📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:سیده سلام بدر الدین (مادر شهید)
#مبنای_زندگی
قسمت اول:
امام علی علیه السلام می فرمایند:<<اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنّکَ تَعِیشُ أَبَدآََ وَ اعْمَلْ لاِخِرِتَکَ کَأَنّکَ تَمُوتُ غَدآَََ برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی می کنی؛ و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می میری>>(مستدرک الوسائل ج۱ص۱۴۶)
#احمد این حدیث نورانی را همیشه برای من می خواند و معتقد بود که این حدیث سراسر نور باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان مؤمنین و مسلمین می گردد و ضمن آن بیانگر اهمیت هر دو مرحله حیات در دنیا و آخرت است،متذکر می گردد که انسان عاقل باید به هر دو توجه ویژه ای داشته باشد تا آنجا که برای دنیایش به گونه ای فکر، اندیشه و عمل کند که گویا همیشه در این دنیا خواهد بود و برای آخرت به گونه ای که گویی روز آخر زندگی است.اگر این طور باشد مؤمن سریع تسلیم خواسته های سطحی و زود گذر دنیا که او را به ورطه ی سقوط می کشاند، نمی گردد؛کوتاه بینی نمی کند؛برای مال دنیا حرص نمی زند؛ برای یک لذت زود گذر به جسم و روان خود صدمه نمی زند،اسراف نمی کند، آینده نگر است، اهل قناعت است و شرایط و ضروریات رفاه و رشد خود را فراهم کند.
✍یا قتیل العبرات H
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🖇✨
راوے: مادر شہید
یکے از اتفاقهاے مہمے کہ قبل از شہادت براے شہید رخ داد، اصرار ایشان براے رفتن بہ کار جہادے در زمان استراحتشان بود.. مسئول کار مخالف بود اما شهید اصرار داشتند و ساکشون و در ماشین گذاشتند تا بہ جبهہ برودند..
حکایت، حکایتِ اخلاص و عزم او براے کار تا زمان شهادت است🌿🕊
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🌹
#کار_خودمونہ✌️🏻
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب
راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
#تحصیل_و_کار
قسمت اول:
#احمد بسیار کوشا بود و ثروت باعث نشده بود که تن پرور و تنبل باشد خیلی خوب درس خواند و دیپلمش را گرفت و با رتبه 7 وارد <<مَعهَد>> شد که در واقع نوعی دانشگاه در لبناناست.
#احمد دانشجوی نمونه دانشکده <<اَمجاد>>بود و توانست با کسب بهترین نمرات در رشته فناوری اطلاعات(iT)فارغ التحصیل شود.
او اعتقاد داشت که مسلمان واقعی کسی است که در یک دست،کتاب به نماد تحصیلِ دین و علم و در دست دیگر،سلاح به نماد مجاهدت داشته باشد.
رشد و تعالی #احمد در تحصیل و مجاهدت مدیون همین تفکر بی نظیر بود.
باتوجه به حجم بالای کاری و تحصیلی گاهی کتب مذهبی نیز مطالعه می کرد و هرگز اجازه نمی داد وقتش به بطالت بگذرد
پ ن:عکس بالا تصویر شهید مشلب در بین رتبه برتر های دانشکده امجاد
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#علے_مرعے دوست #شهید_احمد_مشلب:
#احمد مثل همہ دوستانش مراقب نوع پوشش و ماشینش بود.
یک روز ازش پرسیدم: من و بیشتر دوست دارے یا ماشینت؟
لبخندے زد و گفت: داداش میدونے چقدر عزیزے! من مواظب ماشینم هستم چون نعمتیہ از جانب خدا و خدا هم بہ ما دستور داده کہ قدر هرنعمتے رو کہ بہمون داده رو بدونیم و اگر قدرشون و ندونم ازشون محروم میشم...!🌿
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🌹✨
| شهید احمد محمد مشلب🕊|
@ahmadmaslad
دوست #شھیداحمـد:
ماشینش رو برده بود کارواش کہ بده بشورن... بعد یہ سلفے از خودش و ماشینش گرفت و گذاشت تو پیجش...
زیر پستش نوشتہ بود:
°°°«حمامة السیاره»°°°
°°°شستوشوے ماشین°°°
#خاطرات✍🏻
#کپے_با_ذکر_صلوات🌸
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب✨
راوے: علے مرعے{دوست شہید}
یک روز بہ او گفتم: صبر داشتہ باش راه طولانے است، اما احمـد جواب داد: ازدواج براے جلب رضایت خدا و شادے دل امام زمان{عجاللہ} است. احمـد منتظر، سرباز و یار امام مهدے روحے فداڪ بود.
او مےگفت: من مےخواهم ذریہے صالحے از من بہ جا بماند و خانواده و فامیل و همسایہام بہ واسطہے دیدن آن ها بہ یاد من بیفتند...!🥀🌿
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🌿
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🪴
راوے: سلام بدرالدین{مادرشہید}
احمد دوستانے از بہترین جوانان داشت و رابطہ آنہا رابطہ فوقالعادهاے بود، آنہا در هر شرایطے در کنار یکدیگر ایستاده بودند..
دوستےاے پر از صمیمیت...!🤍🌿
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب✨
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🪴
راوے: دوست شہید
احمـد همواره خود را مدیون شہدا مےدانست و مےگفت: زندگے راحت و سالم ما بہ خاطر آنهاست کہ مہمترین سرمایہشان، یعنے جانشان را فدا کردند. گاهے با تعجب مےگفت: راز کار شہدا چیست؟ حال باید با حسرت غمانگیز از خود بپرسیم: راز کار احمد چیست؟!🌿🕊
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🪐
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🌷
راوے: مادر شہید
یکے از اتفاقهاے مہمے کہ قبل از شہادت براے شہید رخ داد، اصرار ایشان براے رفتن بہ کار جہادے در زمان استراحتشان بود.. مسئول کار مخالف بود اما شهید اصرار داشتند و ساکشون و در ماشین گذاشتند تا بہ جبهہ برودند..
حکایت، حکایتِ اخلاص و عزم او براے کار تا زمان شهادت است🌿🕊
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب💫
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🌻
راوے: علے مرعے{دوست شہید}
احمـد خیلے دوست داشت ازدواج ڪند و اعتقاد داشت ڪہ مادرش باید دختر مناسبے برایش انتخاب ڪند، چون بہ انتخاب مادرش اعتماد داشت.
دین، مذهب، حیا و غیرت به او اجازه نمےداد ڪہ براے ازدواج با دخترے در ارتباط باشد...!🌸💕
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🌱
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🪴
راوے: دوست شہید
احمـد همواره خود را مدیون شہدا مےدانست و مےگفت: زندگے راحت و سالم ما بہ خاطر آنهاست کہ مہمترین سرمایہشان، یعنے جانشان را فدا کردند. گاهے با تعجب مےگفت: راز کار شہدا چیست؟ حال باید با حسرت غمانگیز از خود بپرسیم: راز کار احمد چیست؟!🌿🕊
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🪐
ڪانـالشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@ahmadmaslad
خاطرات #شهید_احمد_مشلب🎋
راوے: علے مرعے{دوست شہید}
احمد مثل همہ دوستانش مراقب نوع پوشش و ماشینش بود. یڪ روز ازش پرسیدم: من و بیشتر دوست دارے یا ماشینت؟
لبخندے زد و گفت: داداش میدونے چقدر عزیزے! من مواظب ماشینم هستم چون نعمتیہ از جانب خدا و خدا هم بہ ما دستور داده کہ قدر هرنعمتے رو ڪہ بہمون داده رو بدونیم و اگر قدرشون و ندونم ازشون محروم میشم..
اما دلیل اینڪہ خداوند احمد رو این قدر تڪریم ڪرد اینہ ڪہ؛ حب دنیا رو از دلش زدود و راه جهاد رو در پیش گرفت ڪہ بہ گفتہ خودش راه سخت و پرخارداریہ...!🥀🌿
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب🧡