هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#خطبه_غدیر
#صفحه_سی_ام
وَالْمُوالي عَلي طاعَتِهِ وَالنّاهي عَنْ مَعْصِيَتِهِ. إِنَّهُ خَليفَةُ رَسُولِ الله وَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ وَالْإمامُ الْهادي مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ بِأَمْرِالله. يَقُولُ الله: (مايُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَي).
او پشتيبان فرمانبرداري خداوند و بازدارنده از نافرماني او باشد. همانا اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان و پيشواي هدايتگر از سوي خدا و كسي كه به فرمان خدا با پيمان شكنان، رويگردانان از راستي و درستي و به دررفتگان از دين پيكار كند. خداوند فرمايد: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
بِأَمْرِكَ يارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَاغْضِبْ عَلي مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
پروردگارا! اكنون به فرمان تو چنين مي گويم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتيبانان او را پشتيباني كن. يارانش را ياري نما. خودداري كنندگان از ياري اش را به خود رها كن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
💐💐💐💐💐🌿🌿🌿🌿
🌹 #همه_جا
🌹 #جارمیزنم
🌹 #فقط_حیدر
🌹 #امیرالمومنین
🌹 #مولام
🌹 #علیست
🎁 #مسابقه_ویژه_غدیر
🎁🎁🎁🎁
@hedye110
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارت_چهل_هشتم
.....سرم را از روي زانو برداشتم...انگشتان جمع شده ام را باز و بسته کردم
....صداي قیژ قیژ در آهنی باعث شد سرم را بلند کنم
.....هاله ي نوري که از کنار در بیرون زد روي صورتم افتاد
....چشمانم را محکم بستم ودستم را جلوي چشمانم گرفتم
...صداي نگهبان را شنیدم که گفت: ساعت ناهاره ...زود باشین حرکت کنین
....همهمه ي زیادي به راه افتاد
...صداي خش خش پاها رو می شنیدم که به سمت در می رفتند
دستم را از جلوي چشمانم برداشتم....هنوز چشمانم به حالت عادي برنگشته
...بود و نور چشمامو می زد
....نوك انگشتانم را به دمپایی رساندم و از تخت پایین اومدم
...فکر کنم چند روزي می شد که از جام تکان نخورده بودم
...از این همه بی تحرکی و انزوا خسته شده بودم
....به سستی بدن خسته ام را حرکت دادم و به سمت غذاخوري حرکت کردم
....راهروي سرد و خفه ي سلول نفسم را بند می آورد
از این در و دیوارها ....از این محیط خفه ...از آدم هاي اینجا...از خودم ...از همه
....و همه خسته شده بودم
حس می کردم در و دیوارها می خوان بر سرم آوار بشند و من را در خود
...ببلعند
....قفسه ي سینه ام از درد می سوخت.... سینه ام به خس خس افتاده بود
....همه جا دور سرم می چرخید...پلک هایم را محکم باز و بسته کردم
خـــــداي من....آخه این چه بلایی بود که به سر من آوردي؟...مگه من چه
گناهی در حقت کردم؟
بنده ي بدي بودم؟ آره خـــــدا؟....حق کسی رو ناحق کردم....آدم کشتم؟ به
کسی ظلم کردم؟
چیکار کردم؟ هان.....؟ بهم بگو.....چیکار کردم که مستحق این همه رنج و
عذابم؟
❤️❤️❤️🍃🍃🍃
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#خانوادگی
#کانال_عکس_نوشته_ایتا
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر
@Aksneveshteheitaa
🌹🌹🍃🍃
1_24766413.mp3
5.55M
#پیشواز_محرم🏴
🎵چشماى خيس عاشقا داد ميزنه محرمه
#میثم_مطیعی🎤
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 😭🖐🏻
#ما_ملت_امام_حسینیم 🥀
[🎧🖇]
●━━━━━━━━━━━
@Aksneveshteheitaa
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارت_چهل_نهم
خوشبختیم....خانوادم.... عشقم ....پریماهم....آرمان عزیزم...پسر گل بابا ....همه
...رو ازم گرفتی
بهراد رو تنها کردي....بهراد رو بی کس کردي....تنها همدم شبام شده یه مشت
.....قرص و داروي چرت و پرت و گریه هاي شبانه و خاطرات لعنتی گذشته
...آخ....پریماه....پریماه....خدا لعنتت کنه
خدا لعنتت کنه که حتی اینجا هم دست از سرم برنمی داري و مرور خاطرات
...با تو بودن چیزي جز رنج و عذاب برام نداره
پاهاي ناتوانم را حرکت دادم.... زانوهایم دیگر قوت خودشون رو از دست داده
...بودند
....صداي خش خش پاهایم کل فضاي تنگ و تاریک سلول را پر کرده بود
.....با ورود به غذاخوري مهران از دور برایم دست تکان داد
.....آهسته به سمتش حرکت کردم
....صندلی مقابلش را بیرون کشیدم و نشستم
مهران لبخندي به رویم پاشید و گفت: به به آقا بهراد گل گلاب ...چه عجب
افتخار دادین امروز ناهار رو با ما بخورید؟
.....نگاه خسته ام را به چشمانش دوختم
لبخندش پررنگ تر شد ...سینی غذا را مقابلم گذاشت و گفت: مشغول شو تا از
....دهن نیفتاده...یخ کنه بی مزه می شه
نگاه ظرف کردم... خیلی وقت بود خورش قیمه یا به عبارتی غذاي درست و
...حسابی نخورده بودم
....محیط سرد وساکت زندان دیگه دل و دماغی برام باقی نگذاشته بود
....قاشقی غذا پرکردم و به سمت دهانم بردم
....برعکس ظاهرش مزه ي خوبی نداشت
سینی غذا را با اکراه کنار زدم و نگاهم را به مهران که با لذت مشغول خوردن
....غذایش بود دوختم
....یک لحظه در دل به حالش غبطه خوردم
کاش فقط یکم.... فقط یکم از خصوصیات مهران توي وجود من بود اون وقت
.....دیگه هیچ غمی نداشتم
....اما افسوس که هیچ وقت نمی تونستم روحیه ي مهران رو داشته باشم
خودت اینطوري خواستی بهراد؟ مگه کسی مجبورت کرده که یه گوشه بشینی
....و زانوي غم بغل بگیري
این خودت هستی که نمی خواي از این حال و هوا بیرون بیاي و همیشه خدا
....فقط توي گذشته ها سیر می کنی
بهراد یکم عاقلانه تر فکر کن مرد چند وقت دیگه با این رویه اي که تو پیش
....گرفتی هیچی بجز پوست و استخون ازت باقی نمی مونه
....سرم از درد داشت می ترکید
صداي جیغ هاي پی در پی آرمان توي گوشم می پیچید و حالم را خراب تر
....می کرد
...تحمل دیدن اشک هاش رو نداشتم
...بانداژ دور دستم پر از لکه هاي خون شده بود...درد دستم امانم را بریده بود
🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#خانوادگی
#کانال_عکس_نوشته_ایتا
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بچه شیعه ها؛ با رعایت همه پروتکل ها وایستید پای محرمتون!
#محرم
💬 حــــــاج احــــــمد
@Aksneveshteheitaa