📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_اول
دلم ز کف سر #زلف تو را رها نکند
#دل از کمند تو وارستگی خدا نکند
اگرچه #خون مرا بیگنه بریخت ولیک
کسی #مطالبه از #یار خونبها نکند
هر آنکه از کف #معشوق جامِ می گیرد
نظر به جانب جام جهاننما نکند
بسوخت #سینه ندیدم اثر ز آه سحر
ز من گذشت، کسی بعد از این #دعا نکند
به بلبلان چمن از #زبان من گویید
به #خواب ناز گلم رفته کس صدا نکند
تو #بوسه ده که مَنَت جان نثار خواهم کرد
کسی #معامله بهتر از این دو تا نکند
بگفتمش که دلت جای #عارف است بگفت
کسی به دیر شهان #فرش بوریا نکند
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_پنجم
گر مراد #دل خود حاصل از اختر نکنم
#آسمان، ناکسم ار چرخ تو چنبر نکنم
مادر دهر اگر مثل تو #دختر زاید
بیپدر باشم اگر حرمت #مادر نکنم
این تویی در بر من یا که بود #خواب و #خیال
که من از #بخت خود این واقعه باور نکنم
سر از آن شب که ز #بالین تو برداشتهام
خویش را در دو جهان با فلک #همسر نکنم
نیست یک شب که #من از حسرت چشمت تا صبح
متصل خون دل از دیده به #ساغر نکنم
شعلهٔ آه من #آتش به #جهان خواهد زد
ز آب چشم خود اگر روی #زمین تر نکنم
#خون من ریز میندیش تو از #حشر که من
شکوه از دست #تو غیر از تو به #داور نکنم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_پانزدهم
به سر #کویت اگر رخت نبندم چه کنم
واندر آن کوی اگر #ره ندهندم چه کنم
من ز در بستن و واکردن #میخانه به جان
آمدم گر نکنم باز و نبندم چه کنم
غم #هجران و #پریشانی و بدبختی من
تو پسندیدی اگر من نپسندم چه کنم
مانده در قید اسارت تن من وان خم زلف
میکشد، میروم افتاده به بندم چه کنم
من به اوضاع تو ای #کشور بیصاحب جم
نکنم گریه پس از #گریه نخندم چه کنم
آیت روی تو ز #آتشکده #زردشت است
من بر آن آتش #سوزان چو سپندم چه کنم
#خون من ریختی و وصل تو شد کام رقیب
من به ناچار #دل از #مهر تو کندم چه کنم
شرط #عقل است سپس راه #جنون گیرم و بس
عارف آسوده من از ناصح و پندم چه کنم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_نوزدهم
دیشب به یاد روی تو ای رشک #آفتاب
شُستم ز سیلِ #اشک من از دیده نقشِ خواب
تا صبحدم که جیب #افق چاک زد شفق
صد رنگ ریخت #دل به خیال رُخَت بر آب
بنشستهام میانهٔ سیلابِ #خون که گر
بینی گمان بری که حبابی است روی آب
شد #مست #دل غمزهات آن سان که مستیاش
افزون بُوَد ز نشئهٔ یک خُمِ #شراب
چشمت به زیرچشمی با یک اشاره کرد
در هر کجا دلی است #طرفدار_انقلاب
#محروم شد ز روی تو زاهد، #همیشه باد
محروم ز آستین خطا دامن #صواب
با خانه خرابه دل آنچه را که کرد
چشمت، به #کعبه آن نکند پیرو وهاب
افتاد طُرّه بر سر مژگانت آگه است
#گنجشک اوفتاده به سرپنجهٔ #عقاب
از مهوشان #شفق چو تو را انتخاب کرد
#تبریک گفت #عارف از این حُسنِ #انتخاب
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیستم
ز بس به زلفِ تو دل بر سرِ دل افتاده
چه کشمکش که میانِ #من_و_دل افتاده
ز فرقهبازیِ اَحزابِ دل در آن سرِ زلف
گذارِ شانه بر آن طُرّه مشکل افتاده
دلم بسوخت که بر صورتِ تو خالِ سیاه
به سانِ ملّتِ محکومِ #جاهل افتاده
بسوز از آتشِ رخ این #حجاب و روی نما
تو #جان بخواه که جان غیر قابل افتاده
ز بس که #خون ز غمت ریختم به دل از #چشم
دلم چو غرقه ز #دریا به #ساحل افتاده
به جز #جنون نَبَرَد رَه به سوی #کعبهٔ عشق
که بارِ #عقل در این راه بر #گل افتاده
گرفته نورِ جهانتابِ #علم عالَم و #شیخ
پیِ مُباحِثه بسی دلایل افتاده
سپردمت به رقیبان و با تو کارم نیست
از آنکه کار به دست #اراذل افتاده
تو هرج و مرجیِ دربارِ #عشق بین، عارف
میانِ این همه #دیوانه #عاقل افتاده
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_یکم
خوش آن زمان که دلم پایبند یاری بود
به کوی بادهفروشانم اعتباری بود
بیار باده که از عهد #جم همین مانده است
به #یادگار، چه خوش #عهد و روزگاری بود
به اقتدار چه نازی که روزی #ایران را
مزیت و #شرف و #فخر و اعتباری بود
چو #کاوه وقتی #سردار نامداری داشت
در این دیار چو سیروس #شهریاری بود
به این محیط که امروز بیکس و #یار است
کمان کشیده چو اسفندیار یاری بود
کسی که کرد گرفتار یکهتازان را
اسیر پنجه یک طفل نی سواری بود
بنای #کاخ تمدن به باد میدادم
اگر به دست من ای چرخ #اعتباری بود
کشیده بار #فراق تو بارها این بار
خمیده شد قدم از زحمت این چه باری بود
قرار داد دو چمشش که خون به #شیشه دل
سپس نریزد پیمانشکن قراری بود
به دستیاریت ای دیده #دل به #خون غلتید
الهی آنکه شوی کور این چه کاری بود
دلی است #گمشده از من کس ار نشان خواهد
بگو که #یکدل چون لاله داغداری بود
گذار عارف و عامی به دار میافتاد
اگر برای #مجازات چوب داری بود
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_چهارم
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ #زندگی همه در درد سر گذشت
گویند اینکه #عمر سفر کوته است و من
دیدم که عمر من ز سفر زودتر گذشت
بستی درم ز وصل و گشودی دری ز هجر
آوخ ببین چهها به منِ دربهدر گذشت
هجر تو #خون دل به حسابت #حواله کرد
در دوریات معیشتم از این ممر گذشت
با کوه کوه بار #فراق غمت به کوه
رفتم، رسید #سیل سرشک از کمر گذشت
بازیچه نیست عشق و محبت مگر نبود
در راه عشق #یار #پدر از #پسر گذشت؟
#سود و زیان و نفع و #ضرر دخل و خرج عشق
کردم پس از هزار ضرر سربهسر گذشت
ما را چه خوب دستبهسر کرد تا که #چشم
آمد ببیندش که چو #برق از نظر گذشت
کو، تا دگر پدید شود گویمش چهها
بر من ز دست #ظلم تو بیدادگر گذشت!»
کاری مکن که خلق ز جورت به #جان رسند
ای جورپیشه، ورنه ز من یک #نفر گذشت
مشکل بُوَد که از خطرِ #عشق بگذری
عارف تو را که عمر ز چندین #خطر گذشت
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_نهم
دیشب خرابی میم از #حصر و حد گذشت
این #سیل کوه ساز خم آمد ز #سد گذشت
گفتم حساب #جام شماری به دست کیست
#ساقی جواب گفت چه پرسی ز صد گذشت
قدم خمیده شد چو کمان تا که دیده دید
همچون مه چهارده آن سرو قد گذشت
با #یار صحبت از گلههای گذشته بود
آمد رقیب و دید نماند از حسد گذشت
نگذاشت دست رد به کس هر جا نظر فکند
#خون ریخت چشم #مست تو بیدست رد گذشت
تعداد #کشتگان تو نتوان همینقدر
#اجساد بیشمارهٔ خون از جسد گذشت
بد کرده را بگوی که «بد از تو تا ابد
ای بیخبر بماند ز ما خوب و بد گذشت»
بیصاحبیِ خانهٔ من بین ز هر طرف
هرکس رسید بیپته و بیسند گذشت
#عمری که در نتیجهاش عمرم تمام شد
عارف، هزار #شکر، گذشت ار چه بد گذشت
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_ام
عوض اشک ز نوک مژه #خون میآید
با خبر باش #دل از دیده برون میآید
مکن ای دل #هوس سلسله زلف بتان
که از این سلسله آثار #جنون میآید
اضطرابی به دل افتاد حریفان، بیشک
آنکه صید دل ما کرد، کنون میآید
پی قتلم صف #مژگان ز چه آراستهای
بهر یک تن ز چه صد فوج قشون میآید
همچو #ضحاک دو مار سیه افکنده به دوش
که به مغز سر #انسان به فسون میآید
بس که تیر از مژه بر بال و پر دل زدهای
پر برآورده و #بیچاره زبون میآید
خیمه زد پادشه #عشق به خلوتگه دل
#عقل بیچاره چو #درویش برون میآید
گذر باد صبا تا که بر آن #زلف افتاد
مشکآمیز شد و غالیهگون میآید
#عارف از دست تو با چرخ فلک در جنگست
که نفاق از فلک #بوقلمون میآید
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_چهارم
وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیست
مرو ای خضر که این مرحله را #پایان نیست
نیست یک دست که از دست تو بر کیوان نیست
نیست یک سر که ز سودای تو سرگردان نیست
بس که سر در خم چوگان تو افتاد چو گوی
یک نفر مرد به #میدان تو سرگردان نیست
گر به دریای #غم_عشق تو افتد داند
نوح جز غرق خلاصیش از این #طوفان نیست
ندهید از پی بهبودی من رنج #طبیب
درد #عشق است به جز #مرگ ورا درمان نیست
خواست زاهد به خرابات نهد پا گفتم
سر خود گیر که این وادی اردستان نیست
شب هجر تو مرا موی سیه کرد سفید
عمر پایان شد و #پایان_شب هجران نیست
وقتی ای یوسف گمگشته تو پیدا گردی
که ز یعقوب خبر نی اثر از کنعان نیست
#دل من #خون شد و خونابهاش از دیده بریخت
تا بدانی ز توام راز درون پنهان نیست
تا گل روی تو ای سرو روان در نظر است
#هیچ ما را هوس سرو و #گل و بستان نیست
«ارنی»گویان مشتاق توام رخ بنما
«لن ترانی» نگو عارف پسر #عمران نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_پنجم
بیمار درد #عشق و پرستارم آرزوست
بهبود زان دو #نرگس بیدارم آرزوست
یاران شدند بدتر از اغیار گو به #دل
کای #یار غار صحبت اغیارم آرزوست
ای دیده خون ببار که یک ملتی به #خواب
رفته است و من دو دیدهٔ بیدارم آرزوست
ایران خرابتر ز دو چشم تو ای صنم
#اصلاح کار از تو در این کارم آرزوست
#بیدار هر که گشت در ایران رود به دار
بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست
#ایران فدای بوالهوسیهای خائنین
گردیده یک قشون فداکارم آرزوست
خونریزی آنچنان که ز هر سوی جوی #خون
ریزد میان کوچه و بازارم آرزوست
در زیر بار حس شدهام خسته راه دور
با مرگ گو خلاصی از این بارم آرزوست
بیزار از آن بُدَم که در آن ننگ و عار نیست
امروز از آنچه عمری بیزارم آرزوست
مشت معارف ار دهن #شیخ بشکند
زین مشت کم نمونهٔ خروارم آرزوست
حق واقف است وقف به چنگال ناکسان
افتاده دست واقف اسرارم آرزوست
تجدید عهد دورهٔ سلطان حسین گشت
یک مرد نو چو نادر #سردارم_آرزوست
ما را به بارگاهِ شَه عارف اگرچه راه
نَبوَد و لیک پاکیِ دربارم آرزوست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_ششم
جور این قدر به یک تن #تنها نمیشود
گویی اگر که میشود حاشا نمیشود
ظالمتر از #طبیعت و مظلومتر ز من
تا ختم آفرینش #دنیا نمیشود
ای طبع من ز زشتی کردار روزگار
گویا دگر #زبان تو گویا نمیشود
گویند #گریه عقده #دل باز میکند
#خون گریه میکنم دل من وانمیشود
بنیانم #اشک دیده ز جا کند ای عجب
کاین سیل کوهکن ز چه #دریا نمیشود
با درد هجر ساخته در چنگ غم #اسیر
کاری به نقد ساخته از ما نمیشود
نام تو گشته ورد زبانم ولی چه #سود
#شیرین، دهن به گفتن #حلوا نمیشود
رجعت اگر دوباره کند ز آسمان #مسیح
دردی است #درد من که مداوا نمیشود
خاک تمام عالم اگر من به سر کنم
در خاک رفته من پیدا نمیشود
از بعد #مرگ یار ز من گو به #زندگی
دیگر #سلوک ما و تو یک جا نمیشود
عارف چنان ز ماتم عبدالرحیم خان
گشته است بستری که دگر پا نمیشود
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org