از امام صادق (؏) سؤال شد:
چگونه #شبقدر از هزار ماه
بهتـر است؟ حضرت فرمود :
كار نيڪ در آنشب از كار در
هزار ماه كه در آنها شب قدر
نباشد بهتر است.
📚وسائلالشيعه ج۷ ص۲۵۶
#ماه_رمضان
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
*🚨 شادی روح غواص دلاور زنجانی شهید یوسف قربانی معروف به مرغابی امام زمان این شهید بدون پدر ومادر بزرگ شده وخانواده ای نداره برای شادی روح پاکش فاتحه ای قرائت کنیم ان شالله که شفاعتش نصیبمون بشه
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم کسی را ندارم که
✅ لینک ختم قرآن، صلوات و سوره یاسین هدیه به غواص شهید ، یوسف قربانی
https://iPorse.ir/6194449
نیت کنید و وارد لینک شوید و
در این ختم شرکت کنید❣👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨دستورالعمل آیت الله فاطمی نیا برای شب قدر
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الی مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.
خدایا، در این ماه برای من به سوی خشنودی ات دلیلی قرار ده و برای شیطان راهی به سوی من قرار مده و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده حاجات خواهندگان.
@hedye110
سوار سبزپوش آرزوهای ما! یا صاحب الزمان…
تو میآیی و من خوب میدانم که روزی از همین دریچه که سال هاست بسته مانده است، جوانهای خواهد رویید؛ جوانهای سبز که از خیال همیشه منتظر من به سمت آسمانهای آبی حضور تو سر بر خواهد آورد.
#ماه_رمضان
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتصدبیستیکم
مثل جنازه ای که چندین سال از مرگش میگذره توی همون حالت خشکم زده بود،فقط مردمک چشمام بود که عصبی اینور و اونور دنبال راه فراری میگشت،حال و روز اردشیر هم دست کمی از من نداشت عصبی و وحشت زده لقمه ای که دستش بود رو توی سفره انداخت و از جا بلند شد و از مهمونخونه بیرون زد انگار عجله داشت تا قبل از اینکه آتاش برسه و توبیخش کنه فرار کنه!
استکان رو توی سینی گذاشتمو به مادرم نزدیک تر شدمو خودمو بهش چسبوندم،کمی بعد آتاش با اون اخمایی که فکر میکنم از وقتی به دنیا اومده بود روی صورتش نقش بسته وارد مهمونخونه شد و سلام کرد!
همه ترسیده سر به زیر انداخته بودن و زیر جوابشو دادن اما عزیز با اعتماد به نفس بالایی گفت:-سلام پسرم بفرما صبحانه بخور!
-ممنون خوردم،آنام برای فرحناز کاچی فرستاده!
-دستش درد نکنه،دخترم آیسن برو ظرف رو از شوهرت بگیر!
با چشمای گشاد شده نگاهی به عزیز انداختم میدونستم چرا اینو گفت حتما نمیخواست آتاش فرحناز رو اون شکلی ببینه،چشمی گفتمو نیمخیز شدم تا بلند شم که آتاش خیلی جدی گفت:-لازم نیست فرحناز خودت بیا ببرش!
یهو اتاق ساکت شد حتی عزیز هم دیگه حرفی برای گفتن نداشت!
زنعمو نگاه چپ چپی به فرحناز انداخت انگار میخواست حرفای دیشبشو براش یادآوری کنه و چند لحظه بعد فرحناز از جا بلند شد و سربه زیر به سمت آتاش رفت و همونجوری کاسه رو از دستش گرفت و زیر لب تشکری کرد!
آتاش دست گذاشت زیر چونشو سرشو بالا برد و روسریشو کنار زد و خیلی جدی با صدای نسبتا بلندی گفت:-صورتت چی شده؟
فرحناز با لکنت گفت:-هییییچی داداش،زمین خوردم!
آتاش پوزخندی عصبی زد و گفت:-مراقب خودت باش انگار زمین اینجا از عمارت ما لیزتره،ممکنه هر لحظه یکی لیز بخوره کسی چی میدونه شاید نفر بعدی اردشیر باشه یا شایدم...نگاهی به من که وحشت بهش زل زده بودم انداخت و پوزخندشو پررنگ تر کرد و گفت:-شایدم آیسن،خلاصه اینکه آقام پیغوم داده خیلی مراقب خودت باشی،بعد از ظهرم برای دیدنت میان بهتره این آثار زمین خوردگیت رو مخفی کنی چون ممکنه همه مثل من زود باور نباشن!💐💐💐
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
Joze 21-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-44.mp3
33.02M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
🌺 #جزء_21 #قرآن_کریم
📥توسط استاد معتز آقایی
⏲ «در 34 دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
📩 به دوستان خود هدیه دهید.
🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال.
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🦋🌹💖
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.
خدایا بگشا به رویم در این ماه درهای فضلت وفرود آر برایم در آن برکاتت را وتوفیقم ده در آن برای موجبات خوشنودیت ومسکنم ده در آن وسطهای بهشت ای اجابت کننده خواسته ها ودعاهای بیچارگان
💖🌹🦋
#سلام_مولایم♥️
کاش یک نشانی از شما داشتم
کاش میدانستم
باید کنار کدام جاده
چشم به راهتان بنشینم
تا بیایید و با یک لبخندتان
همه غمهای عالم فراموشم شود..
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
#ماه_رمضان
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتصدبیستدوم
با نگرانی نگاهی به عزیز انداختم، چشماشو آروم روی هم گذاشت،زنعمو اونقدر عصبی شده بود که پشت سر هم لقمه میگرفت و به دهان گشادش فرو میبرد،حالم هر لحظه بدتر میشد،از شدت دلشوره میخواستم همونجا بالا بیارم که آتاش خداحافظی نکرده بیرون رفت،حالم ازش بهم میخورد دیگه کارش به جایی رسیده بود که جلوی همه تهدیدم میکرد و همه اینا تقصیر اردشیر بود!
بعد از رفتن آتاش دیگه اشتهایی برای کسی نمونده بود اما عزیز فرحناز رو مجبور کرد تا چند لقمه ای فرو داد،همه مشغول تمیز کردن عمارت شدن امروز عصر همه عمارت بالا مهمون ما بودن حتما اورهان هم میومد تصمیم گرفته بودم اگه فرصت مناسبی پیش اومد همه چیز رو براش تعریف کنم،هنوز به این که بتونه هم از دست زنعمو و هم آتاش نجاتم بده امید داشتم،بی صبرانه منتظر بعد از ظهر و اومدن مهمونا چشم به در عمارت نشسته بودم!
بلاخره لحظه موعود رسید و مراد خبر ورود مهمونارو به عمارت اعلام کرد، روسری قرمز رنگمی که سر کرده بودم تا رنگ پریدگی چهرمو جبران کنه رو مرتب کردمو برای بدرقه مهمونا کنار مادرم ایستادم،همه یکی یکی وارد شدن اما خبری از آتاش و اورهان نبود،نا امید با لبهای آویزون شده ای ایستاده بودم که چشمم خورد به همون پسری که توی راهرو عمارت بالا دیده بودمش لبخند مهربونی زد و دستشو به نشونه احترام روی سینش گذاشت نتونستم نسبت بهش بی تفاوت باشم با یه لبخند جوابشو دادمو و رو به گلناز که کنارم ایستاده بود گفتم:-گلناز این پسره رو میشناسی؟
نگاه مشکوکی بهم انداخت و گفت:-خانومجان مگه کسی هست که پسرای نورگل خاتون رو نشناسه،توی ده بالا و پایین معروفن،ماشاالله یکی از یکی خوشتیپ ترن،این یکی اسمش ساواشه!
-اوهوم،بد نیست اما پسر بزرگه خان خیلی ازش بهتره!💑💑💑
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزیز
هدیه امروز مون #۳۱۳صلوات هدیه به #حضرتنرجسخاتونمادرامامزمان #عجلالله تعالی فرجه الشریف به #نیت سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات همنوائی میکنند🌹🌹🌹
حدیث
امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند :
صلوات از جانب حقتعالی به معني نزول رحمت، و از سوی فرشتگان به معني ستايش و تمجيد، و از سوی انسانها به معني دعا ميباشد.
الصَّلاةُ مِن اللهِ عَزَّوَجَلَّ رَحمَةٌ، وَ مِن الملائِكَةِ تَزكِيَةٌ، وَ مِِن النّاسِ دُعاءٌ.
وسائل الشيعه7: 196 / بحار الأنوار 91: 55
🦋🌹💖