eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
اثر ظلم محال است به ظالم نرسد!                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
چشم دنیا بشود کور ... تو مستانه برقص ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
بودیم و کسی... پاس نمیداشت که بودیم ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
سکوت بیشتر از آنچه که فکر کنی می گوید !                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
▫️یک کار عالی و جامع برای معرفی آقای جلیلی 💫روی لینک بزنید و کارها و خدمات دکتر جلیلی رو مشاهده کنید https://jalilifans.ir/link/ 🌺نشر حداکثری در گروه های خانوادگی و مختلف 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعید جلیلی از کرد بودن پدر و ترک بودن مادر و حافظ قرآن بودن خودش و از دست دادن پاش تو جنگ استفاده نمیکنه چون معتقده اینها برای نمایش هست چون معتقده کشور با نمایش اداره نمیشه..
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی ... ای نام توشیرین ای ذات تودیرین خوشم که معبودم تویی خرسندم که مقصودم تویی سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
16.mp3
8.09M
[تلاوت صفحه شانزدهم قرآن کریم به همراه ترجمه] @hedye110
🪴 🦋 🌿﷽🌿 کلافه دستی به موهام کشیدم وخواستم به سمت خونه برگردم که با دیدن آیه وفرنوش سریع یه گوشه مخفی شدم ...وچون فاصله کمی داشتیم صداشونو میشنیدم آیه:خب اینجام حیاط خوشگل این خونه یکی ازدلایلی که باعث شدبیام اینجا فرنوش :واقعامحشره بهت حسودیم میشه دختر رسما توبهشت زندگی میکنی اینطوری نگومن حاضرم تمام زندگیمو بدم تادوباره بابام پیشم باشه الان که بابام نیست بهشت- وجهنم تفاوتی برام نداره... صداش خیلی غمگین بوددلم سوخت...همیشه ازحس ترحم بدم میومد...حسی که گاهی حتی اصلی ترین برنامه هاتوخراب میکنه وتوروازراه به بی راهه میکشونه... آیه :بشینیم روتاب? -بشینیم گل ازگلم شکفت که بانشستن شون روتاب بدون زحمت صداشونو می‌شنیدم...همیشه علاقه عجیبی به استراق سمع داشتم...هردونشستن وفرنوش نفس عمیقی کشید:آیه میدونی اینجاچی میچسبه؟ -چی؟ -قلیون اونم دوسیب... آیه پس گردنی بهش زد:خاک توسرمعتاد فاسدت -کاملا مشخصه- هی هی بامن درست صحبت کن من خیلی ام سالمم بعله همینطوره راستی میدونی دیگه چی میچسبه؟ -چایی- -ازکجافهمیدی؟ خوردن اونم روبه روی یه دشت پر از رز آبی- چون همش باخودم فکرمیکنم چه لذتی داره چایی اگه اتاقت بالا بود بالکن داشتی واونوقت دیگه ازتو بالکن نمیشدجمعت کردعاشق- گوشام باشنیدن کلمه عاشق تیزترشد...یعنی آیه عاشق کسی بود? آیه باحسرت گفت:حیف واقعا، اتاق پاکان فکرکنم بالکن داره... ابروهام رفت بالا جلوخودم اقاپاکان اقاپاکان راه مینداخت پشت سرم فقط اسممو میگفت...چه سیاستمدار...برای اینکه درموردش فکربد نکنم چقدرسیاست به خرج میداد دیگه نمیدونست این چیزا رو من اثرنداره... فرنوش:راستی این پاکانه خیلی جیگره به چشم برادری...کاش این فرهودم این شکلی بود لبخندم پررنگ شدو دستی به چونم کشیدم وزمزمه کردم:جیگر... آیه بی تفاوت گفت:من موافق نیستم نمیخوام غیبت شو کنم اما یخورده چهره اش نچسبه مثل یه قورمه سبزی جانیفتاده یامثل ته دیگی که نصف سفیدونصف طلاییه! وارفتم یعنی آیه راجب چهره بی نقص من اینطوری فکرمیکرد?قورمه سبزی?ته دیگ? ادامه داد:اما اقا فرهودجای برادرم باشه یه مردکامله چشم وابرو مشکی قد بلند وچهارشونه مرد ایده ال من مشکیه نه بور وخرمایی ... 🦋🦋🦋🦋 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 اخمام رفت توهم الان دیگه همه میمیرن برای موی بور وبیشتر یا کشته مرده موی خرمایین منم موی خرمایی داشتم وکلی کشته مرده داشتم! حالا این خرگوش زشت داره میگه مشکی دوست داره...وهمینطور فرهود ایده آلش بود...عجب...پس زیاد هم بی راه فکرنمیکردم این دختریه حسایی به فرهودداشت واینکه میگفت مثل برادرمه کشکه ...واصلا مگه میشه یه دختروپسرکه رابطه خونی ندارن به چشم خواهروبرادربهم نگاه کنن ?جزءمحالاته فرنوش:هی آیه خانوم خوب هیز بودیو رو نمیکردیا بیچاره داداشم چه کشیده ازنگاه ناپاکت این مدت آیه پس گردنی دیگه ای بهش زد:خجالت بکش فری من مگه چی گفتم فقط گفتم مشکیو به بورو خرمایی ترجیح میدم خصوصا خرمایی روشن فرنوش خندید:یعنی دقیقا موهای پاکان آیه هم خندید:راستش اره نمیدونم هیچ چیزشودوس ندارم دیگه رسما رو زمین ولو شدم به خودم شک کردم نکنه زشت شده بودمو خودم خبرنداشتم اما نه همین الان فرنوش گفت که جیگرم پس این یعنی یا آیه چشماش احتیاج به عینک داره یا از رو حرص یا حسادت میگفت...همینطور دخترا چرت وپرت میگفتن که فرهود هم به جمعشون اضافه شد مقابلشون ایستاد و رو به آیه گفت:آیه خانوم خوب مهمون قال میذارینا فرنوش :خودت گفتی میخوام عشقمو بهت نشون بدم- شرمنده توروخدا فرنوش اصرارکرد بیایم حیاط فرهودهم مثل من چشماش گردشد:عشقش؟ آیه خجالت زده گفت:منظورش این رزای آبیه من عاشق رزم ،خصوصا آبی! نمیدونستم باید بخندم یاعصبی بشم بخندم برای معشوقش یاعصبی بشم برای علاقه مشابهش به علاقه لعیا...مثل لعیاعاشق رزبود اونم ازنوع آبی ...پس طبق حدسم یه زن بود مثل لعیا کثیف ومتظاهر...دوباره اخمام توهم رفت اما فرهود خندید وگفت:ترسیدم یه لحظه فرنوش مثل من موذیانه به فرهود نگاه کرد وفرهود چشم غره ای رفت و به آیه که توهپروت رزا بود نگاه کرد:قرارنیست به ما شام بدین آیه ازهپروت بیرون اومد:وای اصلا یادم نبود وسریع بلند شدوسه تایی رفتن سمت خونه...من هم مدتی صبرکردم تا از رفتنشون بگذره و تو این مدت به این فکر کردم که با چیزایی که الان دیدم وشنیدم آیه فرهود ودوست داره وفرهودم نسبت بهش بی احساس نیست اما نمیدونم چرا افکارم تناقص عجیبی با حرفهایی که آیه وفرهود توسالن بهم تحویل دادن داشت. خواستم به اشپزخونه برم که دیدم توسالن سفره پهن کردن چون تعداد نفرات بیشترازتعداد صندلی ها بود...من هم رفتم سرسفره کناربابا و دقیقا رو به روی فرنوش نشستم که سمت راستش آیه بود وسمت چپش فرهود...خوب بود به هردوتاشون دید داشتم ...یه لحظه دوباره باخودم درگیری پیداکردم من چرا زوم کرده بودم به اینا ??به من چه که این دو تا همودوست دارن یانه? به حال من چه فرقی میکرد چه آیه احساسی به فرهود داشته باشه چه نداشته باشه من تا ته نقشم میرفتم تا روزی که آیه مغلوب من بشه تا زمانی که به تختخوابم بیاد! و بعد ازاینکه به اخرنقشه رسیدم بهش بگم همه چی یه بازی بود برای اثبات عدم تفاوتش با دخترای دیگه ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🔴 هشدار حامیان دکتر _ حتما خودکار همراه خودتان داشته باشید. ❌متأسفانه احتمال خودکار های تقلبی که بعد ساعتی جوهر آن محو میشود هست❌
افسرده ها بیمار نیستن فقط دنیا رو بیشتر از همه فهمیدن!                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
وقتی که شاخه تبر شد از موریانه ها گلایه ای نیست! @delneveshte_hadis110
قوی باش این دنیا جای آدمای ضعیف نیست ... @delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز حرم امام رضا علیه السلام سه روز پیش گندم نذر کبوترای حرم کردم و امروز توی حرم هستم ممنونم از امام مهربانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا توخودشاهدی آنچه ازجانب ما صورت گرفت نه تلاشی بود برای کسب قدرت ونه زیادکردن ثروت، بلکه....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️از هر گروه و جریانی که هستید این کلیپ را با دقت تماشا کنید بعد بینی و بین الله به هر کسی که خواستید رأی دهید!
چه قدر قشنگ بود... ➥ @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ 🍃بہ نام او ڪه... 🌼رحمان و رحیم است 🍃بہ احسان عادت 🌼وخُلقِ ڪریم است سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💚 ای بهترین دلِ بی قرارِ ما ای آبروی خلقِ دو عالم ما ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه آقا همه ایل و تبار ما @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
17.mp3
8.19M
[تلاوت صفحه هفدهم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 تازه به غذاها نگاه انداختم فسنجون ومیرزاقاسمی...ازفسنجون متنفربودم چون غذای موردعلاقه لعیابود امامیرزاقاسمی بد نبود...همه غذا کشیدیم که بابای فرنوش گفت:آیه دخترم به جای اینکه غذای موردعلاقه مارودرست کنی غذای موردعلاقه خودتودرست کردی? قاشق ازدستم افتاد توبشقاب وصدای گوش خراشش باعث شدهمه به من نگاه کنن سعی کردم لبخندبزنم اما یقین دارم دهن کجی کردم دیگه صدای آیه رونشنیدم چون توبهت وجه تشابه جدیدی بودم که بین لعیاوآیه پیداکرده بودم...چادری...متظاهر...خوشگل ...عاشق رزآبی ...غذای موردعلاقه فسنجون...نکنه نسبتی باهاش داشته باشه??نه با اینکه هردوخوشگل بودن اما اون قد بلند بود و بور وچشم آبی بوداماآیه ریزه میزه ومشکی وچشم قهوه ای ...غذا روکلا توفکرخوردم امابازم حواسم بودکه بابا به آیه گفت:آیه دخترم برای اقا فرهود نوشابه بریز. اما آیه پارچ دوغو برداشت و درحالی که داشت تو لیوان فرهود دوغ میریخت گفت:اقا فرهود دوغ دوست دارن وفرهودم با لبخند کش اومده ای تشکرکرد...طبق معمول حدسام درست بود...اما بازتعجب کرده بودم! با اینکه حدسشومیزدم اما ابروهام پریدن بالا که نگاهم خوردبه فرنوش انگاری اون هم مثل من بوبرده بود اینوازابروهای بالا رفتش فهمیدم...ساعت 00ونیم شب بود که بالاخره خانواده فرنوش عزم رفتن کردن اما انگاری قراربود فرنوش بمونه ازفرنوش خوشم میومد چون دخترخوبی بود منطقی وراستگو واینوازصفت زیبایی که بهم اختصاص داد فهمیده بودم...جیگر!اگرنقشم تموم شد شاید روفرنوش کارکردم...شاید... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 موقع رفتن حس کردم فرهودازتعارف تیکه پاره کردنای بابا اینا استفاده کردوخودشوبه آیه نزدیک ...طوری که نفهمن بهشون نزدیک شده بودم توزندگیم انقدرفضولی نکرده بودم... فرهود:آیه خانوم یه سوالی میخوام بپرسم صادقانه جواب بدید... ? پوزخند نشست رولبام حتمالا الان میگه منودوست داری? -بفرمایید -این پسره پاکان براتون مشکلی که درست نکرده? دلم میخواست کلم‌و بکوبم به دیوارچراهمش افکارم غلط ازاب درمیومدن??پسره ...اخه من چه مشکلی برای این دختره میتونم درست کنم....بیچاره من ..!.چقدردشمن دارم! آیه:راستش باهم زیاد کنار نمیایم اماخب کارخاصی نکردن تازه تا باباهست غم ندارم آیه لبخندزد: متوجه شدم به اقا نادرمیگید بابا.میدونید بابا خیلی خوبه جای بابای واقعیمو- پرنکرده ونمیتونه بکنه اماخب مثل بابا تکیه گاهه ...حس میکنم دوباره یه کوه پشت سرمه فرهودم لبخندزد:خوشحالم برای اینکه دوباره تکیه گاه پیداکردین.... نگاهمو به سقف اتاقم دوختم...آیه ...آیه ...آیه ...یه لحظه هم ازذهنم کم رنگ نمیشد داشتم دیونه میشدم ازبس بهش فکرکردم...به خوب بودن تظاهریش چادر وحجاب تظاهریش ...رفتارای خانوم منشانه واحترام تظاهریش ...ادب تظاهریش...بابا بابا گفتن تظاهریش ...به ادعاهایی تظاهریش نسبت به فرهود...سرتاپاش تظاهربود...وشبیه لعیا...نفرت انگیزترین زن زندگیم...بخاطرشباهت های عجیبی که بهم دارن ومن پی بهشون بردم بیشتر راغب شدم برای پیشروی نقشم...کاش همونطورکه فکرمیکنم مثل آب خوردن باشه عاشق کردنش نه مثل کوه کندن...کلافه شدم ازافکاری که سروتهش توآیه خلاصه شده بود...بلندشدم وازاتاق بیرون رفتم شاید یه داروی خواب آور بتونه افکارموازپادر بیاره واجازه بده بخوابم ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻