eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
309 دنبال‌کننده
775 عکس
299 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه امر به معروف یکی از عزیزان 🌹🌹😍😍 👇👇👇👇👇 ♦️وضعیت خیلی بد بود😔😔 تعداد سگ های پارک کم کم داشت با تعداد انسان ها برابری میکرد😥 کشف حجاب، وجود معتادین، روابط نامتعارف و ....😨😨 1️⃣روز اول یک ملافه کوچیک وسط پارک پهن کردم و اول اذان شروع کردم به نماز خوندن.همه فکر میکردن دیوانه شدم... 2️⃣ روز دوم ملافه رو بزرگتر کردم و به حاضرین اطرافم گفتم بیاین رو ملافه جاهست شما هم نمازتون رو بخونید شدیم ۳ نفر 3️⃣ روز سوم صدای ذان رو پخش کردم جمعیت بیشتری برای نماز اول وقت جمع شدند. این اتفاق تلنگری شد که به فکر نماز جماعت بیفتم. چند جا تماس گرفتم و بالاخره قول روز چهارم رو گرفتم 4️⃣روز چهارم تو کل پارک راه رفتم و یکی به یکی اعلام کردم نماز برگزار میشه.جمعیت بیشتری اومدند..بعد از نماز از بچه ها پذیرایی شد... 5️⃣ روز پنجم از در خونه تا تو پاک هرکسی رو دیدم گفتم نماز تشریف بیارین و خداوند از غیب امام جماعت فرستاد. 6️⃣روز ششم کسبه و همسایه ها رو دعوت کردم و جمعیت حاضرین سیر صعودی گرفته بود.برای بچه ها جشن برگزار کردیم سرود خواندن و پذیرایی شدند 7️⃣ روز هفتم صوت های مهدوی از قبل از اذان پخش شد و بعد اذان و شروع نماز و مکبری کردن پسرم باعث شد جمعیت از روی فرش ها گذر کنند و روی زمین به امام جماعت اقتدا کنند. 8️⃣ روز هشتم افتاد شب جمعه.از آسمون سیستم بلند گو رسید امام جماعت رسید چای و قند و شربت و حلوا و خرما و بیسکویت و ... رسید. معجزه پشت معجزه. به خودم اومدم دیدم یه موکت خیلی بزرگ آخر صف نماز گزارا پهن شده نفهمیدم از کجا اومد اما گفتن باشه واسه نمازجماعت. خلاصه دعای کمیل برگزار شد.پذیرایی با برکت.اصلا تموم نمیشد انگار تهش به دریا وصل بود.بچه ها سرود خوندن نه یکی و دو تا نزدیک ۲۰ تا نوجوون. در حال جمع کردن وسایل بودیم یه خانوم گفت اگه دعای ندبه برگزار میشه فردا عدسی به نیت شهیدم میارم دلشو نشکستیم با این که جمعیت رفته بودند گفتم بیارین ما میایم. بالاخره صبح شد فقط چند نفری خبر داشتن اما ساعت ۶ مردم سر قرار همیشگی جمع شده بودن خودشون فرش ها رو پهن کردن و دعا برگزار شد و بعد صرف صبحانه. و حالا بعد از چند شب 🌱 کلی فرش و موکت 🌱امام جماعت ثابت 🌱بچه ها و نوجوون ها جذب شدند 🌱بنر ممنوعیت سگ گردانی از جانب شهرداری نصب شد 🌱به ندرت سگ و کشف حجاب دیده میشود و در صورت مشاهده تذکر داده میشود 🌱و انشاالله مراسم دعا ،عزاداری و جشن اعیاد خواهیم داشت. تمام این اتفاقات از یک حس شروع شد حس اینکه فضای پارک باید برای نوجوون ها امن باشه. وجود سگ ،معتادین و .... باعث نا امنی است. نماز ها را درفضای باز برپا کنید تا نسل آینده از دیدن گناهان جامعه نا امید نشن. نیت ، توکل بر خدا و سوره یاسین جاده صاف کن های مسیر هستن. شما هم شروع کنید. یا علی
۷۱ 🔸خطبه در يك نگاه: در بعضى از روايات آمده است كه على عليه السلام روزى بر منبر فرمود: «لَوْ كُسِرَتْ لِيَ الْوَسَادَةُ لَحَكَمْتُ بَيْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْفُرْقَانِ بِفُرْقَانِهِمْ وَ مَا مِنْ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ أُنْزِلَتْ فِي سَهْلٍ أَوْ جَبَلٍ إِلَّا وَ أَنَا عَالِمٌ مَتَى  أُنْزِلَتْ وَ فِيمَنْ أُنْزِلَتْ؛ اگر مسندى براى سخن گفتن جهت من ترتيب داده شود كه گروههايى از پيروان مذاهب مختلف حضور داشته باشند، من در ميان اهل توارت، به توراتشان داورى مى كنم و در ميان اهل انجيل، به انجيل شان و در ميان پيروان قرآن، به قرآن شان و هيچ آيه اى در كتاب اللَّه نيست، كه در دشت، يا كوهستان نازل شده، مگر اين كه من مى دانم كِى نازل شده و درباره چه كسى نازل شده است.»👌 هنگامى كه امام عليه السلام اين سخن را فرمود، يكى از كسانى كه پاى منبر امام عليه السلام نشسته بود، گفت: «يَا لَلَّهِ وَ لِلدَّعْوَى الْكَاذِبَةِ؛ خدايا! چه ادّعاى بزرگ دروغى.» 😡 و عجب اين كه، كسى كه در كنار او نشسته بود، رو به على عليه السلام كرد (و آهسته) گفت: «من گواهى مى دهم كه تو خداوند عالميانى (يكى در جهت افراط و ديگرى در جهت تفريط گام برمى دارد)»😳 در روايت ديگرى آمده است كه: روزى على عليه السلام خطبه اى خواند و از حوادث آينده خبر داد و فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي؛ هرچه مى خواهيد از من بپرسيد پيش از آن كه من در ميان شما نباشم» و سپس بخشى از حوادث دردناك آينده را بيان فرمود. گروهى از كسانى كه پاى منبر نشسته بودند، به آن حضرت جسارت كرده و به ساحت مقدّسش نسبت دروغگويى دادند.😱 اين گونه سخنان به سمع مبارك مولا رسيد و به نظر مى رسد كه خطبه مورد بحث را، بعد از آنها ايراد كرد.  👈به هر حال، اين خطبه از خطبه هايى است كه امام عليه السلام بعد از جنگ «صفّين» ايراد فرموده و آن ها را سرزنش مى كند كه چرا از پيروزى كه در چند قدمى شما بود استقبال نكرديد و كار را ناتمام گذارديد و كشور اسلام را در فتنه فروبرديد؟!  اين خطبه به خوبى نشان مى دهد كه على عليه السلام تا چه حدّ مظلوم بود و گرفتار چه مردمى شده بود.😢
💠باز هم گله شديد از دوستان نادان: اين خطبه بعد از ماجراى صفّين ايراد شده است، ماجرايى که دردناکترين خاطره زمان حکومت على(عليه السلام) بود; چراکه مسلمانان تا آستانه پيروزى پيش رفتند، ولى بر اثر فريبکارى دشمن و ساده لوحى گروهى از لشکريان على(عليه السلام) نه تنها پيروزى را براى هميشه از دست دادند، 📛بلکه اسباب تفرقه و نفاقِ داخلىِ لشکر نيز، آماده شد و اختلاف چنان در ميان آنان بالا گرفت، که سرانجام به جنگ و خونريزى داخلى، منتهى شد😔. امام(عليه السلام) که از اين حادثه دردناک، دل پرخونى داشت، مردم عراق را مورد نکوهش شديد قرار داده، ✅مى فرمايد: «امّا بعد اى مردم عراق! شما به زن باردارى مى مانيد که در آخرين روزهاى دوران حملش، جنين خود را ساقط کند و با اين حال قيّم و سرپرستش نيز بميرد و بيوه گى او به طول انجامد (سپس از دنيا برود) و ميراثش را دورترين بستگانش ببرند (چراکه نتوانست فرزند سالمى به دنيا آورد)» (أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ، فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کَالْمَرأَةِ الْحَامِلِ، حَمَلَتْ فَلَمَّا أَتَمَّتْ أَمْلَصَتْ وَ مَاتَ قَيِّمُهَا، وَ طَالَ تَأَيُّمُهَا، وَ وَرِثَهَا أَبْعَدُهَا ). 👈در اين جمله هاى کوتاه، تشبيهات ظريف و نکات بسيار دقيقى نهفته شده است; 1⃣نخست اينکه: مردم «عراق» را به «زن» تشبيه مى کند; چون مردانه از عزّت و شرف خود دفاع نکردند، 2⃣سپس روى باردار بودن اين «زن» تکيه مى کند، چراکه آنها حدّاقل اين شايستگى را داشتند که با اطاعت از فرمان على(عليه السلام) فرزند پيروزى را به دنيا بياورند و دست غارتگران شام را، از دامان اسلام و قرآن و مسلمين کوتاه سازند; ولى متأسّفانه در آخرين روزهاى باردارى، در اثر جهل و نادانى، اين فرزند را ساقط کردند; نيرنگ «عمروعاص» در رابطه با بالا بردن قرآن ها بر سر نيزه ها، به نتيجه مى رسد و جمعيّت با اين خدعه و نيرنگ، دست از جنگ مى کشند و حتّى از پيشروى «مالک اشتر» به سراپرده معاويه و فرود آوردنِ آخرين ضربت، جلوگيرى مى نمايند، که اگر مالک برنگردد تو را خواهيم کشت. 3⃣چنين زنى اگر شوهر و سرپرست خود را از دست بدهد و همسر مناسب ديگرى نيز انتخاب نکند و با حسرت و اندوه از دنيا برود، بديهى است که ميراث او را افراد دوردست مى برند، نه فرزندى دارد که ادامه بخش حيات او باشد، نه همسرى که براى او اشک بريزد (و فرض اين است که پدر و مادر نيز ندارد)! ⬅️بعضى از بزرگان معتقدند که اين بخش از کلام مولا(عليه السلام) اشاره به پيشگويى هايى از آينده است و نشان مى دهد که امام(عليه السلام) پيش بينى مى کند که مردم «عراق» بر اثر سوء تدبيرى که در مسأله «جنگ صفّين» و مانند آن داشتند، با گرفتارى هاى شديد، روبه رو مى شوند; پيشوايشان على(عليه السلام) را از دست مى دهند و جانشين آن حضرت به خاطر بى وفايى ها و تمرّدها آنها را رها مى سازد و افراد دوردست، بر آنها مسلّط مى شوند و روزگار آنان را سياه مى کنند، همان طور که اين مسئله انجام شد.😟 👈سپس امام(عليه السلام) در ادامه سخن، به اين نکته توجّه مى دهد که هجرت او از مدينه به کوفه، در واقع يک امر اضطرارى بوده، نه اين که مردم کوفه، چنان شايستگى داشته باشند که امام(عليه السلام) با علاقه به سوى آنان هجرت کند، به عکسِ مردمِ مدينه، که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با علاقه و محبّت به سوى آنان هجرت نمود; چراکه واقعاً شايستگى داشتند. ✅ مى فرمايد: «آگاه باشيد! به خدا سوگند! من به ميلِ خود، بسوى شما نيامدم، بلکه حوادث اضطرارى مرا به طرف شما حرکت داد!» (أَمَا وَاللهِ مَا أَتَيْتُکُمُ اخْتِيَاراً; وَلکِنْ جِئْتُ إِلَيْکُمْ سَوْقاً). 👈تاريخ نيز به اين واقعيت، شهادت مى دهد که اگر مسأله «جنگ جمل» نبود، امام(عليه السلام) به سوى بصره حرکت نمى کرد و اگر نيروهاى حجاز براى درهم شکستن پيمان شکنانِ بصره، کافى بود، از کوفيان کمک نمى طلبيد و اگر خطر «معاويه» کشور اسلام را تهديد نمى کرد، براى دفع او، در پايگاه کوفه مستقر نمى شد و جوار رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) و قبر بانوى اسلام و سرزمين وحى را رها نمى فرمود.😔 👈اين سخن، در واقع پاسخى است براى يک اشکال مقدّر، و آن، اين که اگر مردم عراق و کوفه داراى چنين صفات نکوهيده اى هستند، چرا امام(عليه السلام) آنها را به عنوان ياران خويش برگزيد، امام(عليه السلام) در پاسخ اين سؤال مى فرمايد: «اين يک گزينش اجبارى بود، نه اختيارى»⛔️ ✅سپس به پاسخ يکى از سخنان بسيار زشت آنها درباره خودش پرداخته، مى فرمايد: «به من خبر رسيده است که (بعضى از شما) مى گوييد: «على خلاف مى گويد.» خدا شما را بکشد! به چه کسى دروغ بسته ام؟ آيا به خداوند؟ حال آن که نخستين مؤمن به او بوده ام; يا به پيامبرش؟ حال آن که نخستين تصديق کننده او بوده ام» (وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّکُمْ تَقُولُونَ: عَلِيٌّ يَکْذِبُ، قَاتَلَکُمُ اللهُ تَعَالَى! فَعَلَى مَنْ أَکْذِبُ؟ أَعَلَى اللهِ؟ فَأَنَ
ا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ! أَمْ عَلَى نَبِيِّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ!). 👈پرونده زندگى امام(عليه السلام) در اين جهات، کاملاً روشن است; نخستين کسى که از مردان، به خدا ايمان آورد - بلکه در تاريخ زندگيش، هرگز غير خداپرستى ديده نمى شود - و نخستين کسى که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را تصديق کرد و به ياريش برخاست، على(عليه السلام) بود. 👈اين سخن ممکن است، اشاره به اخبار غيبى و حوادثى که از چشم و گوش آنها پنهان بوده است، بوده باشد; زيرا گروهى از منافقان، در صفوف مردم کوفه بودند که هرگاه على(عليه السلام) از مسائل غيبى خبر مى داد و آن را به عنوان «تَعلُّم مِنْ ذِي عِلْم» (فراگرفتن از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)) معرفى مى کرد، آن تاريک دلان کورباطن، زبان به تکذيب مى گشودند. 👈و نيز مى تواند اشاره به احکام و معارف عاليه اسلام باشد که امام(عليه السلام) آنها را از قرآن مجيد، يا از پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آموخته بود و افکار منافقان، کِشِش درک آنها را نداشت. 🔄در واقع - و به گفته «ابن ابى الحديد» - دقّت در اين سخنان و بررسى تاريخ زندگى على(عليه السلام) بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نشان مى دهد که همان منافقان عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) يا کسانى که در خطّ آنها گام برمى داشتند، همان نسبت هايى را که به پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى دادند، به على(عليه السلام) نيز مى دادند. گويى حالات آن امام(عليه السلام) عصاره اى از حالات پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود. کسى که در سوره هايى از قرآن، مانند سوره «برائت» دقّت کند و پاسخهايى را که قرآن به منافقين مى دهد در نظر بگيرد، مى بيند حال و هوايى همچون حال و هواى بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه را دارد. 🔵روشن است کسى که نخستين موحّد و خداپرست و تصديق کننده پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) بوده، هيچ گاه دروغى به خدا يا پيغمبر نمى بندد و از مسايلى که آگاه نيست، خبر نمى دهد. اين گونه سخنان خلاف، از آنِ کسانى است که ايمان درستى ندارند و به کانون وحى و ايمان نزديک نبوده اند. و از کانون تقوا دور مانده اند. 👈به تعبير ديگر: على(عليه السلام) تمام معارفى که داشت و حتّى اخبار غيبى را که بيان مى فرمود، به عنوان درسهايى بود که از پيامبر(صلى الله عليه وآله) آموخته بود، آيا ممکن است خلافى در آنها راه داشته باشد، در حالى که او وفادارترين و مخلص ترين و آگاه ترين و باتقواترين شاگرد پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بود؟! ولى منافقين که دنبال منافع مادّى کثيف خود بودند، به اين گونه مسايل، هرگز توجّه نمى کردند; چراکه با منافع آنها در تضادّ بود، بلکه اصرار داشتند چهره امام(عليه السلام) را طور ديگرى نشان دهند.😰 ✅امام(عليه السلام) در پايان اين سخن، که پايان خطبه است، مى افزايد: «نه به خدا سوگند! اين گونه نيست (که منافقان کوردل مى پندارند) بلکه آن چه گفته ام واقعيتى است که شما از آن غايب بوديد و حضور نداشتيد (بلکه) اهل درک آن نبوديد» (کَلاَّ وَاللهِ! لکِنَّهَا لَهْجَةٌ غِبْتُمْ عَنْهَا، وَلَمْ تَکُونُوا مِنْ أَهْلِهَا). ✅«مادر آن گوينده به عزايش بنشيند، اگر آنها ظرفيت مى داشتند، اينها پيمانه اى بود (از علوم و دانشها و معارف والا) که رايگان در اختيارشان قرار مى گرفت، و به زودى خبر آن را خواهيد دانست!» (وَيْلُ اُمِّهِ کَيْلا بِغَيْرِ ثَمَن! لَوْ کَانَ لَهُ وِعَاءٌ، «وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِين»). 👈منظور از جمله (لکِنَّهَا لَهْجَةٌ غِبْتُمْ عَنْهَا) - با توجّه به اين که «لَهجه» در اينجا به معناى حقايق و مطالب و اسرارى است که از آنها مکتوم بوده - اين است که، تکذيب و انکار شما، از کوتاهى افکار و پايين بودن سطح معلومات و بى خبر بودن شما از اسرارى است که من در مکتب پيامبر(صلى الله عليه وآله) آموخته و از «کتاب اللّه» استفاده کرده ام; ولى چون شما اهل آن نبوده ايد، طبق مَثَل معروف: «اَلنَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا; مردم دشمن چيزى هستند که نمى دانند»، به مخالفت و دشمنى با آن از طريق تکذيب و مانند آن برخاستيد. 👈جمله (وَيْلُ اُمِّه) - با توجه به اين که کلمه «وَيْل» گاه به عنوان دعاى شرّ به کار مى رود و گاه به عنوان ترحّم يا تعجّب است - از سوى مفسّران «نهج البلاغه» دوگونه تفسير شده است; 1⃣ گاه گفته اند که منظور تأسّفِ آن حضرت، نسبت به زحماتى است که در حقّ آن جمعيّتِ نااهل کشيد; 2⃣و گاه گفته اند که منظور نفرين در حق منافقانى است که پيوسته در حکومت آن حضرت، مشغول فسادانگيزى بودند; معناى دوم مناسب تر به نظر مى رسد👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یازده‌ماه‌از‌خدا،این‌روزهاراخواستم... دیده‌ی‌تَر‌خواستم،‌اذنِ‌فَرَج‌راخواستم... قول‌دادم‌این‌محرم،معصیت‌کمترکنم... یاقتیلَ‌الکربلا،عَجِّل‌وَلیِّک،خواستم... کربلایی‌نیستم،امّاتوشاهدباش،من، هردعایی‌کردم‌اوّل،کربلاراخواستم... گرچه‌ناقابل،ترازاین‌حرف‌هاهستم،ولی گریه‌کردن،بین‌این‌صحن‌وسراراخواستم... اهل‌عالم!دارد‌از‌رَه،ماهِ‌ماتم‌میرسد... هیئتی‌ها«اِغفِروا»،ماهِ‌محرم‌میرسد... فرارسیدن‌ایام‌سوگواری‌سیدالشهدارا خدمت‌شماوخانواده‌ی‌محترمتان، وبالاخص‌محضرآقاصاحب‌الزمان(عج) تسلیت‌عرض‌نموده‌وازشما‌طلب‌حلالیت داریم... امیداست‌دراین‌ماه‌عزیز، ماراازدعای‌خیرتان‌محروم‌نفرمایید. https://eitaa.com/alafvalafv "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" تعجیل‌درفرج‌آقاامام‌زمان‌‌صلوات ‌التماس‌دعا
۷۲(بخش۱) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از خطبه هاى آن حضرت است كه در آن درود فرستادن بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) را تعليم مى دهد: بار خدايا، اى گستراننده زمينهاى گسترده، و نگاه دارنده آسمانهاى بر افراشته، و اى آفريننده دلها بر اساس فطرت، چه بدبخت آن و چه خوشبخت آن،شريفترين درودهايت، و افزونترين بركاتت را بر محمّد بنده و رسول خود قرار ده، رسولى كه ختم كننده نبوت، و باز كننده راههاى بسته، و آشكار كننده حق بر مبناى حق است،  پيامبرى كه خروشهاى باطل را دفع، و حمله هاى گمراهى را شكست، چنان كه سنگينى رسالتى را كه بر عهده گرفت با قدرت پيش برد، به امر تو قيام نمود، و در راه رضاى تو شتافت، بدون اينكه از پيشى گرفتن بماند، و در عزمى كه داشت سستى ورزد.  وحى تو را ضبط نمود، عهدت را حفظ نمود، بر اجراى فرمانت اقدام ورزيد، تا آتش دانش طلب را بر افروخت، و راه حق را براى اشتباه كار روشن ساخت، و دلهايى كه در فتنه ها و گناهان غرق شده بود به وسيله او هدايت شد. پيامبرى كه نشانه هاى واضح را بر پا كرد، و احكام نورانى را ابلاغ نمود. او امين درستكار تو، و خزينه دار دانش سرّى تو، و شاهد تو در روز قيامت، و پيامبر به حق ات، و فرستاده ات به سوى خلق بود.  🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۷۲(بخش۱) خطبه در يك نگاه: اين خطبه در واقع از سه بخش تشكيل مى شود:  بخش 1⃣: كه بسيار كوتاه است، بيان قسمتى از صفات خداوند متعال است كه به عنوان مقدّمه براى تقاضاى رحمت و درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر شده است. بخش 2⃣: چگونگى درود فرستادن بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تعليم داده شده و بسيارى از صفات آن بزرگوار و خدمات بزرگ و بى مانندى كه به جامعه انسانيّت و آيين حق فرمود، ذكر شده است و در واقع گوياى اين حقيقت است كه اگر ما بهترين درود و صلوات را بر آن بزرگوار مى فرستيم به خاطر اين خدمات بزرگ و بى مانند او است. بخش 3⃣: در برگيرنده مجموعه اى از دعاهاى پر معنا درباره آن حضرت است كه در ضمن، از خداوند نيز تقاضا شده كه رابطه ما با آن بزرگوار همواره برقرار باشد و در بهشت جاويدان در سايه آن حضرت باشيم.
🔸اى نگهدارنده آسمانهاى رفيع: در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) خداوند را به سه صفت از صفات والايش مى ستايد، ✅ عرضه مى دارد: «بار خدايا! اى گستراننده گسترده ها، و اى نگهدارنده آسمان هاى رفيع، و اى کسى که دلها را با فطرت هاى ويژه آفريدى: هم آنان که سرانجام به بدبختى گراييدند و هم آنان که سعادتمند شدند. (اَلّلهُمَّ دَاحِىَ الْمَدْحُوَّاتِ، وَ دَاعِمَ الْمَسْمُوکَاتِ، وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا: شَقِيِّهَا وَ سَعِيدِهَا). 👈جمله «وَ جـَابِلَ الْقُلُوبِ...» اشاره به علوم فطرى و الهى و غرائز و تمايلات ثمربخشى است که خداوند در درون جان انسانها قرار داده; علوم و غرايز و اميالى که به منزله ابزارى هستند که انسان در مسير تکامل و پيمودن طرق پيشرفت مادّى و معنوى و سير الى اللّه از آن بهره مى گيرد و بدون آنها تلاشها و کوشش هايش يا متوقّف، و يا کم اثر مى شود. 👈ممکن است کسانى از جمله بالا چنين استفاده کنند که خداوند شقاوت و سعادت را ذاتى انسانها قرار داده; گروهى ذاتاً سعادتمندند، و گروه ديگرى ذاتاً شقاوتمند; در حالى که جمله بالا چنين مطلبى را القا نمى کند، بلکه مى گويد: خداوند به همه انسانها اعم از کسانى که سرانجام سعادتمند، يا شقاوتمند مى شوند، علوم فطرى و غرائز ضرورى را مرحمت فرموده، هر چند گروهى از آن استفاده کرده و مسير سعادت را با آن طىّ مى کنند و گروه ديگرى با سوء استفاده، خود را در پرتگاه شقاوت مى افکنند 🔸درود بر چنين پيامبرى: امام(عليه السلام) در آغاز اين فراز از خطبه، بهترين درود و برکات الهى را نثار روان پاک پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) کرده و آن حضرت را به بيش از بيست وصف از اوصاف برجسته اش، که او را شايسته اين درود و صلوات مى کند، ياد مى فرمايد و مى گويد: ✅ (خداوندا!) «گرامى ترين درودها و افزونترين و پربارترين برکاتت را بر محمد(صلى الله عليه وآله) بنده ات و رسولت بفرست» (اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِىَ بَرَکَاتِکَ عَلى مُحَمَّد عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ). 👈صلوات، همان رحمت هاى الهى است; و برکات، انواع نعمت هاى پروردگار را شامل مى شود و مجموعه صلوات و برکات چنان فراگير است که هيچ خير و سعادتى از آن بيرون نخواهد بود. ✅در سومين توصيف به مسأله خاتميّت اشاره مى کند و مى فرمايد «پيامبرى که خاتم پيامبران پيشين بود» (الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ). ✅و در چهارمين و پنجمين توصيف مى فرمايد: «کسى که درهاى بسته را گشود و حقّ را با حقّ آشکار ساخت» (وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ، وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ). 👈منظور از پيچيدگى ها و درهاى بسته، ابواب علوم و دانشها و مسايل پيچيده اخلاقى و اجتماعى انسانها است که پيامبر(صلى الله عليه وآله) با دين و آيين و هدايت هاى خود، آنها را به روى انسانها باز کرد و منظور از آشکار ساختن حق به حق، ممکن است اشاره به معجزات باشد که حقّانيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را تبيين کرد و يا اشاره به بيانات منطقى او باشد که حقايق را شرح داد و يا اشاره به جنگ ها و غزواتى است که دشمنان حق را کنار زد تا مردم چهره حق را ببينند و يا روشن ساختن حقايق به قرينه يکديگر مى باشد همان گونه که آيات قرآن را به کمک يکديگر تفسير مى کنند; هيچ مانعى ندارد که تمام معانى چهارگانه فوق، در اين جمله جمع باشد. ✅در ششمين و هفتمين توصيف مى فرمايد: «همان کسى که غوغاى باطل را دفع کرد و حملات گمراهى ها را درهم شکست» (وَ الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الاَْبَاطِيلِ، وَ الدَّامِغِ صَوْلاَتِ الاَْضَالِيلِ). ✅در هشتمين توصيف که در واقع به منزله بيان علّت براى تقاضاى اين درود وافر و گسترده است، مى فرمايد: «به دليل اين که با تمام قدرت بار سنگين رسالت را بر دوش کشيد» (کَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ). ✅در نهمين و دهمين توصيف آمده است که: «آن حضرت به فرمانت قيام نمود و در طريق رضا و خشنودى تو، با سرعت گام بر مى داشت» (قَائِماً بِأَمْرِکَ، مُسْتَوْفِزاً فِي مَرْضَاتِکَ). 👈«قيامِ به امر»، اشاره به جدّى گرفتن اوامر الهى است; زيرا انسان براى کارهاى جدّى بر مى خيزد. به همين دليل، قيامِ به چيزى، اشاره به برخورد جدّى با آن است. ✅در يازدهمين و دوازدهمين توصيف مى فرمايد: در گام هايى که (به سوى انجام اوامر تو) بر مى داشت، ترديد به خود راه نداد و عقب گرد، نکرد، و عزم و اراده اش به سستى نگراييد» (غَيْرِ نَاکِل عَنْ قُدُم، وَلاَ وَاه فِي عَزْم). ✅در سيزدهمين تا پانزدهمين وصف مى فرمايد: «اين در حالى بود که وحى تو را با آگاهى گرفت و عهد تو را پاسدارى کرد و در انجام فرمانت (با قدرت و جدّيت) پيش رفت» (وَاعِياً لِوَحْيِکَ، حَافِظاً لِعَهْدِکَ، مَاضِياً عَلَى نَفَاذِ أَمْرِکَ). ✅سپس آن حضرت در ادامه اين سخن، نتيجه تلاش ها و کوشش ها و فداکارى هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را، ضمن بيان اوصاف ديگرى بازگو مى کند، امام(عليه السلام) در شانزده
مين تا هجدهمين وصف مى فرمايد: «او همچنان در اين راه به پيش رفت تا شعله حق را براى طالبانش برافروخت و راه را براى ناآگاهان روشن ساخت، دل هايى که در فتنه ها و گناهان فرو رفته بود، به برکت وجودش هدايت شد» (حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ، وَ أَضَاءَ الطَّرِيقَ لِلْخَابِطِ، وَ هُدِيَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الاْثامِ). ✅سپس در نوزدهمين وصف از اوصاف کريمه آن حضرت، مى افزايد: «او پرچم هاى آشکار کننده حق را برافراشت و احکام نورانى اسلام را برپا ساخت» (وَ أَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الاَْعْلاَمِ، وَ نَيِّرَاتِ الاَْحْکَامِ). در پايان اين بخش، به پنج صفت ديگر (که با توجّه به صفات گذشته مجموعاً بيست و چهار وصف مى شود) به صورت نتيجه گيرى از تمام بحث هاى گذشته اشاره کرده، ✅ مى فرمايد: «آرى، او امينِ معتمد و گنجينه دارِ مخزن علوم تو و شاهد و گواه روز رستاخيز، و برانگيخته ات براى بيان حقايق و فرستاده ات به سوى خلايق است.» (فَهُوَ أَمِينُکَ الْمَأْمُونُ، وَ خَازِنُ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَ شَهِيدُکَ يَوْمَ الدِّينِ، و بَعِيثُکَ بِالْحَقِّ، وَ رَسُولُکَ إِلَى الْخَلْقِ).