📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_شانزدهم
من و ز #کس گله، #حاشا، کی این #دهن دارم
ز غیر شکوه ندارم ز خویشتن دارم
مجوی #دشمن من غیر من که من دانم
چه دشمنی است که عمری است من به من دارم
نهان به کوری چشم #پلیس مخفی #شهر
پی #هلاکت خود هر شب انجمن دارم
نخست گو چه کنی کوه #جان بکن، ایراد
ز کندهکاری #فرهاد کوهکن دارم
ز بس که مردمک دیده دید #مردم_بد
دگر ز مردمک دیده سوءظن دارم
چه #چشم داشت توان داشتن ز ملّتِ پست
که سربلندی و فخر از نداشتن دارم
به #تنگ آمدم از دست #زندگی، بدرم
به تن اگرچه همین کهنه #پیرهن دارم
ز دست بیکفنی زندهام بگو با #مرگ
مکن درنگ شنیدی اگر #کفن دارم
ز نای نالهٔ خود کف زنم به سر چون #دف
به مشت باز چه #حاجت به کف زدن دارم
شده است خانهٔ کیخسرو آشیانهٔ جغد
منِ خرابهنشین دلخوشم #وطن دارم
چو مال وقف شریعتمدار میدزدد
من از چه رَه گله از دزد راهزن دارم
چو لیدران خطاکار و زاهدان ریا
از این سپس سر مردم فریفتن دارم
چو #مرغ در قفس از بهر آشیان #عارف
هوای از #قفسِ تن گریختن دارم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org