#غزلیات_جلال_الدین_محمد_بلخی #مولانای_جان #مولوی #رومی
#غزل_چهل_و_پنجم
ای #یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته #جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای #دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا #می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای #قبله و معبود ما
آتش زدی در #عود ما نظاره کن در دود ما
ای #یار ما #عیار ما دام دل #خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای #دل جان میدهم چه جای دل
وز #آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_اول
دلم ز کف سر #زلف تو را رها نکند
#دل از کمند تو وارستگی خدا نکند
اگرچه #خون مرا بیگنه بریخت ولیک
کسی #مطالبه از #یار خونبها نکند
هر آنکه از کف #معشوق جامِ می گیرد
نظر به جانب جام جهاننما نکند
بسوخت #سینه ندیدم اثر ز آه سحر
ز من گذشت، کسی بعد از این #دعا نکند
به بلبلان چمن از #زبان من گویید
به #خواب ناز گلم رفته کس صدا نکند
تو #بوسه ده که مَنَت جان نثار خواهم کرد
کسی #معامله بهتر از این دو تا نکند
بگفتمش که دلت جای #عارف است بگفت
کسی به دیر شهان #فرش بوریا نکند
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_هفتم
از #غم هجر تو #روزگار ندارم
غیر #وصال تو #انتظار ندارم
چون خم گیسوی بیقرار تو یک دم
بی #رخ ماهت بتا قرار ندارم
بر سر بازار عشقبازی بر کف
جز سر و #جانی بتا نثار ندارم
#اشک شراب و دلم کباب چه سازم
کز خم گیسوی #یار #تار ندارم
راز #دل دردمند خود به که گویم
من که به جز #اشک غمگسار ندارم
#زلف تو چون سنبل است روی تو چون #گل
گر دهدم دست بیم #خار ندارم
#سیل سرشکم چکید و #نامه سیه شد
آه که مجبورم #اختیار ندارم
از غم هجر رُخَت به #باغ تصور
چون دل خود #لاله #داغدار ندارم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_یازدهم
باز ز ابروی کمان و نوک مژگان زد به تیرم
بار الها چارهای کن سخت در چنگش اسیرم
دست از پا پیش شمشیرش خطا کردن نیارم
نیستم ز امرش گریزان وز قبولش ناگزیرم
ناوک تیر تو گر صد بار از پستان #مادر
ننگرم بهْ، کرد بایستی دو صد #لعنت به شیرم
تا نفس باقیست نام #دوست باشد بر زبانم
تا که جانی هست نقش #یار باشد در ضمیرم
از برای گوشه چشمت ز عالم #چشم بستم
گر تو #ابرو خم کنی از هر دو عالم گوشه گیرم
#وعده دادی وقت #جان دادن به بالین من آیی
جانم از هجرت به #لب آمد نمیآیی بمیرم
ای #جوانان از من ایام جوانی گم شد او را
هر کجا دیدید گوییدش که پیری کرد پیرم
سطوت دربار فقرم شد چنان کز روی کرنش
#قالی شاهان به خاک افتند در پیش حصیرم
در وصالت دلخوشم از زندگی چون خضر لیکن
میکشد #هجرت نمیدانم بمیرم یا نمیرم
#زندگی از قدر من کاهید قدرم #کس نداند
دانی آنوقتی که در عالم نبیند کس نظیرم
گر نکردم #خدمت، این دانم، #خیانت هم نکرد
#شکر ایزد را که عارف نی #وکیلم نی #وزیرم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سیزدهم
خیال #عشق تو از سر به در نمیآید
ز من علاج به جز #ترک سر نمیآید
الهی آنکه نبودی #نهال قد بتان
که جز جفا ثمر از این شجر نمیآید
#وفا و مهر ز خوبان طمع مکن ز آنروی
که بوی #مهر ز جنس #بشر نمیآید
برفت دل پی تفتیش کار #یار و #رقیب
دمی بایست که #دل بیخبر نمیآید
چه حیله کرد #زلیخا به کار #یوسف مصر
که این #پسر به سراغ #پدر نمیآید
تو #عدل و داد ز #نسل #قجر مدار امید
که از نژاد #ستم دادگر نمیآید
#سروش گفت چو #عارف سخنور استادی
نیامده است به دوران دگر نمیآید
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_هجدهم
غم #هجر تو نیمهجانم کرد
کرد کاری که ناتوانم کرد
زیر بار فلک نرفتم لیک
بار #عشق تو چون کمانم کرد
#ضعف چون آه سینهٔ مظلوم
دگر از هر نظر نهانم کرد
نیست باقی جز #استخوان #غم_عشق
عاقبت صاحب استخوانم کرد
به تصور نیارم آنچه که آن
به #تصور نیاید آنم کرد
دستپروردهٔ مرا #گیتی
دست دستی #بلای_جانم کرد
#دل چون موم نرم من به تو ای
#سنگدل باز مهربانم کرد
بس که #بدبین بُوَد دل از چشمم
به دو چشمت که بدگمانم کرد
#یار بد داد #امتحان صد بار
با وجودی که امتحانم کرد
نیست #عارف به از #سکوت به من
آنچه میخواست دل زبانم کرد
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_یکم
خوش آن زمان که دلم پایبند یاری بود
به کوی بادهفروشانم اعتباری بود
بیار باده که از عهد #جم همین مانده است
به #یادگار، چه خوش #عهد و روزگاری بود
به اقتدار چه نازی که روزی #ایران را
مزیت و #شرف و #فخر و اعتباری بود
چو #کاوه وقتی #سردار نامداری داشت
در این دیار چو سیروس #شهریاری بود
به این محیط که امروز بیکس و #یار است
کمان کشیده چو اسفندیار یاری بود
کسی که کرد گرفتار یکهتازان را
اسیر پنجه یک طفل نی سواری بود
بنای #کاخ تمدن به باد میدادم
اگر به دست من ای چرخ #اعتباری بود
کشیده بار #فراق تو بارها این بار
خمیده شد قدم از زحمت این چه باری بود
قرار داد دو چمشش که خون به #شیشه دل
سپس نریزد پیمانشکن قراری بود
به دستیاریت ای دیده #دل به #خون غلتید
الهی آنکه شوی کور این چه کاری بود
دلی است #گمشده از من کس ار نشان خواهد
بگو که #یکدل چون لاله داغداری بود
گذار عارف و عامی به دار میافتاد
اگر برای #مجازات چوب داری بود
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_سوم
در #عشق بدان فرقِ #شهنشاه و گدا نیست
کس نیست که در کوی بُتان بیسر و پا نیست
در حُسن تو انگشتنما هستی و لیکن
در عشقِ تو جز من کسی انگشتنما نیست
رسوای تو گشتیم #من_و_دل به جهان نیست
جایی که در آن قصهٔ رسواییِ ما نیست
مستم بگذارید بگریم به غمِ #دل
جز اشک کسی در غمِ دل عقدهگشا نیست
این مهر که دارد به تو دل در همه #کس نه
وین جای که داری تو به دل در همه جا نیست
با یار سخن دوش شد از عالمِ وحدت
گفتم مشنو هر که تو را گفت #خدا نیست
بد گفت #رقیب از پی و بشنیدم و گفتم
با #یار که دل بد مکن این نیز به ما نیست
در فتنهٔ یغماگریِ #چشم تو ای شوخ
آن چیست که غارتزده در کشورِ ما نیست
گر پُر شود #ایران همه از حضرتِ اشرف
یک بیشرفی مثل #رئیسالوزرا نیست
#صحبت به ادب کن برِ اهلِ ادب عارف
اینجاست که جای سخنِ پرت و پلا نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_چهارم
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ #زندگی همه در درد سر گذشت
گویند اینکه #عمر سفر کوته است و من
دیدم که عمر من ز سفر زودتر گذشت
بستی درم ز وصل و گشودی دری ز هجر
آوخ ببین چهها به منِ دربهدر گذشت
هجر تو #خون دل به حسابت #حواله کرد
در دوریات معیشتم از این ممر گذشت
با کوه کوه بار #فراق غمت به کوه
رفتم، رسید #سیل سرشک از کمر گذشت
بازیچه نیست عشق و محبت مگر نبود
در راه عشق #یار #پدر از #پسر گذشت؟
#سود و زیان و نفع و #ضرر دخل و خرج عشق
کردم پس از هزار ضرر سربهسر گذشت
ما را چه خوب دستبهسر کرد تا که #چشم
آمد ببیندش که چو #برق از نظر گذشت
کو، تا دگر پدید شود گویمش چهها
بر من ز دست #ظلم تو بیدادگر گذشت!»
کاری مکن که خلق ز جورت به #جان رسند
ای جورپیشه، ورنه ز من یک #نفر گذشت
مشکل بُوَد که از خطرِ #عشق بگذری
عارف تو را که عمر ز چندین #خطر گذشت
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_نهم
دیشب خرابی میم از #حصر و حد گذشت
این #سیل کوه ساز خم آمد ز #سد گذشت
گفتم حساب #جام شماری به دست کیست
#ساقی جواب گفت چه پرسی ز صد گذشت
قدم خمیده شد چو کمان تا که دیده دید
همچون مه چهارده آن سرو قد گذشت
با #یار صحبت از گلههای گذشته بود
آمد رقیب و دید نماند از حسد گذشت
نگذاشت دست رد به کس هر جا نظر فکند
#خون ریخت چشم #مست تو بیدست رد گذشت
تعداد #کشتگان تو نتوان همینقدر
#اجساد بیشمارهٔ خون از جسد گذشت
بد کرده را بگوی که «بد از تو تا ابد
ای بیخبر بماند ز ما خوب و بد گذشت»
بیصاحبیِ خانهٔ من بین ز هر طرف
هرکس رسید بیپته و بیسند گذشت
#عمری که در نتیجهاش عمرم تمام شد
عارف، هزار #شکر، گذشت ار چه بد گذشت
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_سوم
از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد
ز #دل اندیشهٔ وصل تو به در باید کرد
#ماه رخسار تو گر سر زند از #عقرب زلف
صنما گردش یک دور #قمر باید کرد
در ره #عشق بتان دست ز جان باید شست
طی این وادی پر خوف و #خطر باید کرد
بر سر کوه ز دست تو #مکان باید جست
گریه از دست غمت تا به #سحر باید کرد
پیش از آنی که جهان گِل نکند دیدهٔ من
مشت خاکی ز غم #یار به سر باید کرد
در #قمار ره عشقش سر و #جان باید باخت
عمدا اندر سر این کار ضرر باید کرد
#چشم مستش ز مژه تیر بر ابرو پیوست
ترک #مست است و کماندار حذر باید کرد
عارفا گوشهٔ عزلت مده از کف که دگر
از همه خلق #جهان صرف نظر باید کرد
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_پنجم
بیمار درد #عشق و پرستارم آرزوست
بهبود زان دو #نرگس بیدارم آرزوست
یاران شدند بدتر از اغیار گو به #دل
کای #یار غار صحبت اغیارم آرزوست
ای دیده خون ببار که یک ملتی به #خواب
رفته است و من دو دیدهٔ بیدارم آرزوست
ایران خرابتر ز دو چشم تو ای صنم
#اصلاح کار از تو در این کارم آرزوست
#بیدار هر که گشت در ایران رود به دار
بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست
#ایران فدای بوالهوسیهای خائنین
گردیده یک قشون فداکارم آرزوست
خونریزی آنچنان که ز هر سوی جوی #خون
ریزد میان کوچه و بازارم آرزوست
در زیر بار حس شدهام خسته راه دور
با مرگ گو خلاصی از این بارم آرزوست
بیزار از آن بُدَم که در آن ننگ و عار نیست
امروز از آنچه عمری بیزارم آرزوست
مشت معارف ار دهن #شیخ بشکند
زین مشت کم نمونهٔ خروارم آرزوست
حق واقف است وقف به چنگال ناکسان
افتاده دست واقف اسرارم آرزوست
تجدید عهد دورهٔ سلطان حسین گشت
یک مرد نو چو نادر #سردارم_آرزوست
ما را به بارگاهِ شَه عارف اگرچه راه
نَبوَد و لیک پاکیِ دربارم آرزوست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org