eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
216 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
140 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما ای درشکسته ما ای بردریده دام ما ای نور ما ای سور ما ای منصور ما جوشی بنه در شور ما تا شود انگور ما ای دلبر و مقصود ما ای و معبود ما آتش زدی در ما نظاره کن در دود ما ای ما ما دام دل ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما در گل بمانده پای جان می‌دهم چه جای دل وز سودای دل ای وای دل ای وای ما لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 دلم ز کف سر تو را رها نکند از کمند تو وارستگی خدا نکند اگرچه مرا بی‌گنه بریخت ولیک کسی از خون‌بها نکند هر آنکه از کف جامِ می گیرد نظر به جانب جام جهان‌نما نکند بسوخت ندیدم اثر ز آه سحر ز من گذشت، کسی بعد از این نکند به بلبلان چمن از من گویید به ناز گلم رفته کس صدا نکند تو ده که مَنَت جان نثار خواهم کرد کسی بهتر از این دو تا نکند بگفتمش که دلت جای است بگفت کسی به دیر شهان بوریا نکند لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 از هجر تو ندارم غیر تو ندارم چون خم گیسوی بیقرار تو یک دم بی ماهت بتا قرار ندارم بر سر بازار عشقبازی بر کف جز سر و بتا نثار ندارم شراب و دلم کباب چه سازم کز خم گیسوی ندارم راز دردمند خود به که گویم من که به جز غمگسار ندارم تو چون سنبل است روی تو چون گر دهدم دست بیم ندارم سرشکم چکید و سیه شد آه که مجبورم ندارم از غم هجر رُخَت به تصور چون دل خود ندارم لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 باز ز ابروی کمان و نوک مژگان زد به تیرم بار الها چاره‌ای کن سخت در چنگش اسیرم دست از پا پیش شمشیرش خطا کردن نیارم نیستم ز امرش گریزان وز قبولش ناگزیرم ناوک تیر تو گر صد بار از پستان ننگرم بهْ، کرد بایستی دو صد به شیرم تا نفس باقی‌ست نام باشد بر زبانم تا که جانی هست نقش باشد در ضمیرم از برای گوشه چشمت ز عالم بستم گر تو خم کنی از هر دو عالم گوشه گیرم دادی وقت دادن به بالین من آیی جانم از هجرت به آمد نمی‌آیی بمیرم ای از من ایام جوانی گم شد او را هر کجا دیدید گوییدش که پیری کرد پیرم سطوت دربار فقرم شد چنان کز روی کرنش شاهان به خاک افتند در پیش حصیرم در وصالت دلخوشم از زندگی چون خضر لیکن می‌کشد نمی‌دانم بمیرم یا نمیرم از قدر من کاهید قدرم نداند دانی آنوقتی که در عالم نبیند کس نظیرم گر نکردم ، این دانم، هم نکرد ایزد را که عارف نی نی لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 خیال تو از سر به در نمی‌آید ز من علاج به جز سر نمی‌آید الهی آنکه نبودی قد بتان که جز جفا ثمر از این شجر نمی‌آید و مهر ز خوبان طمع مکن ز آنروی که بوی ز جنس نمی‌آید برفت دل پی تفتیش کار و دمی بایست که بی‌خبر نمی‌آید چه حیله کرد به کار مصر که این به سراغ نمی‌آید تو و داد ز مدار امید که از نژاد دادگر نمی‌آید گفت چو سخنور استادی نیامده است به دوران دگر نمی‌آید لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 غم تو نیمه‌جانم کرد کرد کاری که ناتوانم کرد زیر بار فلک نرفتم لیک بار تو چون کمانم کرد چون آه سینهٔ مظلوم دگر از هر نظر نهانم کرد نیست باقی جز عاقبت صاحب استخوانم کرد به تصور نیارم آنچه که آن به نیاید آنم کرد دست‌پروردهٔ مرا دست دستی کرد چون موم نرم من به تو ای باز مهربانم کرد بس که بُوَد دل از چشمم به دو چشمت که بدگمانم کرد بد داد صد بار با وجودی که امتحانم کرد نیست به از به من آنچه می‌خواست دل زبانم کرد لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 خوش آن زمان که دلم پای‌بند یاری بود به کوی باده‌فروشانم اعتباری بود بیار باده که از عهد همین مانده است به ، چه خوش و روزگاری بود به اقتدار چه نازی که روزی را مزیت و و و اعتباری بود چو وقتی نامداری داشت در این دیار چو سیروس بود به این محیط که امروز بی‌کس و است کمان کشیده چو اسفندیار یاری بود کسی که کرد گرفتار یکه‌تازان را اسیر پنجه یک طفل نی سواری بود بنای تمدن به باد می‌دادم اگر به دست من ای چرخ بود کشیده بار تو بارها این بار خمیده شد قدم از زحمت این چه باری بود قرار داد دو چمشش که خون به دل سپس نریزد پیمان‌شکن قراری بود به دستیاریت ای دیده به غلتید الهی آنکه شوی کور این چه کاری بود دلی است از من کس ار نشان خواهد بگو که چون لاله داغداری بود گذار عارف و عامی به دار می‌افتاد اگر برای چوب داری بود لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 در بدان فرقِ و گدا نیست کس نیست که در کوی بُتان بی‌سر و پا نیست در حُسن تو انگشت‌نما هستی و لیکن در عشقِ تو جز من کسی انگشت‌نما نیست رسوای تو گشتیم به جهان نیست جایی که در آن قصهٔ رسواییِ ما نیست مستم بگذارید بگریم به غمِ جز اشک کسی در غمِ دل عقده‌گشا نیست این مهر که دارد به تو دل در همه نه وین جای که داری تو به دل در همه جا نیست با یار سخن دوش شد از عالمِ وحدت گفتم مشنو هر که تو را گفت نیست بد گفت از پی و بشنیدم و گفتم با که دل بد مکن این نیز به ما نیست در فتنهٔ یغماگریِ تو ای شوخ آن چیست که غارت‌زده در کشورِ ما نیست گر پُر شود همه از حضرتِ اشرف یک بی‌شرفی مثل نیست به ادب کن برِ اهلِ ادب عارف اینجاست که جای سخنِ پرت و پلا نیست لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت تاریخ همه در درد سر گذشت گویند اینکه سفر کوته است و من دیدم که عمر من ز سفر زودتر گذشت بستی درم ز وصل و گشودی دری ز هجر آوخ ببین چه‌ها به منِ دربه‌در گذشت هجر تو دل به حسابت کرد در دوری‌ات معیشتم از این ممر گذشت با کوه کوه بار غمت به کوه رفتم، رسید سرشک از کمر گذشت بازیچه نیست عشق و محبت مگر نبود در راه عشق از گذشت؟ و زیان و نفع و دخل و خرج عشق کردم پس از هزار ضرر سربه‌سر گذشت ما را چه خوب دست‌به‌سر کرد تا که آمد ببیندش که چو از نظر گذشت کو، تا دگر پدید شود گویمش چه‌ها بر من ز دست تو بیدادگر گذشت!» کاری مکن که خلق ز جورت به رسند ای جورپیشه، ورنه ز من یک گذشت مشکل بُوَد که از خطرِ بگذری عارف تو را که عمر ز چندین گذشت لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 دیشب خرابی میم از و حد گذشت این کوه ساز خم آمد ز گذشت گفتم حساب شماری به دست کیست جواب گفت چه پرسی ز صد گذشت قدم خمیده شد چو کمان تا که دیده دید همچون مه چهارده آن سرو قد گذشت با صحبت از گله‌های گذشته بود آمد رقیب و دید نماند از حسد گذشت نگذاشت دست رد به کس هر جا نظر فکند ریخت چشم تو بی‌دست رد گذشت تعداد تو نتوان همینقدر بی‌شمارهٔ خون از جسد گذشت بد کرده را بگوی که «بد از تو تا ابد ای بی‌خبر بماند ز ما خوب و بد گذشت» بی‌صاحبیِ خانهٔ من بین ز هر طرف هرکس رسید بی‌پته و بی‌سند گذشت که در نتیجه‌اش عمرم تمام شد عارف، هزار ، گذشت ار چه بد گذشت لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد ز اندیشهٔ وصل تو به در باید کرد رخسار تو گر سر زند از زلف صنما گردش یک دور باید کرد در ره بتان دست ز جان باید شست طی این وادی پر خوف و باید کرد بر سر کوه ز دست تو باید جست گریه از دست غمت تا به باید کرد پیش از آنی که جهان گِل نکند دیدهٔ من مشت خاکی ز غم به سر باید کرد در ره عشقش سر و باید باخت عمدا اندر سر این کار ضرر باید کرد مستش ز مژه تیر بر ابرو پیوست ترک است و کماندار حذر باید کرد عارفا گوشهٔ عزلت مده از کف که دگر از همه خلق صرف نظر باید کرد لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 بیمار درد و پرستارم آرزوست بهبود زان دو بیدارم آرزوست یاران شدند بدتر از اغیار گو به کای غار صحبت اغیارم آرزوست ای دیده خون ببار که یک ملتی به رفته است و من دو دیدهٔ بیدارم آرزوست ایران خراب‌تر ز دو چشم تو ای صنم کار از تو در این کارم آرزوست هر که گشت در ایران رود به دار بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست فدای بوالهوسی‌های خائنین گردیده یک قشون فداکارم آرزوست خونریزی آنچنان که ز هر سوی جوی ریزد میان کوچه و بازارم آرزوست در زیر بار حس شده‌ام خسته راه دور با مرگ گو خلاصی از این بارم آرزوست بیزار از آن بُدَم که در آن ننگ و عار نیست امروز از آنچه عمری بیزارم آرزوست مشت معارف ار دهن بشکند زین مشت کم نمونهٔ خروارم آرزوست حق واقف است وقف به چنگال ناکسان افتاده دست واقف اسرارم آرزوست تجدید عهد دورهٔ سلطان حسین گشت یک مرد نو چو نادر ما را به بارگاهِ شَه عارف اگرچه راه نَبوَد و لیک پاکیِ دربارم آرزوست لینک کانال 👈 @ajs_org