eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
5.2هزار ویدیو
48 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
گمراه نشود آنکه تپش‌های دلش، حبّ علی‌ست♥️ +جان عالم به فدای تو یا علی                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 (ع)🍀 🪴 مقاصد حضرت رسول از خطبه غدیر را در چند مورد می‌توان بیان کرد: ۱- نتیجه‌گیری از زحمات ۲۳ ساله با تعیین جانشینی که ادامه دهنده این راه باشد. ۲- حفظ دائمی اسلام از کفار و منافقین با تعیین جانشینانی که از عهده این مهم برآیند. ۳- اقدام رسمی برای تعیین خلیفه که از نظر قوانین ملل در همیشه تاریخ سندیت دارد. ۴- بیان یک دور جامع از برنامه ۲۳ ساله و گذشته و حال مسلمین. ۵- ترسیم خط مشی آینده مسلمین تا آخر دنیا. ۶- اتمام حجت بر مردم که از مقاصد اصلی در ارسال پیامبران است. eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
┄┅─✵💝✵─┅┄ صبح شد بازهم آهنگ خدا می‌ آید چه نسیم ِخنکی! دل به صفا می‌آید به نخستین نفسِ بانگِ خروس سحری زنگِ دروازه ی دنیا به صدا می‌آید سلام صبحتون بخیر🌺 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷   @hedye110
به امیـدِ دَم زیبـای وصـالِ رخ تو، زنده در سِیرِ جهانِ گذرانیم هنوز تاکه توکِی بِرسی زین سفرِ دورو دراز حیف وصدحیف که ازبیخبرانیم هنوز                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🍀 💜 🌺 کم کم بریم برا عروسی💃💃💃 بیا تمومش کنیم آیلا،به خدا اینجوری فقط داری خودمونو مجازات میکنی،وگرنه اون مجنون که این چیزا حالیش نیست،صبح تا شبش توی یه اتاق میگذره،فقط گاهی به اجازه آنام باهامون هم سفره میشه! زل زدم توی چشماش و ناباور لب زدم:-آنا؟ بهش میگی آنا؟ دستی به صورتش کشید و نگاهشو ازم دزدید:-حس میکنم باید جای پسر از دست رفتشو براش پر کنم،شاید درکش برای تو سخت باشه،اما یه جورایی اون پسرش رو فدای من کرد،عزیز تر از اولاد نداریم،داریم؟ اصلا مگه خودت اصرار نداشتی ببخشمش؟اون دیگه یه درصدم فرحناز خاتون سابق نیست،وقتی بهش گفتم میخوام دوباره برات پا پیش بذارم اون بود که این راه رو بهم نشون داد،میگفت اگه هنوزم بخوادت نمیتونه پنهونش کنه،همینم شد! -یعنی...یعنی هنوزم میخوای با اونا زندگی کنی؟کنار قاتل آقام؟ -اگه منظورت بعد از عروسیمونه،آره چرا که نه؟مگه دلت نمیخواد فرهان رو مجازات کنی؟به نظرت بهترین مجازات همین خوشبخت شدنت کنار من نیست؟اگه ازم بخوای برمیگردم اینجا،ولی سعی کن به اون زن و دخترش هم فکر کنی،اینکه بدون من چی به سرشون میاد! تا هر موقع دوست داشتی فکر کن فقط یادت نره اینکه از هم جدا بشیم کیو خوشحال تر میکنه! لبمو به دندون گزیدم تا جلوی ریزش اشکامو بگیرمو همزمان سری به نشونه مثبت تکون دادم! آرات نفس عمیقی کشید و پوزخند همیشگیشو‌ نشوند گوشه لبش:-همین الان نگفتم جواب بدی که میدونم خاطرمو‌ میخوای اما یکمم راجع بهش فکر کنی بد نیست! اخم ریزی کردمو اشکامو پس زدم:-منظورم این بود که راجع بهش فکر میکنم،در ضمن کی گفته من خاطرخواهت میخوام،اون چند روز ناراحتیمم فقط به خاطر آقام بود،همین! خنده ای کرد و گفت:-هیچ وقت فکرشو هم نمیکردم اینطور خاطرخواه یکی بشم اونم تو! تای ابرومو بالا انداختمو پرسیدم:-منم فکرشو نمیکردم یه روزی از پسر تخسی مثل تو خوشم بیاد! با لبخند دندون نمایی که زد تازه متوجه حرفم شدم و با حرص ادامه دادم:-منظورم قبلا بود،اصلا بیا برگردیم دیگه هر چی میخواستی بگی گفتی! خنده ی کرد و خواست چیزی بگه که با صدای برخورد چیزی با زمین و صدای جیغی که به گوشمون رسید هر دو شوکه شده به هم خیره شدیم و بعد از کمی مکث دویدیم سمت حیاط،انگار قلبم دیگه نمیکوبید… 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🍀 💜 🌺 انگار قلبم دیگه نمیکوبید،منتظر بود تا با شنیدن خبر بدی برای همیشه تسلیم بشه که با دیدن عصمت و ظرف اسپند دان کف حیاط پاهام از حرکت ایستاد و قلبم از نو شروع به تپیدن کرد،آرات هم بدتر از من سرجاش ایستاد و نفس راحتی کشید،شوک زده چند ثانیه ای فقط نگاهدمیکردم که با دیدن عصمت توی اون حال که داشت بالا و پایین میپرید و ننه حوری که سعی داشت زغالای ریخته روی لباس و کفشس رو تمیز کنه شروع کردم به خندیدن اونقدر که از شدت خنده اشک از چشمام روون شد، آرات هم با دیدن خنده های من به خنده افتاد... *** -آبجی آنا کجاست هنوز نیومده؟ -تو چقدر هولی دختر از قدیم میگن عروس باید ناز داشته باشه،یکم صبور باش! -نمیدونم چم شده آبجی دوباره دلم شور میزنه،مثل همون شبی که آقاجون رفت! -اااا انقدر نفوس بد نزن خوبیت نداره،آنا هم الان پیداش میشه،هنوز چند دقیقه هم نمیشه که رفته! نگاهی به انگشتر توی دستم انداختم و با یادآوری روزی که به آرات جواب مثبت داده بودم لب زدم:-آبجی تو هم میگی کاش قبول نمیکردم بیام این عمارت؟بهش حس خوبی ندارم،از وقتی اومدیم انگار دلم میلرزه! سری تکون داد و همراه اورهان رو که توی بغلش بی تابی میکرد نزدیک شد و کنارم روی صندلی نشست و شروع کرد به شیر دادن بهش:-نه آبجی همچین فکری نمیکنم،کار درستی کردی،راستش عمه هم گناه داره مگه نمیبینی داره به خاطر خوشحالیت چقدر تلاش میکنه،برای هیچ کدوم از مراسما کم نذاشت،راه به راه هم که ازت دلجویی میکنه،دلت میومد بذاری تنها بمونه؟ -نه ولی راستش از اون پسره فرهان میترسم،به نگاه هاش حس خوبی ندارم! -اوووو کی به اون دیوونه اهمیت میده؟یکساله همین حال و روز رو داره از اون اتاقم که بیرون نمیاد اگه خوب بود تا حالا هزار بار فرار کرده بود،بهش توجه نکن! سری به نشونه مثبت تکون دادم و با اومدن آنا از روی صندلی بلند شدم،لبخند مهربونی زد و کفشای دست دوزی که با دستای خودش برام دوخته بود رو جلوی پام گذاشت:-اینم کفشات،دیگه چیزی کم نداری! کفشار‌و پا کردمو نگاهی بهشون انداختم:-خیلی خوشگل شدن آنا دستت درد نکنه! سر بلند کردم تا ببوسمش که با دیدن چشمای پر از اشکش دوباره دلم پر از غصه شد،اشکاشو با نوک انگشت گرفت و گفت:-کاش آقاتم بود و میدید دختر شیطونش چقدر خانوم شده! آروم کشیدمش توی بغلم،جثه ریزش درست به اندازه خودم بود:-آنا داری اشک منم در میاریا! -راست میگه آنا به زور سرپا نگهش داشتم،تازه شگون نداره امشب گریه کنی،اگه بی بی اینجا بود کلی دعوامون میکرد! -راستی بی بی کجاست؟ آنام دستی به زیر چشمش کشید و گفت:-مثل همیشه داره به خدمتکارا دستور میده! خنده ی کوتاهی کردمو بوسه ای روی گونه های سرخش نشوندم:-قربون آنای خودم برم،ناراحت نباشی ها من زود زود میام بهت سر میزنم،اصلا میتونی همینجا پیشم بمونی،جات روی چشمامه! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
انسان بزرگ، همانند عقاب است. هر چه بلندتر به پرواز در آید کمتر به چشم می آید و مجازات این اوج گرفتن، تنهایی عمیق است. / استاندال – درباره عشق                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
زندگی کردن کمیاب ترین اتفاق دنیاست… اغلب مردم فقط “وجود دارند”!                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
روانشناسی می گفت: بیمارای واقعی هیچ وقت پیش ما نمیان مراجعین ما اکثر کسانی هستند که توسط این بیماران مریض شده اند.                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠