📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_هشتم
در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با #یار_صاحبدل کنم
در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نیستم تا گریه در #محفل کنم
اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
آخر به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم
زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را
تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم
از #گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در #کوی_جان منزل کنم
روشنگری افلاکیم چون #آفتاب از پاکیم
خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در #ساحل کنم
دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی
چند از غم #دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_نهم
نداند رسم یاری #بی_وفا یاری که من دارم
به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم
و گر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری
دلازاری دگر جوید دل زاری که من دارم
به خاک من نیفتد #سایه سرو بلند او
ببین کوتاهی #بخت نگونساری که من دارم
گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر
بکوی دلفریبان این بود کاری که من دارم
#دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
ز بستر می گریزد طفل #بیماری که من دارم
ز پند همنشین درد #جگر سوزم فزونتر شد
هلاکم می کند آخر #پرستاری که من دارم
رهی آنمه بسوی من بچشم دیگران بیند
نداند قیمت #یوسف خریداری که من دارم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_دهم
تابد فروغ #مهر و مه از قطره های اشک
باران صبحگاه ندارد صفای اشک
#گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست
روشندلی کجاست که داند بهای اشک ؟
ماییم و سینهای که بود #آشیان آه
ماییم و دیدهای که بود آشنای اشک
گوش مرا ز نغمه ی شادی نصیب نیست
چون جویبار ساخته ام با نوای اشک
از بسکه تن ز آتش #حسرت گداخته است
از دیده #خون گرم #فشانم بجای اشک
چون طفل هرزه پوی بهر سوی می دویم
اشک از قفای #دلبر و من از قفای اشک
دیشب چراغ دیده من تا سپیده #سوخت
آتش افتاد بی تو بماتم سرای اشک
#خواب آور است زمزمه جویبارها
در خواب رفته بخت من از هایهای #اشک
بس کن رهی که #تاب شنیدن نیاوریم
از بسکه #دردناک بود #ماجرای_اشک
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_یازدهم
خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگی های تو با #آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و #ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندان هوسجو را
#بهار شادیانگیزی حریف باده پیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای #گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از #داغ و #درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود
خرد منع من از #عشق تو فرماید چه فرمایی
من آزردهدل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای #اشک غم امشب تو از #دل عقده بگشایی
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن
که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_دوازدهم
گر به چشم دل جاناجلوه های ما بینی
در #حریم اهل دل جلوه خدا بینی
راز آسمانها را در #نگاه ما خوانی
نور صبحگاهی را بر جبین ما بینی
در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی
با شکوه درویشان #شاه را گدا بینی
گر طلب کنی از جان عشق و دردمندی را
#عشق را هنر یابی درد را دوا بینی
چون صبا ز خار و #گل ترک آشنایی کن
تا بهر چه روی آری روی آشنا بینی
نی ز نغمه واماند چون ز #لب جدا ماند
وای اگر #دل خود را از خدا جدا بینی
تار و پود هستی را سوختیم و خرسندیم
رند عافیت سوزی همچو ما کجا بینی
تابد از دلم شبها پرتوی چو کوکبها
صبح روشنم خوانی گر شبی مرا بینی
ترک خودپرستی کن عاشقی و مستی کن
تا ز دام غم خود را چون رهی رها بینی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_سیزدهم
#لاله رویی بر #گل_سرخی نگاشت
کز سیه چشمان نگیرم دلبری
از لب من کس نیابد #بوسه ای
وز کف من کس ننوشد ساغری
تا نبفتد پایش اندر بند ها
یاد کرد آن تازه گل سوگند ها
ناگهان باد #صبا دامن کشان
سوی #سرو و لاله شمشاد رفت
فارغ از #پیمان نگشته #نازنین
کز نسیمی برگ گل بر باد رفت
خنده زد #گل بر رخ دلبند او
کآن چنان بر باد شد #سوگند او
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
#پويش #ما_پاسدار_زبان_فارسی_هستيم
#انديشمندان_جوان_سپنتا
#غلط_ننویسیم
🔴 #رهگذر
🔵 #رهگذار
این دو کلمه که #امروزه بیشتر بهمعنای « #عابر ، #گذرنده »بهکار میرود، در #قدیم بهمعنای « #محل_عبور ، #گذرگاه » بودهاست.
#مثال :
دیدم امروز بر #زمین قَمَری 🌙
همچو سروی روان بر
گذری« #سعدی ، #غزلیات » زنِ خاقان رفته بود و بر
رهگذاردهلیز چاهی ژرف بکنده ... و سرِ آن به خاشاک پوشیده تا #شاه بر آنجا بگذرد و در #چاه افتد و #هلاک شود. « #اسکندرنامه ، ۲۹۱ » بنابراین ترکیبِ
از رهگذرِبهمعنای « #از_طریقِ » که اخیراً رایج شدهاست، #صحیح است. این ترکیب و #گونهی دیگر آن
از رهگذارِدر قدیم نیز تقریباً به همین معنای #امروز متداول بودهاست. #مثال : #از_رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد « #حافظ » چنان بِزی که اگر #خاک ره شوی کس را غبار خاطری #از_رهگذار ما نرسد « #لسان_الغیب » #انديشمندانه_انتخاب_کنيد لينک کانال 👈🏻 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_چهاردهم
تو را #خبر ز #دل بیقرار باید و نیست
#غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
#اسیر گریهٔ بیاختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چو #شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بیغبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمیگشاید دل
که می به گرمی #آغوش_یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین #گل_من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
به سردمهری باد #خزان نباید و هست
به فیضبخشی ابر #بهار باید و نیست
چگونه لاف #محبت زنی که از غم #عشق
تو را چو #لاله دلی #داغدار باید و نیست
کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو
به سان شبنم #گل اشکبار باید و نیست
رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_پانزدهم
#ساقیا در #ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در #جام شفق بینی به جز خوناب نیست
#زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال
صبح روشن را صفای #سایه مهتاب نیست
شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو #شمع
در میان #آتش سوزنده جای خواب نیست
مردم چشمم فروماندهست در #دریای_اشک
مور را پای رهایی از دل #گرداب نیست
خاطر دانا ز #طوفان حوادث فارغ است
کوه گردون سای را اندیشه از #سیلاب نیست
ما به آن گل از وفای خویشتن #دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و #مهر ماست
ورنه در #گلزار هستی سرو و #گل نایاب نیست
گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست
گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماه من در چشم #عاشق آب هست و خواب نیست
جلوهٔ صبح و شکرخند گل و آوای چنگ
دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست
جای آسایش چه می جویی رهی در ملک #عشق
#موج را آسودگی در #بحر بی پایاب نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_شانزدهم
هر چند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو #خورشید منیریم
خاریم و طربناک تر از باد بهاریم
خاکیم و دلاویز تر از بوی عبیریم
از نعره #مستانه ما چرخ پر آواست
جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم
از ساغر خونین شفق باده ننوشیم
وز سفره رنگین فلک #لقمه نگیریم
بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند
آیینه صبحیم و غباری نپذیریم
ما #چشمه نوریم بتابیم و بخندیم
ما #زنده عشقیم نمردیم و نمیریم
هم صحبت ما باش که چون #اشک سحرگاه
روشندل و #صاحب اثر و پاک ضمیریم
از شوق تو بی تاب تر از باد صباییم
بی روی تو خاموش تر از #مرغ اسیریم
آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست ؟
جز #حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_هفدهم
ز گرمی بینصیب افتادهام چون #شمع خاموشی
ز دلها رفتهام چون یاد از خاطر فراموشی
منم با ناله دمسازی به #مرغ شب همآوازی
منم بی باده مدهوشی ز #خون دل قدح نوشی
ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی
سیهروزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی
بدان حالم ز ناکامی که تسکین میدهم #دل را
به داغی از گل رویی به نیشی از #لب نوشی
به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را
به تار پرنیان مانم ز #عشق پرنیانپوشی
به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی میتوان خواند از نگاه سرد خاموشی
چه میپرسی رهی از داغ و درد #سینهسوز من؟
که روز و شب هم #آغوش تبم با یاد آغوشی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_هجدهم
نه راحت از فلک جویم نه #دولت از خدا خواهم
و گر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
نمیخواهم که با سردی چو #گل خندم ز بیدردی
دلی چون #لاله با داغ محبت آشنا خواهم
چه غم کان نوش #لب در ساغرم خونابه میریزد
من از #ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم
ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها
به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم
چنان با #جان من ای غم درآمیزی که پنداری
تو از عالم مرا خواهی من از عالم تو را خواهم
به سودای محالم #ساغر می خنده خواهد زد
اگر پیمانهٔ عیشی در این ماتمسرا خواهم
نیابد تا نشان از #خاک من آیینه رخساری
رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org