eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
204 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
156 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
دو معلم‌ها همچون هستند می‌سوزند و مصرف می‌شوند تا را برای روشن کنند Teachers are like a They are burned and consumed to light the for لینک کانال 👈 @ajs_org
سی_و_سوم رو بر رهش نهادم و بر من نکرد صد داشتم و یک نکرد سرشک ما ز دلش کین به درنبرد در خاره قطره اثر نکرد یا رب تو آن نگاه دار کز آه گوشه نشینان حذر نکرد و دوش ز من نخفت وان شوخ دیده بین که سر از برنکرد می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو او خود گذر به ما چو نکرد جانا کدام سنگ‌دل است کو پیش زخم تیغ تو را سپر نکرد کلک زبان بریده در با کس نگفت راز تو تا سر نکرد لینک کانال 👈 @ajs_org
چو باد عزم سر کوی خواهم کرد نفس به بوی خوشش خواهم کرد به بی می و عمر می‌گذرد بطالتم بس از امروز خواهم کرد هر آبروی که اندوختم ز دانش و نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد چو صبحدمم شد ز مهر او روشن که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد و زرق نبخشد صفای دل حافظ طریق و عشق خواهم کرد لینک کانال 👈 @ajs_org
سی_و_یکم منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش منست او منست او مثل ندارد امیدش باغ و جنانش آب روانش سیبش بیدش متصلست او معتدلست او دلست او پیش کشیدش هر که ز وز سر سودا سر کشد این جا ببریدش هر که ز آرد صفرا کاسه سکبا پیش نهیدش بیاید کنیدش بیاید هم بپزیدش نک شه هادی زان سوی وادی جانب داد نویدش داد زکاتی آب نباتی تا به مزیدش باده چو خورد او خامش کرد او زحمت برد او تا طلبیدش لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم بی تو ای یا ساختم یا سوختم سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد گرچه همچون از گرمی سراپا سوختم سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم همچو آن شمعی که افروزند پیش سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم سوختم از دل در میان اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم و هم هر کدام از شعله‌ای در آتشند در میان پاکبازان من نه تنها سوختم پاک من رهی خورشید عالمتاب بود رفتم و از خود عالمی را سوختم لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 نه به شاخ نه بر سرو پبچیده ام شاخه تاکم بگرد خویشتن پیچیده ام گرچه خاموشم ولی آهم بگردون می رود دود کشته ام در پیچیده ام می دهم به دلها گر چه مستورم ز چشم بوی بهارم در چمن پیچیده ام جای در سینه صد پاره دارم آتشی را چون گل درون پیرهن پیچیده ام نازک اندامی بود امشب در آغوشم رهی همچو بشاخ پیچیده ام لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 در هستی شراب ناب نیست و آنچه در شفق بینی به جز خوناب نیست خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال صبح روشن را صفای مهتاب نیست شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو در میان سوزنده جای خواب نیست مردم چشمم فرومانده‌ست در مور را پای رهایی از دل نیست خاطر دانا ز حوادث فارغ است کوه گردون سای را اندیشه از نیست ما به آن گل از وفای خویشتن بسته ایم ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست آنچه نایاب است در عالم وفا و ماست ورنه در هستی سرو و نایاب نیست گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا ماه من در چشم آب هست و خواب نیست جلوهٔ صبح و شکرخند گل و آوای چنگ دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست جای آسایش چه می جویی رهی در ملک را آسودگی در بی پایاب نیست لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 ز گرمی بی‌نصیب افتاده‌ام چون خاموشی ز دلها رفته‌ام چون یاد از خاطر فراموشی منم با ناله دمسازی به شب هم‌آوازی منم بی باده مدهوشی ز دل قدح نوشی ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی سیه‌روزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی بدان حالم ز ناکامی که تسکین می‌دهم را به داغی از گل رویی به نیشی از نوشی به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را به تار پرنیان مانم ز پرنیان‌پوشی به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما چه رازی می‌توان خواند از نگاه سرد خاموشی چه می‌پرسی رهی از داغ و درد من؟ که روز و شب هم تبم با یاد آغوشی لینک کانال 👈 @ajs_org