eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🖤🏴🖤🏴🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
زیارت حضرت زهرا (س) در سوم جمادی الثانی علماء نیز زیارت مبسوطی را برای آن مظلومه نقل کرده ‏اند و آن مثل همین زیارت است که از شیخ نقل کردیم اول آن  السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ است تا أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ که از اینجا به بعد به این نحو است‏: أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَکِ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکِ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکِ‏ أَنَا یَا مَوْلاَتِی بِکِ وَ بِأَبِیکِ وَ بَعْلِکِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکِ مُوقِنٌ وَ بِوِلاَیَتِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ لِطَاعَتِهِمْ مُلْتَزِمٌ‏ أَشْهَدُ أَنَّ الدِّینَ دِینُهُمْ وَ الْحُکْمَ حُکْمُهُمْ وَ هُمْ قَدْ بَلَّغُوا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ دَعَوْا إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ لاَ تَأْخُذُهُمْ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ‏ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکِ وَ عَلَی أَبِیکِ وَ بَعْلِکِ وَ ذُرِّیَّتِکِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ‏ وَ صَلِّ عَلَی الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ الْمَرْضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ الرَّشِیدَةِ الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ الْمَغْصُوبَةِ (الْمَغْضُوبِ) حَقُّهَا الْمَمْنُوعَةِ (الْمَمْنُوعِ) إِرْثُهَا الْمَکْسُورَةِ (الْمَکْسُورِ) ضِلْعُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِکَ وَ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَ صَمِیمِ قَلْبِهِ وَ فِلْذَةِ کَبِدِهِ‏ وَ النُّخْبَةِ (وَ التَّحِیَّةِ) مِنْکَ لَهُ وَ التُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِهَا وَصِیَّهُ وَ حَبِیبَةِ (وَ حَبِیبَهُ) الْمُصْطَفَی وَ قَرِینَةِ (وَ قَرِینَهُ) الْمُرْتَضَی‏ وَ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ وَ مُبَشِّرَةِ الْأَوْلِیَاءِ حَلِیفَةِ الْوَرَعِ وَ الزُّهْدِ وَ تُفَّاحَةِ الْفِرْدَوْسِ وَ الْخُلْدِ الَّتِی شَرَّفْتَ مَوْلِدَهَا بِنِسَاءِ الْجَنَّةِ وَ سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّةِ وَ أَرْخَیْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّةِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهَا صَلاَةً تَزِیدُ فِی مَحَلِّهَا عِنْدَکَ وَ شَرَفِهَا لَدَیْکَ وَ مَنْزِلَتِهَا مِنْ رِضَاکَ وَ بَلِّغْهَا مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلاَماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ فِی حُبِّهَا فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ رَحْمَةً وَ غُفْرَاناً إِنَّکَ ذُو الْعَفْوِ الْکَرِیمِ‏ 🏴🏴🏴🏴🏴
هوای جهان بی تو خس خس می کند تو را به جان نفس های بی کسان زودتر برگرد ↷↷↷ 🦋🖤🔷                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
🔹 🦚 دیگه کم کم صدای عزیز هم درومده بود و داشت غر میزد که چشمم خورد به یه پارچه قرمز رنگ که گل های نقره ای ظریفی روش کارشده بود،یه لحظه زمان برام ایستاد همونی بود که می خواستم بی توجه به بقیه ایستادم کنارشو خودمو توی پیراهن بلندی همراه دامن چین دار که با همون پارچه دوخته شده بود تصور کردم حتما خیلی به پوست سفیدم میومد انگشتمو گذاشتم روشو گفتم:-ببخشید آقا اگه بخوام از این پارچه یه لباس با دامن چین دار اندازه خودم بدوزم چقدر پول میخواد؟ فروشنده لبخندی بهم زد و خواست چیزی بگه که دستی از پشت کشیدم:-اینجایی ورپریده مگه نگفتم از کنار سحرناز تکون نخور؟ راه بیفت تا عزیز عصبانی نشده! -زنعمو میشه یکم صبر کنید؟ من میخوام با پولم پارچه بخرم برای عروسی آنام برام لباس بدوزه،از این میخوام،خوشگله نه؟! نگاهی به پارچه انداخت و چشماش برقی زد و رو به فروشنده قیمتشو پرسید و گفت چند متری براش برش بزنه،از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم باورم نمیشد زنعمو اینقدر مهربون شده باشه، پارچه رو گرفت سمتم،با ذوق نگاهی بهش انداختمو سکه رو از جیبم بیرون آوردمو گرفتم سمت زنعمو:-اینم پولش! زنعمو پوزخندی زدو سکه رو از دستم گرفت و پرت کرد وسط بازار:-دختر جون با این سکه اندازه یه بند انگشت از این پارچه هم نمیتونی بخری! خم شدم سکه رو از روی زمین برداشتمو تمیزش کردمو گذاشتمش توی جیبم،زنعمو از پر شالش پولاشو درآورد و پول پارچه رو حساب کرد،هنوزم خوشحال بودم به هر حال چیزی که دلم میخواست رو به دست آورده بودم! پشت سر زنعمو راه افتادمو هر از گاهی نگاهی به پارچه ابریشمی تو دستم می انداختم انگار که هنوزم باور نکرده بودم خریدیمش،عزیز روی تکیه سنگ بزرگی نشسته بود و وزنشو انداخته بود روی عصاش و با اخم نگاهی بهم انداخت و گفت:-کجا بودی؟نمیگی اگه گم بشی وسط این همه غریبه چیکار میکنی؟ پارچه رو چسبوندم به خودم:-ببخشید عزیز! با اخم نگاهی بهم انداخت: این چیه تو دستات؟ زنعمو زودتر جواب داد:-برای سحرناز پارچه پیرهنی خریدم، بریم پیش رقیه بدیم برای عروسی براش بدوزتش! انگار سطل آب یخی خالی شد روی سرم دستایی که با ذوق پارچه رو محکم به سینم چسبونده بودن که مبادا یه وقت کسی ازشون پس بگیره شل شد و پارچه افتاد روی زمین! زنعمو فریاد آرومی کشید و گفت:-مگه شلی دختر،برشدار الان گلی میشه و رو به عمه گفت:-بهت گفتم به جای این گلناز رو بیار اصلا این دوتا تیکه استخون جون حمالی داره؟ -گلناز داشت شیرینی میپخت مجبور شدم! هر جمله ای که میگفتن انگار تیری بود که به قلبم نشونه میرفتن با چشمایی که اشک توش حلقه زده بود با نفرت زل زدم به عزیز،ازش متنفر بودم که ساکت مونده بود و اجازه میداد اینقدر راحت دلم منو بشکنن فقط به خاطر اینکه من پسر نبودم! حس میکردم اونم نسبت به من همین حس رو داره،تنفر! 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها.mp3
18.57M
🔉 ▪️روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ↷↷↷ 🦋🖤🔷                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀💔 🎥 نماهنگ زیبای «این شب‌ها» با صدای مهدی رسولی ↷↷↷ 🦋🖤🔷                    @Aksneveshteheitaa                🏴🖤🏴
عبّاس خدمت امام حسين(ع) مى آيد و سخن سپاه كوفه را باز مى گويد. امام مى فرمايد: "عبّاسم! به سوى اين سپاه برو و از آنها بخواه تا يك شب به ما فرصت بدهند. ما مى خواهيم شبى ديگر با خداى خويش راز و نياز كنيم و نماز بخوانيم. خدا خودش مى داند كه من چقدر نماز و سخن گفتن با او را دوست دارم". عبّاس به سرعت باز مى گردد. همه نگاه ها به سوى اوست. به راستى، او چه پيامى آورده است؟ او در مقابل سپاه كوفه مى ايستد و مى گويد: "مولايم حسين از شما مى خواهد كه امشب را به ما فرصت دهيد". سكوت بر سپاه كوفه حاكم مى شود. پسر پيامبر يك شب از ما فرصت مى خواهد. عمرسعد سكوت را مى شكند و به شمر مى گويد: "نظر تو در اين باره چيست؟" امّا شمر نظرى نمى دهد. عمرسعد نگاهى به فرماندهان خود مى كند و نظر آنها را جويا مى شود. آنها هم سكوت مى كنند، در حالى كه همه در شك و ترديد هستند. از يك سو مى خواهند هر چه زودتر به وعده هاى طلايى ابن زياد دست يابند و از سويى ديگر امام حسين(ع) از آنها يك شب فرصت مى خواهد. اين جاست كه فرمانده نيروهاى محافظ فرات ( عمرو بن حجّاج ) سكوت را مى شكند و مى گويد: "شما عجب مردمى هستيد! به خدا قسم، اگر كفّار از شما چنين درخواستى مى كردند، مى پذيرفتيد. اكنون كه پسر پيامبر چنين خواسته اى را از شما دارد، چرا قبول نمى كنيد؟" همه منتظر تصميم عمرسعد هستند. به راستى، او چه تصميمى خواهد گرفت؟ عمرسعد فكر مى كند و با زيركى به اين نتيجه مى رسد كه اگر الآن دستور حمله را بدهد، نيروهايش روحيّه لازم را نخواهند داشت. او دستور عقب نشينى مى دهد و سپاه كوفه به سوى اردوگاه باز مى گردد. عبّاس و همراهانش نيز، به سوى خيمه ها باز مى گردند. تنها امشب را فرصت داريم تا نماز بخوانيم و با خدا راز و نياز كنيم. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از 🥀عکس نوشته ایتا🥀
عبّاس خدمت امام حسين(ع) مى آيد و سخن سپاه كوفه را باز مى گويد. امام مى فرمايد: "عبّاسم! به سوى اين سپاه برو و از آنها بخواه تا يك شب به ما فرصت بدهند. ما مى خواهيم شبى ديگر با خداى خويش راز و نياز كنيم و نماز بخوانيم. خدا خودش مى داند كه من چقدر نماز و سخن گفتن با او را دوست دارم". عبّاس به سرعت باز مى گردد. همه نگاه ها به سوى اوست. به راستى، او چه پيامى آورده است؟ او در مقابل سپاه كوفه مى ايستد و مى گويد: "مولايم حسين از شما مى خواهد كه امشب را به ما فرصت دهيد". سكوت بر سپاه كوفه حاكم مى شود. پسر پيامبر يك شب از ما فرصت مى خواهد. عمرسعد سكوت را مى شكند و به شمر مى گويد: "نظر تو در اين باره چيست؟" امّا شمر نظرى نمى دهد. عمرسعد نگاهى به فرماندهان خود مى كند و نظر آنها را جويا مى شود. آنها هم سكوت مى كنند، در حالى كه همه در شك و ترديد هستند. از يك سو مى خواهند هر چه زودتر به وعده هاى طلايى ابن زياد دست يابند و از سويى ديگر امام حسين(ع) از آنها يك شب فرصت مى خواهد. اين جاست كه فرمانده نيروهاى محافظ فرات ( عمرو بن حجّاج ) سكوت را مى شكند و مى گويد: "شما عجب مردمى هستيد! به خدا قسم، اگر كفّار از شما چنين درخواستى مى كردند، مى پذيرفتيد. اكنون كه پسر پيامبر چنين خواسته اى را از شما دارد، چرا قبول نمى كنيد؟" همه منتظر تصميم عمرسعد هستند. به راستى، او چه تصميمى خواهد گرفت؟ عمرسعد فكر مى كند و با زيركى به اين نتيجه مى رسد كه اگر الآن دستور حمله را بدهد، نيروهايش روحيّه لازم را نخواهند داشت. او دستور عقب نشينى مى دهد و سپاه كوفه به سوى اردوگاه باز مى گردد. عبّاس و همراهانش نيز، به سوى خيمه ها باز مى گردند. تنها امشب را فرصت داريم تا نماز بخوانيم و با خدا راز و نياز كنيم. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
『♥️』 کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو اللهم عجل لولیک الفرج💚🍃 شبتون مهدوی 💫⭐️🌟✨💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خنده کده🤩🤩🤩🤩 سلام اینجا پر از طنزهای موجَّه هست،،، کمی بخند😊😊 به آینده فکر کن🤔🤔 گذاشته ها رو بریز دور🌺🌺 بیا اینجا حالت خوبه خوب میشه😊😊😊😊تو این دوران قرنطینه هیچی جز یه کانال خوب که حالت رو با طنزهاش خوب کنه نمی‌چسبه بیا اینجا روده بُر می‌شی از خنده 🌞🌞🌞🌞🌞🌞 💞دلو بزن به دریا و عضو شو☺️☺️☺️ اینم اینکش👇👇👇👇 https://eitaa.com/khandeh_kadeh
🔷اگر از زندگی خسته شدی 🔷اگر افکار منفی مزاحمته 🔷نا امیدی نمیدونی چکار کنی 🔷اگر نمیدونی چطور افکار منفی رو از خودت دور کنی 🔹اینجا پره از حرفهای امیدوار کننده و راهکارهای عالی 🔷فکر منفی رو از خودت دور کن 🔷برا خودت ارزش قائل شو 🔹فقط کافیه با انگشت مبارک روی لینک زیر کلیک کنید....👇👇👇👇 =======🌹🌹🌹========= https://eitaa.com/joinchat/3363700756C253ae7e263 =======🌹👆🌹========= بیا اینجا حالتو خوب خوب خوب کن چند روز بمون خوب نبود برو👆👆👆
۴ حرفه اما بندگی حرفه👌🏻🌸' بندگی کردن؛ هر مسلمونیه 😌💛' اصلا خوبی هستی برای او⁉️😢' اصلا میدونی چیه؟😓💔' مجلسی برای تمرین بندگی📿' 💠http://eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 💔 🕊
یه کانال پر از 🦋حدیث_های_ناب 🦋عکس_نوشته_های_بی_نظیر 🦋حرف_های_دل 🦋کیلیپ_های_دلنشین_وتاثیرگذار 🦋مداحی_های_بسیار_زیبا حرف های دلت رو برامون ارسال کن با نام خودت تو کانال قرار میگیره اینم لینکش👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 تا دلت بخواد مسابقه داریم با جوایز نقدی🎁🎁🎁🎁
بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو..... 🌸💐❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا چه جای دل باشد چو دل گشته ست جای تو ↷↷↷ 🦋🖤🔷                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🔹 🦚  عزیز با نفرت روشو ازم گرفت و عصاشو محکم کوبید به زمین و گفت:خیلی خب راه بیفتین که از کول و کمر افتادم! دوباره تموم اون مسیر رو پیاده برگشتیم اما اینبار نا امید و بی انگیزه تموم پارچه هارو توی بغل گرفته بودمو هر از گاهی یکیشون بهم تشر میزد که مراقب باشم نیفتن وگرنه پول پارچه هارو از مادر بیچارم میگرفتن! از خشم و کینه لبریز شده بودم دنبال یه راه میگشتم تا زخمی که زنعمو به قلبم زده بود رو تلافی کنم تو همین فکرا بودم که پشت در خونه ای ایستادیم و زنعمو چند ضربه به در چوبی زد و داد کشید:رقیه! دخترکی با عجله و نفس نفس زنون درو باز کرد:-با کی کار دارین؟ زنعمو بدون اینکه جوابی بده پسش زد و در حالی که رقیه رو صدا میکرد وارد شد و ماهم پشت سرش راه افتادیم! -کجا خانوم جان مادرم مریضه؟ زنعمو بی توجه بهش وارد اتاق شد،نگاهی به پیرزن لاجونی که کنار اتاق روی تشک افتاده بود انداختم،با دیدن زنعمو سلامی کرد و سعی کرد سر جاش بشینه: -سلام خانوم جان خوش اومدین! -چه بلایی سر خودت آوردی رقیه؟چرا دراز به دراز افتادی؟ -دور از جونتون سرما خوردم هوا خیلی سرد شده،امری داشتین؟ -پارچه خریدم میخواستم برای سحرنازم پیرهن بدوزی! -میبینید که خانوم جان چه حال و روزی دارم حتی نمیتونم قیچی دست بگیرم،حالا بیارش دخترم اندازه هاشو بگیره بعد یه کاریش میکنیم! -ما چند روز دیگه عروسی داریم،یه کاریش میکنم که نشد حرف خودت که خوب میدونی خیاط عمارت رو قبول ندارم اون در حد ما پیر و پتالا بلده نمیتونه مدلای جدید بدوزه! از حرص دندون قروچه ای کردم داشت راجع به مادرم حرف میزد! -خیالتون راحت خانوم جان اندازه هاشو میفرستم برای خدیجه بی بی خیاط روستای بغلی اون کارش از منم بهتره سفارش میکنم تا عروسی براتون حاضرش کنه و قبل از اینکه منتظر جواب زنعمو بمونه فریاد زد دختر بیا اندازه ها رو بگیر همراه پارچه بده غلام ببره برای خدیجه بیبی! زنعمو که دید چاره دیگه ای نداره نفسشو صدادار بیرون داد و تسلیم حرف رقیه خانوم شد! 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻