eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
216 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
127 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت از پای فتادیم چو آمد غم هجران در درد بمردیم چو از دست دوا رفت دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه زان پیش که گویند که از دار فنا رفت لینک کانال 👈 @ajs_org
سوی لبش هر آنک شد خورد ز پیش و پس زانک حوالی نیش زنان بود مگس روی ویست مار بود در او نهان جعد ویست همچو شب مجمع دزد و هر عسس کان زمردی مها دیده مار برکنی ماه دوهفته‌ای شها غم نخوریم از غلس بی‌تو چه فن زند بی‌تو چگونه تن زند و جهان غلام تو جان و جهان تویی و بس رستمان تویی و ظفررسان تویی هست اثر حمایتت گر زره‌ست وگر فرس تو بود آن نه که منطوی بود صد مه و آفتاب را نور توست مقتبس چرخ میان آب تو بر دوران همی‌زند بر طبیبیت عرضه همی‌کند مجس ذره به ذره طمع‌ها صف زده پیش تو کنان و دم زنان بهر امید هر نفس دست چنین چنین کند لطف که من چنان دهم آنچ بهار می‌دهد از دم خود به خار و خس خاک که نور می‌خورد و زر نبات او که آب می‌خورد ماش شدست یا عدس رنگ جهان چو سحرها عصای موسوی باز کند خود درکشدش به یک نفس چند بترسی ای از نقش خود و خیال خود چند گریز می‌کنی بازنگر که نیست بس کن و بس که کمتر از اسب سقای نیستی چونک بیافت باز کند از او لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 فتادم از نظر آن لحظه‌ای که دور شدم خوشم به که از دست کور شدم گهی به و گاه در خراباتم هزار که با اهل درد جور شدم دعاش گفتم و دشنام هم نداد جواب کجاست که پیش بور شدم به نرد تو عمری به ششدر افتادم در این دگر و و عور شدم دو چشم تو دنبال و شر می‌گشت شدم چو مست به هم‌چشمی‌اش شرور شدم بهشت و حوری و به ارزانی بیار می که بری از و شدم ز دست هجر تو کنجی نشسته و گفت چو نیست چاره ز بیچارگی شدم لینک کانال 👈 @ajs_org