هدایت شده از 💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
4_6019593533759947144.mp3
3.3M
ذکری که در گرفتاریها کارگشاست 👌🌷🌷
@namebepedar
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
#شرح-نامه۱۵ 🤲از دعاهاى امام(عليه السلام) است که همواره به هنگام روبه رو شدن با دشمن در ميدان جنگ مى
پاسخ سوال👇👇
اين تعبيرات بيانگر نهايت لطف و محبّت امام(عليه السلام) حتى نسبت به دشمنان فريب خورده و گمراه اوست👌
تعبير به «قَوْمِنا» و تعبير به (داورى کن) به جاى (پيروز نما) و تعبيراتى که با صيغه جمع بيان شده «غَيْبَةَ نَبِيِّنَا، وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا» همه نشان مى دهد که هدف نهايى امام(عليه السلام) آن است که آنها به سوى حق باز گردند و با ساير مسلمانان دست به دست هم دهند و در برابر دشمنان بايستند.
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه ۱۶رو مطالعه بفرمایید.
یاعلی
#نامه۱۶
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
و كان يقول (علیه السلام) لأصحابه عند الحَرب:
لَا تَشْتَدَّنَّ عَلَيْكُمْ فَرَّةٌ بَعْدَهَا كَرَّةٌ وَ لَا جَوْلَةٌ بَعْدَهَا حَمْلَةٌ، وَ أَعْطُوا السُّيُوفَ حُقُوقَهَا وَ [وَطِّنُوا] وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا، وَ اذْمُرُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ وَ الضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ، وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ. [وَ] فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَكِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْكُفْرَ، فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَيْهِ أَظْهَرُوه.
هنگام جنگ به ياران خود مى فرمود:
بر شما گران نيايد، گريختنى كه پس از آن بازگشتنى باشد، يا واپس نشستنى كه از پى آن حمله اى بود. حقّ شمشيرهاتان را ادا كنيد و پهلوهاى دشمن را بر خاك هلاك آوريد. همواره آزمند آن باشيد كه نيزه هايتان تن ها را بشكافد و ضربتهايتان سخت و كشنده باشد. آوازها را در سينه ها حبس كنيد، كه اين سكوت سستى را از مرد جنگجو دور مى كند.
سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفريده، كه اينان اسلام را نپذيرفته اند بلكه تسليم شده اند. و كفر را در دل نهان داشته اند و چون يارانى بيابند، آشكارش سازند.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح-نامه۱۶
از سخنان امام(عليه السلام) است که به هنگام جنگ به يارانش توصيه مى فرمود.
📜نامه در یک نگاه:
این نامه ـ یا صحیح تر این کلام ـ از سخنان امام(علیه السلام)است که در میدان جنگ به عنوان تعلیم فنون و رموز نبرد با دشمن براى یارانش بیان مى فرمود. در وصایا و سفارش هایى که گذشت، آداب حرکت به سوى میدان جنگ و چگونگى موضع گیرى در مقابل دشمن بیان شده بود. امام(علیه السلام) در این کلام فنون جنگ را به یارانش مى آموزد و در بخش آخر این کلام در واقع به سؤالى که بعضى از یارانش صریحاً مطرح مى کردند یا در دل داشتند پاسخ مى گوید که اگر ما با معاویه و یاران و انصارش مى جنگیم، جنگ با مسلمانان محسوب نمى شود. اگر بنى امیّه و در رأس آنها ابوسفیان اظهار اسلام کردند در واقع تظاهرى به اسلام بیش نبود، لذا هنگامى که اعوان و یارانى براى اظهار کفر یافتند آن را ظاهر ساختند.
🔸تقويت عزم و اراده لشکر:
امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمغز و پرمحتواى خود شش دستور مهم جنگى را در عباراتى کوتاه بيان مى کند.
1⃣ و2⃣در دستور اوّل و دوم چنين مى فرمايد: «از فرار و عقب نشينى هايى که پس از آن، حمله تازه اى به دشمن است نگران نباشيد و همچنين از جولانى که بعد از آن حمله صورت مى گيرد ناراحت نشويد»; (لاَ تَشْتَدَّنَّ عَلَيْکُمْ فَرَّةٌ بَعْدَهَا کَرَّةٌ وَلاَ جَوْلَةٌ بَعْدَهَا حَمْلَةٌ).
👈منظور از جمله اوّل اين است که گاه شرايط ايجاب مى کند که جنگجويان به طور موقّت فرار کنند تا دشمن به دنبال آنها بشتابد، ناگهان برگردند و او را غافلگير ساخته با حمله اى شديد در هم بشکنند. در واقع نوعى عقب نشينىِ تاکتيکى است که در جنگ ها معمول است و گاه مخالفت با آن براى لشکر گران تمام مى شود، لذا امام(عليه السلام) مى فرمايد: از چنين فرار و عقب نشينى نگران نباشيد.
👈 در جمله دوم اشاره به جولان به اين سمت و آن سمت قبل از حمله است، زيرا گاه مى شود که سرباز شجاع براى حمله به دشمن محل خود را در ميدان تغيير مى دهد و جابه جا مى کند تا نقطه اى را که از آن نقطه بهتر مى تواند حمله کند به دست آورد و يا دشمن را خسته کند; بنابراين نه فرارى که بعد از آن، حمله مجدّدى است ايرادى دارد و نه جولانهايى که بعد از آن حملات شروع مى شود.
🔄به تعبير ديگر بعضى از افراد مغرور تصوّر مى کنند که فرار به هر صورت که باشد ننگ است و همچنين معطل کردن دشمن در ميدان با جولان هاى مکرّر; درحالى که هيچ يک عيب نيست، بلکه نوعى روش مبارزه و در بسيارى از موارد عامل پيروزى است.💪
3⃣و4⃣آن گاه در سومين و چهارمين دستور مى فرمايد: «حق شمشيرها را ادا کنيد و جاى درغلطيدن دشمن را مهيا سازيد»; (وَأَعْطُوا السُّيُوفَ حُقُوقَهَا، وَوَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا).
شمشير مهم ترين ابزار مبارزه و جنگ در آن زمان بود. هنگامى که شمشيرزن در برابر دشمن قرار مى گيرد بايد از اين وسيله جنگى حدّاکثر استفاده را بنمايد و اداى حقش همين است.
5⃣و6⃣حضرت در پنجمين و ششمين دستور که در واقع ادامه همان بحث ضربات کارى بر دشمن است مى فرمايد: «خود را براى زدن سخت ترين نيزه و شديدترين ضربه شمشير بر پيکر دشمن به هيجان در آوريد»; (وَاذْمُرُوا أَنْفُسَکُمْ عَلَى الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ، وَالضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ).
👈در واقع امام(عليه السلام) جنگجويان را به استفاده کردن از تمام وسائل جنگى آن زمان ترغيب مى کند آن هم استفاده اى در حد اعلى; نيزه را چنان بر پيکر دشمن وارد کنند که در اندامش فرو رود و او را به خاک افکند و شمشير را چنان بر بدن او وارد سازند که او را به خاک افکند و براى انجام اين کار بايد خود را تهييج کنند و هيجان لازم را در درون خويش به يارى خدا به وجود آورند، زيرا پيروزى از آن گروهى است که سخت تر مى جنگند و سلاح خود را بر پيکر دشمن محکم تر مى کوبد.🏹
7⃣در هفتمين و آخرين دستور مى فرمايد: «صداها را خاموش کنيد که در بيرون راندن سستى بسيار مؤثر است»; (وَأَمِيتُوا الاَْصْوَاتَ، فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ).
⬅آنها که در جنگ داد و فرياد 🗣مى کنند
از يک سو ممکن است نشانه ترس و وحشت در نظر دشمن باشد و سبب شود که روحيّه دشمن بالا رود
و از سوى ديگر به همان اندازه که نيروى جسمى و فکرى صرف در فريادها مى شود از نيروى مبارزه با دشمن مى کاهد
به همين دليل امام(عليه السلام) دستور مى دهد که نيروى خود را صرف داد و فرياد نکنند و توجّه خود را به طور کامل معطوف به مبارزه با دشمن نمايند.
✅البتّه اين کار منافات با تکبيرهايى که به هنگام پيروزى گفته مى شود ندارد حتى آن تکبيرها هم بايد محدود و حساب شده باشد و زياده روى در آن بر خلاف اين دستور است.
👆به همين دليل در داستان جنگ بدر مى خوانيم:
هنگامى که مشرکان چشمشان به لشکر پيغمبر اسلام افتاد که با تعداد کم در مقابل آنها حاضر شده بودند تصور کردند که گروهى از مسلمانان در پشت تل ها کمين کرده اند تا در فرصت مناسب بي
رون آيند و حمله کنند، لذا عمر بن وهب را با جماعتى براى تحقيق درباره اين مطلب در اطراف ميدان فرستادند.
عمر بن وهب گرداگرد لشکر اسلام را جستجو کرد سپس بازگشت و به سران مشرکان گفت: آنها هيچ کمين و مددکارى غير خودشان ندارند; ولى من گمان مى کنم شترهاى بارکش يثرب مرگ را براى شما با خود به ارمغان آورده اند.😲 سپس افزود: « آيا نمى بينيد آنها خاموشند و سخن نمى گويند گويى زبان خود را همچون زبان مار افعى در اطراف دهان مى گردانند آنها هيچ پناهگاهى جز شمشيرهايشان ندارند و هرگز فرار نخواهند کرد تا کشته شوند و کشته نمى شوند تا از ما به تعداد خودشان به قتل برسانند مطلب چنين است حال هر تصميمى مى خواهيد بگيريد».‼
✅سپس امام(عليه السلام) در پايان اين گفتار نکته ديگرى بيان مى کند و در واقع پاسخى است به سؤال مقدّر يا سؤال مذکور در کلمات يارانش که معاويه و يارانش ظاهراً مسلمانند چگونه ما با مسلمانان بجنگيم⁉
امام(عليه السلام) مى فرمايد: «سوگند به آن کس که دانه را شکافته و انسانها را آفريده دشمنان ما اسلام را هرگز نپذيرفتند، بلکه در ظاهر تسليم شدند و کفر را در درون پنهان داشتند و هنگامى که ياورانى بر ضد اسلام يافتند، آنچه را پنهان کرده بودند آشکار کردند»; (فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَلَکِنِ اسْتَسْلَمُوا، وَأَسَرُّوا الْکُفْرَ، فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَيْهِ أَظْهَرُوهُ).
👈اينکه امام(عليه السلام) در سوگند خود و بيان صفات خداوند، روى شکافتن دانه ها در زير خاک و آفرينش انسان تکيه مى کند به دليل آن است که از عجيب ترين و شگفت انگيزترين افعال خداوند همين است;
هسته ها هنگامى که با پوست هاى بسيار محکم در زير خاک قرار مى گيرند و رطوبت کافى به آنها مى رسد، جنب و جوشى در درون هسته آغاز مى گردد و نطفه زنده شروع به نمو مى کند و ساقه🌱 لطيفى از آن آشکار مى گردد. همين ساقه لطيف هنگامى که جا را بر خود تنگ مى بيند هسته را مى شکافد و سر بيرون مى کشد و از مادر خود جدا مى گردد و راه نمو را پيش مى گيرد تا زمانى که به صورت درخت برومندى🌳 در آيد.
همچنين هنگامى که نطفه انسان در رحم مادر قرار مى گيرد، روز به روز آفرينش جديدى مى بيند و شکل تازه اى به خود مى گيرد و با يک سلسله تحولات پيچيده و بسيار دقيق و ظريف و در عين حال سريع، مبدل به انسان کاملى مى شود و هنگامى که رحم مادر را براى ادامه رشد و نمو کافى نمى بيند تصميم بر خروج مى گيرد و با هيجان و تب و تاب شديد مادر، قدم به عرصه دنيا مى گذارد.👼
🤓مطالعه درباره تولد گياهان و انسانها، به راستى انسان را به عظمت بى پايان خدا آشنا مى سازد و به همين دليل گاه پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) به هنگام سوگند، خدا را با اين اوصاف ياد مى کردند و نبايد فراموش کرد که اين در زمانى بود که علم گياه شناسى و جنين شناسى هرگز متولد نشده بود.👌
سوال امشب:
❓❓❓در تعبیر سوم و چهارم داشتیم که:«جای درغلتیدن دشمن را مهیا سازید»
این تعبیر چه معنی میده؟
✳️#پنجمین_شب #چله_دعای_مشلول_برای_ظهور_امام_زمان_عجل_الله
همراه با شرح نامه های #نهج_البلاغه
#چله_نشین_ظهور_شویم 👇👇👇👇👇👇
@alafvalafv
📣شش نکته کاربردی نهج البلاغه خوانی آسان:
1⃣ فارسی بخوانید.
2⃣ از میان تمام ترجمه ها فعلا ترجمه استاد دشتی آسانترین ترجمه می باشد.
3⃣ روزی ده دقیقه بخوانید ، در این صورت ظرف4 ماه یک دور نهج البلاغه را خوانده اید.
4⃣ از آخر به اول بخوانید. یعنی از خواندن حکمتها آغاز نمایید . بعد از دوبار خواندن حکمتها . نامه ها و سپس خطبه ها را بخوانید . نامه ها و حکمتها را از آخر به اول بخوانید چون آخرین نامه ها و خطبه ها کوتاه تر و آسانتر است .
5⃣ در دور اول هیچ نیازی به حفظ و یادداشت نیست .چون فرسایشی و طولانی خواهد شد و خسته خواهید شد .
6⃣ در دور اول به همان مقدار که با ترجمه مرحوم دشتی متوجه شدید ، اکتفا نمایید .هر چه را متوجه نشدید در دور بعد خواندن و مراحل بعد متوجه خواهید شد.ولی من به شما تضمین میدهم هرکس با این روش نهج البلاغه را بخواند ، حداقل 60-70 درصد مطالب را مثل آب خوردن متوجه خواهد شد .
Kashani-13980307-Sahare 22 Ramazan-Barname Mahe Man-Thaqalain_IR.mp3
15.78M
شب بیست دوم
انتخاب کارگزاران و تعامل با ایشان
#سی_شب_با_فضائل_امیرالمومنین_ع
Kashani-13980306-Sahare 21 Ramazan-Barname Mahe Man-Thaqalain_IR.mp3
18.41M
شب بیست و یکم
علل دشمنی با حضرت
#سی_شب_با_فضائل_امیرالمومنین_ع
Kashani-13980305-Sahare 20 Ramazan-Barname Mahe Man-Thaqalain_IR.mp3
30.17M
شب بیستم
اولویت های حکومت حضرت
#سی_شب_با_فضائل_امیرالمومنین_ع
هدایت شده از 💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
Misaq-Haftegi970329[08].mp3
3.98M
امروز هم بدون تو برما گذشت 😭....
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
رون آيند و حمله کنند، لذا عمر بن وهب را با جماعتى براى تحقيق درباره اين مطلب در اطراف ميدان فرستادند
🔸پاسخ:
جمله «وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ ...» اشاره به اين است که ضربات خود را چنان محکم بر دشمن وارد سازيد که با همان ضربات نخستين بر خاک بيفتد; گويى جايگاهشان را از پيش براى فرو غلطيدن و به خاک افتادن فراهم ساخته ايد.
بعضى نيز احتمال داده اند که اشاره به لشکر خودى است; يعنى در عين اينکه هدفتان پيروزى بر دشمن است آماده شهادت در راه خدا نيز باشيد و پهلوهاى خود را براى قرار گرفتن بر خاک آماده سازيد.
ولى با توجّه به جمله قبل و جمله بعد از آن، اين معنا بعيد به نظر مى رسد، زيرا هر دو دعوت به ضربات کارى بر دشمن است.
📿 از امام صادق علیه السلام نقل شده که در شبهای دهه آخر ماه رمضان این دعا را بسیار بخوان:
🔸 یَا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِدَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلامُ، یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْکُرَبِ الْعِظَامِ عَنْ أَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ، أَیْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ، أَیْ مُنَفِّسَ غَمِّ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلامُ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا أَنْتَ أَهْلُهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ
🔸 ای نرم کننده آهن برای داود علیه السلام، ای بردارنده بدحالی و بلاهای بزرگ از ایّوب علیه السلام، ای از بین برنده اندوه شدید یعقوب علیه السلام، ای زایل کننده غم یوسف علیه السلام، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، چنان که تو سزاواری که درود فرستی بر جمله آنان، و با من چنان کن که تو شایسته آنی نه چنان که من سزاوار آنم.
📚 مفاتیح الجنان (بحارالانوار ج 95 ص 156)
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🔴بزرگترین و پرشکوه ترین وداع تاریخ به روایت کتاب گینس
به نوشته گینس ، ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر که حدود یک ششم کل جمعیت ایران بود در مراسم تشییع پیکر امام خمینی شرکت کردند.
@jaarchi
▪️از غـم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که درهجـر رخش دادکشم
▪️داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که بَرَش شکوه برم داد ز بیداد کشم
▪️شادیم داد غم داد و جفا داد و وفا
با صفا منّت آنرا که به من داد کشم
▪️عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران وصالت به دل شاد کشم
▪️مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سرّی است که باید بر استاد کشم
▪️سالها می گذرد و حادثه ها می آید
#انتظارفرج از نیمه خرداد کشم
🔹شعر از امام خمینی (ره)
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️
🏴سالگرد ارتحال ملکوتی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره)تسلیت باد.
#شب_هشتم_دعای_مشلول
از طرف بنیانگذار انقلاب
➖ امام خمینی رضوان الله علیه➖ تقدیم میکنیم به امام زمان عجل الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
رمضان می رود و پشت سرش هم دل ما😭.........
رفت تا سال دگر زنده بمانم یا نه😔
خدا کند رزق ما از ماه رمضان همين وداع خوب باشد؛
سلام و عليکي که نداشتيم، 😢
اميدواريم خداحافظي با ماه رمضان داشته باشيم که در اين خداحافظي همه برکات ماه به ما برسد. گاهي بعضيها در حرم امام رضا(ع) در وداع همه چيز را ميگيرند؛ مثلاً يک ماه آنجا بوده، اما وقتي از امامش جدا ميشود يک جوري جدا ميشود که همه برکات یک ماه را به او ميدهند.🙏
🌸سالروز آغاز زعامت و ولایتِ علمدار ظهور
میوۀ دل خانم زهرا (س)
نائب بر حق حضرت بقیة الله (عج)
خلف صالح حضرت امام خمینی (ره)
🌹مقام عظمای ولایت🌹، حضرت عشق آیت الله العظمی امام #سیدعلیخامنهای (مدظله العالی)
بر امامـــ زمانـــ(عج) و منتظـرانــــ ظهورشـــ مبارکبــاد.
#شب_نهم_دعای_مشلول
🌷برای سلامتی و طول عمر نائبُ المهدی (عج) صلوات🌷
🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شاه_کلید_
باز هم موقع رفتن مهمان های محبوبش شده بود و چانه زنی ها و غر زدن هایش برای بیشتر ماندن مهمان هایمان هم به دنبالش.
به قصد توجیه و راضی کردن پسر کوچکم وارد اتاقی دیگر شدیم.اما اینبار برخلاف اکثر اوقات دیگر از موفقیت آمیز بودن مذاکراتمان مطمئن نبودم. چرا که حتی خودم هم توجیه نبودم نسبت به رفتن نا بهنگام مهمان های عزیزی که فکر می کردیم حداقال دوسه روزی میزبانشان باشیم اما این باهم بودنمان حتی به یک روز کامل هم نرسید!😔
هرچه دلیل تراشی کردم برای آرام کردن و راضی کردنش، هیچ کدام را قبول نکرد. تا اینکه با چشمانی اشک بار ،خودش پیشنهادی داد برای راضی شدن و تغییر احوالش. 😭
گفت: " پس باید قول بدید اولین تعطیلات زیادی که داشتیم حتما خودمون بریم خونشون".☺️
حالا راضی شد که حداقل برای خداحافظی از اتاق بیرون بیاید و با رفتنشان بدون ادامه ی گریه و زاری ،کنار بیاید. واین گونه شد که اینبار "شاه کلید امید" باعث نتیجه بخش شدن مذاکراتمان شد. امید به باهم بودنِ دوباره با همین مهمان ها در اولین فرصت.
عصر روز عید فطر بود و دلتنگی حاصل از رفتنِ نابهنگام مهمان هایمان، همراه شده بود با دلتنگی مضاعف حاصل از #رفتنِ_به_هنگام_ خودمان از یک مهمانی یک ماهه ی دوست داشتنی.
کلافگی ام باعث شده بود که بی خیال کارهای مختلف بر زمین مانده ام، پَرسه ای بزنم در مطالب کانال های مورد علاقه ام، تا اینکه این مطلب را دریافت کردم:
"وَ اَفجَعَ فِراقُهُ مَفقود...(صحیفه سجادیه)
سهم من از تو
تنها دلتنگی ست...
(وداع امام سجاد علیه السلام با ماه مبارک رمضان). "🌷
حسابی به دلم نشست، با خودم گفتم حتما به دنبال طرح این دلتنگی، راهکاری هم برای فائق آمدن بر آن گفته شده.
چشمانم به سرعت سطر به سطر دعای وداع را در صحیفه سجادیه دنبال می کرد تا اینکه رسید به همان فراز
و در چند سطر بعدش هم این گونه آمده بود:
" خدایا! در آنچه درباره ی تو کوتاهی کردیم، پوزش مارا بپذیر و عمر مارا به ماه رمضان آینده برسان، و چون رسانیدی، به دست یافتن به عبادتی که سزاوار آنی، یاریمان کن و به پرداختن به طاعتی که در خور این ماه است مدد فرما..."🙏
به به!😍
گویی جمله به جمله اش پُمپاژ امید و انگیزه بود، امید به اینکه اگر بخواهیم و خدا هم بخواهد شاید برسیم به ماه رمضان آینده هم، و اگر بخواهیم و خدا هم بخواهد شاید بالاخره بشود که خودمان را بین بندگان محبوب خدا جا بزنیم.
و دلخوشم به اینکه نگاه خداوند به ما در این یازده ماه دیگر سال هم یک نگاه تشکیکی و مسیر نگر است تا رسیدن دوباره مان به ماه عزیز خدا.
آن روز دومین باری بود که" شاه کلید امید" کارمان را راه انداخت و حتی برای غلبه کردن بر دلتنگی کلافه کننده ی حاصل از تمام شدن مهمانی خدا و قدر ندانستن به حقّش هم، کار ساز شد...
وارد آشپز خانه شدم، با فشردن دکمه ی ماشین لباسشویی، انجام کارهای بر زمین مانده ام را از سر گرفتم،
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو...🙏
به قلم:
#راضیه_ابراهیمی_
@alafvalafv🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنجالی ترین سرودی که تاکنون در این ۴۰ سال عمر انقلاب سروده و خوانده شد! سرود آقازاده مدتها توقیف بود و اجازه انتشار به آن داده نمی شد، اما بالاخره امروز اجازه انتشار پیدا کرد و حسابی با غلطک از روی آقازاده ها و ژن خوبهای بی درد ایرانی رد شد! سیاسی ترین سرود انقلاب که در حضور بسیاری از مسئولان اجرا شد را حتما گوش کنید و به دست هر تعداد مخاطب و گروه که می توانید برسانید! ثانیه به ثانیه اش حرف حق است!
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه۱۷(بخش اول) رو مطالعه بفرمایید.
یاعلی
#نامه۱۷(بخش۱)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
📜و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية جواباً عن كتاب منه إليه:
وَ أَمَّا طَلَبُكَ إِلَيَّ الشَّامَ، فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ لِأُعْطِيَكَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُكَ أَمْسِ؛ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ أَكَلَتِ الْعَرَبَ إِلَّا حُشَاشَاتِ أَنْفُسٍ بَقِيَتْ، أَلَا وَ مَنْ أَكَلَهُ الْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَكَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ؛ وَ أَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِي الْحَرْبِ وَ الرِّجَالِ، فَلَسْتَ بِأَمْضَى عَلَى الشَّكِّ مِنِّي عَلَى الْيَقِينِ وَ لَيْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الْآخِرَةِ؛ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنَافٍ، فَكَذَلِكَ نَحْنُ وَ لَكِنْ لَيْسَ أُمَيَّةُ كَهَاشِمٍ وَ لَا حَرْبٌ كَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ لَا أَبُو سُفْيَانَ كَأَبِي طَالِبٍ وَ لَا الْمُهَاجِرُ كَالطَّلِيقِ وَ لَا الصَّرِيحُ كَاللَّصِيقِ وَ لَا الْمُحِقُّ كَالْمُبْطِلِ وَ لَا الْمُؤْمِنُ كَالْمُدْغِلِ، وَ لَبِئْسَ الْخَلْفُ خَلْفٌ يَتْبَعُ سَلَفاً هَوَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ.
از نامه آن حضرت (ع) در پاسخ نامه معاويه:
شام را از من مى خواهى و من چيزى را كه ديروز از تو منع مى كرده ام امروز به تو نخواهم داد.
امّا اين كه مى گويى كه جنگ، عرب را خرد و تباه كرد و اكنون او را جز نيم نفسى نمانده است، بدان كه هر كس كه در راه حق كشته شده به بهشت رفته و هر كه در راه باطل جان باخته به جهنم.
اما اين سخن تو كه ما در جنگ و مردان جنگى برابريم، نه چنين است. تو اهل شكى و من مرد يقينم. و آن قدر كه مردم شام به دنيا آزمندند، بيشتر از آن مردم عراق به آخرت دلبسته اند.
اما اين سخنت كه گويى، ما فرزندان عبد مناف هستيم، آرى ما نيز چنين هستيم، ولى اميه كجا و هاشم كجا حرب كجا و عبد المطلب كجا ابو سفيان كجا و ابو طالب كجا مهاجر در راه خدا را با آزاد كرده چه نسبت. و آنكه نسبى صريح و آشكار دارد، با آنكه خود را به خاندانى بسته است، هرگز برابر نباشد. آنكه بر حق است همتاى آنكه بر باطل است نبود، و مؤمن كجا و دغلكار كجا؟ و چه بد فرزندى است، آنكه پيرو پدرانى است كه همه در دوزخ سرنگون شده اند.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
✳️ #یازدهمین_شب #چله_دعای_مشلول_برای_ظهور_امام_زمان_عجل_الله
همراه با شرح نامه های #نهج_البلاغه
#چله_نشین_ظهور_شویم 👇👇👇👇👇👇
@alafvalafv
#شرح-نامه۱۷(بخش۱)
📜از نامه هاى امام(عليه السلام) است که در پاسخ به نامه معاويه نگاشته.
📨نامه در یک نگاه:
به گفته نصر بن مزاحم در کتاب صفین، روزى امام(علیه السلام) فرمود: فردا صبح شخصاً پا به میدان مى گذارم و با این گروه مى جنگم. این سخن در میان لشکر شام منتشر شد و آنها در وحشت عمیقى فرو رفتند.😰
در این هنگام معاویه نامه اى📃 براى امیر مؤمنان على(علیه السلام) نوشت که خلاصه مضمونش چنین است: «من گمان مى کنم اگر مى دانستى کار جنگ به اینجا مى رسد اقدام بر جنگ نمى کردى و از گذشته پشیمان مى شدى من از تو درخواست کرده ام که حکومت شام را به من واگذارى به این شرط که مستقل باشم نه با تو بیعت کنم و نه از تو اطاعت. این را نپذیرفتى و الآن من شام را در اختیار دارم و باز همان خواسته را از تو مى کنم. ما همه از فرزندان عبد مناف هستیم، همواره عزیز و آزاد بوده ایم.😳
هنگامى که این نامه به امام(علیه السلام) رسید فرمود: راستى وضع معاویه و نامه اش هر دو عجیب است❗ سپس کاتب خود عبیدالله بن ابى رافع را فرا خواند و دستور داد نامه مورد بحث را براى معاویه بنویسند و به سخنان نارواى او پاسخ گویند.
البتّه مرحوم سیّد رضى آن گونه که دأب و عادت اوست، بخشى از نامه را که در آغاز آن بوده است ذکر نکرده ولى قسمت مهم و عمده نامه را آورده است.
🔸بدهکارانى در چهره طلبکار:
همان گونه که قبلا گفتيم، اين نامه پاسخى است به نامه اى که معاويه خدمت آن حضرت نوشته و سخنانى طلب کارانه را در آن آورده است. معاويه قاعدتاً دستور مى داد اين گونه نامه ها را بر فراز منابر يا در برابر لشکر بخوانند تا خود را از گناه بزرگى که مرتکب شده تبرئه نمايد و نيز قاعدتا اين نامه به دست ياران امام(عليه السلام) نيز افتاده است و امکان داشته افراد ظاهربين تحت تأثير آن واقع شوند، بنابراين چاره اى نبوده جز اينکه امام(عليه السلام) انگشت مبارک بر فقرات مختلف اين نامه بگذارد و جواب قاطع به آن بدهد.👌
👈به همين دليل مى بينيم که امام(عليه السلام) به چهار نکته اساسى در برابر چهار ادعاى معاويه اشاره نموده و اين چنين پاسخ مى دهد.
1⃣نخست مى فرمايد: «و اما اينکه از من خواسته اى شام را به تو واگذارم (و در برابر آن نه بيعت کنى و نه اطاعت، بلکه فعال ما يشاء باشى بدان) من چيزى را که ديروز از تو منع کردم امروز به تو نخواهم بخشيد»; (وَأَمَّا طَلَبُکَ إِلَيَّ الشَّامَ فَإِنِّي لَمْ أَکُنْ لاُِعْطِيَکَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُکَ أَمْسِ).
⬅زيرا آن منع به سبب حکم الهى بوده که امارت هيچ بخشى از حکومت اسلامى را نبايد به ظالمان و مفسدان داد و اين حکم همچنان به قوت خود باقى است; اين مسأله امرى سياسى و گذرا نبوده که با تغيير شرايط سياسى عوض شود.🤔
⚠اين سخن در واقع پاسخى است به کسانى که مى گويند آيا بهتر نبود امام(عليه السلام) به طور موقّت شام را به معاويه واگذار مى کرد و بعد از استقرار حکومت خود از او پس مى گرفت⁉
آنها که چنين مى گويند، به اين نکته توجّه ندارند که اگر امام(عليه السلام) حکومت شام (و طبق بعضى از نقل ها حکومت مصر، چون آن را نيز تقاضا داشت) به معاويه واگذار مى کرد و پايه هاى حکومتش تقويت مى شد، تکان دادن او از جايش امکان نداشت در حالى که ما مى بينيم امام(عليه السلام) با لشکريانش در صفين او را تا آستانه شکست قطعى و دفع شر او از کشور اسلام پيش برد و اگر ناآگاهى و خباثت😡 بعضى از کسانى که ظاهراً در لشکر امام(عليه السلام) بودند نبود، کار يکسره مى شد.
2⃣سپس به پاسخ دومين بخش از نامه او پرداخته مى فرمايد: «و اما اينکه گفته اى جنگ (صفين) همه عرب را جز اندکى در کام خود فرو برده، آگاه باش آن کس که بر حق بوده (و در راه خدا شهيد شده) جايگاهش بهشت است و آن کس که به راه باطل کشته شده در آتش است»; (وَأَمَّا قَوْلُکَ: إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ أَکَلَتِ الْعَرَبَ إِلاَّ حُشَاشَاتِ أَنْفُس بَقِيَتْ، أَلاَ وَمَنْ أَکَلَهُ الْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّةِ، وَمَنْ أَکَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ).
3⃣سپس به پاسخ سومين بخش از نامه او که گفته بود من با تو از نظر جنگ و لشکر يکسان هستيم (هر دو براى يک هدف مى جنگيم و يک چيز مى طلبيم) پرداخته و مى فرمايد: «و اما اينکه ادعا کرده اى ما در جنگ و نفرات (از تمام جهات) يکسان هستيم، چنين نيست، زيرا تو در شک (به مبانى اسلام) از من در يقين و ايمان (به آنها) فراتر نيستى و اهل شام بر دنيا از اهل عراق به آخرت حريص تر نخواهند بود»; (وَأَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِي الْحَرْبِ وَالرِّجَالِ فَلَسْتَ بِأَمْضَى عَلَى الشَّکِّ مِنِّي عَلَى الْيَقِينِ، وَلَيْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الاْخِرَةِ).
👈اشاره به اينکه دو تفاوت در ميان ياران من و طرفداران توست: اينها همراه امام عادلى مى جنگند که به وظيفه خود يقين دارد و آنها را در راه روشنى سير مى دهد ☑در حالى که تو
هدف روشنى ندارى جز اينکه به مال 💰و مقامى👑 برسى.
ديگر اينکه همراهان تو گروهى دنياپرستند که با وعده هاى مادى، سران آنها را به ميدان کشيده اى و قدم به ميدانى گذارده اند که شايد غنايمى نصيبشان شود در حالى که فرماندهان لشکر من نه وعده جايزه اى به آنها داده شده و نه حتى فکر آن را مى کنند.
🔄به تعبير ديگر تو هرگز يقين به استحقاق خلافت بر مردم ندارى در حالى که من يقين دارم و طرفداران تو براى دنيا مى جنگند در حالى که پيروان من هدفشان خداست و براى اقامه حکومت الهى نبرد مى کنند; به اين دو دليل ما در کار خود کوشاتر و مصمم تريم در حالى که تو و پيروانت چنين نيستيد. ❌در نتيجه هرگز يکسان نخواهيم بود و پيروزى نهايى از آن ماست و همان گونه که امام(عليه السلام) پيش بينى کرده بود، سربازانش به مرز پيروزى رسيدند; افسوس که گروهى ناآگاه به همراهى جمعى از منافقان نتيجه نهايى را عقيم گذاشتند.
4⃣آن گاه امام(عليه السلام) به چهارمين ادعاى معاويه پرداخته و به آن پاسخ مى گويد و مى فرمايد: «اما اينکه گفته اى ما همه فرزندان عبد مناف هستيم (بنابراين همه در شرافت و استحقاق حکومت و پيشوايى مردم يکسانيم) من هم قبول دارم (که همه از نسل عبد مناف
هستيم»; (وَأَمَّا قَوْلُکَ: إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنَاف، فَکَذَلِکَ نَحْنُ).
آن گاه امام(عليه السلام) به تفاوت هايى که ميان او و معاويه وجود داشته پرداخته و آن را در پنج قسمت بيان مى دارد.
❎نخست اشاره به شرافت نسبى مى کند و مى فرمايد: «ولى اميّه هرگز همانند هاشم و حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفيان چون ابوطالب نبودند»; (وَلَکِنْ لَيْسَ أُمَيَّةُ کَهَاشِم، وَلاَ حَرْبٌ کَعَبْدِالْمُطَّلِبِ، وَلاَ أَبُوسُفْيَانَ کَأَبِي طَالِب).
👈اشاره به اينکه جد اعلاى تو اميّه و جدّ ادناى تو حرب و پدرت ابوسفيان بود که همگى در ميان عرب به شرارت و پستى معروف بودند در حالى که جدّ اعلاى من، هاشم و جدّ ادناى من عبدالمطلب و پدرم ابوطالب است که همه از سادات عرب و سخاوتمندان و پاکان و نيکان بودند; چگونه مى توان آنها را با يکديگر يکسان دانست⁉
آن گاه به تفاوت دوم و سوم اشاره کرده مى فرمايد: «و نيز هرگز مهاجران چون اسيران آزاد شده نيستند و نه فرزندان صحيح النسب همانند منسوبان مشکوک»; (وَلاَ الْمُهَاجِرُ کَالطَّلِيقِ وَلاَ الصَّرِيحُ کَاللَّصِيقِ).
👈اشاره به اينکه من از نخستين مهاجران از مکّه به مدينه ام که همواره در خدمت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بودم ولى تو و پدرت ابوسفيان همچنان در شرک و کفر در مکّه مانديد تا روزى که مکّه به وسيله لشکر اسلام فتح شد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) حکم آزادى تو و ساير اسيران را با گفتن: «إذْهَبُوا أنْتُمُ الطُّلَقاءُ» صادر فرمود.😏
از سوى ديگر نسب ما روشن است; ولى درباره نسب تو بسيار گفتگوست; گروهى تو را فرزند ابوسفيان نمى دانند، بلکه فرزند نامشروع مسافر بن ابى عمرو که از بردگان ابوسفيان بود مى شناسند😱 البتّه اين سخن منافات با آنچه امام(عليه السلام) درباره پدر معاويه يعنى ابوسفيان فرموده است ندارد، زيرا آن جمله بر حسب ظاهر بيان شده و اين جمله اشاره به اين است که اگر در نسب تو دقت شود جاى گفتگو وجود دارد.😊
گرچه ابن ابى الحديد اين تفسير را براى جمله اخير با اعتقاد خود هماهنگ ندانسته و به سراغ تفسير ديگرى مى رود و مى گويد: منظور از صريح، کسى است که با اعتقاد راسخ اسلام را پذيرفته و لصيق، آن کسى است که از ترس شمشير و يا به انگيزه علاقه به دنيا، اسلام را پذيرا شده است.😳
گرچه اين تفسير خلاف ظاهر عبارت است ولى به فرض اينکه چنين باشد باز در اين ميان اعتراف به تفاوت آشکارى ميان امام(عليه السلام) و معاويه خواهد بود.👌
👈آن گاه امام(عليه السلام) به ذکر تفاوت ها در صفات و افعال دينى و انسانى پرداخته مى فرمايد: «آن کسى که طرفدار حق است هرگز چون کسى نيست که طرفدار باطل است و نه انسان با ايمان همچون فرد مفسد»; (وَلاَ الْمُحِقُّ کَالْمُبْطِلِ، وَلاَ الْمُؤْمِنُ کَالْمُدْغِلِ).
👈اشاره به اينکه نه تنها نسب ما بنى هاشم با نسب بنى اميّه قابل قياس نيست، صفات و اعمال ما نيز قابل مقايسه نيست ما همواره در راه حق گام برداشتيم و دودمان بنى اميّه بر طريق باطل; ما خالصانه به اسلام و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) ايمان آورديم ولى شما منافقانه اظهار ايمان کرديد (و مدارک آن در تاريخ اسلام ثبت است).🙈
👈امام(عليه السلام) در پايان اين فقره مى فرمايد: «چه بد هستند نسلى که از نسل پيشين خود پيروى مى کنند که در آتش دوزخ سرنگون شده اند»; (وَلَبِئْسَ الْخَلْفُ خَلْفٌ يَتْبَعُ سَلَفاً هَوَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ).
قابل توجّه اينکه امام(عليه السلام) معاويه را تنها به انحراف اسلاف و جد و پدرش نکوهش نمى کند، بلکه تکيه سخن امام(عليه السلام) بر اين است که اين فرزند همان راه پدران را که اهل دوزخند دنبال مى کند.