکلِ زیبایی به نفع ما چرخید.
همین چند ماه پیش بود که حضرت آقا در تجمعات و گعدههای جَوزدگان و مُغرضان در توئیتر و اینستاگرام مورد اهانت قرار میگرفت، حالا شما ببنید اهانت یک نشریهی زرد و وقیح فرانسوی چه خروشی در دل ملت ایران ایجاد کرده است، همانطور که اهانت این نشریهی سخیف به چهرهی نورانی پیامبر اکرم اسلام جوشش و خروشِ بینظیری در دل امت مسلمان ایجاد کرده بود.
آنکه مرد مبارزه است، در میدان حاضر میشود نه اینکه از پنجرهی خانهاش با بد و بیراه گفتن مبارزه کند.
نامردی و بیفرهنگی در ذات کشور فرانسه است، حالا هر چقدر هم که آن را ستون فرهنگی بخوانند.
حضرت آقا پیر، مراد و بابایِ تمام مردم ایران است. اگر دلش را دارید بسمالله، این شما و این هم تمام ملت ایران.
#مقام_معظم_رهبری
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
▪️تشییع یک عاشق
✍️زهرا حاج محمدی
صورتت را ندیدم، اصلا صورتی در کار نیست تا آن را تماشا کنم. از تمام استخوانهای بالا و پایین یک بدن، یک یا چند تکه را بیشتر با خودت نیاوردهای. نمیدانم در این تابوت جز دو سه استخوان و مقداری پارچهی پوسیدهی یادگار مانده از پیراهن و شلوار خاکستری پاسداریات چه چیز دیگری میتواند جا گرفته باشد. حتی مانند برادران دیگرت؛ پلاک هم به همراه نداری که اگر داشتی، گمنام نمیماندی و امروز پدر و مادری، همراه با خواهران و برادران، پیش پایت نشسته و سوگوارت بودند. آنها بودند تا تسلیتِ آمدهها را جواب داده و همدلی و همراهیشان را پاسخی درخور بدهند اما این یک پلاک هم از تو دریغ شده است.
پس تو چه همراه داری؟ اگر بگویم هیچ، به تو ظلم کردهام و اگر بگویم همه، به گمنامیات. ۱۵ ساله بودنت را هم آزمایشها ثابت کردهاند چون هیچ همراهی نبوده تا بر ۱۵ ساله بودنت گواهی دهد یا سندی که شهادت دهد زادهی کی و کجایی و اسم و رسمت چیست.
نگرانم که در تابوتی با این بزرگی حتی تکه استخوانی از جمجمهای هم در کار نباشد که اگر بود لابد شناختات شدنی میبود اما وقتی با یک عنوان ساده "شهید گمنام ۱۵ ساله" پس از بیش از ۳۰ سال که این ۳۰ هم باز عددی تخمینیست، از تو یاد میشود، یعنی دربارهات هیچ نمیدانیم جز آنکه شهید هستی.
از خودم میپرسم من امروز به تشییع "که" آمدهام؟ همو که مانند معشوقش قابل شناسایی حتی برای خواهر و دخترانش نبود. همو که مانند مولایش سر به بدن ندارد. همو که مانند دلدادهاش لباس بر تن ندارد، همو که به عشق امامش در عنفوان نوجوانی و در شرایطی که هنوز شرع؛ واجبات و محرماتش را بر وجودش سفت و سخت نکرده و جا دارد برای فرار کردن از زیر مسئولیتهای دینی چون نماز و روزه و پرهیز از نامحرم، پا در رکاب ذوالجناح نهاده و در میدان یکهتازی کرده تا آماج تیرها و مهمات بهروز دشمن آن روز ایران قرار گرفته است.
خدایا اینان کیانند؟! سرباز وظیفه بخوانیمشان که هنوز تا رسیدن به قامتِ یک مرد جنگاور که زمان اجباریاش فرارسیده باشد، سالیان دور فاصله است. حزباللهی بخوانیمشان که خیمهی ولایت هنوز فرصت مشق کردن به آنها را نیافته. عاشق بخوانیمشان که مرزهای عشقوزیِ یک نوجوان ۱۵ ساله از زمینِ بازی و سینما و اردوهای دورهمی بالاتر نمیرود. دیوانه بخوانیمشان که گوی سبقت را از پیران طریق و روندگانِ هالکِ واصل ربوده و قرعهی تهذیب نفس و مراتب سیر و سلوک را به نام خود به ثبت رساندهاند...
پس اینان کیانند؟! شاید یک مجاهد الیالله که "خمینی" را تنها در قاب تلویزیونهای سیاه و سفید آن روزها دیده، با صورتهایی همگی شبیه به هم ـ درست مانند تصاویر "فهمیده"ی ۱۳ ساله ـ و پیچیده شده در لباسهای گشاد و بلند خاکستری مزین به نام "پاسدار" که مسیر قاسم و عبدالله را دنبال کردند. برای اینان دستور و اجازهی فرماندهی میدان، معنای ولایت مطلقه میدهد. اینان گوش به فرمان هستند تا میان رفتن و ماندن یکی را انتخاب کنند اما شگفتا که همواره رفتن را برمیگزینند.
پ.ن: آئین تشیع و خاکسپاری این شهید گمنام روز دوشنبه 19 دی ماه از میدان بهارستان تهران، مدرسه عالی شهید مطهری به سمت سازمان برنامه و بودجه برگزار شد.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌱چای آلبالویی مادر
✍️زینب سیدمیرزایی، مدرس حوزه
هر صبح که زمین صورتش رادر آبشار اذان میشوید، بانوی خانه سرِچشمهی سپیده وضو میگیرد و نماز بندگی میگزارد.
بانوی خانه چای عاشقی دم می کند، سفره مهربانی میگشاید، سفرهاش بوی نان تازهی مادری میدهد.
وقتی بر ساحل لبخند خستهاش مینشینی، خستگی دنیا از یادت میرود این را از طعم چای آلبالویی رنگی که جلویت میگذارد، میفهمی. بانوی خانه فاصلهها را به هم " کوک" میزند و دلها را به هم میدوزد. او فرشته پیوند زمین و آسمان است. بانوی خانه به وقت نیایش از باغ آسمان برایت گل میچیند و تو عطر آن را تا پان عمر در زندگیات حس میکنی.
بانوی خانه، ایمان بار میگذارد و باچاشنی تربیت، مزهدارش میکند. صبر میکند، وقتیکه خوب جا افتاد، سفرهای به گستره عشق میگشاید. عطر دستپختش تا چند کشور آنطرفتر راهم فرا میگیرد. تا حدی که همه دنیا بر سفره بهشتیاش مینشینند.
بانوی خانه زنی شهید پرور است، دستپختی به طعم مقاومت و آزادگی و امنیت دارد درست مثل مادر شهید سردار سلیمانی، مادر سید روح الله عجمیان و آرمان و دیگر مادران و همسران شهدا.
بانوی خانه، کلید دار مقتدر بهشت است که به اذن و رضای او میتوانی گام در بهشت زهرای سعادت بگذاری. بانوی خانه عاشق است و عفیف، مهربان است و نجیب. بانوی خانه جادههای انتظار را برای آمدن عدالتگستر مهربان آماده می کند، او اهل دیار ولایت است و خانه زاد خانهی مادر هستی، فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆کار بسه یه کم بیا استراحت کنیم.
✍️مرضیه رمضانقاسم
موفقیت بدون سختی و شکست بیمعناست.
پس دلسرد نشویم، اجازه ندهیم افکار منفی فلجمان کند. یادت باشد که ما توانمندیم.
شیرینی موفقیت به اشک و عرقهایی است در رسیدن به آن میریزیم.
ما فقط وظیفه داریم همهی سعی و تلاشمان را بکاربگیریم اما اینکه برنده میشویم یا نه، با ما نیست بلکه مهم تلاش ماست.
ممکن است تلاشمان به موفقیت منجر نشود
اما هیچوقت منجر به حسرت نخواهد شد.
الهی همیشه مثل روز برفی باشیم تا همه با دیدنمان به وجد آیند.
امیدوارم برف شادی و خوشبختی بیخبر رو سرمون بباره.
سپید بخت بمونید الهی.
الحمدلله بالاخرهشهرِماهمبرفی شد❄️
آقای من بیخبر به دیدارم بیا یابنالحسن
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
❗️زنگار فرهنگی را زدودنم آرزوست
✍🏻 فاطمه شکیب رخ، دانشجوی دکتری تاریخ تشیع
چند روز پیش که دفتر نشریهای مقالهی بنده را تنها به دلیل عدم نثر روان نپذیرفت، درصدد برآمدم که که با تغییر سبک نوشتارم برای کسب رضایت داوران قدم بردارم، استاد راهنمای مقالهام که نویسندهای عالم و سرشناس است برایم نوشت؛ دخترم اینکه نوشتار تو را به علت سبک نگارشات نپذیرفتهاند دلیلی برعیب قلم تو نیست، زیرا همانطور که هر ذهنی یک فکری دارد و هر دستی یک خطی، قلم تو نیز روش خود را پیدا کرده است، آن را همانطور که هست بپذیر و پرورش بده!
دنیای نوشتن چقدر شبیه دنیای کنونی است، تصورهایی که ما از باورهای خود داریم و در برابر آن دیگران را متهم به کم فهمی میکنیم؛ براساس همان باورهای خود محورانه، انگشت اتهام را به سوی دیگران میبریم، قضاوت میکنیم، نتیجه می گیریم و نتایج تصوراتمان را به افراد انتقال میدهیم. عادتمان شده که همه باید شبیه ما فکر و اقدام کنند و اگر کسی متفاوت از پندار ما بیاندیشد از دایرهی رفتار صحیح خارج می شود! جالب آنکه تمام این تصورات و رفتارها برآمده از فرهنگی است که در گذر زمان مورد انواع تجاوزهای فرهنگی قرار گرفته است و اکنون در بسیاری ازعرصه ها حتی در ساحت علم نیز خودنمایی می کند. حال آنکه فرهنگ در جوامع نقشی همچون مادر را به عهده دارد پس اگر مادر دارای فضائل اخلاقی و روحی نباشد فرزندان در محیطی ناشایست رشد می کنند و در صورت تعدد آنان نیز دردی از جامعه بر طرف نمیشود و بلکه مشکلی بر اجتماع افزوده میگردد.
یکی از تششعات فرهنگ والا، پذیرش منطقی گونههای رفتاری و عملی مختلف در جوامع انسانی است که از مهمترین عوامل ایجاد سازگاری و زندگی توام با امنیت در کشورهاست، همین منش و عادت فرهنگی در سرزمینهایی مانند اندونزی با وجود اقوام، مذاهب و نژادهای گوناگون سبب ایجاد آرامش نسبی و به عبارتی کمتر دردساز برای دولت ها و مردم شده است.
به یاد دارم که در یکی از سخنرانیهای رهبر انقلاب، یکی از دغدغههای اصلی ایشان مسئله فرهنگ بیان شد، موضوعی که به رغم اهمیت بسیار، همیشه مورد تغافل دولتها و نهادهای فرهنگی کشور است. حال آنکه ارتقای فرهنگی جامعه و رشد فکری مردم، نتایج بسیاری در عرصه های مختلف اجتماعی را به همراه دارد؛ در اقتصاد، آموزش، سیاست، خانواده و غیره، رشد فزاینده و راندمان کیفیت زندگی را بالا می برد. در همین موضوع خانواده چقدر فرهنگ پذیرش یکدیگر به ایفای نقش سالم خانواده کمک می کند؟ و یا در اجتماع چقدر احترام به تصمیمات و یا تفکرات دیگران سبب کم شدن تنش ها و رخدادهای اجتماعی می شود؟ آیا وقت آن نرسیده که فکری به حال فرهنگ حاکم و پر تنش مردم کشورمان کنیم؟ و یا برنامهای در جهت ارتقا و زودودن زنگارهای فرهنگی جامعه به عمل رسانیم؟ دهها همایش و فراخوان برای فلان موضوع غیر کاربردی علمی میدهیم و میلیاردها سرمایه ملی را وقف آن میکنیم اما آیا برای دغدغههای سکارندار انقلاب که همیشه با نگاه تیز بین خویش کاشف مسائل انسان پرور بوده، نیز همایشی سازنده و مثمر را برگزار کردهایم؟ آیا دغدغهی فرهنگ برساخته امروزی ما را نیز دچار نموده است؟
#جهاد_تبیین
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌نوک پیکان دشمن
✍زینب نجیب
امروز نیز رهبر معظم انقلاب با توجه به شرایط جامعه، دیدبانی جبههی مقابل و تشخیص جهت شلیک دشمن، بار دیگر از اولویتها سخن راندند و پس از اشاره به تکرار این سفارش در برهههای مختلف به اهمیت آن پرداختند و تأکید کردند: « دشمن در رأس نقشههایش، تبلیغات است. به قول خودشان پروپاگاندا. علاج پروپاگاندا تبیین است؛ از زبانهای مختلف، از حنجرههای مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف. وسوسهای را که روی آن جوان و نوجوان اثر میگذارد چه چیزی میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند، آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند».( 19 دی 1401، در دیدار با مردم قم). اینکه رأس نقشهی دشمن تبلیغات است یعنی دشمن در عرصههای دیگر فعال است اما زخم اصلی را با نوک پیکان تبلیغاتِ مسموم وارد میکند. یعنی در عرصههای گوناگون در حال ضربه زدن است اما این ضربهها کارساز نبوده یا نخواهد بود اما در تبلیغات به تصرفاتی دست یافته است. حال، رهبری، راه مبارزه با آن را تبیین میدانند که با روشهای گوناگون به فراخور مخاطب و زمان و مکان باید تحقق یابد. اینک حکم، حکم جهاد است و راه، راه روشن تبیین. یک نفر با تبیین تاریخ تحلیلی، دیگری با اصول اعتقادی و تفسیر آیات و روایات، فردی با گسترش سواد رسانهای، گروهی با رفع شبهه، افرادی با تبیین سبک زندگی شهدا و خانوادهی شهدا و ارائهی الگوی مناسب به جوانان و عدهای با تبیین مطالبات شایسته و بجا و...میتوانند افسران موفقی در این عرصه باشند و افسران دیگری را تربیت کنند. اما به طور قطع از همهی اینها مهمتر، بستر صدور تبلیغاتِ مسموم است که امروز عمدهی آن در اختیار دشمن و زمین بازی اوست و به نظر میرسد سیاستگذاری در این حوزه، مسیر توفّق در این جهاد را تحقق و بلکه تسریع میبخشد.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🥀مظلوم
✍️سیده موسوی
بعضی از مردم جهان مظلوم هستند؛ تمام درد و مشقت را به جان میخرند تا تسلیم نابخردان و جاهلان این زمانه نشوند.
حتی زمانش بشود جان سپر می کنند، خون هم میدهند.
رسم این دنیا بر این است که ظالم، مظلوم را پلهای برای ترقی خود قرار میدهد. تا استوار کند این قدرت و اقتدار بظاهر را ، اما پوچی مطلق است.
آن هنگامیکه مظلوم، توکل کند و دست به دعا سمت آسمان ببرد و شکایت کند آنچه بر او ظلم شده را، این همان رمز انهدام قدرتهای طاغوتی آنها خواهد بود.
مظلوم شاید تفسیری دارد؛ که از تفسیرش دل را برنجاند. ولی هر مظلومی ضعیف نیست؛ گاهی مظلوم ایران است اما قوی است.
«پرسیدند: حدّ توکل چیست؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
اینکه با وجود خدا از هیچ چیز نترسی...
#پویش_نوشتن
#شهدا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
❗️تفاوت
✍️زهرا نجاتی
تفاوت بین خانهداری با خانهنشینی را اگر تا قبل از فضای مجازی نمیشد توضیح داد، حالا خیلی راحت میشود بیان کرد.
هرچند همان زمانها هم مادران ما خانهدار بودهاند اما خانه نشین نه. خیلیهایشان در مکتبها درس میخواندهاند.
خیلیها اهل کارهای هنری بودهاند، خیاطی میکرده و میآموختهاند.
هرچندبه اشتباه عدهای و به خاطر تعصبهای بیجا و جاافتادن مفهوم تعصب به جای دینداری، بعضی نگاهها این شد که زن باید در کنج خانه بماند وفقط دستمال بکشد وظرف
بشوید.
دردیداراخیر رهبر، پنبهی این موضوع به خوبی زده شد. ایشان با صراحت از وظایف زن در خانه و جمع وظایف خانه و اجتماع، صحبت کردند.
حرفهایی که به خوبی به اندازهی چندین کلاس رشتهی مطالعات زنان، مطلب و درس داشت.
براساس آنها، وظیفهی زن فقط خانه داری نیست، اجباری هم نیست به اینکه حتی غذا بپزد. وظیفهی زن همیشه در اسلام، تمکین ازشوهر، بوده.
باقی هم عشق است. عشقی که بین زن و شوهر، جاری است، علاقهای که به کارها دارد. به شیردادن به بچه یا باقی کارها.
اگر زنی خواست. و انجام داد، خداوند با نر مرحمت به او مینگرد، نخواست و انجام نداد، عیبی ندارد، مرد نمیتواند مجبورش کند یا هرکس دیگری.
اما میدانی مشکل کجاست؟
مشکل ازجایی به وجود آمد که عدهای فکر کردند، خانه نشینی یعنی واقعا خانه نشینی.
از سویی هم تمدن به کمک آمد. ماشین لباس شویی، ظرفشویی، جاروبرقی.
وقت زن خالی شد، اما هویت زنانه مثل گلدوزی و خیاطی و قلاب بافی هم از او گرفته شد.
حالا بعضی ها هستند که تصویرشان از خانه داری ساباندن گوشه و کنار خانه است.
راستش را بخواهید، اینها فقط تلاش دارند با غلط توجیه کردن، برای اسلام دشمن بتراشند،
بر طبل فمنیسم بکوبند و حقوق زن را جار بزنند اما در واقع نه اسلام را فهمیدهاند نه زن را و نه خانواده را.
خانهداری، یعنی نه کلفت خانه، که؛
بانوی خانه بودن،
ازهمه چیزخانه، خبرداشتن.
دلآرام مرد بودن،
روانشناس و مربیبچهها بودن،
کارخانهی تولید انسان به معنای واقعیش بودن،
البته که هرکار و دوخت و دوز هم، به ازای هر حرکت، نگاه لطف خدا در پی دارد،نگاهی که خیلی کمتر از آن، نصیب مردها میشود، آن هم با شرایط دشواری، مثلا شب قدری باشد، دنبال رزق حلال دویده باشد.
راستش را بخواهی، اصلا اسلام، زن را دید، پیش از اسلام زنی در کار نبود.
راستش را بخواهی اساسا اگر خدا میخواست زن را خانه نشین کند، حجاب را واجب نمیکرد، زن در خانه که حجاب لازم ندارد.
راستش را بخواهی، اسلام خیلی تاکیدی بر کارِخانه برای زن ندارد، علی که امیر مومنان بود، درخانه عدس پاک میکرد.
اساسا اسلام زن را همپایهی مرد دانسته، بلکه بالاتر. مرد نمیتواند به خوبی مربی انسان باشد، مرد در خالقیت انسان، به قدر زن نقش ندارد...
اما باید مراقب بود اسلام را،مرد را، فرزند را، زن را، خانه داری را، خوب فهمید...
بیایید نگذاریم تا با دروغهایشان، مفهوم زن و خانواده را تحقیر و تحریف کنند.
#سبک_زندگی
#دیدار_رهبری
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI