﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#مقاومت_اسلامی
#غزل_مثنوی
🔹بانوی حماسه🔹
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
تکلیف چیست؟ منتظران ظهور یار!
آمادهایم ما همه آیا ظهور را؟!
آن شیعه صادق است که در محضر امام
فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را!
موسیصفت بخوانی از اولاد فاطمه،
روشن کنند در دلِ تو شمع طور را
یا فاطمه جوانه زده اشکهای تو
در کوچهباغ آینه گلهای نور را
بانو از آنچه میشود و آنچه شد بگو
از راز سربهمُهر کرامات خود بگو
بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو
از لحظۀ توسل رزمندگان به تو
آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود
سربندشان به نام تو زینت گرفته بود
از لحظهای بگو که شلمچه غرور داشت
صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت
ای مادر سپاه دلیران سخن بگو
ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو
از لطف خود بگو به سپاه مقاومت
ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت..
ما سالهاست مفتخر از یاری توایم
شاگردهای مکتب بیداری توایم
مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست
فردای پر امید و صلابت از آنِ ماست
رنج زمان و سختی دوران جدید نیست
در نسل شیعیان علی نا امید نیست
هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است
همراه ما امید به فردای روشن است
دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود
مؤمن امیدوار به فضل خدا شود
ما مؤمنان کتاب خدا را که خواندهایم
آیات سورۀ شعرا را که خواندهایم
وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب
وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب
مأیوس و ناامید و پر از غصه و تَعَب
هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب:
کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون
فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون
موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت
در عین ناامیدی امّت، امید داشت
ناگاه حق به یاری یاران خود شتافت
دریا برای امّت موسی ز هم شکافت
آری! ز مکر و خدعۀ اهل جهان چه باک؟!
موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟!
خوشبین به راهِ روشن و فردای خود شویم
در این مسیر، پیرو موسای خود شویم
از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟!
خوشبین به راه خویش! نه لبخند دشمنان
ماییم امتّی که امامت، حیات ماست
این جلوۀ عظیم کرامت، حیات ماست
زهرا رسانده است به ما این پیام را
باید گرفت دامنِ پاک امام را
اوصاف او فقط نه به قرآن بیان شدهست
عالم گواه عصمتِ این خاندان شدهست..
گفتی به ما امام همانند کعبه است
در مجد و احترام همانند کعبه است
باید همیشه خلق کند گرد او طواف
زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف
وقتی حقایق ازلی بود در خطر
دین خدا و جان ولی بود در خطر
وقتی که عدهای همه پیمان شکستهاند
یا آنکه در ادامۀ این راه خستهاند
تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد
باید که در مقابل تحریف ایستاد
دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد
الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد
هم خطبۀ تو باعث افشاگری شدهست
هم ندبۀ تو مطلع احیاگری شدهست
مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم
چون تو همیشه سالک راه خدا شویم
جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس
چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس
عهدی که کردهایم به همت وفا کنیم
در قدس ما نماز جماعت بهپا کنیم
#جواد_محمدزمانی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#شهدا
#غزل
🔹چشمهای مهربان🔹
شهیدی در میان کاروانت میشوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت میشوم یا نه؟
دلم سنگ است میدانم، دلم تنگ است میدانی
نمیدانم که خاک آستانت میشوم یا نه؟
مرا با گوشهچشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت میشوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت میشوم یا نه؟
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
#میلاد_عرفانپور
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#حدیث #رباعی
💠 #امام_باقر(علیهالسلام)
«ما ضَرَّ مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَنْ لا یَمُوتَ فی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمَهْدِیِّ(علیهالسلام) وَ عَسْكَرِهِ»
کسی که در حال انتظار بمیرد، ضرر نکرده است و همانند کسی است که در وسط خیمه مهدی(علیهالسلام) و سپاهیانش جان داده است.
📗 الکافی، ج۱، ص۳۷۲
🔹مرگ در حال انتظار🔹
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
انگار که همرکاب مهدی بوده
در لشکر و خیمهگاه او جان دادهست
#حسین_شنوائی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔹نشانی ظهورت پیداست🔹
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
#سیدحمیدرضا_برقعی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#شهدا
#غزل
🔹چشمهای مهربان🔹
شهیدی در میان کاروانت میشوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت میشوم یا نه؟
دلم سنگ است میدانم، دلم تنگ است میدانی
نمیدانم که خاک آستانت میشوم یا نه؟
مرا با گوشهچشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت میشوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت میشوم یا نه؟
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
#میلاد_عرفانپور
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#شب_قدر
#غزل
🔹آقا بیا🔹
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
حضور تو تنها نفس میدهد
به حال و هوای شب قدرها
پر از التماس است و آقا بیاست
به عمق صدای شب قدرها
الهی نگاهی کن از روی لطف
به آقا بیای شب قدرها
برای تمنای روز ظهور
میافتم به پای شب قدرها
کمی نقد عشق و عنایت بریز
به دست گدای شب قدرها
مریض فراقیم یابنالحسن
تو هستی دوای شب قدرها
به حق علی و به حق حسین
به این نالههای شب قدرها
مرا یک سحر کاش مهمان کنی
نجف کربلای شب قدرها
#محمدعلی_بیابانی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹محض یار🔹
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
از یک خروش نالۀ عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»..
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها..
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شبها بدون آمدنت صبح ظلمتاند
برگرد ای توسل شب زندهدارها
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
ای أیّهاالعزیز تمام ندارها
#علی_اکبر_لطیفیان
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹إذا تَنَفّسِ صبح🔹
شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است
کدام نور به خورشید میرسد برکاتش؟..
میآید او که جهان روزۀ سکوت بگیرد
به زیر سایۀ نهجالبلاغۀ کلماتش
ربیعالاول و آخر... تمام سال بهار است
اگر که ریشه دواند به فصلها نفحاتش
کسی که گفت امام ششم به او «لَخَدِمتُه»
به راستی که محال است وصف کردن ذاتش
در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی
کسی که بوی «وَ عَجّل» میآید از صلواتش
#مسعود_یوسفپور
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹موعود🔹
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
آویخته بر سر درِ هر خانه چراغیست
بر هر لبی از موعد و موعود، سراغیست
از شوق، همه رو به سوی میکده دارند
یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند
کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید
از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید
بیبال و پران را پر و بالی دگر آید
کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده
کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده...
تو در پی خود، قافله در قافله داری
در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری
با آنکه خود از منتظرانت گله داری
سوگند به آن اشک که در نافله داری
با یک نگه خود، مس ما را تو طلا کن
آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن
ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟
کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟
ما ریزهخوریم و تو ولینعمت مایی
هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی
یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد
بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...
بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما
کس نیست در این قافله، واماندهتر از ما
ما بیخبریم از تو و تو باخبر از ما
ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما
ما شبزدهایم و تو همان صبح سپیدی
تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی
عشق ابدی و ازلی با تو بیاید
شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید
آرامش بینالمللی با تو بیاید
ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید
عمریست که در بوتهٔ عشقت بهگدازیم
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
هرچند که ما بهرهور از فیض حضوریم
داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم
نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم
با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم
در کوه و بیابان ز چه رو دربهدری تو؟
هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...
#علی_انسانی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔹متی ترانا و نراک🔹
گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست
پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست
آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور
اشراق عشق و عاطفه و جلوهگاه نور...
آنجا که انبیا همه هستند در طواف
آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف...
آنجا که دیدهها، پلی از آب بستهاند
یعنی دخیل اشک به «سرداب» بستهاند...
چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست
نقش نگین وحی، در انگشتری اوست
محبوب نازنین سراپردهٔ خداست
در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست
چون روح، در تمامی اعصار جاری است
جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است
سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست
وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست
جان بیفروغ طلعت او جان نمیشود
او حجت خداست که پنهان نمیشود
روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را
احلی من العسل کند این جام زهر را
آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد
یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد...
پر میکند ز عدل خود این خاک تیره را
آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را
یوسف به بوی پیرهنش زنده میشود
دلهای مرده با سخنش زنده میشود...
او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات
فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات
روی لبش تلاوت لبیک دیدنیست
آری دعای او به اجابت رسیدنیست
احیاگر معالِم دین خداست او
شمسالضحای روشن و نورالهداست او
الهام، کم گرفتی از آن فاطمینَفَس
با خود حدیث نَفْس کن، ای مانده در قفس
یکبار خواندهای، که جوابت ندادهاند؟
آتش گرفتهای تو و آبت ندادهاند؟
تکرار کن به زمزمه در سجده و رکوع
ای دیدگان شبزده! «فَلْتَذْرَفِ الدُّموع»...
ای حُسن مطلع همهٔ انتخابها
تو آفتاب حُسنی و ما در حجابها
مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی»
فرزند اختران درخشان و روشنی...
دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک
خواندم «متی ترانا» گفتم «متی نراک»
«یا ایها العزیز» ببین خسته حالیام
چشمان پر ستاره و دستان خالیام
ماییم آن خسی که به میقات آمدیم
شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم
شام فراق سورهٔ والیل خواندهایم
یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خواندهایم
یا ایها العزیز به زیباییات قسم
بر حسن بیبدیل و دلآراییات قسم
دلها ز نکهت سخنت، زنده میشود
عالم به بوی پیرهنت، زنده میشود
صبح وصال تو، شب غم را سحر کند
آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند
موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست
شهر مدینه چشم به راه ظهور توست
تنها نه از غمت دل یاران گرفته است
چشم بقیع تر شده، باران گرفته است
شعر «شفق» حدیث زبان دل من است
تکرار نام تو ضربان دل من است
#محمدجواد_غفورزاده
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔹حضور تو پیداست!🔹
اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست
چه غيبتىست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست
مقام گلشنِ اشراق، نافهخيز از توست
بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست...
تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبراست
تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست
تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارىست
زبان قاطع شمشير عدل تو كارىست
نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه
سپيد شد ز فراق تو سنگفرشِ پگاه
خدا به دست تو دادهست عدل عالم را
سپرده نيز به دستت حساب آدم را
ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند
تويى كه قائم آل محمدت خوانند
ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد
كه در ضمير تمامى مردگان جان داد
اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب!
به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب بتاب
بتاب و ظلمت ظلم زمانه را بردار
ز گردههاى بشر تازيانه را بردار
#غلامرضا_شکوهی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
❤️اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج❤️
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹پایان انتظار🔹
به خودنماییِ برگی، مگو بهار میآید
بهار ماست سواری که از غبار میآید
قرارهای زمین را به هم زنید که یارم
از آسمان چه به موقع سر قرار میآید
یقینی است برایم حضور حضرتش آنسان
که روز روشنم اکنون به چشم تار میآید:
درفش عدل علم شد، و زار، کار ستم شد
که برگزیدهسواری به کارزار میآید
به چشم، برقِ پر از رعدِ تیغِ حیدرِ کرّار
به گوش، بانگِ چکاچاکِ ذوالفقار میآید
زمان اگر همه شب باشد، آفتاب شود او
زمین اگر همه صحراست، آبشار میآید
سپاه دشمن اگر کوه، کاه در نظر او
ز بیم کَرّ و فَرِ او، حقیر و خوار میآید
اگرچه جنگ کند، جنگ را دمی نپسندد
به کارزار به دستور کردگار میآید
برای صلح میآید، برای شوق میآید
برای عشق میآید، برای یار میآید
کسی که بر سر جنگ است با تمام حسودان
کسی که با همهٔ عاشقان کنار میآید
به دادخواهی از انبوه بیگناه یتیمان
به دستگیری این کودکان زار میآید
اگرچه رنج جهان را فراگرفته، همین هم
نشانهایست که پایان انتظار میآید
به لالهای که برون کرده سر ز برف، نظر کن
قسم به داغ شهیدان، که آن بهار میآید
#حسن_صنوبری
@aleyasein