eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
تو ای رازِ نهان کی خواهی آمد؟ عزیزِ شیعیان کی خواهی آمد... شبِ بی حاصلِ ما را سحر کن مرادِ عاشقان کی خواهی آمد؟ به حقِ ناله های دردمندان تو ای صاحب زمان کی خواهی آمد؟ 🔸شاعر:هستی محرابی فرج مولا صلواتـــــــ 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🍀 💜 🌺 ✨﷽✨ با خجالت نگاهی به محمد که بیل به دست توی چند قدیم ایستاده بود انداختم،یعنی جمله آخر لیلا رو شنیده بود؟چقدر نسبت به آخرین باری که دیده بودمش تغییر کرده بود! نگاهی تو چشمام کرد و گفت:-کمکی از من برمیاد؟ به خودم اومدم و هول زده گفتم:-چیزی نیست یکم نفسش گرفته،بلند شو آبجی باید برگردیم! لیلا سرفه ی محکمی کرد و در جوابم بریده بریده گفت:-میبینی که...نمیتونم این همه راه رو تا کلبه بیام...نفسم در نمیاد...باید آب بخورم! به زور جلوی خندمو گرفتم،میدونستم از عمد داره این کار رو میکنه اما محمد رو نمیشناخت،تو بهترین حالت میگفت وایسین برم براتون آب بیارم! -کلبه ما نزدیک تره...اگه میتونین تا اونجا بیاین یکم استراحت کنین حتما حالتون بهتر میشه! با چشمای گشاد شده نگاهی بهش انداختم کسی که حتی موقع حرف زدن سرش رو بلند نمیکرد الان داشت دعوتمون میکرد بریم کلبشون،وقتی نگاه متعجبمو دید سرش رو انداخت پایین و گفت:-تنها نیستم آنامم هست! قبل از اینکه چیزی بگم لیلا سرفه ای کرد و گفت:-فکر کنم تا اونجا بتونم بیام! محمد دوباره نگاهی به چشمام انداخت وخودش جلو جلو راه افتاد،زیر بغل لیلا رو گرفتمو پشت سرش راه افتادیم! چند قدمی تا کلبه مونده بود که لیلا سرش رو نزدیک کرد و آروم در گوشم گفت:-پسر خوبی به نظر میرسه اما در مقایسه با اون تو مثل نازگل میمونی شایدم کوچولوتر! -همچینم بزرگ نیست آبجی تا سر شونه آقاجونم نمیرسه! با این حرف لبخند از روی لبش ماسید،آهی کشید و گفت:-یعنی الان تو چه حالیه؟مطمئنم داره غصه میخوره من آقاجون رو خوب میشناسم! -نه آبجی شنیدی که چی گفت از ما خسته شده حتما داره نفس راحتی میکشه شایدم میخواد زن جدید بگیره تا براش پسر به دنیا بیاره! نگاه پر از غیضی بهم انداخت:-دیگه اینو نگی،اگه آنا بشنوه خیلی غصه میخوره! با صدای محمد سر چرخوندیم:-بفرمایید داخل! اینو‌گفت و با صدای بلندتری داد کشید:-آنا مهمون اومده! صدای گرفته پیرزن از ته کلبه به گوش رسید:-الهی شکر الحمدالله بارون نعمت خداست! محمد با خجالتی نگاهی به ما انداخت و همونجور که لیوان توی دستش رو از آب کوزه پر میکرد بلندتر از قبل داد رد:-نه آنا مهمون اومده! -چی میگی پسر من که گوشام درست نمیشنفه،بیا نزدیک تر! محمد لیوان آب رو سمت لیلا گرفت و نزدیک پیرزن شد و گفت:-مهمون،مهمون اومده! -مهمون؟کی هست؟ -دخترای اورهان خان،خان ده بالا! -خان اینجا چی میخواد؟نکنه خطایی ازت سر زده پسر؟ قبل از اینکه محمد چیزی بگه دست لیلا رو گرفتمو به سمتشون قدم برداشتیم:-سلام بی بی! تا چشمش بهمون افتاد لبخند شیرینی روی صورت چروکیده اش نقش بست کمی توی صورتمون دقیق شد و گفت:-آهان دخترای خان،ماشاالله چقدر بزرگ شدین خیلی وقته ندیدمتون! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🍀 💜 🌺 به عادت وقتایی که بزرگتر از خودمون رو میدیدیم خم شدیم و نوبتی بوسه ای به دستش نشوندیم ،نگاهم روی محمد بود که‌ با خجالت با اجازه ای گفت و از کلبه بیرون زد! داشتم با نگاهم دور شدنش رو تماشا میکردم که صدای بی بی توی گوشم پیچید:-دیگه پاهام جونی ندارن که از این کلبه بیرون بزنم اگه این پسر نبود همین گوشه میمردمو کسی خبر دار نمیشد! -دور از جون بی بی ،خدا بد نده چرا توی رختخواب خوابیدین؟! -چی بگم دختر دیگه پیری و هزار درد و مرض،هر روز از خدا میخوام ببرتم شاید این پسر هم تو نبود من نفس راحتی کشید،جونی ندارم که براش آستین بالا بزنم خودش هم دلش راضی نمیشه تنهام بذاره و بره،صبح تا ظهر محصول درو میکنه و وقتی هوا تاریک شد به کارای کلبه میرسه... اشاره ای به لیلا کرد و گفت:-اجاق گوشه اتاقه دختر چای هم حاضره پاشو برای خودتون چای بریز! لیلا چشمی گفت و با چشمایی که بیشتر میخندید تا عصبانی باشه چشم غره ای بهم رفت و پاشد رفت سمت اجاق! پیرزن دستمو گرفت و با مهربونی پرسید:-خیلی خب دختر بگو ببینم چی شده گذرتون به این طرفا افتاده؟همراه آقات اومدی؟ دهن باز کردم چیزی بگم که لیلا از همون گوشه اتاق داد کشید:-آره بی بی اومدیم چند وقتی کلبه بمونیم! گوش تقریبا بزرگش رو از گوشه روسری بیرون کشید و گفت:-چی میگه؟بگو همه چیز همونجاست هر چی پیدا نکرد از محمد بپرسه،دیگه جون آشپزی کردن ندارم چند وقتی میشه که محمد شکم منم سیر میکنه،دستپختش تعریفی نداره فقط چندتا هویج و سیب زمینی میندازه تو آب اما همینکه گرسنگی رو برطرف میکنه کافیه! با این حرف لبخند روی لبم نشست:-نگفتی دختر با آقات اومدی؟ -آره بی بی چند روزی اینجا میمونیم! -خدا رو شکر دلم فکر این پسر بود میخواستم قبل از مردنم بسپارمش دست آقات،وقتی شوهر خدا بیامرزم دستش رو گرفت و آورد اینجا حتی نمیتونست درست قدم از قدم برداره،داشت توی تب میسوخت،آقا و آناش توی سرمای زمستون جون داده بودن،منم که اجاقم کور بود از خدام بود بزرگش کنم اما حالا که باید سر و سامون بگیره باید بذارمش و برم! متعجب نگاهی به لیلا انداختم،انگار اونم بار اولی بود که میشنید:-غیر از آقات کسی رو سراغ ندارم که زیر بال و پرش رو بگیره،اگه تونستی بهش بگو یه سر بیاد پیشم میبینی که من جون ندارم روی پاهام بایستم! با ناراحتی سری تکون دادم،نمیدونست آقام ما وآنامو هم با بال وپر شکسته رها کرده:-باشه بی بی حتما بهش میگم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌲🌸☀️سلااام 🤚😊 صبحتون طلایی💫 🍃🌲🌸☀️آفتاب امروزتون گرمی بخش دلای پاک و امیدوارتون 👌😊 🍃🌲🌸☀️الهی 🤲که امروزتون پر از لحظاتِ‌شادی بخش باشه.. 🍃💐🤲خدايا میان تمام تلاطم های زندگی فقط همین بس که میدانم 🍃🍀☀️هستی . . . 🍃🍀☀️همیشه . . . 🍃🍀☀️و همه جا . . . 🍃🍀❣☀️درست در کنار من 🍃💐الهی🤲نگاه خود را از ما مگیر... 🍃🌺آمییین🤲. 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
4_5958778471885833969.mp3
10.12M
🎧❣🎼☀️آوای بسیااارزیبای :یادش بخیر ... 🍃🌲🎤فریدون آسرایی... 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
در خاموشی نشسته‌ام خسته‌ام در‌هم شڪسته‌ام من دل بسته‌ام(:! احمد شاملو☕🌱 💔 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
ترش رویی هم بکن شیرین عسل "بانوےِ من" 🍯 گاه گاهی قاطی فالوده لیمو لازم است 🍋`• 🔮 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
سخت ا‌ست که تا نیمه‌‌ے راه آمدھ باشی ناگاه نبینی بغلٺ همسفرت رآ چون دخترك گم شده‌اے در وسط شهر با بهٺ تماشا بڪنی دور و برت رآ . . . ترانه جامه بزرگی☕🌱 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
Mohsen Ebrahimzade - Eshgham Asheghetam (320).mp3
7.59M
دل بیقراره✨ نداره جز خودت دلبر♥️ 🎶 🎻 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
Asef Aria ( MiX ) - Remix Saate Sheni.mp3
8.95M
✔️اصف آریا 📊ساعت شنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 که با دیدنش دنیای میشید و توش غرق میشید😍 حتما ببینید👌 🔷برای همه دوستانتون که دوستشون دارید کنید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️سماور هیزمی دیده بودین تابحال؟ 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
Ehsan Khaje Amiri - Ashegh Ke Beshi (320).mp3
7.92M
🍃🌲❄️🎧❣🎼☀️آوای زیبای :اونی که همیشه همراته ... 🍃🌲🎤احسان خواجه امیری... 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
Abdolhossein Mokhtabad - Shabangahan (320).mp3
19.91M
🍃🌴🌠شبانه ها🌠🌴🍃 🍃🌴🌠💫🎧❣آوای زیبای : شبانگاهان... 🍃🌴🌠💫🎤سید عبدالحسین مختاباد... 🍃🌠 شبانگاهان؛ تا حریمِ فلک، چون زبانه کشد سوزِ آوا @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی شبتون پر از بهترینها وغــرق خوشبختی باشید الهی بی دلیل دلِ مهربونتون شاد بشه الهی رزق زیاد و سلامتی و موفقیت روزی امروزتون باشه.. شبتون مهدوی ⭐️🌟💫🌙✨ @hedye110