eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
                     @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
Joze 10-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-21.mp3
29.68M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 30 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
صداى مناجات امام به گوش مى رسد: "در راه تو بر همه اين سختى ها صبر مى كنم". امام حسين(ع) آينه صبر خداست. در اوج قلّه بلا ايستاده و شعار توحيد و خداپرستى سر مى دهد. خون امام درخت دين و خداپرستى را آبيارى مى كند. امام به ذكر خدا مشغول است. نگاه كن! ذو الجناح، اسب امام، چگونه يال خود را به خون امام رنگين مى كند و به سوى خيمه ها مى رود. همه اهل خيمه، صداىِ ذو الجناح را مى شنوند و از خيمه بيرون مى آيند. زينب(س) در حالى كه بر سر و سينه مى زند به سوى قتلگاه مى دود. حسينش را در خاك و خون مى بيند در حالى كه دشمنان، دور او را محاصره كرده اند. او فرياد مى زند: "واى برادرم!". عمرسعد هم براى ديدن امام از راه مى رسد. زينب به او رو مى كند و با لحنى غمناك مى گويد: "واى بر تو! برادرم را مى كشند و تو نگاه مى كنى". صداى زينب(س) اشك عمرسعد را جارى مى كند، امّا او نمى تواند كارى كند و فقط گريه مى كند. ولى اين گريه چه فايده اى دارد. عمرسعد رويش را از زينب(س) برمى گرداند. زينب رو به سپاه كوفه مى كند: "آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟". هيچ كس جواب زينب(س) را نمى دهد. * * * همه هستى تو، عموى تو، تنهاى تنهاست. او ديگر هيچ يار و ياور ندارد. دشمنان همه صف كشيده اند تا جانش را بگيرند. عبدالله! اى پسر امام حسن(ع)! نگاه كن! عموى تو تنهاست! درست است كه تو يازده سال بيشتر ندارى، امّا بايد ياريش كنى. خوب نگاه كن! دشمنان عموى تو را محاصره كرده اند. صداى عمو به گوش مى رسد. تو به سوى عمو مى شتابى. و زينب به دنبال تو، صدايت مى زند: "يادگارِ برادرم! برگرد!". تو تصميم گرفته اى كه عمو را يارى كنى. شتابان مى آيى و به گودال مى رسى و عمو را مى بينى كه در خاك ها آرميده است. اَبْجَر شمشير كشيده است تا عمويت را شهيد كند. شمشير او بالا مى رود، امّا تو كه شمشير ندارى، پس چه خواهى كرد؟ دست خود را سپر مى كنى و فرياد مى زنى: "واى بر تو، آيا مى خواهى عموى مرا بكشى؟". شمشير پايين مى آيد و دو دست تو را قطع مى كند. از دست هاى تو خون مى جوشد. چه كسى را به يارى مى طلبى، عمويى را كه به خاك افتاده است و توان يارى تو را ندارد و يا پدرت امام حسن(ع) را كه در بهشت منتظر توست؟ فريادت بلند مى شود: "مادر!" و آن گاه روى سينه عمو مى افتى. عمو تو را در آغوش مى كشد. چه آغوش گرم و مهربانى! و به تو مى گويد: "پسر برادرم صبور باش كه به ديدار پدر مى روى". تو آرام مى شوى. حَرْمَله، تير در كمان مى نهد. خداى من! او كجا را نشانه گرفته است؟ تير به گلوى تو مى نشيند و تو روى سينه عمو پر مى كشى و مى روى. آرى! تو از آغوش عمو به آغوش پدر، پرواز مى كنى. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
نرو تو بری منم غریب میشم_۲۰۲۲_۰۴_۱۲_۰۹_۱۳_۴۳_۸۴۷.mp3
5.44M
ای دل خوشی زهرا تنهام نزار، خدیجه (س) بانو ... کربلایی سیدرضا نریمانی                      @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
سخنرانی_۲۰۲۲_۰۴_۱۲_۰۸_۵۶_۱۱_۶۰۱.mp3
18.02M
خیلی خیلی عالیه 👆👆👆 هزار بار هم گوش کنیم جا داره👆 آیا این چنین نگاهی نسبت به حضرت خدیجه سلام الله علیها داریم حجت الاسلام کاشانی @hedye110
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون صلوات هدیه به به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند💐💐💐 ۲۲ صلوات هم هدیه به حضرت خدیجه سلام الله علیها ❤️❤️❤️ 🌻حدیث👇👇 خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مي‌فرستد؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملا تسليم (فرمان او) باشيد. إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا @hedye110
🌱 اگردر‌دین‌داری‌ پختہ‌شُدید؛خام‌نخواهید‌شد... ولےاگرداغ‌شُدید احتمالاسردخواهیدشد...!! -پختہ‌شویم... •استادپناهیان                      @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
شبتون بخیر التماس دعای فرج ☘💐🌻✨🌟🌙 @hedye110
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🦋🌹💖 @hedye110
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین. خدایا، در این ماه نیکی را پسندیده من گردان و نادرستی ها و نافرمانی ها را مورد کراهت من قرار ده و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان، به یاری ات ای فریادرس دادخواهان. @hedye110
زندگی بی مهدی ... دست بـﮧ قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم اما نشد ... خواستم از "دردم" بگویم دیدم دردِ شما ، خودِ (( من )) م ... خواستم از "بـﮯ کسـﮯ" ام حرف بزنم دیدم 「تنها」 تر از شما در عالم نیست خواستم بگویم "دلم از روزگار گرفتـﮧ" دیدم خودم در 「خون بـﮧ دل」 کردنِ شما کم نگذاشتـﮧ ام ... قلم کم آورد ... بـﮧ راستـﮯ کـﮧ وسعت (( مظلومیت )) شما قابل اندازه گیرے نیست 🦋🌹                      @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🔹 🦚 اورهان صندوق توی دستشو روی زمین گذاشت و سهیلا با لبخند و صدای پر از عشوه ای بهش سلام داد اورهان هم خندید و گفت:-الله و اکبر دیگه واقعا به طلعت خاتون ایمان آوردم،همین که تونسته سهیلا بانوی مارو مجبور به کار کنه معلومه خیلی جذبه داره! سهیلا اخمی مصنوعی کرد و با خنده میوه ای از صندوق برداشت و به سمت اورهان پرتاب کرد،خون خونمو میخورد با اخم زل زده بودم به اورهان که نگاهی به چشمام انداخت و میوه ای که سهیلا به سمتش پرتاب کرده بود و با دستش گرفته بود رو گازی زد و رو به سهیلا گفت:-بدک نیست ،اما هنوز خیلی مونده تا به پای عصمت برسی! سهیلا نفسشو حرصی بیرون داد و با خنده گفت اما تو دقیقا مثل شعبون کار میکنی،اورهان خنده ای بلند که بیشتربه قهقهه شبیه بود سر داد و گاز بعدی رو به میوه توی دستش زد،سرمو پایین انداختم تا بیشتر شاهد این نمایش مسخره نباشم و تموم حرصمو با دستمالی که توی دستم بود سر میوه بیچاره خالی کردم که اورهان پوزخندی زد رو بهم گفت:-زن داداش یکم آروم تر با اون میوه ها رفتار کن اگه له بشه نمیشه گذاشت جلوی مهمون هنوز نمیدونی اما طلعت خاتون روی این مسائل زیادی حساسه! با اخم نگاهی بهش انداختم قفسه سینم از خشم بالا و پایین میشد دلم میخواست انگشتامو تا ته توی میوه توی دستم فرو کنم اما به زور خودمو کنترل کردمو برای دور شدن از فضای اونجا اجبارا رو به زیور خاتون که جعبه ها رو به سختی حمل میکرد گفتم:-کمک نمیخواین؟ بدون اینکه نگاهی بهم بندازه جعبه ای به دستم داد و گفت: -اینارو ببر بده به عصمت تو آشپزخونس! جعبه رو از دستش گرفتمو چشمی گفتمو بدون اینکه برگردم پشت سرمو نگاه کنم راه افتادم!  اتاقای تو در تو رو به سختی با جعبه تقریبا سنگینی که دستم بود پشت سر گذاشتم و پا گذاشتم توی راهرو،اینقدر خلوت و ساکت بود که احساس میکردم صدای تپیدن قلب خودمو میشنوم، با ترس و لرز و پشیمون از کاری که کرده بودم قدم برمیداشتم که صدایی از پشت سرم شنیدم با فکر اینکه حتما اورهان به کمکم اومده با خوشحالی نگاهی به عقب انداختم،اما چیزی ندیدم سر‌چرخوندم تا بقیه مسیرمو ادامه بدم که خوردم به پسری که لبخند به لب با جعبه ای توی دستش روبه روم ایستاده بود از ترس جعبه میوه از دستم افتاد روی زمین و چندتا از میوه ها افتاد روی زمین و شروع کردن به قل خوردن،وحشت زده ببخشید آرومی گفتمو مشغول جمع کردن میوه ها از روی زمین شدم و خواستم دوباره برشون گردونم به جعبه که با خنده گفت:-چیکار میکنی؟مگه اونا میوه های تمیز شده نیستن؟ سری به نشونه مثبت تکون دادم! -خب اگه بذاریشون توی اون جعبه که زیور سرتو از تنت جدا میکنه،جعبه توی دستشو زمین گذاشت و گفت:-اینایی که افتادن رو بذارشون توی این جعبه دارم میبرم تمیزشون کنن! بدون اینکه چیزی بگم کاری که گفت رو انجام دادم! -ببخشید ترسوندمت فقط حواست باشه این قسمتای عمارت رو تنها نیای حتی توی روز! خم شد جعبه رو برداره که نگاهم به چشمای طوسی رنگش گره خورد،لبخندی زد و جعبه رو برداشت و به سمت حیاط پشتی حرکت کرد،احساس میکردم خیلی برام آشناس انگار یه جایی دیده بودمش،جعبه رو برداشتمو از روی زمین بلند شدم و همین که خواستم اولین قدم رو به سمت بیرون بردارم با صدای اورهان میخکوب شدم،پوزخند صداداری زد و گفت:-حس میکنم به تموم پسرای عمارت ما یه حس خاصی داری!🦋🦋 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
جزء یازدهم.mp3
4.15M
جزء یازدهم به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور انسان از فقر،بیماری،جهل و بی عدالتی و نازل شدن آرامش در قلبهایمان @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*مـــاجـــرای "شـــال سبـــز و شفـــای مـــادر"* *اللهم ارزقـنـــا شفـــاعـة الشهـدا*🤲🏻🤲🏻 🥀 °🌹° 🥀°🌹 °🥀°🌹° 🥀°🌹 @hedye110
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون صلوات هدیه به به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند🌹🌹 حدیث👇👇 موسي كاظم عليه السلام می فرمایند : در ميزان الهي نيست عمل و چيزي، سنگين تر از ذكر بر محمّد و اهل بيتش (صلوات الله عليهم اجمعين). ما فِي الْميزانِ شَيْيءٌ أثْقَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد. الكافي، جلد 2، صفحه 494 ❤️💐☘
دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین. خدایا، مرا در این ماه به پوشش و پاک دامنی زینت ده و به لباس قناعت و اکتفا به اندازه حاجت بپوشان و بر عدالت و انصاف وادارم نما و مرا در این ماه از هرچه می ترسم ایمنی ده، به نگهداری ات ای نگهدارنده هراسندگان. التماس دعای فرج 🦋🌹💖 @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام او آغاز میکنم چرا که نام او آرامش دلهاست و ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺳﻬﻢ ﺩﻟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ💖 سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 ❤️🦋🌹🇮🇷🇮🇷🇮🇷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَدیلَ الْخَیْرِ…   صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیه الله ارواحنا فداه در سختیها، ص۵۷۸. . .   سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. . .                      @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🔹 🦚 از حرفی که زده بود خون به صورتم دوید نگاهی بهش انداختمو با عصبانیت خواستم مسیرمو ادامه بدم که ایستاد جلومو دستشو برد زیر جعبه و گفت:-سنگینه بدش به من،مگه نگفتم تنها جاهای خلوت عمارت نرو،اما مگه تو حرف گوش میدی؟فقط بلدی لجبازی کنی، درضمن اینا وظیفه تو نیست وظیفه اون شو... حرفشو نصف و نیمه زد انگار زبونش نمیچرخید بگه شوهرت،نفس عمیقی کشید و ادامه داد: که معلوم نیست کودوم گوری رفته! نگاهی عصبانی به چشماش انداختم و با حرص گفتم:-هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر ازت بدم بیاد،آتاش از تو خیلی بهتره حداقل وانمود نمیکنه که خوبه،تو بهتره مراقب سهیلا بانوتون باشی که بلد نیست کار کنه من از بچگی دارم کلفتی میکنم طوریم نمیشه! درحالی که چشماش از عصبانیت سرخ شده بود و رگ گردنش برجسته شده بود عصبانی دست انداختمو صندوق رو از دستاش گرفتمو با حلقه اشکی که جلوی دیدمو تار کرده بود پا تند کردم به سمت آشپزخونه عمارت! و بدون اینکه دنبال عصمت بگردم جعبه رو جلوی در روی زمین گذاشتمشو رفتم سمت مادرم اینا که به خاطر سردی هوا توی مهمونخونه عمارت جمع شده بودن. عزیز نگاه عصبانی بهم انداخت و بعد از نشستنم رو ازم گرفت و خیلی جدی چشم دوخت به سحرناز که با لبخند گشادی میون زن ها مشغول رقصیدن بود، ترس برم داشت با خودم گفتم نکنه تو نبودم مجید حرفی زده باشه؟خواستم از گلناز چیزی بپرسم که خودش با هیجان بازومو گرفت توی دستاشو در گوشم گفت:-خانوم جان نمیدونی چی شد،وقتی رفتین اون پسره دوست اردشیرخان با قیافه ای داغون اومد به حیاط معلوم بود از اون آقاهه حسابی کتک خورده،اما هر چی اردشیرخان ازش پرسید کی زده چیزی نگفت،انگار که حسابی ترسوندتش،خدا رحممون کرد اگه حرفی میزد تیکه بزرگمون گوشمون بود!🌷🌷🌷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                     @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                     @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
『♥️』 و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟                      @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون صلوات هدیه به به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند🌹🌹🌹 حدیث👇👇 امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند : سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست. أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ. وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 197 🌹💖🦋
Joze 12-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-24.mp3
32.57M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 33 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال @hedye110