فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌍و سیروافیالارض🌍🍃
🍃🌲💐لحظاتی برا دیدنِ پروازِ طاووس زیبا 👌😊...
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
Shahram Nazeri Bi To Be Sar Nemishavad [ musicmedia.ir ] 128.mp3
5.2M
🎼 آوای زیبای بی تو بسر نمیشود...
🎤استاد شهرام ناظری
🍃🥀 بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
#دعای_افطار
روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام افطار این دعا را زمزمه میکردند:
«بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»
خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار میکنیم پس از ما بپذیر که به راستى تو شنوا و دانایى.
#التماس_دعا_برای_ظهور
@hedye110
دعاى روز نهم ماه رمضان
تبلیغ
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ
خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت
الْواسِعَهِ، وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَهِ، وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ
وسیعت و راهنماییم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى
الْجامِعَهِ، بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ
همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان
@hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
به نام خداوند
لــــوح و قلم
حقیقت نگـــار
وجود و عـــدم
خـــــدایی که
داننده رازهاست
نخســــــتین
سرآغاز آغازهاست
باتوکل به اسم اعظمت
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
#سلام_امام_زمانم 💖
یکی از جمعه ها جان خواهد آمد
به درد عشق درمان خواهد آمد
غبار از خانه های دل بگیرید
که بر این خانه مهمان خواهد آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#هذا_یوم_الجمعه
سلام آقا
نشسته بر رخ ما گرد هجران
بیا دست محبت را
بکش بر چهره ما
که ما
بی تو یتیم و بینواییم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
#آیلاماهبانو🍀
#داستانواقعی💜
#قسمتصدبیستپنجم🌺
مات برده و گیج بهش نگاه میکردم چرا داشت همچین حرفایی میزد؟نکنه واقعا نجسی خورده بود؟
همینجور که این چیزا از ذهنم میگذشت در اتاق باز شد و آنام عصبی لب زد:-اینجا چه خبره؟
نفس عمیقی کشیدمو خدا رو شکر کردم که آنام به موقع رسید وگرنه معلوم نبود این دیوونه چی خورده که اینطور از خودش بی خود شده!
آیاز دستی به یقه لباسش گذاشت نفس عمیقی کشید و لیلا با رنگی پریده داخل شد،نگاهی به من که روی زمین افتاده بودم انداخت،چهره اش عصبی به نظر میرسید،از جا بلند شدمو رو به روش ایستادمو با گریه لب زدم:-آبجی خوب شد اومدی دیدی بهت گفتم این پسره عاشقت نیست؟...به خدا من کاری به کارش نداشتم همینجا نشسته بودم اومد داخل اتاق و بهم حرفای بدی زد!
قدمی به جلو برداشت و سیلی محکمی زد در گوشم،ناباور دستمو گذاشتم جایی که زده بود و سر چرخوندم سمت آنام و ملک جلوی در ایستاده بودن:-اینقدر بی شرم و حیا شدی؟پس برای همین بود که با آیاز مخالفت میکردی،خاطرخواهش بودی،نه؟ازت متنفرم،کاش آنا هیچوقت تورو به دنیا نمیاورد!
انقدر شوکه شده بودم که حتی اشکامم نمیریخت بی توجه به لیلا قدم برداشتم سمت مادرم:-آنا به جون شما و آقاجون قسم میخورم من کار خطایی نکردم،داشتم موهامو شونه میکردم،اومد توی اتاق!
آنام عصبی چشم ازم گرفت و نگاهش رو دوخت به آیاز:-اینجا چیکار میکردی؟به چه حقی پاتو گذاشتی توی اتاق دخترا؟
به جای آیاز لیلا اومد جلو و عصبی گفت:-مگه نشنیدی آنا،داشت ازش میخواست ازدواجش با من رو بهم بزنه!
آنام عصبی اخمی کرد و در جواب لیلا گفت:-اینو شنیدم،اما نمیفهمم چرا شوهرت داخل این اتاق شده،اونم تو نبود تو،و رو کرد سمت آیاز و ادامه داد:-سوالمو نشنیدی؟پرسیدم اینجا چیکار میکردی؟مگه قوانین عمارت رو نمیدونی؟
آیاز اخماشو در هم کرد و چشم دوخت به چشمای مادرم و با اعتماد به نفسی که به خاطر حمایت لیلا گرفته بود گفت:-گمون میکردم حال لیلا بهم خورده،اونقدر گیج بودم که به چیزی فکر نکردم حتی قوانین عمارت،فقط دویدم سمت اتاق و وقتی داخل شدم تازه متوجه شدم که...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#آیلاماهبانو🍀
#داستانواقعی💜
#قسمتصدبیستششم🌺
به اینجا که رسید مکثی کرد و ادامه داد:-به هر حال من چیزی برای پنهون کردن ندارم،اونقدرا حالیمه که بدونم اگه به زور وارد اتاق کسی بشم و جیغ و داد کنه آبرویی برام نمیمونه،حتی تا فهمیدم قضیه چیه داشتم از اینجا بیرون میرفتم که سر رسیدین،الانم با اجازتون میرم تا هوایی بخورم حالم خوش نیست!
داشت چی میگفت؟نمیدونستم این دروغارو از کجا میاره خیال کرده بود میتونه به همبن راحتی منو از چشم بقیه بندازه؟بی هیچ سند و مدرکی؟ نباید میذاشتم به همین راحتی قسر در بره،عصبی و در حالیکه از خشم میلرزیدم مقابلش ایستادمو خواستم چیزی بگم که صدای هول زده عمو آتاش توی گوشم پیچید:-چی شده چه بلایی سر لیلا اومده؟
با این حرف لبخند کم جونی کنج لب آیاز نشست،با چشمای گشاد شده چرخیدم سمت صدا،انگار داشتم دیوونه میشدم!
عمو نگاهی به صورت لیلا انداخت و برگشت به سمت کسی که پشت سرش ایستاده بود:-یعنی چی دختر؟منو مسخره کردی؟لیلا که حالش خوبه؟
رعنا از پشت سر عمو کنار اومد و متعجب نگاهی به لیلا انداخت و گفت:-نمیدونم خان وقتی آیلا خاتون داشتن به دامادتون میگفتن لیلا از حال رفته شنیدم،سریع اومدم تا به خان خبر بدم که شمارو دیدم!
با دهانی باز مونده از تعجب چرخیدم سمت آیاز،پس فکر همه جارو کرده بود؟حتما رعنا رو هم اون فرستاده بود دنبال عمو،آره دیگه اونم آدم خودش بود خواهر هم دستش!
از شدت بغض و خشم به نفس نفس افتادم،حالا باید چطور به آنام ثابت میکردم من خطایی مرتکب نشدم؟
صدای عصبیش که از خشم دورگه شده بود توی گوشم پیچید:-چیزی نیست آتاش خان،باز نفسش کمی تنگ شده بود الان حالش بهتره!
عمو نگاهی مشکوک بین آنامو لیلا رد و بدل کرد و نفس عمیقی کشید و گفت:-خدا رو شکر پس من میرم توی مهمونخونه اگه کمک خواستین خبرم کنین!
با تشکری که آنام کرد عمو راهی مهمونخونه شد و آیاز هم عصبی از اتاق بیرون رفت و لیلا هم به دنبالش...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
Mohsen Ebrahimzadeh - Eshghe Shirin 128.mp3
3.16M
☑️محسن ابراهیمزاده 📊عشق شیرین
#آهنگ
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
💕اگر #انسانها بدانند
فرصت باهم بودنشان چقدر #محدود است..
✍#محبتشان نسبت به یکدیگر
نامحدود می شود
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
💕اگر ده هزار تومن #پول توی جیبت باشه و بری بیرون، نگران از دست دادن چیزی نیستی، ولی اگر #همون بشه یک میلیون، کل هوش و حواست پیش اون میمونه. دلبستگی و #وابستگی زیاد، همیشه آدم رو از دنیای اطرافش #محروم میکنه …
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠