eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
204 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
156 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
اندیشمندان جوان سپنتا
#ماجراهای_من_مایک_و_آقایTeacher #قسمت_نود_و_سوم #اندیشمندانه_انتخاب_کنید #اندیشمندان_جوان_سپنتا #آمو
: سلام تو را خدا اگه این چیزی گفت باور نکنیدا : علیک سلام چی شده؟ : والا دیروز که شما تو امتحان مارو گرفتین من همش بودم زنگ بزنید به اولیام و مدام اعصابم خراب بود یهو این پسر خل و چل برگشته میگه : خدا شاهده من فقط بودم که اولیام بفهمن ولی دیگه زبونم لال راضی به شما نبودم نمیدونم چرا این پسر خل از خودش این حرف را ساخت تو را یه وقت نکنید اگه چیزی گفت : وااااااااااااااااااااااااای خیلی بود وای از دست تو بابا جان اون بدبخت یه گفته که تو را دلداری بده معنیش هم این بوده که تو چرا اینهمه شلوغش میکنی چه ربطی داره به و و ........ برو عقلت را آب بکش بچه : عجب !!!!!!!! پس از دیروز من بیخودی اینهمه خوردم؟ حالا باز را شکر به خیر گذشت بابت هم دیگه تکرار نمیشه : امیدوارم ولی به هر حال نمره ات صفر : 😞😞😭😭😞😞 لینک کانال 👈 @ajs_org
بود آیا که در بگشایند گره از فروبسته ما بگشایند اگر از بهر دل خودبین بستند دل قوی دار که از بهر بگشایند به صفای رندان صبوحی زدگان بس در بسته به مفتاح بگشایند نامه تعزیت رز بنویسید تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند گیسوی چنگ ببرید به می ناب تا حریفان همه از مژه‌ها بگشایند در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه و بگشایند حافظ این خرقه که داری تو ببینی که چه زنار ز زیرش به دغا لینک کانال 👈 @ajs_org
ما را در مبادا بی‌شما بادا بی‌شما و مبادا بی‌شما جز از شما روشن مباد گلبن جان‌های ما مبادا بی‌شما بشنو از که می‌گوید به آواز بلند با دو زلف کافرت کایمان مبادا بی‌شما عقل نهان و آسمان چون چتر او و چتر این سلطان مبادا بی‌شما را دیدم میان عاشقان ساقی شده جان ما را دیدن ایشان مبادا بی‌شما جان‌های مرده را ای چون دم شما ملک مصر و مبادا بی‌شما چون به نقد عشق الدین خوشم رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بی‌شما لینک کانال 👈 @ajs_org
بمیرید در این بمیرید در این عشق چو مردید همه پذیرید بمیرید بمیرید و زین مترسید کز این برآیید بگیرید بمیرید بمیرید و زین ببرید که این نفس چو بندست و شما همچو یکی بگیرید پی چو زندان بشکستید همه و امیرید بمیرید بمیرید به پیش شه بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید خموشید خموشید دم مرگست هم از زندگیست اینک ز نفیرید لینک کانال 👈 @ajs_org
سی_و_ششم که رفت حسابش مگیر آب حیاتست در و جانش پذیر هر که جزِ بی‌آب دان و است گر چه بود او عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر برگ بردمد هر نفس از شاخ پیر هر که شود کی شود او چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر سر ز خدا تافتی هیچ رهی یافتی جانب ره بازگرد یاوه مرو خیر خیر تنگ شکر خر بلاش ور نخری باش این میر شو ور نشوی رو بمیر جمله جان‌های گشته خاک عشق فروریخت زر تا برهاند اسیر ای که به تو هیچ کسی نریخت در بن زنبیل خود هم بطلب ای چست شو و مرد باش حق دهدت صد قماش خاک سیه گشت زر سیه گشت مفخر حق و بیا تا برهد پای دل ز و همچو لینک کانال 👈 @ajs_org
🔴 یا 🔵 است ؟ تهدید به‌معنای « و » است اما تحدید به‌معنای « و جایی را مشخص کردن » در نتیجه می‌بینیم که هر دو
واژه
هستند، فقط بایستی هر کدام را و در جای خود کنیم مثال؛ بر کشید و او را تهدید به کرد
طرفین
برای تحدید به رسیدند لينک کانال 👈🏻 @ajs_org
📜 فتادم از نظر آن لحظه‌ای که دور شدم خوشم به که از دست کور شدم گهی به و گاه در خراباتم هزار که با اهل درد جور شدم دعاش گفتم و دشنام هم نداد جواب کجاست که پیش بور شدم به نرد تو عمری به ششدر افتادم در این دگر و و عور شدم دو چشم تو دنبال و شر می‌گشت شدم چو مست به هم‌چشمی‌اش شرور شدم بهشت و حوری و به ارزانی بیار می که بری از و شدم ز دست هجر تو کنجی نشسته و گفت چو نیست چاره ز بیچارگی شدم لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 من و ز گله، ، کی این دارم ز غیر شکوه ندارم ز خویشتن دارم مجوی من غیر من که من دانم چه دشمنی است که عمری است من به من دارم نهان به کوری چشم مخفی پی خود هر شب انجمن دارم نخست گو چه کنی کوه بکن، ایراد ز کنده‌کاری کوهکن دارم ز بس که مردمک دیده دید دگر ز مردمک دیده سوءظن دارم چه داشت توان داشتن ز ملّتِ پست که سربلندی و فخر از نداشتن دارم به آمدم از دست ، بدرم به تن اگرچه همین کهنه دارم ز دست بی‌کفنی زنده‌ام بگو با مکن درنگ شنیدی اگر دارم ز نای نالهٔ خود کف زنم به سر چون به مشت باز چه به کف زدن دارم شده است خانهٔ کیخسرو آشیانهٔ جغد منِ خرابه‌نشین دلخوشم دارم چو مال وقف شریعت‌مدار می‌دزدد من از چه رَه گله از دزد راهزن دارم چو لیدران خطاکار و زاهدان ریا از این سپس سر مردم فریفتن دارم چو در قفس از بهر آشیان هوای از تن گریختن دارم لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 ابرویش تا رقمِ قتلِ من می‌کرد این حکم برون نامده اجرا می‌کرد به چه حالی که دلِ به حالم می‌سوخت خونریز وی این حال تماشا می‌کرد قدش از هر قدمی به پا می‌انگیخت لبش از هر سخنی مَفسَده برپا می‌کرد همه در واهمه این از آن مردم چشم این همه همهمه یک بی‌سر و بی‌پا می‌کرد از در دیده هرکس که گذر کرده، هنوز دور از دیده نگردیده به دل جا می‌کرد هر دلی را که شدی خیل خیالش داخل محو چون داخله ما می‌کرد من به هر شاخی از این ز بیداد محیط آشیان بستم از آنجا پر من وا می‌کرد کار رسوایی بین که مرا در نظر کشوری، این همه رسوا شده رسوا می‌کرد تلخ کامی من از این بس که دلم شهد آسودگی از تمنا می‌کرد پیش از آنیکه زند سبزه سر از خاکش کاش دل (عارف) سبزه و صحرا می‌کرد لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیست مرو ای خضر که این مرحله را نیست نیست یک دست که از دست تو بر کیوان نیست نیست یک سر که ز سودای تو سرگردان نیست بس که سر در خم چوگان تو افتاد چو گوی یک نفر مرد به تو سرگردان نیست گر به دریای تو افتد داند نوح جز غرق خلاصیش از این نیست ندهید از پی بهبودی من رنج درد است به جز ورا درمان نیست خواست زاهد به خرابات نهد پا گفتم سر خود گیر که این وادی اردستان نیست شب هجر تو مرا موی سیه کرد سفید عمر پایان شد و هجران نیست وقتی ای یوسف گم‌گشته تو پیدا گردی که ز یعقوب خبر نی اثر از کنعان نیست من شد و خونابه‌اش از دیده بریخت تا بدانی ز توام راز درون پنهان نیست تا گل روی تو ای سرو روان در نظر است ما را هوس سرو و و بستان نیست «ارنی»گویان مشتاق توام رخ بنما «لن ترانی» نگو عارف پسر نیست لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 جور این قدر به یک تن نمی‌شود گویی اگر که می‌شود حاشا نمی‌شود ظالم‌تر از و مظلوم‌تر ز من تا ختم آفرینش نمی‌شود ای طبع من ز زشتی کردار روزگار گویا دگر تو گویا نمی‌شود گویند عقده باز می‌کند گریه می‌کنم دل من وانمی‌شود بنیانم دیده ز جا کند ای عجب کاین سیل کوهکن ز چه نمی‌شود با درد هجر ساخته در چنگ غم کاری به نقد ساخته از ما نمی‌شود نام تو گشته ورد زبانم ولی چه ، دهن به گفتن نمی‌شود رجعت اگر دوباره کند ز آسمان دردی است من که مداوا نمی‌شود خاک تمام عالم اگر من به سر کنم در خاک رفته من پیدا نمی‌شود از بعد یار ز من گو به دیگر ما و تو یک جا نمی‌شود عارف چنان ز ماتم عبدالرحیم خان گشته است بستری که دگر پا نمی‌شود لینک کانال 👈 @ajs_org