📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_پانزدهم
به سر #کویت اگر رخت نبندم چه کنم
واندر آن کوی اگر #ره ندهندم چه کنم
من ز در بستن و واکردن #میخانه به جان
آمدم گر نکنم باز و نبندم چه کنم
غم #هجران و #پریشانی و بدبختی من
تو پسندیدی اگر من نپسندم چه کنم
مانده در قید اسارت تن من وان خم زلف
میکشد، میروم افتاده به بندم چه کنم
من به اوضاع تو ای #کشور بیصاحب جم
نکنم گریه پس از #گریه نخندم چه کنم
آیت روی تو ز #آتشکده #زردشت است
من بر آن آتش #سوزان چو سپندم چه کنم
#خون من ریختی و وصل تو شد کام رقیب
من به ناچار #دل از #مهر تو کندم چه کنم
شرط #عقل است سپس راه #جنون گیرم و بس
عارف آسوده من از ناصح و پندم چه کنم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیستم
ز بس به زلفِ تو دل بر سرِ دل افتاده
چه کشمکش که میانِ #من_و_دل افتاده
ز فرقهبازیِ اَحزابِ دل در آن سرِ زلف
گذارِ شانه بر آن طُرّه مشکل افتاده
دلم بسوخت که بر صورتِ تو خالِ سیاه
به سانِ ملّتِ محکومِ #جاهل افتاده
بسوز از آتشِ رخ این #حجاب و روی نما
تو #جان بخواه که جان غیر قابل افتاده
ز بس که #خون ز غمت ریختم به دل از #چشم
دلم چو غرقه ز #دریا به #ساحل افتاده
به جز #جنون نَبَرَد رَه به سوی #کعبهٔ عشق
که بارِ #عقل در این راه بر #گل افتاده
گرفته نورِ جهانتابِ #علم عالَم و #شیخ
پیِ مُباحِثه بسی دلایل افتاده
سپردمت به رقیبان و با تو کارم نیست
از آنکه کار به دست #اراذل افتاده
تو هرج و مرجیِ دربارِ #عشق بین، عارف
میانِ این همه #دیوانه #عاقل افتاده
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_ششم
داد حُسنت به تو تعلیم خودآرایی را
زیبِ #اندام تو کرد این همه #زیبایی را
قدرتِ عشق تو بگرفت به سرپنجهٔ حُسن
طرفة العین ز من قوهٔ بینایی را
هم مگر فتنهٔ چشم تو بخواباند باز
در تماشای تو آشوب تماشایی را
ای بت شرق بنه پا به اروپا تا پای
به زمین خشکد بتهای #اروپایی را
کرد سودای سر #زلف تو دیوانه مرا
چه نهی سربهسر این آدمِ سودایی را
فقط اندوخته در عشق #شکیبایی بود
کرد تاراج غم #عشق شکیبایی را
#دل به دریا زد و سر راه بیابان بگرفت
دل دریایی من بین سر #صحرایی را
به یکی خضر ره عالم #وحدت شد و هیچ
کس نیابد به از این عالم #تنهایی را
اغلبم جا بس کوچهٔ بیسامانی است
با چنین جا چه خورم غصهٔ بیجایی را
منحصر شد همه دار و ندارم به #جنون
در چه ره خرج کنم این همه دارایی را
سر #دل تا که نخورده است به یک سنگدلی
پند سودی ندهد هرزه و هرجایی را
حسّ من #دشمن جان کیست نمیدانستم
که به من دشمنی است این همه دانایی را
عارف از خطهٔ #تهران سوی #تبریز گریخت
تا تحمل نکند آن همه رسوایی را
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_ام
عوض اشک ز نوک مژه #خون میآید
با خبر باش #دل از دیده برون میآید
مکن ای دل #هوس سلسله زلف بتان
که از این سلسله آثار #جنون میآید
اضطرابی به دل افتاد حریفان، بیشک
آنکه صید دل ما کرد، کنون میآید
پی قتلم صف #مژگان ز چه آراستهای
بهر یک تن ز چه صد فوج قشون میآید
همچو #ضحاک دو مار سیه افکنده به دوش
که به مغز سر #انسان به فسون میآید
بس که تیر از مژه بر بال و پر دل زدهای
پر برآورده و #بیچاره زبون میآید
خیمه زد پادشه #عشق به خلوتگه دل
#عقل بیچاره چو #درویش برون میآید
گذر باد صبا تا که بر آن #زلف افتاد
مشکآمیز شد و غالیهگون میآید
#عارف از دست تو با چرخ فلک در جنگست
که نفاق از فلک #بوقلمون میآید
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org