eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
216 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
132 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا ای مه از رشک تو چون آسمان گشته امروز صد چندان شدی بدی شدی هم شدی هم فر نور امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری فردا و در شرح تو باشد فنا امشب دارمت باشم غلام و چاکرت فردا ملک بی‌هش شود هم عرش بشکافد قبا ناگه برآید صرصری نی بام ماند نه دری زین پشگان پر کی زند چونک ندارد پیل پا باز از میان صرصرش درتابد آن و فرش هر ذره‌ای شود در فر آن الضحی تعلیم گیرد ذره‌ها زان لقا صد ذرگی کان‌ها نبودش ز ابتدا لینک کانال 👈 @ajs_org
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
اندیشمندان جوان سپنتا
#غزلیات_جلال_الدین_محمد_بلخی #مولانای_جان #مولوی #رومی #غزل_چهارم 🔻
تا صورت پیوند جهان بود بود تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود آن که در قلعه‌ی برکند به یک حمله و بگشود علی بود آن گرد سرافراز که اندر ره تا کار نشد راست نیاسود، علی بود شاهی که بود و بود علی بود و کرم و جود علی بود آن که برای طمع نفس بر خوان جهان پنجه نیالود، علی بود سر دو جهان جمله ز پنهان و ز پیدا الحق تبریز که بنمود، علی بود آن عارف سجّاد، که خاک درش از قدر بر کنگرهی عرش بیفزود علی بود که شد آدم، ز علی شد آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس هم صالح پیغمبر و داوود علی بود هم وهم عیسی و هم خضر و هم ایوب هم و هم یونس و هم هود علی بود آن لحمک لحمی، بشنو تا که بدانی آن که او نفس بود علی بود موسی و عصا و ید بیضا و نبوت در مصر به فرعون که بنمود، علی بود عیسی به وجود آمد و در حال سخن گفت آن نطق و فصاحت که در او بود علی بود که در انگشت بود علی بود آن نور خدایی که بر او بود علی بود آن شاه سرافراز که اندر با یکی بود علی بود نبودند کسانی که ندیدند کاندر ره دین علی بود آن که خدا در همه کردش صفت عصمت و بستود علی بود چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم از روی یقین در همه موجود، علی بود هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود این ، سخن کفر نه این است تا هست علی باشد و تا بود علی بود لینک کانال 👈 @ajs_org
۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
سوی لبش هر آنک شد خورد ز پیش و پس زانک حوالی نیش زنان بود مگس روی ویست مار بود در او نهان جعد ویست همچو شب مجمع دزد و هر عسس کان زمردی مها دیده مار برکنی ماه دوهفته‌ای شها غم نخوریم از غلس بی‌تو چه فن زند بی‌تو چگونه تن زند و جهان غلام تو جان و جهان تویی و بس رستمان تویی و ظفررسان تویی هست اثر حمایتت گر زره‌ست وگر فرس تو بود آن نه که منطوی بود صد مه و آفتاب را نور توست مقتبس چرخ میان آب تو بر دوران همی‌زند بر طبیبیت عرضه همی‌کند مجس ذره به ذره طمع‌ها صف زده پیش تو کنان و دم زنان بهر امید هر نفس دست چنین چنین کند لطف که من چنان دهم آنچ بهار می‌دهد از دم خود به خار و خس خاک که نور می‌خورد و زر نبات او که آب می‌خورد ماش شدست یا عدس رنگ جهان چو سحرها عصای موسوی باز کند خود درکشدش به یک نفس چند بترسی ای از نقش خود و خیال خود چند گریز می‌کنی بازنگر که نیست بس کن و بس که کمتر از اسب سقای نیستی چونک بیافت باز کند از او لینک کانال 👈 @ajs_org
۱ خرداد ۱۴۰۱
درست را ببین کو بشکست خواب ما تافت ز چرخ هفتمین در ما خواب ببر ز چشم ما چون ز تو روز گشت شب آب مده به تشنگان بس است آب ما جمله ره چکیده خون از سر تیغ عشق او جمله کو گرفته بو از شکر باکرانه را شکر بی‌کرانه گفت شدی به ذوق خود بشنو این جواب ما روترشی چرا مگر صاف نبد از پی بخور یک قدح از تا چه شوند ای چونک ز هم بشد از بت بانقاب ما از دین روی نمود عاشقان ای که بر مه و آفتاب ما لینک کانال 👈 @ajs_org
۸ خرداد ۱۴۰۱
ما را در مبادا بی‌شما بادا بی‌شما و مبادا بی‌شما جز از شما روشن مباد گلبن جان‌های ما مبادا بی‌شما بشنو از که می‌گوید به آواز بلند با دو زلف کافرت کایمان مبادا بی‌شما عقل نهان و آسمان چون چتر او و چتر این سلطان مبادا بی‌شما را دیدم میان عاشقان ساقی شده جان ما را دیدن ایشان مبادا بی‌شما جان‌های مرده را ای چون دم شما ملک مصر و مبادا بی‌شما چون به نقد عشق الدین خوشم رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بی‌شما لینک کانال 👈 @ajs_org
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
سی_و_ششم که رفت حسابش مگیر آب حیاتست در و جانش پذیر هر که جزِ بی‌آب دان و است گر چه بود او عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر برگ بردمد هر نفس از شاخ پیر هر که شود کی شود او چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر سر ز خدا تافتی هیچ رهی یافتی جانب ره بازگرد یاوه مرو خیر خیر تنگ شکر خر بلاش ور نخری باش این میر شو ور نشوی رو بمیر جمله جان‌های گشته خاک عشق فروریخت زر تا برهاند اسیر ای که به تو هیچ کسی نریخت در بن زنبیل خود هم بطلب ای چست شو و مرد باش حق دهدت صد قماش خاک سیه گشت زر سیه گشت مفخر حق و بیا تا برهد پای دل ز و همچو لینک کانال 👈 @ajs_org
۱۸ دی ۱۴۰۱
سی_و_هشتم چنان لطیفی که به ما درآیی صنما به لطفت که میان ما درآیی تو جهان پاک داری نه به داری چه شود اگر زمانی به ما درآیی تو و بی‌نشانی ز نهان‌ها نهانی بفروزد این نهانم چو ما درآیی چو تو راست ای همگی زبان مرغان تو به چه شهد بخشی چو ما درآیی به جهان تویی بس نکشد تو کس بپرم چو اگر تو به کمان ما درآیی بخرام که تو کیمیای حقی همه ما شود چو به کان ما درآیی لینک کانال 👈 @ajs_org
۲ بهمن ۱۴۰۱