eitaa logo
اندیشمندان جوان سپنتا
204 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
156 ویدیو
15 فایل
کد شامد 1-2-736791-61-0-10 Andishmandan Javan Sepanta Tel: +98 (26) 34 81 92 10 +98 (26) 34 82 41 70 SMS: 1000 26 34 81 92 10 Web: https://ajs.org.ir e-mail: info@ajs.org.ir Channel Admin: @ajs_org_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
اندیشمندان جوان سپنتا
#ماجراهای_من_مایک_و_آقایTeacher #قسمت_نودم #اندیشمندانه_انتخاب_کنید #اندیشمندان_جوان_سپنتا #آموزش_زب
# شاگرد : سلام استاد این خارجیها هم اصطلاحاتشون شبیه ماست تقریبا، مخصوصا اون تیکه پرونیهاشون : علیک سلام چطور مگه؟ :هیچی امروز بحث بود یکی از بچه ها گفت دوست داره پزشکی قبول شه یهو مایک گفت: actually you can’t .you are study ما از کف خیابون ولو شدیم آخه یعنی چی که میگه نمیتونی چون درس خوندنت ای هست خب درسته تیکه خنده داریه ولی خب بی ادبیه دیگه : خب طبق معمول دادی تو : چطور؟ : اون بدبخت یه گفته منظورش این بوده که نمیتونی چون فقط داری و را میبینی لابد منظورش این بوده فقط رویا دیدن و آرزو داشتن کافی نیست و درس هم باید بخونه . اون مایک بیچاره هیچ مفهومی از اون تیکه و رنگ قهوه ای غیر از معنای رنگ قهوه ای نداره که بخواد به قول تو تیکه پرانی بی ادبانه کنه برو سوادت را درست کن بچه : استاد لینک کانال 👈 @ajs_org
دیدم به دوش که ماهی برآمدی کز روی او شب سر آمدی تعبیر رفت سفرکرده می‌رسد ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی ذکرش به خیر فال من کز در مدام با قدح و ساغر آمدی خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش تا یاد صحبتش سوی ما آمدی فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست آب خضر نصیبه اسکندر آمدی آن عهد یاد باد که از بام و در مرا هر دم پیام یار و خط آمدی کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم مظلومی ار شبی به در داور آمدی خامان ره نرفته چه دانند ذوق دریادلی بجوی دلیری سرآمدی آن کو تو را به سنگ دلی کرد رهنمون ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی گر دیگری به شیوه زدی رقم مقبول طبع هنرپرور آمدی لینک کانال 👈 @ajs_org
سی_و_سوم رو بر رهش نهادم و بر من نکرد صد داشتم و یک نکرد سرشک ما ز دلش کین به درنبرد در خاره قطره اثر نکرد یا رب تو آن نگاه دار کز آه گوشه نشینان حذر نکرد و دوش ز من نخفت وان شوخ دیده بین که سر از برنکرد می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو او خود گذر به ما چو نکرد جانا کدام سنگ‌دل است کو پیش زخم تیغ تو را سپر نکرد کلک زبان بریده در با کس نگفت راز تو تا سر نکرد لینک کانال 👈 @ajs_org
دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنک به اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت من باز ز سر بگیرمش دل بگداخت چون بازفسرد چون باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش راه برم به سوی او به چراغ روی او چون برسم به کوی او در بگیرمش درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش گر چه شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش تا به بپایمش همچو شکر بخایمش بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش کرد به راه سفر بگیرمش لینک کانال 👈 @ajs_org
دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش آنکه بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنکه به اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت من باز ز سر بگیرمش دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش راه برم به سوی او به چراغ روی او چون برسم به کوی او در بگیرمش درد دلم بتر شده من چو زر شده تا ز رخم چو زر برد بر زر بگیرمش گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش تا به بپایمش همچو بخایمش بند گشایمش بند بگیرمش خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش کرد به خوش راه سفر بگیرمش لینک کانال 👈 @ajs_org
You can a to but can't it ! کسی رو که هست؛ میشه کرد ولی کسی رو که خودش رو به ؛ ! My grandma (PBUH) always said: You can lead a horse to water but you can't make it drink! مادر بزرگم (خدابیامرز) همیشه می‌گفت: کسی رو که خواب هست؛ میشه بیدار کرد ولی کسی رو که خودش رو به خواب زده؛ نه! Channel Link 👉 @ajs_org لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 دلم ز کف سر تو را رها نکند از کمند تو وارستگی خدا نکند اگرچه مرا بی‌گنه بریخت ولیک کسی از خون‌بها نکند هر آنکه از کف جامِ می گیرد نظر به جانب جام جهان‌نما نکند بسوخت ندیدم اثر ز آه سحر ز من گذشت، کسی بعد از این نکند به بلبلان چمن از من گویید به ناز گلم رفته کس صدا نکند تو ده که مَنَت جان نثار خواهم کرد کسی بهتر از این دو تا نکند بگفتمش که دلت جای است بگفت کسی به دیر شهان بوریا نکند لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 گر مراد خود حاصل از اختر نکنم ، ناکسم ار چرخ تو چنبر نکنم مادر دهر اگر مثل تو زاید بی‌پدر باشم اگر حرمت نکنم این تویی در بر من یا که بود و که من از خود این واقعه باور نکنم سر از آن شب که ز تو برداشته‌ام خویش را در دو جهان با فلک نکنم نیست یک شب که از حسرت چشمت تا صبح متصل خون دل از دیده به نکنم شعلهٔ آه من به خواهد زد ز آب چشم خود اگر روی تر نکنم من ریز میندیش تو از که من شکوه از دست غیر از تو به نکنم لینک کانال 👈 @ajs_org
📌 « گاه » دلالت بر می‌کند و الحاق آن به « جای » ظاهراً و یا لااقل است. با این همه کلمه‌ی
جایگاه
یا
جایگه
از تا در و
فارسی
به‌کاررفته‌است و مثال؛ فیلسوفان هستند . . . که کننداز کارهای سخت زشت و
جایگاه
چون شود آن کار بکنند ( - ص 124 ) خورد از آن آب و خویشتن را شُست وز پی
جایگاهی
جُست ( - ) است ؟ لينک کانال 👈🏻 @ajs_org
📜 بیمار درد و پرستارم آرزوست بهبود زان دو بیدارم آرزوست یاران شدند بدتر از اغیار گو به کای غار صحبت اغیارم آرزوست ای دیده خون ببار که یک ملتی به رفته است و من دو دیدهٔ بیدارم آرزوست ایران خراب‌تر ز دو چشم تو ای صنم کار از تو در این کارم آرزوست هر که گشت در ایران رود به دار بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست فدای بوالهوسی‌های خائنین گردیده یک قشون فداکارم آرزوست خونریزی آنچنان که ز هر سوی جوی ریزد میان کوچه و بازارم آرزوست در زیر بار حس شده‌ام خسته راه دور با مرگ گو خلاصی از این بارم آرزوست بیزار از آن بُدَم که در آن ننگ و عار نیست امروز از آنچه عمری بیزارم آرزوست مشت معارف ار دهن بشکند زین مشت کم نمونهٔ خروارم آرزوست حق واقف است وقف به چنگال ناکسان افتاده دست واقف اسرارم آرزوست تجدید عهد دورهٔ سلطان حسین گشت یک مرد نو چو نادر ما را به بارگاهِ شَه عارف اگرچه راه نَبوَد و لیک پاکیِ دربارم آرزوست لینک کانال 👈 @ajs_org
📜 تابد فروغ و مه از قطره های اشک باران صبحگاه ندارد صفای اشک به تابناکی و پاکی چو اشک نیست روشندلی کجاست که داند بهای اشک ؟ ماییم و سینه‌ای که بود آه ماییم و دیده‌ای که بود آشنای اشک گوش مرا ز نغمه ی شادی نصیب نیست چون جویبار ساخته ام با نوای اشک از بسکه تن ز آتش گداخته است از دیده گرم بجای اشک چون طفل هرزه پوی بهر سوی می دویم اشک از قفای و من از قفای اشک دیشب چراغ دیده من تا سپیده آتش افتاد بی تو بماتم سرای اشک آور است زمزمه جویبارها در خواب رفته بخت من از هایهای بس کن رهی که شنیدن نیاوریم از بسکه بود لینک کانال 👈 @ajs_org